دفاع مقدس از دو نگاه

12:49 - 1391/12/01

از غرايز نيرومند بشر غريزه­ جانشين­ سازي و عوض ­گيري است كه در ميان جميع اقوام از وحشي و متمدن و در تمام افراد از زن و مرد و كوچك و بزرگ معمول و رايج بوده و هست و خواهد بود.

دفاع مقدس

1. انسان وقتي از دريافت معقولات ناتوان مي­ شود و نمي ­تواند با امور عقلاني و متعالي ارتباط برقرار كند، به تصوير محسوسي از آن روي مي ­آورد؛ يعني به هنگام ناتواني از درك حقيقت، به تماشاي حسّي نماد آن اكتفا مي­ كند و شگفت آن­كه پس از چندي نماد را حقيقت مي­ پندارد و در راه دفاع از آن به جنگ حقيقت مي­ رود.[1]

«از غرايز نيرومند بشر غريزه­ جانشين­ سازي و عوض ­گيري است كه در ميان جميع اقوام از وحشي و متمدن و در تمام افراد از زن و مرد و كوچك و بزرگ معمول و رايج بوده و هست و خواهد بود. بشر در دو حال و به دو صورت چيزي را جانشين چيزي مي­ سازد: اول در سير به سوي ترقي و تكامل است. چنان­چه پشم و مو را به لباس و غار و كوه را با ساختمان­هاي مجهز تبديل كرده و به جاي دندان و ناخن و چنگال، اسلحه و ابزار جنگ تهيه نموده است. دوم موقعي است كه از دسترسي به چيزي عاجز يا محروم شده، چيز ديگري را جانشين آن مي­سازد.»[2]

وقتي انديشه­ هاي راكدي كه به تعبير قرآن كريم بر زمين ميخ­كوب شده­ اند،[3] از فلسفه­ عروج نماز باز مي ­ماند آن را به ورزش صبحگاهي و يا فيزيوتراپي نيم روز و شامگاهي مثال مي­زند و روزه را در حد يك رژيم غذايي براي چاقي و پرخوري تنزل مي­ دهد و هنگامي كه جهاد در راه خدا و "احدي الحسينين" پيروزي حق يا شهادت را نمي­ تواند تعريف كند، يكي را خشونت و آن ديگري را افتخار ملي و سومي را نيز گونه­ خاصي از خودكشي توجيه شده مي ­پندارد و اگر خيلي جرأت كند و جسارت به خرج دهد، براي سربازان گم­نامي كه قهرمان ملي هستند! يك دقيقه سكوت مي­ كند و انقلاب اسلامي را كه براي تحقق حاكميت "الله" و اجراي وحي الهي و حكومت معصومان و صالحان به پيروزي رسيد، در حد مردم سالاري با پسوند ديني و براي تأمين توسعه و پيشرفت به مفهوم امروزي آن شمرده و سپس آن را در چارديواري مرز جغرافيايي ايران زنداني مي­ كند و بالاخره جنگ تحميلي را حداكثر در حد آزادسازي زمين­هاي ـ آري فقط زمين­هاي ـ تصرف شده توسط دشمن و مثلاً براي سرافرازي وطن شمرده و با همين نگرش نيز به تصوير هنري جنگ مي ­پردازد و با همين نگاه به تحليل تاريخ و ارزيابي امام و شهدا مي­ نشيند.

و البته او تقصيري ندارد، زيرا در هر دانشگاه و پژوهشگاه و كالجي كه نامي از جنگ شنيده براي تحكيم قدرت و گسترش سلطنت و پيروي از حرص و شهرت و خشم و نخوت و تنها براي تأمين خواسته­ هاي نفس بوده است. «تمام اين جنگ­ها و تمام اين نزاع ­هايي كه در عالم واقع مي­ شود... تمام اين­ها از همين سركشي نفس است.»[4] به راستي كدام يك از جنگ­هاي جهاني اول، دوم، حمله­ عراق به ايران، به كويت و حمله­ آمريكا به ويتنام، به افغانستان، به عراق و ... براي دفاع از ستمديده و مقابله با ستمگر و براي استقرار عدالت بوده است؟!

معاويه نيز تلاش داشت تا رو در رويي خود با اميرالمؤمنين علي(ع) را يك مبارزه دو جانبه براي كسب قدرت و يا يك درگيري سابقه­ دار قومي و قبيله ­اي قلمداد نمايد ـ و شايد هم­چون فرزندش يزيد بيش از اين نيز نمي ­فهميد ـ در تاريخ هم كج ­انديشاني آمده و مدعي شده­ اند: «عليّ انما قاتل الناس علي طاعته لا علي طاعة الله»[5] علي نيز چون معاويه در پي كسب قدرت بود و پس ... همه مثل هم ­اند! و حضرت اميرالمؤمنين(ع) شگفت زده مي­ فرمايد: «عجباً لسعد ـ ابن ابي وقاص ـ و ابن عمر يزعمان اني احارب علي الدنيا! أفكان رسول الله(ص) يحارب علي الدنيا؟ فان كان رسول الله حارب لتكسير الاصنام و عبادة الرحمان فانّما حاربت لدفع الضلال والنهي عن الفحشاﺀ والفساد. أفمثلي يزنّ بحب الدنيا؟! والله لو تمثلت لي بشراً سويّاً نصربتها بالسيف.»[6]

البته شكي نيست كه صورت اعمال هميشه شبيه به هم است ... شمشيري كه ابن ملجم مي­كشد و بهترين خلق الله را شهيد مي­ كند با شمشيري كه بهترين خلق الله مي­ كشد و عدو الله را اعدام مي ­كند در صورت يكي است ... امّا آن­چه كه ممتاز مي­ كند اين دو عمل را از هم و همه­ اعمال صادره از بشر به واسطه­ او ممتاز مي­ شود، آن عبارت از غايات اعمال است، انگيزه­ هاي اعمال است... اگر شمشير براي خدا بلند بشود و براي خدا پايين بيايد؛ اين انگيزه، انگيزه­ الهي است، ارزشمند است؛ اگر براي شيطان باشد اين ابليس است، ارزشمند نيست.[7]

2. يكي از بزرگ­ترين نعمت­ها و الطاف خداوندي به نظام جمهوري اسلامي جنگ تحميلي بود كه به واقع تفسير شگرفي از آيه­: عسي أن تكرهوا شيئاً وهو خير لكم؛ را جلوه ­گر ساخت. هيچ انقلابيِ دلسوز و مسلمانِ متعهد و ايراني غيرتمند انتظار نداشت در فصل شكوفايي و باليدن، شاهد آن­ چنان هجوم ويران­گر و بنيان­ سوز در كاشانه نيمه افراشته ­اش باشد، دشمن نه به قصد تهديد و امتياز خواهي كه براي نابودي انقلاب و تجزيه كشور پاي در ركاب نهاده و كم­ترين خواسته ­اش براندازي نظام جمهوري اسلامي بود. اما آن روز بسياري نمي­ دانستند و يا باور نداشتند كه اگر رهبري و مديريت جوامع براساس هدايت و آموزش وحياني ترسيم گردد، همواره تهديدها و شكست­ها فرصتي براي آزمايش و رشد و اعتلاي بندگان خدا باور و زمينه ساز شتاب آنان در مسير تكاملي خواهد شد «جنگ وقتي كه واقع مي­ شود انسان از آن سستي­ ها و خستگي­ ها بيرون مي­ آيد و فعاليت مي­كند و جوهره­ انسان كه بايد هميشه متحرك و فعال باشد، بروز مي­كند.»[8]

نوع نگاه به جنگ تحميلي آن روز ـ و امروز نيز ـ معيار خوبي براي شناخت افراد و جريان­هاي فكري و سياسي است. نگاه به جنگ به عنوان يك تكليف ديني و انجام وظيفه­ شرعي و دفاع در برابر تجاوز به دين و مكتب و انقلاب و براي احقاق حق محرومان و ستم­ديدگان بود كه توانست براي اولين بار و پس از صدها سال دشمن متجاوز را در حسرت يك امتياز ـ هر چند كوچك ـ و يا يك وجب خاك از سرزمين اسلام نااميد سازد و ايران اسلامي را به عنوان تنها قدرت مستقل و صاحب اراده در برابر غول تك قطبي جهان مطرح نمايد.

ما امروز و پس از اقرار و اعتراف تمامي كشورهاي منطقه و اكثر كشورهاي جهان به حمايت همه جانبه از صدام و براي سرنگوني انقلاب اسلامي، اين فراز آسماني را بيش از هر زمان ديگر باور نموده ­ايم كه: «در جهان حجم تحمل زحمت­ها و رنج­ها و فداكاري­ها و جان نثاري­ها و محروميت­ها مناسب حجم بزرگيِ مقصود و ارزشمندي و علو رتبه­ آن است.»[9] و اين مقصود را رهبري الهي، در روز هشتم حمله دشمن چنين بيان نمود كه: الان اسلام به تمامه در مقابل كفر واقع شده است و شما بايد از اسلام پايداري كنيد و حمايت كنيد و دفاع كنيد. دفاع يك امر واجبي است بر همه كس.[10] و اين همان مقصودي بود كه در سال هشتم و به هنگام قبول آتش بس اين­گونه بيان شد كه: همه مي­دانند كه ما شروع كننده­ جنگ نبوده ­ايم، ما براي حفظ موجوديت اسلام در جهان تنها از خود دفاع كرده ­ايم و اين ملت مظلوم ايران است كه همواره مورد حمله­ جهان خواران بوده است و استكبار از همه­ كمين­گاه­ هاي سياسي و نظامي و فرهنگي و اقتصادي خود به ما حمله كرده است. انقلاب اسلامي، تاكنون كمين­گاه شيطان و دام صيادان را به ملت­ها نشان داده است. جهان­خواران و سرمايه­ داران و وابستگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره كنيم و هشدار ندهيم و حال آن­كه اين وظيفه­ اوليه­ ما و انقلاب اسلامي ماست كه در سراسر جهان صدا بزنيم كه: اي خواب رفتگان! اي غفلت زدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانه­ هاي گرگ منزل گرفته ­ايد! برخيزيد كه اين­جا جاي خواب نيست و نيز فرياد كشيم: سريعاً قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست.[11]

 

پي­ نوشت:

[1]. ر.ك؛ تفسير الميزان، ج 10، ص 272، در مورد انگيزه بت­ پرستي.

[2]. محمدتقي شريعتي، وحي و نبوت، ص 158.

[3]. اعراف )7( : 176 داستان بلعم باعورا.

[4]. صحيفه­ امام(ره)، ج 20، ص 267 ، 8/3/66 .

[5] . ر.ك؛ احمدبن تيميه، منهاج السنة، ج 2، ص 205 ـ 202.

[6] . شگفت از سعدبن ابي وقاص و عبدالله ابن عمر ـ اين دو به جنگ­هاي حضرت امير معترض بودند ـ گمان مي­ كنند كه من به خاطر دنيا مي­ جنگم، آيا پيامبر براي دنيا با ديگران جنگيد؟! اگر پيامبر براي شكستن بت­ها و زمينه­ سازي عبادت خداوند جنگيده است ـ پس چه مانعي دارد كه ـ من نيز براي مقابله با گمراهي و جلوگيري از فساد و فحشا جنگيده ­ام. به راستي آيا شخصي چون مرا مي­ توان به علاقه­ مندي به دنيا متهم نمود؟! به خدا سوگند اگر دنيا در برابرم مجسم شود او را به شمشير خواهم زد. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 328، كلمه­ 765.

[7]. صحيفه­ امام(ره)، ج 20، ص 202 ، 21/11/65 .

[8] . همان، ج 13، ص 247، 8/7/59 .

[9]. وصيت­نامه­ حضرت امام(ره)، بند آخر.

[10]. صحيفه­ امام، ج 13، ص 251، 8/7/59 .

[11]. همان، ج 21، ص 89 ، 29/4/67 .

منبع: ماهنامه نامه جامعه، شماره دوازده.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 8 =
*****