امام کاظم الگوی اخلاقی جامعه

11:03 - 1395/02/14

چکیده: امام موسی کاظم(علیه‌السلام) که از جانب خداوند عهده‌دار هدایت جامعه اسلامی بود تلاش فراوانی در نهادینه کردن ارزش‌های دینی و اخلاقی در جامعه داشت. مهم‌ترین ابزار حضرت در این راه علاوه بر بیان احکام، رفتار حکیمانه با مردم بود و حضرت در تلاش بود تا با کلام خود احکام را بیان نماید و با رفتار خود آن را نهادینه نماید.

امام موسی کاظم(علیه‌السلام) هفتمین امام شیعیان، فرزند امام صادق(علیه‌السلام) مادرش بانویی گرامی بنام حمیده بود. امام موسی کاظم(علیه‌السلام) در سال 128 هجری قمری در ابواء [منطقه‌ای میان مکّه و مدینه] به دنیا آمد.[1]
دوران پربار زندگی امام کاظم(علیه‌السلام) از جهات گوناگونی قابل ارزیابی است که هر جهت آن می‌تواند تبدیل به یک الگوی رفتاری برای ما و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم باشد. ما در این نوشتار به بررسی برخی ویژگی‌های رفتاری امام کاظم(علیه‌السلام) که می‌تواند الگوی زندگی فردی و اجتماعی ما باشد می‌پردازیم.

برخورد با کینه جویان
اغلب انسان‌ها در مواجهه با دوستان خود از اخلاق نیکویی برخوردار هستند و تلاش می‌کنند تا بهترین رفتار خود را نشان دهند. نکته کلیدی در اخلاق اجتماعی نحوه برخورد و تعامل با افرادی است که نه تنها با ما روابط دوستانه ندارند، بلکه ممکن است با ما به دشمنی هم بپردازند. تعامل با این‌گونه افراد بهترین معیار سنجش ایمان و میزان پایبندی افراد به ارزش‌های اخلاقی است. این مطلب در زندگی امام کاظم(علیه‌السلام) به‌روشنی آشکار است. در کتب روایی نقل‌ شده است که: «یکی از فرزندان خلیفه دوم، که در مدینه زندگی می‌کرد امام کاظم(علیه‌السلام) را آزار می‌داد و هر گاه به او می‌رسید بدگویی می‌کرد و حتی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را نیز مورد اهانت قرار می‌داد.
بعضی از یاران حضرت، عرض کردند اجازه دهید ما این فاسق را بکشیم، اما امام(علیه‌السلام) به‌شدت آن‌ها را نهی کردند و سپس از محل کار و مزرعه آن مرد سؤال کرد. سپس امام نزد او رفت و با رویی گشاده با او صحبت کرد و خندید.

آن‌گاه سؤال کرد: چقدر برای زراعت خود خرج کرده‌ای؟
او در جواب گفت: صد دینار
حضرت فرمود: بعد از برداشت چقدر سود نصیب تو می‌گردد؟
گفت: علم غیب نمی‌دانم.
حضرت فرمود: گفتم: امید داری چه اندازه سود ببری؟
گفت: امیداوارم دویست دینار سود ببرم.
حضرت کیسه‌ای به او داد که سیصد دینار در آن بود فرمود: زراعت هم مال خودت باشد و خداوند آنچه امید داری نصیبت می‌کند.
آن مرد سر امام کاظم(علیه‌السلام) را بوسید و از او خواست که از خطایش در گذرد.
امام بر او لبخندی زد و بازگشت.
وقتی امام کاظم(علیه‌السلام) به مسجد رفت آن مرد را دید که نشسته است، وقتی چشمش به امام افتاد: گفت: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ [انعام/124] خداوند آگاه‌تر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد».
اصحاب آن حضرت پرسیدند قضیه چیست؟
حضرت فرمود: قبلاً چیز دیگری می‌گفت و حال شنیدند که چه گفت؟
وقتی امام کاظم(علیه‌السلام) به منزل خود رفت به یارانش که از او خواسته بودند اجازه دهد آن مرد را بکشند فرمود: کدام‌یک بهتر بود؟ آن‌چه شما می‌خواستید انجام دهید یا آن‌چه من اراده کردم؟ من با مبلغی او را اصلاح کردم و با این کار شرّ او را از خود دور کردم».[2]

ارزش کار و اشتغال
یکی از ویژگی‌های یک جامعه پویا و موفق، علاقه مردم آن جامعه به‌ کار و تلاش است. هر جامعه‌ای که در آن کار و اشتغال ارزشمند باشد، می‌تواند هم استقلال خود را حفظ نماید و هم به اهداف بلند خود دست برسد. پیامبر اکرم و اهل‌بیتش(علیهم‌السلام) بهترین الگوی ما در این زمینه هستند.
علی بن ابی حمزه دراین‌باره می‌گوید: «امام کاظم(علیه‌السلام) را دیدم که مشغول کار و فعالیت در زمین خودش بود به‌گونه‌ای که عرق بر بدنش جاری بود، به او عرض کردم فدایت شوم دیگران کجا هستند که شما این‌گونه به‌زحمت افتادید؟
حضرت فرمودند: ای علی! کسی که بهتر از من و پدرم بود با دست خود در زمین کار می‌کرد.
عرض کردم: او چه کسی بود؟
حضرت فرمود: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و پدران من همه با دست خود کار می‌کردند و البته کار کردن عمل پیامبران و جانشینان آن‌ها و بندگان شایسته خداوند است».[3]

نهی از منکر
هرچند که وجود افعال زشت و ناروا از نکات منفی هر جامعه‌ای به شمار می‌آید و لکن در هر جامعه‌ای افعال منکر رخ می‌دهد که همه مردم برای برطرف نمودن این اعمال زشت باید اقدام نمایند. مهم‌ترین نکته برای مقابله با افعال زشت و ناروا آشنایی با روش برخورد با مرتکبان آن کارها و اصلاح آنان است که نیاز به تأمل دارد. در زندگی امام کاظم(علیه‌السلام) موارد فراوانی از برخورد حکیمانه امام با معضلات اجتماعی آن دوره وجود دارد و در این‌باره نقل کرده‌اند: «روزی امام کاظم(علیه‌السلام) از در خانه بشر حافی که شنید صدای ساز و آواز و از خانه او بلند است و کنیزی برای ریختن خاکروبه در خانه آمده است.
امام(علیه‌السلام) به او فرمود: ای کنیز! صاحب این خانه آزاد است یا اینکه بنده می‌باشد؟
کنیز گفت: آزاد است.
امام(علیه‌السلام) فرمود: راست گفتی آزاد است که این چنین گناه می‌کند، اگر بنده بود از مولای خود می‌ترسید.
وقتی کنیز برگشت مولای او بشر بر سفره شراب بود، از او پرسید چرا  دیر آمدی؟
کنیز ماجرای صحبت خود با امام(علیه‌السلام) را برای او بیان کرد. بشر که سخن امام(علیه‌السلام) را از زبان کنیز شنید پای برهنه دوید و به خدمت امام کاظم(علیه‌السلام) رسید و ضمن عذرخواهی و اظهار شرمندگی و گریه از کار خود توبه کرد».[4]

نتیجه: امام موسی کاظم(علیه‌السلام) که از جانب خداوند عهده‌دار هدایت جامعه اسلامی بود تلاش فراوانی در نهادینه کردن ارزش‌های دینی و اخلاقی در جامعه داشت. مهم‌ترین ابزار حضرت در این راه علاوه بر بیان احکام، رفتار حکیمانه با مردم بود و حضرت در تلاش بود تا با کلام خود احکام را بیان نماید و با رفتار خود آن را نهادینه نماید.

_______________________________
پی‌نوشت:
[1]. الارشاد، شیخ مفید، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، اسلامیه، تهران، چاپ اول،۱۳۸۰ش، ص559.
[2]. بحارالانوار، علامه مجلسی، دار احياء التراث العربي، ‏چاپ دوم، بيروت‏، 1403ق‏، ج48، ص103-102.
[3]. الکافی، کلینی، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، تهران‏، 1407ق،‏ ج5، ص76-75
[4]. منتهی الآمال في تواريخ النبی و الآل‏، شيخ عباس قمى،‏ دليل ما، چاپ اوّل، قم، 1379ش‏، ج3، ص1479.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 5 =
*****