چکیده: انتظار سازنده یا مثبت، تلاش و حرکت منتظر و زمینهسازی برای ظهور حضرت است؛ ولی انتظار واقعی، آماده باش و تحصیل آمادگیهای لازم برای رسیدن به اهداف و خواستههای مورد نظر است. انتظار، تنها یک حالت روحی نیست، بلکه با توجه به روایاتی که آن را «افضل الاعمال» یا «احب الاعمال» میدانند، یک حالت روحی جریان یافته و شکل گرفتهای است که از معرفت برخاسته و به اقدام و عمل میانجامد.
در فرهنگ مذهبی، انتظار، عبارت است از این که انسان پیوسته چشم به راه روزی باشد که هدف و مقصد نهایی برآورده شود و روزی فرا رسد که انسانیت از یک زندگانی عادلانه و کامل، تحت رهبری و زعامت حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) برخوردار باشد.
البته مفهوم انتظار، اعم و کلیتر از مفهوم اسلامی آن است. از این روست که پیروان دیگر دینهای آسمانی نیز با صرف نظر از نام و عنوان، به پیشوایی جهانی، که برپا کنندهی عدل و داد است معتقدند و در انتظار ظهور اویند.
این عقیده به خودی خود، بهترین انگیزه برای تربیت و تهذیب نفوس تمامی پیروان و معتقدان آن ادیان است و باعث رشد و کمال اخلاقی آنان و تکمیل درجهی ایمان و نیروی ارادهی پیروان آن میباشد تا مقدمات ظهور را در خود و همکیشان خود فراهم آورند.
بعد از ظهور، دورانی پیش خواهد آمد که هر انسانی آروزی دیدن آن دوران را دارد، به همین خاطر به بررسی دوران بعد از ظهور از نگاه شهید مطهری میپردازیم:
1. پیروزی نهایی حق بر باطل
بیشک، ظهور مهدی موعود، پیدایشگر وعدهایست که خداوند متعال در کتابهای آسمانی به صالحان داده است که زمین از آن آنان است و پایان کار تنها به متقیان تعلّق دارد.
استاد مطهری(رحمهالله) در اینباره به این دو آیهی شریفهی از قرآن کریم استناد فرموده است: «و لَقَد کَتَبْنا فی الزبور مِنْ بَعْدِ الذِّکْر انَّ الأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ [انبیاء/105 ] و به تحقیق در زبور، بعد از ذکر چنین نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به میراث میبرند» و همچنین در جای دیگر میفرماید: «اِنَّ الاَْرْض للهِِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ [اعراف/128] زمینى را که در دست فرعونیان مىبینید از آنِ خداست نه فرعون. خدا آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به میراث خواهد داد و فرجام نیکو از آنِ تقواپیشگان است».
2. تشکیل حکومت واحد جهانی
در هنگام ظهور حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) برای اینکه از نعمت وجود امام، بیشترین استفاده شود، زمینهی لازم فراهم میشود و موانع ظهور و فعلیّت یافتن شؤون و ابعاد امامت که در عصر سایر امامان(علیهمالسلام) و عصر غیبت خود آن حضرت وجود داشته است برداشته میشود. اسمای حسنای الهی مثل «الولیّ» ، «العادل» ، «الحاکم» ، «السلطان» ، «المنتقم» ، «القاهر» و «الظاهر» به طور بیسابقهای متجلّی خواهد شد.
به عبارت دیگر آن حضرت مظهر این اسما و کارگزار و عامل خدای متعال میباشد و مقام خلیفة اللهی او در این ابعاد، ظهور عملی و فعلی خواهد یافت. از جمله اموری که تجلّی را در ظهور حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) روشن میسازد این است که هدف توحیدی اسلام مثل وحدت حکومت و نظام، وحدت قانون، وحدت دین و وحدت جامعه، به وسیلهی آن حضرت محقّق میشود.
استاد مطهری(رحمهالله) در جای دیگر، در جهت این ویژگی از ویژگیهای انتظار بزرگ یعنی تشکیل حکومت توحیدی جهانی، به این قسمت از نهجالبلاغه استناد میکند که امیرالمؤمنین(علیهالسلام) دربارهی ظهور آن حضرت فرمود: «تا آنکه تنها خدا را بپرستند و چیزی در پرستش او شریک نشود».[1]
3. بلوغ بشر به خردمندی و خردورزی کامل
در زمان حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) نعمت، بسیار فراوان و کیفیت نعمت در سطح بسیار مطلوبی است. از جمله نعمتها، بلوغ بشر به خردمندی کامل است که استاد مطهری(رحمهالله) آن را نیز از ویژگیهای انتظار بزرگ بر میشمارد.[2]
عدهای خیال میکنند که ظهور حضرت حجت، امری مساوی با انحطاط دنیا و بازگشت به گذشته است. استاد شهید به صراحت این اندیشه را رد میکند و میفرماید: «قضیه بر عکس است ارتقاء فکری و اخلاقی و علمی بشر است، به حکم همهی شواهد و ادلّهای که از دین به ما رسیده است، همان دینی که موضوع ظهور حضرت حجّت را و عدل کلّی را برای ما ذکر کرده، اینها را هم ذکر کرده است.
عصر ظهور، دورهی حکومت عقل است. دورهای است که اولین ویژگیاش حکومت عقل است. دورهای است که در آن، علم اسیر و برده نیست. استاد ضمن بیان این مطلب، به تعبیر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) دربارهی آن عصر اشاره دارد که حضرت فرمودهاند: «در آن عصر مردم صبحگاهان و شام گاهان جامی که مینوشند جام حکمت و معرفت است، جز جام حکمت و معرفت جام دیگری نمینوشند».[3]
4.حداکثر بهرهبرداری از مواهب زمین
در عصر ظهور مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بر اثر تکامل انسانیت، ایمان به خدا و پیشرفت بشر در زمینههای تکامل خصوصاً مسایل روحی و معنوی، خدا برکاتش را از زمین بر بشر میفرستد و حداکثر بهرهبرداری از مواهب زمین صورت میگیرد.
استاد مطهری(رحمهالله) فرازهایی از نهج البلاغه را در همین مورد ذکر میکند: «زمین پارههای جگر خودش را بیرون میریزد(زمین هر موهبت و استعدادی که دارد ارائه میکند) زمین میآید مثل یک غلام، در حالی که تسلیم است و کلیدهایش را در اختیار او قرار میدهد».[6] یعنی دیگر سرّی در طبیعت باقی نمیماند، مگر این که به دست او کشف میشود.
5. برقراری مساوات در امر تقسیم ثروت
در دولت آن حضرت، وضع اقتصادی مردم سامان مییابد و نعمتها فراوان، آبها مهار و زمینها آباد و حاصل خیز و معدنها ظاهر میشود، تا جایی که فقیری که از بیتالمال چیزی دریافت کند باقی نمیماند و کسی برای دریافت کمک مالی به خزانهی عمومی مراجعه نمیکند، و اگر اتفاقاً کسی مراجعه کرد به خود او میگویند هر اندازه نیاز دارد دریافت کند که او هم پس از دریافت وجه، پشیمان میشود و در مقام رد آن به خزانه برمیآید، ولی از او قبول نمیشود.
استاد مطهری، بیانِ نهج البلاغه را در این زمینه ارائه میکند: «یُقَسّم و المالَ صِحاحاً». زمانی که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) این جمله را فرمود، عدهای پرسیدند: یا رسول الله! صحاحاً یعنی چه؟ فرمود: عادلانه و بالسویّه تقسیم میکند![4]
6. منتفی شدن کامل مفاسد
روایتهای زیادی مبنی بر رواج فساد و فحشا و گناهان مختلف قبل از ظهور حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) وجود دارد که با ظهور حضرت، این مفاسد، کاملاً برچیده میشود. از جملهی مفاسد، بدعتهایی است که در دین مبین اسلام توسط شیّادان و دشمنان ایجاد شده است.
استاد مطهری(رحمهالله) در بحث مقتضیات زمان و مسألهی خاتمیّت بر این باور است که هر شریعتی، شریعت قبل را تکمیل میکند و یکی از کارهای انبیا، احیای اصل دین است و اصل دین، از آدم(علیهالسلام) تا خاتم(صلیاللهعلیهوآله) یکی است و هر پیغمبری که میآید یکی از کارهایش، پیرایش است. یعنی اضافهها و تحریفهای بشر را مشخص میکند و این تحریف دین، از ویژگیهای بشر قبل خاتم انبیا(صلیاللهعلیهوآله) نیست، بلکه انسانهای دورههای بعد هم این طبیعت را دارند. یعنی در دین خودشان دخل و تصرف میکنند و خرافات را وارد میکنند. پس معلوم میشود که بدعت در دین خاتم هم امکانپذیر است.
استاد مطهری(رحمهالله) بعد از این نتیجهگیری، میفرماید: «چنانکه ما شیعه هستیم و اعتقاد داریم به وجود مقدس حضرت حجة بن الحسن(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) میگوییم ایشان که میآیند "یَأْتی بِدین جَدید"، تفسیرش این است که آنقدر تغییرات و اضافات در اسلام پیدا شده است که وقتی او میآید و حقیقت دین جدّش را میگوید به نظر مردم میرسد که این دین، غیر از دینی است که داشتهاند و حال آن که اسلام حقیقی همان است که آن حضرت میآورد. در اخبار و روایات آمده است که وقتی ایشان میآید خانهها و مساجدی را خراب میکند کارهایی میکند که مردم فکر میکنند دین جدیدی آورده است».[6]
7. منتفی شدن جنگ و برقراری صلح
امنیت و صلح واقعی و برقراری آرامش، از ویژگیهای دولت حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است. خوفها زایل میشود و جان و مال و آبروی اشخاص در امان خواهد بود.
در سراسر جهان امنیت عمومی حاکم میشود. اختناق، استبداد، استکبار و استضعاف که از آثار حکومت های غیر الهی است از جهان ریشه کن میگردد و حکومتهای طاغوت به هر شکل و عنوان برچیده میشود.
از روایتها استفاده میشود که به سبب ظهور حضرت ولیعصر(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) راهها آنقدر امن میشود که حتی ضعیفترین مردم از مشرق به مغرب سفر میکند و از احدی به او اذیت و آزار نمیرسد.[7]
استاد مطهری(رحمهالله)، ناامنی آن دوره را چنین توصیف میکند: «حضرت زمانی ظهور میکند که اختلاف میان بشر شدید و زلزلهها برقرار است» (مقصود زلزلههای ناشی از مواد زیر زمین نیست) زمین به دست بشر تکان میخورد و این خطر بشریت را تهدید میکند که زمین نیست و نابود شود.[8]
استاد مطهری(رحمهالله) به نقل از نهجالبلاغه میفرماید: «راهها امن میشود و پیره زنی ناتوان، از مشرق تا مغرب دنیا را مسافرت میکند بدون دیدن کوچکترین آزار و اذیّتی».[9] همهی راهها (زمینی، دریایی، هوایی) امن میشود چون منشأ این ناراحتیها، بیعدالتیهاست. وقتی که عدالت برقرار شد دیگر ناامنی وجود ندارد.
برای اینکه بتوانیم از دوران ظهور استفاده کنیم و آن دوران را درک کنیم. باید یک منتظر واقعی باشیم. انتظار واقعی، یعنی آمادهباش و تحصیل آمادگیهای لازم برای رسیدن به اهداف و خواستههای مورد نظر است. انتظار، تنها یک حالت روحی نیست، بلکه با توجه به روایاتی که آن را «افضل الاعمال» یا «احب الاعمال» میدانند، یک حالت روحی جریان یافته و شکل گرفتهای است که از معرفت برخاسته و به اقدام و عمل میانجامد.
_______________________________________________
پینوشت
[1]. مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، ص271 (نقل از: نهج البلاغه، خ138).
[2]. قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص51.
[3]. مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج1، ص5، (نقل از: نهج البلاغه، خ148).
[4]. مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، ص271، (نقل از: نهج البلاغه، خ138).
[5]. همان.
[6]. مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج1، صص377 و 378.
[7]. لطف الله، منتخب الاثر فی الام الثانی عشر، ص308، فصل2، باب43، ح2.
[8]. مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، ص270.
[9]. همان، ص271، (نقل از: نهج البلاغه، خ138).
نظرات
ای کاش منم زنده بودم زمان ظهور...