اصول قرآنی حاکم بر زندگی پیامبر اعظم

14:48 - 1400/12/10

چکیده: پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) الگوی تمام نمای یک انسان کامل با اوصاف و فضایل قرآنی و اخلاقی است.

اصول قرآنی حاکم بر زندگی پیامبر اعظم

مقدمه:
شناخت مقام و منزلت کسی که مأمور به تأسی و پیروی از او هستیم، سبب می شود تأسی کننده با اطمینان خاطر دل در گرو او ببندد و با یقین به این که پیروی از او سبب رستگاری و نجاتش خواهد شد سیره او را سر لوحه زندگی خود قرار دهد. زیباترین و بالاترین تضمین برای خوشبختی و سعادت پیروان و اقتدا کننده گان از پیامبر اعظم(صلی الله علیه و اله)  سفارشی و توصیه ای است که خداوند متعال در خصوص لزوم تبعیت از ایشان بیان می فرماید: « لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا؛[احزاب/21] برای شما اگر به خدا و روز قيامت اميد می داريد و خدا را فراوان ياد می کنيد ، شخص رسول الله مقتدای پسنديده ای است». بهترين الگو براى شما نه تنها در اين ميدان كه در تمام زندگى، شخص پيامبر ص است، روحيات عالى او، استقامت و شكيبايى او، هوشيارى و درايت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختيها و مشكلات، هر كدام مى‏تواند الگو و سرمشقى براى همه مسلمين باشد. اين ناخداى بزرگ به هنگامى كه سفينه‏اش گرفتار سخت‏ترين طوفانها، مى‏شود كمترين ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمى‏دهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن اين كشتى، هم چراغ هدايت است، و هم مايه آرامش و راحت روح و جان سرنشينان.[2]

1-اخلاص محض و غرق در عبودیت و بندگی حق تعالی:
از جمله اصول مسلم و قرآنی حاکم بر زندگی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) اخلاص کامل در تمام مراحل زندگی و توجه ویژه به عبودیت و بندگی حق تعالی است. یکی از مشکلات و  گناهان سختی که بسیاری از انسانها گریبان گیر آن می باشند تزلزل در بندگی و اخلاص در عبودیت است. کم نیستند کسانی که حتی عبادت های ایشان رنگ بوی شرک و گناه به خود گرفته است. این در حالی است که اسوه بندگی و زندگی برتر حضرت ختمی مرتبت تمام مراتب زندگی خود را رنگ بوی الهی بخشیده بود: «قُلْ إِنَّ صَلاتي‏ وَ نُسُكي‏ وَ مَحْيايَ وَ مَماتي‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ لا شَريكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمينَ؛[انعام/163و162]بگو: نماز من و قربانى من و زندگى من و مرگ من براى خدا آن پروردگار جهانيان است. او را شريكى نيست. به من چنين امر شده است، و من از نخستين مسلمانانم».

«كلمه" نسك" به معناى مطلق عبادت است، و ليكن بيشتر در ذبح و يا قربانيى كه به منظور تقرب به درگاه خداى سبحان ذبح مى‏شود استعمال شده است. در اين آيه شريفه خداى تعالى به رسول گرامى خود را دستور مى‏دهد كه به مردم بگويد: او خودش به آنچه كه خداوند به سوى آن هدايتش كرده عمل مى‏كند. و منظور از اين اعلام اين است كه رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) از تهمت دورتر شده و مردم بهتر دين او را تلقى به قبول كنند، چون يكى از نشانه‏هاى راستگويى اين است كه گوينده به گفته‏هاى خود عمل نموده و گفتارش با كردارش مطابقت داشته باشد، لذا مى‏فرمايد: به مردم بگو كه من نماز و تمامى عبادات و زندگيم و جميع شؤون آن از قبيل اعمال، اوصاف، فعل‏ها و ترك‏ها كه مربوط به من است، و همچنين مرگم را با هر چه كه از امور آن مربوط به من است- و آن امور پس از مرگ است كه از زندگى دنيا سرچشمه مى‏گيرد».[3]

2-نشانه رحمت و برکت برای جهانیان:
«وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ؛[انبیاء/107] و نفرستاديم تو را، جز آنكه مى‏خواستيم به مردم جهان رحمتى ارزانى داريم». رحمت به معنای رقت ودل سوزی و نیز به معنای عطوفت و مهربانی معرفی شده است. رحمت درجات و مراتبی دارد که از آن مراتب قابلیت و استعداد است و مرتبه دیگر، فعلیت؛ مثل باران رحمت الهی که تمام قطره های آن قابلیت و شایستگی دارد که منشأ خیرات و برکات شود ولی بروز آثار این رحمت تنها در سر زمینی است که آماده و مستعد باشد، بنابراین هم می توان گفت که مام قطرات باران رحمت است و هم صحیح است که گفته شود که این قطرات در سر زمین مستعد و آماده مایه رحمت و برکت است، در خصوص پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله)می توان این چنین بیان داشت که ایشان بالقوه برای همه عالمیان مایه رحمت و برکت است، ولی این رحمت بالفعل مخصوص مؤمنان است.[4]

3-پیامبری مهربان و دلسوز به هدایت امت:
از جمله اصول قرآنی و اخلاقی حاکم بر زندگی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله و سلم) رفتار شفقت گونه و مهربانانه با امت بود، پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله و سلم) برای هدایت و راهنمایی امت خود و برای نجات ایشان از منجلاب گناه و بد رفتاری های اخلاقی از هیچ گونه تلاش و کششی دریغ نفرمودند، ایشان حریص به هدایت امت خود بودند، و سختی های این راه را به جان خریده بودند از اینرو خداوندمتعال در توصیف ایشان می فرماید: « َقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيم؛[توبه/128] هر آينه پيامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مى‏دهد بر او گران مى‏آيد. سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است».

4- پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در اوج صداقت و راستی
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) در اوج صداقت و رستی زندگی کردند به طوری که حتی دشمنان و مشرکان مکه نیز حضرت را به صداقت و امانت داری می شناختند، در توصیف ایشان می توان این چنین بیان داشت که رسول گرامی (صلی الله علیه واله) تمام مراحل و مراتب زندگی خود را با صادقت و راستی آمیخته بود از اینرو قرآن کریم از زبان و در مدح ایشان می فرماید: « وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْني‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْني‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصيرا؛[اسراء/80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن». صدق، بهترين وصف و حالت يك كار و يك شخص در آغاز و انجام آن است. چه بسا كارهايى كه آغاز غير صادقانه دارد و با قصد ريا، سمعه، فريب، برترى‏جويى و مانند آن شروع مى‏شود، يا آغازى صادقانه دارد، ولى پايانى آميخته به غرور، عُجب، منّت، حبط و سوء عاقبت پيدا مى‏كند و بركات آن محو مى‏شود. رمز شكست بسيارى از حركت‏ها، نبود صداقت در آنها و قطع امداد الهى از آن است.[5]

5-ساده زیستی و پرهیز از تجمل و دنیا گرایی:
ساده زیستی و پرهیز از زرق و برق و تجملات دنیوی، یکی از بارزترین اصولی است که رسول خدا(صلی الله علیه و اله) در زندگی خویش رعایت می فرمودند. اصولاً به هر اندازه روح و شخصیت انسان بزرگ باشد، به هان اندازه از تجملات و جلوه های دنیوی دوری می گزیند، شهید مطهری در این باره می گوید: «مقید شدن به زندگی متکفلانه، ناشی از کوچکی روح و نداشتن شخصیت است، یعنی بعضی افراد در خود قیودی قائل می شوند تا در نظر دیگران اثبات شخصیت کرده باشند»[6] در منابع روایی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نقل شده است« ای عایشه دنیا برای محمد سزاوار نیست، ای عایشه خداوند تبارک و تعالی از پیامبران اولوالعزم راضی نمی شود مگر در صورت صبر در مکروهات دنیا و محبوبات آن و خداوند  به من فرموده است که صبر کن؛ همچنان که پیامبران اولوالعزم صبر کرده اند...»[7]

سخن آخر: هر انسانی در مراحل زندگی خویش، برای این که دچار حیرت و نشود، احتیاج به راهبر و الگوی شایسته دارد؛ انتخاب رسول خدا(صلی الله علیه و اله) به عنوان الگو، به قدری ضروری دارد که تأسی به او از واجبات شمرده شده است.[8]

پی نوشت:
[1]. سیره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، زهرا عبد اللهی: ص18.
[2]. تفسير نمونه، ج‏17، ص242.
[3]. ترجمه الميزان، ج‏7، ص543.
[4]. سیره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، زهرا عبد اللهی، ص18: به نقل از تفسیر نمونه: ج8، ص17.
[5]. تفسير نور، ج‏7، ص107.
[6]. شهید مطهری حکمت ها و اندرزها: ص103.
[7]. ابی الشیخ، اخلاق النبی وادابه: ص 294.
[8]. سیره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، زهرا عبد اللهی، ص18: به نقل از تفسیر نور  الثقلین: ج4، ص255.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 0 =
*****