چکیده:یکی از اندیشههایی که تقریباً در میان تمام ادیان جهان مشترک است، مسئله ظهور منجی است. در ادامه در تلاش هستیم این تفکر را بر اساس اندیشه حضرت آیت الله خامنهای مورد تحلیل قرار دهیم.
یکی از اندیشههایی که تقریباً در میان تمام ادیان جهان مشترک است، مسئله ظهور منجی است. در ادامه در تلاش خواهیم کرد این تفکر را بر اساس اندیشه رهبر معظم انقلاب(حفظهالله) مورد تحلیل قرار دهیم.
ظهور منجی حقیقت مشترک در تمام ادیان
مقام معظم رهبری در تحلیلی علت اشتراک تمام ادیان در ظهور منجی را برخواسته از نیاز بشریت به امید به آینده معرفی میکند و میفرمایند: «روز نیمهی شعبان روز امید است. این امید، مخصوص شیعیان یا حتّی مخصوص امت مسلمان هم نیست. اصلِ امید به یک آیندهی روشن برای بشریت و ظهور یک موعود، یک منجی، یک دست عدالتگستر در سرتاسر جهان، تقریباً مورد اتفاق همهی ادیانی است که در عالم سراغ داریم. غیر از حالا دین اسلام و مسیحیت و یهودیت، حتّی ادیان هند، بودائی و ادیانی که نامی از آنها هم در ذهن اکثر مردم دنیا نیست، در تعلیمات خود یک چنین آیندهای را بشارت دادهاند. این در واقع امید بخشیدن به همهی انسانها در طول تاریخ است و پاسخگوئی به نیاز انسانها به این امید، که حقیقتی هم با آن بیان شده است».[1]
در جای دیگری فرمودند: «ادیان الهی و آسمانی - که اغلب این ادیان ریشههای الهی و آسمانی دارند - نخواستهاند امید واهی به مردم بدهند؛ آنها واقعیتی را بیان کردند. در خلقت بشر و تاریخ طولانی بشریت حقیقتی وجود دارد و آن حقیقت این است که این ستیزهی میان حق و باطل، یک روز به سود حق و به زیان باطل پایان خواهد گرفت و از آن روز به بعد دنیای حقیقی بشر، زندگی مطلوب انسان، آغاز خواهد شد که در آنجا ستیزهگری مفهوم مبارزه نیست، مبارزه برای تسابقِ در خیرات است. این یک حقیقتی است که بین همهی ادیان مشترک است.»[2]
ویژگی اندیشه منجی در اسلام
البته این تفکر در دین اسلام رنگ و بوی دیگری دارد زیرا که اندیشه مهدوی از مهمترین مسائل اندیشه اسلامی شمرده میشود، زیرا که ظهور امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در حقیقت ثمره تمام انبیاء است که برای جوامع بشری آمدهاند از این رو مقام معظم رهبری(حفظهالله) در این زمینه میفرمایند: «همینقدر باید عرض کنیم که مسئلهی مهدویت در شمار چند مسئلهی اصلی در چرخه و حلقهی معارف عالیهی دینی است؛ مثل مسئلهی نبوت مثلاً، اهمیت مسئلهی مهدویت را در این حد باید دانست. چرا؟ چون آن چیزی که مهدویت مبشر آن است، همان چیزی است که همهی انبیا، همهی بعثتها به خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته و پرداخته بر اساس عدالت و با استفادهی از همهی ظرفیتهایی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده و قرار داده؛ یک چنین دورانی است دیگر، دوران ظهور حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف). دوران جامعهی توحیدی است، دوران حاکمیت توحید است، دوران حاکمیت حقیقی معنویت و دین بر سراسر زندگی انسانهاست و دوران استقرار عدل به معنا کامل و جامع این کلمه است. خب، انبیا برای این آمدند».[3]
ویژگی تفکر منجی در شیعه
مسئله ظهور امام زمان، در میان شیعه دارای ویژگی خاصی است که، سبب میگردد، این امر از صورتی ذهنی به امر واقعی ممثل شود، و روح حقیقت موجود در کالبد آن جریان پیدا کند، امام خامنهای(حفظهالله) در این زمینه نیز میفرماید: «خصوصیت اعتقاد ما شیعیان این است که این حقیقت را در مذهب تشیع از شکل یک آرزو، از شکل یک امر ذهنی محض، به صورت یک واقعیت موجود تبدیل کرده است. حقیقت این است که شیعیان وقتی منتظر مهدی موعودند، منتظر آن دست نجاتبخش هستند و در عالم ذهنیات غوطه نمیخورند؛ یک واقعیتی را جستجو میکنند که این واقعیت وجود دارد. حجت خدا در بین مردم زنده است، موجود است، با مردم زندگی میکند، مردم را میبیند، با آنهاست، دردهای آنها را حس میکند. انسانها هم، آنهایی که سعادتمند باشند، ظرفیت داشته باشند، در مواقعی به طور ناشناس او را زیارت میکنند. او وجود دارد؛ یک انسان واقعی، مشخص، با نام معین، با پدر و مادر مشخص و در میان مردم است و با آنها زندگی میکند. این، خصوصیتِ عقیدهی ما شیعیان است.»[4]
دوران ظهور، دوران شکوفایی جامعه بشری
اکنون که اهمیت موضوع ظهور آشکار شد، باید به این حقیقت توجه داشت که حرکتی که در دوران ظهور برای جامعه بشری محقق میشود، چندین برابر از این حرکتی که جامعه انسانی از ابتدا تا به حال به وجود آمدنش را دیده است بزرگتر است. زیرا زمان ظهور دورانیست که جامعه بشری، از تمام شبهات و موانعی که جلوی وی را در حرکات کمالی میگرفتند آزاد میشود و حقیقت برای وی آشکار میگردد.
امام خامنهای(حفظهالله) در توصیف این دوران اینگونه میفرماید: «ما مکرر عرض کردیم که همهی حرکتی که بشریت در سایهی تعالیم انبیا در طول این قرون متمادیه انجام دادند، حرکت به سمت جادهی اسفالتهی عریضی است که در دوران حضرت مهدی(عجلاللَّهتعالیفرجهالشّریف) به سمت اهداف والا کشیده شده است که بشر در آن جاده حرکت خواهد کرد. مثل اینکه یک جماعتی از انسانها در کوه و کمر و راههای دشوار و باتلاقی و خارستانها با راهنمائیهای کسانی همینطور حرکت میکنند تا خودشان را به آن جادهی اصلی برسانند. وقتی به جادهی اصلی رسیدند، راه باز است؛ صراط مستقیم روشن است؛ حرکت در آن آسان است؛ راحت در آن راه حرکت میکنند. وقتی به جاده اصلی رسیدند، اینجور نیست که حرکت متوقف بشود؛ نه، تازه حرکت به سمت اهداف والای الهی شروع میشود؛ چون ظرفیت بشر یک ظرفیت تمامنشدنی است. در طول این قرون متمادی، بشر از کجراههها، بیراههها، راههای دشوار، سخت، با برخورد با موانع گوناگون، با بدن رنجور و پای مجروح شده و زخمآلود، در بین این راهها حرکت کرده است تا خودش را به این جادهی اصلی برساند. این جادهی اصلی همان جادهی زمان ظهور است؛ همان دنیای زمان ظهور است که اصلاً حرکت بشریت به یک معنا از آنجا شروع میشود.[5]
___________________________________________
پینوشت
[1]. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمهی شعبان ــ 17/5/1387.
[2]. همان.
[3]. بیانات در دیدار اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت18/4/1390.
[4]. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمهی شعبان ــ 17/5/1387.
[5]. بیانات در دیدار اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت،18/4/1390.
نظرات
باسلام واحترام
ضمن تشکراز مطلب بسیار جالب شما
در کانال معارف مهدوی منتشر شدhttps://telegram.me/mahdaviat_h/486