چکیده: امام خمینی با الگو گرفتن از پیامبر بزرگوار اسلام چه در قبل از انقلاب که به تنهایی برای هدفی بزرگ بدون داشتن قدرت مادی و فقط با تکیه بر خداوند وظیفهی خود را عملی نمودند و همچنین بعد از انقلاب نیز بر اساس سیرهی پیامبر در مسایل شخصی ملایم بودند ولی در مسایل اصولی کاملا پایبند و با صلابت برخورد میکردند.
شهید مطهری در کتاب سیری در سیره نبوی مطلبی در مورد سرعت گسترش اسلام بیان مینمایند و نکتهای را از «لامارتین» شاعر معروف فرانسوی نقل میکنند، علت گسترش اسلام در زمان پیامبر، که اگر سه چیز را در نظر بگیریم احدی به پایهی پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نمیرسد:
یک: فقدان وسایل مادی: مردی ظهور میکند و دعوتی میکند در حالی که هیچ نیرو و قدرتی ندارد...
دوم: سرعت پیشرفت یا عامل زمان
سوم: بزرگی هدف. [1]
دقیقا ما میتوانیم این خصوصیات را در حرکت و انقلابی که توسط حضرت امام خمینی صورت گرفته است مشاهده کنیم. حضرت امام وقتی وظیفه خود را در قیام برای خداوند و ایستادگی در مقابل ظلم دانستند بر اساس آیهی «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْني وَ فُرادي [سبا/46] بگو: شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید»، برای مقابله با ظلم با اینکه هیچ نیروی مادی نداشتند، با تکیه بر قدرت معنوی و توکل بر خداوند و هدفی بزرگ توانستند انقلابی همانند قیام و حرکتی که پیامبر بزرگوار اسلام در صدر اسلام داشتند انجام داده و به ثمر برسانند.
همچنین بعد از انقلاب نیز همانطوری که خداوند در آیه «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ [آلعمران/159] به پیامبرش خطاب میکند: ای پیامبر گرامی به موجب رحمت الهی به تو، در پرتو لطف خداوند، تو نسبت به مسلمین اخلاق لین و نرم داری و بسیار ملایمی داری که اگر بجای این اخلاق نرم و ملایم اخلاق خشن داشتی مسلمانان از اطراف شما پراکنده میشدند». همانطوری که پیامبر اخلاق نرم و ملایم با مردم داشتند که درسی برای مدیران اسلامی میباشد حضرت امام نیز با الگو گیری از این بزرگوار این خوی و عمل پیامبر را تکرار نموده و بر همین اساس میبینیم که ایشان در سخنرانیهای خود با نهایت تواضع و فروتنی با اینکه برای به ثمر رساندن این انقلاب سختی های بسیاری را متحمل شدند ولی صاحبان این انقلاب را مستضعفین یا بیچارگان قلمداد کرده و همچنین با بیان اینکه رهبر مردم آن نوجوان 13 ساله ای است که خود را به زیر تانک میاندازد و تا جایی تواضع می فرمایند که بوسیدن دست رزمندگان برای خود آرزو میکنند لذا از این مصادیق برای حضرت امام مثالهای بسیاری می توان زد... که این نوع نگاه نسبت به مردم باعث توسعه و پیشرفت در این انقلاب شد.
همچنین حضرت امام علاوه بر خصوصیت برخورد نرم و لین، خصوصیتی دیگر را نیز با الگو گرفتن از پیامبر برای استمرار این انقلاب سرلوحهی کارهای خود قرار دادند و آن صلابت و ایستادگی در مقابل اصول اصلی و مبانی این نظام و تفکر انقلابی است.
همانطوری که در فتح مکه زنی از اشراف قریش دزدی میکند و حکم دزدی قطع دستان دزد میباشد، وقتی که قضیه ثابت و مسلم شد و زن اقرار به دزدی نمود. در این زمان بود که وساطتها از طرف بزرگان قریش آغاز شد... این زن دختر فلان شخص است، محترم است، آبرو دارد... لذا پیامبر هرچه آنها اصرار کردند، در مقابل فرمود: محال و ممتنع است آیا میگویید من قانون اسلام را معطل کنم؟!...
لذا نبی مکرم اسلام واسطه ها را نپذیرفتند. [2]
پس پیامبر در مقابل اصول هرگز نرمش نشان نمی دادند. بر همین اساس است که میبینیم امام خمینی هم حتی در حساسترین زمان انقلاب دقیقاً کمتر از 3 سال بعد از پیروزی انقلاب وقتی عدهای را در مقابل قانون صریح اسلام یعنی «قانون قصاص» مشاهده میکنند در تاریخ 25 خرداد 60 حکم به ارتداد جبههی ملی مینمایند و این یکی از مصادیق پافشاری بر اصول و مبانی می باشد و یک قدم از اصول و مبانی خود عقب نشینی نمی نمایند، و از جمله موارد پا فشاری حضرت امام بر اصول که همان حمایت از مستضعفین جهان میباشد در بسیاری از موارد به حمایت از مردم مظلوم فلسطین پرداختند تا جایی که ایشان آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز قدس برای حمایت از مظلومین جهان بالاخص مردم فلسطین نام گذاری نمودند و ایشان تا آخرین لحظه از مبارزه با استکبار و بالاخص آمریکا کوتاه نیامده و مکررا ایشان آمریکا را به عنوان شیطان بزرگ معرفی نمودند.
از دیگر مصادیق پافشاری حضرت امام بر روی مبانی و اصول می توان به حکم ارتداد سلمان رشدی را نام برد. علت مهم بودن این عکس العمل حضرت امام بخاطر این بوده که این عمل شیطانی و انتشار کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی دقیقاً بعد از قبولی قطعنامه 598 بوده و اندک، اندک روابط دیپلماتیک ایران با جهان در حال شدت گرفتن بود که دولت انگلیس هم به گمان اینکه ایران بخاطر بهبود این روابط بالاخص با انگلیس اعتراض شدیدی با انتشار این کتاب نخواهد کرد ولی امام بر اساس همان تفکر پایبدی به اصول و مبانی در این زمان حساس دست از این اصول بر نداشته، لذا در تاریخ 25 بهمن 1367 حکم به ارتداد سلمان رشدی مینمایند و در حکمی خود نویسنده و ناشران مطلع به محتوای کتاب را بحکم اعدام محکوم مینمایند.
و یکی از بارزترین و مشهود ترین مصادیق پایبندی حضرت امام به اصول را می توان به عزل مرحوم منتظری در اواخر عمر حضرت امام (6/1/68) اشاره کرد. ایشان پس از ایجاد مسائل مربوط به بیت آقای منتظری و ماجرای مهدی هاشمی در برخورد و عزل آقای منتظری طی نامه ای که به ایشان مینویسند اینطور ابراز میکنند:
« واللَّه قسم، من با نخست وزيرى بازرگان مخالف بودم ولى او را هم آدم خوبى مى دانستم. واللَّه قسم، من رأى به رياست جمهورى بنى صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم.
سخنى از سرِ درد و رنج و با دلى شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزيزمان دارم:
من با خداى خود عهد كردم كه از بدى افرادى كه مكلف به اغماض آن نيستم هر گز چشم پوشى نكنم. من با خداى خود پيمان بستهام كه رضاى او را بر رضاى مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان عليه من قيام كنند دست از حق و حقيقت برنمى دارم من كار به تاريخ و آنچه اتفاق مى افتد ندارم؛ من تنها بايد به وظيفه شرعى خود عمل كنم.... ما همه راضى هستيم به رضايت او؛ از خود كه چيزى نداريم، هر چه هست اوست. و السلام». [3]
در نتیجه امام خمینی با الگو گرفتن از پیامبر بزرگوار اسلام چه در قبل از انقلاب که به تنهایی برای هدفی بزرگ بدون داشتن قدرت مادی و فقط با تکیه بر خداوند وظیفهی خود را عملی نمودند و همچنین برای بعد از انقلاب نیز با سرلوحه قرار دادن سیرهی نبی مکرم اسلام در مسایل شخصی نرم و لین و ملایم بودند ولی در مسایل اصولی کاملا پایبند و با صلابت برخورد میکردند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، انتشارت صدرا، تهران، چاپ: شصت دوم، تیر1392، ص 204.
[2]. همان، 208.
[3]. امام خمينى(رحمه الله علیه)، صحيفه امام، ج21، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، تهران، ص 331.