نقش خواص در دوران غیبت

16:46 - 1395/03/11

چکیده: یکی از خطراتی که سبب تهدید مقام امامت و بروز فتنه‌‎هایی در تاریخ شده است، نقش خواص بوده است. وجود بزرگان یا منتسبین به خاندان امامت که چشم طمع به این جایگاه داشته‌‎اند، از جمله عللی است که بسیاری از شیعیان حتی در زمان ائمه معصومین (علیه السلام)، دچار شک و تردید در شناخت امام بعدی گردیده‎اند. آری تنها یک سامری که جایگاه رفیعی در کنار موسی (علیه السلام) دارد، می‎تواند فتنه گوساله‎پرستی را به‎راه بیاندازد و مردم هم در ظلمات این فتنه خدا را نبینند!

یکی از خطراتی که سبب تهدید مقام امامت و بروز فتنه‌‎هایی در تاریخ شده است، نقش خواص بوده است. وجود بزرگان یا منتسبین به خاندان امامت که چشم طمع به این جایگاه داشته‌‎اند، از جمله عللی است که بسیاری از شیعیان حتی در زمان ائمه معصومین (علیه السلام)، دچار شک و تردید در شناخت امام بعدی گردیده‎اند. آری تنها یک سامری که جایگاه رفیعی در کنار موسی (علیه السلام) دارد، می‎تواند فتنه گوساله‎پرستی را به‎راه بیاندازد و مردم هم در ظلمات این فتنه خدا را نبینند!
نمونه‎‌ای از این خواص، عبدالله افطح فرزند امام صادق (علیه السلام) است. موقعیت فوق‌العاده وی که نه‌‌‎تنها پسر امام، بلکه پسر بزرگ‌تر نیز بود، سبب گردید، آن‎چنان‌که شواهد تاریخی نشان می‎دهد، به مقام امامت، چشم طمع ورزد. بلکه امام کاظم (علیه السلام) می‎فرمایند: «یرید عبدُالله أنْ لا یعبد الله![1] عبدالله می‎خواهد که خداوند عبادت نگردد!» البته لازم به ذکر است، که گرچه در ابتدا عدّه‎‌ای وی را، به امامت پذیرفتند، ولی باز همین خواصّی چون مؤمن طاق و هشام بن سالم بودند که با ایجاد بصیرت در شیعیان، امام حقیقی را معرفی می‎نمودند.
نمونه دیگر عبدالله محض، فرزند حسن مثنّی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) است. وی که جایگاه و احترام ویژه‎ای نزد شیعیان داشت، برای کسب مقام امامت تلاش‎ها نمود و تا آن‎جا پیش رفت که حتی امامت امام علی (علیه السلام) و حسنین (علیهما السلام) را انکار نمود![2] متأسفانه این سنّت سیئه، در نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) ماند و پسر عبدالله، محمد و پس از وی ابراهیم نیز با ادعای امامت، دست به قیام‎هایی زدند.[3]
به اختصار می‌توان به اهداف مالی وکلای امام کاظم (علیه السلام)، در انکار امامت امام رضا (علیه السلام)، و ایجاد فرقه واقفیّه نیز اشاره نمود.[4]
این نمونه‎‌های تاریخی نشان‎گر این مطلب است که اوّلا: علت تفرقه برخی شیعیان از حول امام به‌‌حقّ، به‌‎خاطر نبودن نصّ نبوده، بلکه این برخی خواصّ بوده‎اند، که با ایجاد فضای فتنه از شرایط تقیّه ائمه (علیه السلام) و عدم امکان روشنگری بیشترشان، سوء استفاده نمودند، و پرده بر حق می‎انداختند. و ثانیاً: این‎ها درسی است، هم برای مردم که بدانند، در این دوران غیبت هم ممکن است، از خواصّ بیشترین ضربه را خورد، و هم برای خود خواصّ که مراقب شیطان درون و بیرون باشند، که چشم طمع به موقعیتشان اندوخته‌‎اند.

پی‎نوشت:

[1]. کلینی، کافی: ج2 ص193، تهران: دارالکتب الاسلامیة.
[2]. صفار، بصائر الدرجات: ص156، قم: کتابخانه آیة الله مرعشی.
[3]. ابن واضح، تاریخ یعقوبی: ج2 ص377، منشورات الشريف الرضي.
[4]. ر.ک: طوسی، الغیبة: ص65، دارالمعارف الاسلامیة.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 0 =
*****