عرفان به همراه سیاست

15:18 - 1391/12/05
بسياري از افراد، عرصه ی سياست را شايسته ی ورود انسانهاي عارف و صالح نمي‌دانند و بر آن باورند كه سياست؛ يعني نيرنگ و فريب.
امام خمینی(ره)

بسياري از افراد، عرصه ی سياست را شايسته ی ورود انسانهاي عارف و صالح نمي‌دانند و بر آن باورند كه سياست؛ يعني نيرنگ و فريب. آنان با توجه به آنچه از سياستمداران جهان مي‌ديدند که عبارت است از نابودي و حذف رقيب از صحنه ی سياست، برادركشي، و فرزند كشي و زيرپا نهادن تمام فضيلتهاي اخلاقي و انساني، كشتي سياست را از سكانداري انسانهاي پاك مبرّا می‌خواهند و بر اين اساس، دين را از سياست جدا مي‌دانند.

كُدی(1) در مقاله‌اي با عنوان «سياست و دستهاي آلوده» مي‌كوشد تا اين واقعيت تلخ را اثبات كند كه سياست با منزّه طلبي و پاك ماندن سازگار نيست، و هر كه مي‌خواهد وارد عرصه سياست شود، بايد پيه بدنامي، رذالت، تباهي و هرگونه آلودگي را بپذيرد؛ چرا كه اقتضاي سياست و وضعيت بشري چنين است.

اين در حالي است كه رويكرد امام خميني‏ رحمه ‏الله به اين مسئله از سنخ ديگري است و ايشان بر اين باور است كه سياست مي‌تواند ـ و بايد ـ اخلاقي باشد؛ چرا كه سياست، چيزي نيست جز امتداد اخلاق در عرصه‌هاي گسترده‌تر جامعه و تحقق آرمانها و اهداف ديني. (2)

به تعبير حضرت امام ‏رحمه ‏الله: «مگر سياست چيست؟ روابط حاكم بر ملت، روابط مابين حاكم با ساير حكومتها، و جلوگيري از مفاسدي كه هست، همه ی اينها سياساتي است كه هست.» (3)

«سياست آن است كه رهبر جامعه، جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و همه ی ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد، و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزي كه صلاحشان است، صلاح ملت است، صلاح افراد است.» (4) «شما ببينيد پيغمبر اكرم ‏صلی‏ الله‏ علیه ‏وآله كدام روزش از مسائل سياسي خارج بود؟ آن حضرت دولت تشكيل مي‌داد، با اشخاصي كه به ضدّ اسلام، و ستمگر بر مردم بودند، با آنها مبارزه و جنگ مي‌كرد.» (5)

مرحوم علامه محمد تقي جعفري در اين باره مي‌گويند: «سياست انساني، عبارت است از مديريت و توجيه مردم جامعه به سوي عالي‌ترين هدفهاي مادي و معنوي آنان، هم در قلمرو فردي و هم در قلمرو حيات اجتماعي. بر اين اساس، يكي از عبادات بزرگ انسانها، فعاليتهاي سياسي است؛ زيرا بدون توجيه و تنظيم حيات انسانها هيچ كس توفيق عمل به عبادت و اخلاق و برخورداري از فرهنگ سالم را نمي‌تـواند به دست بياورد. از اينرو سياست، ارتباطي وسيع و گسترده با عرفان راستين دارد.

نكته ی ديگر در اين باره آنكه: عرفان مثبت اسلامي با نظر به ماهيتي كه دارد، نمي‌تواند آلت دست سياستهاي «ماكیاولي» باشد كه در آن هر حقيقتي به عنوان وسيله، قرباني هدفهاي سياستمداران قرار مي‌گيرد.

سياست ماكياولي، تنها، اراده و هدف‌گيري سياستمدار و پديده‌هاي قابل بهره برداري براي سياست را به رسميت مي‌شناسد، و بقيه ی حقايق مانند: عرفان، فرهنگ، دين، اخلاق، حيثيّت و شرافت انساني و حيات معقول را ناديده مي‌انگارد. در عرفان اسلامي و مثبت، سياست از تزوير و نيرنگ پيراسته مي‌شود و در خدمت خدا و خلق خدا قرار مي‌گيرد.» (6)

آيت الله جوادي آملي نيز با اشاره به سخن معروف مدرس: «سياست ما عين ديانت ما و ديانت ما عين سياست ماست» و اينكه امام راحل ‏رحمه ‏الله مصداق آشكار اين سخن بوده است، مي‌نويسند:

«امام راحل شاخصه‌اي داشتند كه نه طريقتيان داشتند و نه شريعتيان و نه حقيقتيان؛ چون شريعتيان مي‌گفتند: شريعت منهاي سياست است، و طريقتيان مي‌گفتند: طريقت منهاي سياست است.

و حقيقتيان هم باورشان اين بود كه: حقيقت، منهاي سياست است؛ ولي امام امت، هم سخن مرحوم مدرّس ‏رحمه‏ الله را فرمود كه: «شريعت و ديانت ما عين سياست است»، و هم بالاتر از مدرّس، آنچه را كه ما از مدرّس نشنيده بوديم فرمود، كه: «طريقت ما هم همان سياست است»، و بالاتر از آن اينكه: «حقيقت ما عين سياست است»؛

البته سياست در شريعت، به سبكي و در طريقت، به سبكي ديگر، و در حقيقت نيز به روش خاص خود مي‌باشد. امام راحل‏ رحمه‏ الله وقتي كه به عنوان رهبر جامعه، كشور را اداره مي‌كردند، شريعت را با سياست هماهنگ كرده، و وقتي دستور تهذيب نفس مي‌دادند، طريقت را با سياست هماهنگ مي‌كردند؛

چنانكه در تمام سخنرانيهايي كه به مناسبت دو عيد سعيد فطر و قربان - كه برجسته‌ترين و مهم‌ترين ايام سال است - ‌از امام امت ‏رحمه ‏الله به يادگار مانده است، اولين سخن،‌همان راهنمايي به طريقت بود، و بعد مسئله سياست. ابتدا تبيين معناي ضيافت الله يا شرح مناجات شعبانيه مطرح بود، سپس مسئله سياست، و البته تهذيب، مقدم بر سياست بود.» (7)

همين درآميختگي عرفان حضرت امام با سياست بود كه ايشان را به برافراشتن بناي بلند حكومت اسلامي موفق ساخت، و سبب شد تا شجره ی طوباي جمهوري اسلامي، در اين مرز و بوم برويد؛ چرا كه ايشان بر اين باور بود كه: «نه گوشه گيري صوفيانه دليل پيوستن به حق است، و نه ورود در جامعه و تشكيل حكومت، شاهد گسستن از حق. ميزان در اعمال، انگيزه‌هاي آنهاست؛

چه بسا عابد و زاهدي كه گرفتار دام ابليس است و آن دام‌گستر (ابليس) با آنچه مناسب او است، همانند: خودبيني و خودخواهي و غرور و عجب و خودبزرگ‌بيني و تحقير خلق الله و شرك خفّي و امثال آنها او را از حق دور و به شرك مي‌كشاند. و چه بسا متصدّي امور حكومت كه با انگيزه‌اي الهي به معدن قرب حق نائل مي‌شود، همانند داود نبي و سليمان پيامبر‏علیهم ‏السلام، و بالاتر و والاتر، چون نبيّ مكرم ‏صلی‏ الله‏ علیه‏ وآله و خليفه ی بر حقش، علي بن ابي‌طالب ‏علیه‏ السلام، و چون حضرت مهدي‏ علیه (8) نام يكي از نويسندگان و شخصيتهاي معاصر.

امام تا آنجا پيش مي‌رود كه به صراحت، اخلاق و سياست ديني را يكي مي‌شمارد و بر نظريه يگانگي اين دو تأكيد مي‌كند و مي‌فرمايد:

«اسلام، ‌احكام اخلاقی‌اش هم سياسي است؛‌ همين حكمي كه در قرآن هست كه مؤمنين برادر هستند، اين يك حكم اخلاقي است، يك حكم اجتماعي است، يك حكم سياسي است. اگر مؤمنين، طوايف مختلفه‌اي كه در اسلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پيغمبر اسلام هستند، اينها با هم برادر باشند، همانطوري كه برادر با برادر نظر محبت دارد، همه ی قشرها با هم نظر محبت داشته باشند، علاوه بر اينكه يك اخلاق بزرگ اسلامي است و نتايج بزرگ اخلاقي دارد، يك حكم بزرگ اجتماعي است و نتايج بزرگ اجتماعي دارد.» (9)

 

پی نوشت:

(1) نام يكي از نويسندگان و شخصيتهاي معاصر.
(2) «امام، اخلاق، سياست، سيد حسن اسلامي، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني‏رحمه‏الله، 1385، چاپ دوم، ص221.
(3) صحيفه نور، ج3، ص227.
(4) همان، ج13، ص432.
(5) همان، ج13، ص432.
(6) عرفان اسلامي، صص105 و 106.
(7) بنيان مرصوص، ص88 و 89.
(8) نقطه عطف، امام خميني، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني‏رحمه‏الله، 1385، چاپ هشتم، صص15 و 16.
(9) صحيفه نور، ج13، ص130.

نویسنده: سیدمحمودطاهری ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 116

منبع: سایت ذی طوی

 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 2 =
*****