عامل کم شدن خوبیها در قیامت

09:29 - 1395/03/24

چکیده:در فردای قیامت، چه بسا از خوبیهای ما به سبب عدم رعایت حق الناس، کاسته شود.

اهمیت به حق الناس

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه
بحث حق الناس از بحث های کلیدی و تاثیرگذار در آن دنیاست. دین اسلام به مقوله حق الناس اهمیت فراوانی داده است. چه بسا کسی در آن دنیا بخاطر حق الناس، خوبیهایش را از دست داده و خسران ببیند. بنابراین ، باید هوشیاری لازم را در این زمینه داشته باشیم تا گرفتار عواقب آن نشویم.

این عاقبت را برای خود درست نکنیم
خدا نکند کسی که انسان (ممکن است انسان درستکاری هم باشد) در آن دنیا بخاطر عدم اهمیت به حق الناس مورد مواخذه قرار گیرد، پیامبر اسلام در این باره می فرماید: «و قَد سَرَّته حَسَناتُهُ فَیَجییٌ الرَّجُلُ فیقولُ: یا رَبِّ ظَلَمَنی هذا فَیُؤخَذُ مِن حَسَناتِهِ فَیُجعَلُ فی حَسَناتِ الّذی سَألَهُ، فما یَزالُ کذلکَ حتّى ما یَبقى لَهُ حَسَنةٌ، ، فلا یَزالُ یُستَوفى مِنهُ حتّى یَدخُلَ النارَ؛[1]در قیامت بنده‌‌ای که کار خوب بسیار دارد، در حالی که خوشحال است وارد محشر می‌‌شود. ناگهان شخصی از راه می‌‌رسد و می‌‌گوید: خداوندا! این شخص (در دنیا) به من ظلم کرده است. پس از کارهای نیک او گرفته می‌‌شود و به آن مظلوم داده می‌‌شود تا جایی که کار خوب و حسنه‌‌ای برای بدهکار باقی نمی‌‌ماند، ولی هنوز طلبکار راضی نشده و حقش را طلب می‌‌کند، آنگاه از گناهان طلبکار برداشته به بدهکار می‌‌دهند، پس حسنه ای برای او نمی ماند و باید وارد آتش شود»
کسی را در نظر بگیریم که یک زمین زراعی دارد (گندم یا جو) و تنها درآمدش هم آن است،  چقدر زحمت و تلاش می کشد تا محصولش به بار بنشیند (کود زدن و سمپاشی کردن زمین و وجین کردن و غیره)،  چقدر روی آن حساب باز کرده است که با درآمدش می شود چه ها خرید و ...، اما در یک آن، بر اثر بی احتیاطی  ــ مثلا آتشی روشن کرده ــ زمینش طعمه ی حریق می شود و آن همه امید او بر باد می رود. حق الناس هم همین است. غقلتها و بی احتیاطیهای انسان، مانند آتش، به جان اعمال خوب انسان می افتند، و انسان را در یک آن، متحیر و گرفتار می سازند.
نکته ای مهم در باب حق الناس: شاید در وهله اول، از رعایت حق الناس، ذهن انسان به غیبت نکردن از دیگران و تهمت نزدن و  این قبیل امور، منتقل شود کما اینکه غیبت و تهمت از گناهان بزرگی هستند، ولی در عصر ما با گسترده شدن روابط انسانی و مسائل پیرامون آن، بحث حق الناس هم گسترده شده است. بحث رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی ـــ که غالبا باعث تضییع حقوق دیگران می شود مثل پارک کردن ماشینها در جایی که سد معبر ایجاد می کند ــــ رعایت حق و حقوق ارباب رجوع در ادارات و سازمانها ( بحث را سیاسی نکنیم ولی مشکلاتی هم در این زمینه درادارات جامعه ممکن است باشد) و خیلی مسائل امروزی دیگر
توجه نداشتن به حق و حقوق دیگران، با الفاظی مثل "چیز کوچکیست" و یا "پیش می آید"؛ در آن دنیا انسان را شوکه نموده و شاید از آیات قرآن هم این نکته بدست آید.

جزئی ولی تاثیرگذار
خدای بزرگ، حال و روز گناهکاران را در موقع دیدن نامه اعمال اینچنین بیان می کند: «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً؛[کهف/49]و كتاب [كتابى كه نامه اعمال همه انسانهاست‏] در آن جا گذارده مى‏ شود، پس گنهكاران را مى ‏بينى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و مى‏ گويند: «اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته مگر اينكه آن را به شمار آورده است؟! و (اين در حالى است كه) همه اعمال خود را حاضر مى‏ بينند؛ و پروردگارت به هيچ كس ستم نمى‏ كند». [2]
شاید خیلی از حق الناسهایی که انسان به حسابش نمی آورد و فکر می کند چیزی نیست؛ همان باشد که سبب تعجب گناهکاران درآن دنیا شود (لا يُغادِرُ صَغيرَةً)، البته گناه حق الناس، گناهی  بزرگ است و حتی ازحق الله هم بزرگتر، ولی در میان حق الناسها، یکی بزرگتر است و یکی کوچکتر و جزئی تر، و غالبا همین جزئی هاست که روزگار بعضی را در آن روز حساب و کتاب، تیره و تار می کند.
مثلا انسان در حساب و کتاب مالی با رفیقش، ممکن است یکهزار و دو هزار تومان ــ کمتر یا بیشتر ــ بدهکار شود، ولی پیش خود فکر کند که: هزار تومان مبلغی نیست و... (در حالی که همین شخص نمی تواند صد تومن باقیمانده کرایه تاکسی را ندهد)، رفیقش هم رو در بایستی دارد ممکن است مطالبه هم نکند اما عدم مطالبه، دلیل بر حلال کردن نیست. خلاصه این فرد قطعا گرفتارحق الناس (گر چه جزئی بنظر برسد)  است و درروزی که انسان سخت به عمل خوب محتاج است؛ این شخص بازنده است و حتی ممکن است عملهای خوبش، بابت آن حق الناس ازاو گرفته و به طرف مقابل منتقل شود.

یک حدیث و داستان
حضرت علی (علیه السلام) بر فراز مسجد کوفه، راجع به سخت بودن حق الناس، از قول خدای بزرگ می فرماید:  به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هيچ ظالمي نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدني باشد، ‌يا با فشار دادن دستي از روي ستم، محقق شده باشد.[3]
شاید این نکات که در حدیث فوق است، برای ما (جامعه) کمی سخت و سنگین باشد، ولی باید باور کنیم که اینگونه هست.
داستان ما در مورد حق الناس در واقع حدیثیست از امام صادق (علیه السلام) که می فرماید: یک قاضی عابد بنی اسراییلی از دنیا رفت. زن او دیگر یقین نموده بود که او بهشتیست اما زمانی که جسد شوهر را در لحد قرار داد و پارچه روی صورت او را کنار زد، دید ماری از بینی او بیرون آمد و شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از این وضعیت عجیب ترسید. هنگام شب، شوهر خود را درخواب دید و از آنچه رخ داده بود سۆال کرد و گفت: تو که انسان خوبی بودی! پس این مار چه بود؟ قاضی جواب داد: آن به خاطر برادر توست. روزی برادر تو با کسی نزاع داشت. برای حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با برادر تو باشد. ـ نه اینکه العیاذبالله ناحقی باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر زنش باشد ـ البته نتیجه حکمیّت به نفع برادرت شد و من از این امر خوشحال شدم و با اینکه واقعاً حق هم با برادر تو بود، اکنون گرفتارم![4] همین که قاضی در دل بین دو مسلمان تفاوت قائل شده، و ظلمی (حق الناس) هم انجام نداده؛ عمل او در برزخ مجسّم شده و موجب آزار او گردیده است؛ وای به حال وقتی که کمی حق را ناحق می کرد.

سخن آخر
کسی که گرفتار حق الناس است در روز قیامت، اعمال خوب او به طرف مقابل منتقل می شود، و اگر خوبی نداشته باشد بار گناه دیگران را باید بر دوش بکشد.
بیاییم خوبیهایمان را با رعایت حق الناس، در آن روز از دست ندهیم.

پی نوشتها
1ـ میزان الحکمه ج 6 ص535
2ـــ ترجمه مکارم ص229
3ــ بحار الانوار ج2 ص29
4ــ  کافی ج7 ص410

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 18 =
*****