نخستین بانوی مسلمان

08:37 - 1401/01/23

چکیده: پيامبر (صلی الله علبه و آله) فرمود: «اسلام با شمشير علي (علیه السلام) و مال خديجه (سلام الله علیها) بر پا و استوار شد و استقامت يافت».

نخستین بانوی مسلمان

دهم ماه مبارک رمضان سالروز رحلت یکی از چهار زن برتر عالم است، زنی که مرگش چنان غمی بر دل پیامبر نشاند که سال وفات ایشان را عام الحزن نام نهاد.
زنی که بهترین خلق عالم درباره او فرمود: «احترام هيچ يك از زنان به پايه حرمت و عزت خديجه نمي رسيد». رسول الله (صلی الله علیه و آله) پيوسته از او به نيكی ياد مي كرد و به حدی او را محترم مي شمرد كه گويا زنی مانند خديجه نبوده است.
عايشه نقل مي كند: روزی به پيغمبر (صلی الله علیه و آله) گفتم: خديجه پير زنی بيش نبوده و خداوند بهتر از او را به تو عطا كرده است.(منظور خودش بوده) 
پيغمبر (صلی الله علیه و آله) سخت برآشفت به طوری كه رگ پيشاني اش برآمد. سپس فرمود: «به خدا سوگند بهتر از خديجه كسی برای من نبود. روزی كه همه مردم كافر و بت پرست بودند، او به من ايمان آورد. روزی كه همه مرا به جادو گری و دروغ گويی نسبت مي دادند، او مرا تصديق كرد، روزی كه همه از من روی گرداندند، خديجه تمام اموال خود را در اختيار من گذاشت و آنها را در راه من بی دريغ خرج كرد خداوند از او دختری به من بخشيد كه مظهر پاكی و عفت و تقوا بود».
عايشه مي گويد: من در مورد زنان پيامبر از هيچ كدام به اندازه خديجه حساس نبودم زيرا پيامبر مرتب از او تعريف مي كرد و من هرگز او را نديده بودم.[1]
پیامبر اکرم‌ (صلی الله علیه و آله) بعد از وفات‌ خدیجه‌ کبری‌ (سلام الله علیها) همواره‌ از خاطرات‌ شیرین‌ و ایثار آن‌ بانوی‌ گرامی‌ به‌ نیکی‌ یاد می‌کرد و هرگاه‌ به‌ یاد او می‌ افتاد، اشک‌ فراق‌ بر دیدگانش‌ جاری‌ می‌شد از جمله‌:
روزی‌ پیامبر (صلی الله علیه و آله) در نزد چند از نفر از همسران‌ خود بود، ناگاه‌ سخنی‌ از حضرت‌ خدیجه‌ (علیها السلام) به‌ میان‌ آمد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن‌ چنان‌ آشفته‌ و پراحساس‌ شد که‌ قطره‌ های‌ اشک‌ از چشمانش‌ سرازیر گشت‌.
عایشه‌ به‌ آن‌ حضرت‌ گفت‌: چرا گریه‌ می‌کنی‌؟ آیا برای‌ یک‌ پیرزن‌ گندمگون‌ از فرزندان‌ اسد، باید گریه‌ کرد؟
پیامبر در پاسخ‌ به‌ او فرمود: «صَدَّقَتْنِي‏ إِذْ كَذَّبْتُمْ‏ وَ آمَنَتْ بِي إِذْ كَفَرْتُمْ وَ وَلَدَتْ لِي إِذْ عَقِمْتُمْ. او هنگامیکه‌ شما مرا تکذیب‌ می‌کردید، تصدیق‌ کرد و هنگامیکه‌ کافر بودید، او به‌ من‌ ایمان‌ آورد؛ و برای‌ من‌ فرزندانی‌ آورد در حالی‌ که‌ شما نازا هستید».[2] عايشه مي گويد: با خود گفتم ديگر از خديجه به بدي نام نخواهم برد.
نیز روایت‌ شده‌:
روزی‌ پیرزنی‌ نزد رسول‌ اکرم‌ (صلی الله علیه و آله) آمد، آن‌ حضرت‌ او را مورد لطف‌ سرشار قرار داد، وقتی‌ آن‌ پیرزن‌ رفت‌، عایشه‌ علت‌ آن‌ همه‌ مهربانی‌ به‌ پیرزن‌ را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید، او در جواب‌ فرمود:
«إِنَّهَا كَانَتْ تَأْتِينَا فِي‏ زَمَنِ‏ خَدِيجَةَ وَ إِنَّ حُسْنَ الْعَهْدِ مِنَ الْإِيمَانِ. این‌ پیرزن‌ در عصر زندگی‌ خدیجه‌ (علیه السلام)، به‌ خانه‌ ما می‌ آمد و از کمک‌ ها و الطاف‌ سرشار خدیجه‌ (علیه السلام) برخوردار بود، همانا نیک‌ نگهداری‌ عهد و سابقه‌، از ایمان‌ است‌».[3]
و مطابق‌ روایت‌ دیگر عایشه‌ گفت‌: هرگاه‌ پیامبر (صلی الله علیه) گوسفندی‌ ذبح‌ می‌کرد، می‌ فرمود: «از گوشتش‌ برای‌ دوستان‌ خدیجه‌ (علیها السلام) بفرستید، یک‌ روز در این‌ باره‌ با آن‌ حضرت‌ سخن‌ گفتم‌، فرمود: «من‌ دوست‌ خدیجه‌ (علیها السلام) را دوست‌ دارم‌».[4]
فضائل ام المومنین کبری حضرت خدیجه (سلام الله علیها) منحصر در بیانات شوهر گرامی ایشان نیست و بقیه ی معصومین (صلوات الله علیهم) نیز از همسر فداکار پیامبر به نیکی یاد می کردند. به عنوان نمونه امام‌ حسین‌ (علیه السلام) در روز عاشورا در ضمن‌ خطبه‌ ای‌ که‌ خود را به‌ دشمن‌ معرفی‌ می‌کرد، فرمود: «شما را به‌ خدا سوگند، آیا می‌ دانید که‌ جده‌ من‌ خدیجه‌ (علیها السلام) دختر خویلد است‌؟»
و نیز خطاب‌ به‌ دشمن‌ فرمود: «آیا می‌ دانید که‌ من‌ فرزند همسر پیامبر شما خدیجه‌ (علیها السلام) هستم‌؟».[5]
امام‌ سجاد (علیه السلام) در مجلس‌ یزید در دمشق‌ در خطبه‌ معروف‌ خود، این‌ چنین‌ خود را معرفی‌ می‌کند: «انا بن‌ خدیجة‌ الکبری‌؛ من‌ پسر خدیجه‌ بانوی‌ بزرگ‌ اسلام‌ هستم‌».[6]
تا جایی که ابوسعید خدری‌ می‌گوید: رسول‌ خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: وقتی‌ که‌ در شب‌ معراج‌، جبرئیل‌ مرا به‌ سوی‌ آسمانها برد و سیر داد، هنگام‌ مراجعت‌ به‌ جبرئیل‌ گفتم‌: «آیا حاجتی‌ داری‌؟»
جبرئیل‌ گفت‌: «حاجت‌ من‌ این‌ است‌ که‌ سلام‌ خدا و سلام‌ مرا به‌ خدیجه‌ (علیها السلام) برسانی‌».
پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقتی‌ که‌ به‌ زمین‌ رسید، سلام‌ خدا و جبرئیل‌ را به‌ خدیجه‌ (سلام الله علیها) ابلاغ‌ کرد، خدیجه‌ گفت‌: «ان‌ الله‌ هو السلام‌، و منه‌ السلام‌، و الیه‌ السلام‌، و علی‌ جبرئیل‌ السلام‌؛ همانا ذات‌ پاک‌ خدا سلام‌ است‌، و از او است‌ سلام‌، و سلام‌ به‌ سوی‌ او باز گردد و بر جبرئیل‌ سلام‌ باد».[7]

- - - - - - - - - -
پی نوشت:
[1]. كشف الغمة في معرفة الأئمة، اربلی علی بن عیسی (ط - القديمة) / ج‏1 / 508 / فصل في مناقب خديجة بنت خويلد أم فاطمة ع ..... ص : 507.
[2]. اسدالغابه‌، ابن اثیر علی بن محمد. ج‌ 5، ص‌ 438.
[3]. بحار الأنوار مجلسی (ط - بيروت) / ج‏16 / 8 / باب 5 تزوجه ص بخديجة رضي الله عنها و فضائلها و بعض أحوالها ..... ص : 1.
[4]. ينابيع المودة لذوي القربى، الشيخ سليمان بن ابراهيم القندوزي. جلد : 2 ، صفحه : 51.
[5]. بحار الأنوار مجلسی، ج‌ 45، ص‌ 6.
[6]. همان. ج‌ 44، ص‌ 174.
[7]. کشف‌ الغمه‌، اربلی علی بن عیسی. ج‌ 2، ص‌ 133.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 2 =
*****