دلالت روایت «اصحابی کالنجوم» بر عدالت صحابه

10:00 - 1395/03/28

چکیده:در نقد و بررسی ادله تاریخی اهل سنت بر عدالت صحابه، نکته و سوال مهمی که می‌بایست از آنان سوال کنیم این است که اگر به اعتقاد شما تمامی صحابی عادل هستند، پس چرا خود پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و صحابه چنین نظر و اعتقادی نداشته‌اند و یکدیگر را عادل نمی‌دانستند.؟

نقد و بررسی ادلۀ روایی اهل سنت برعدالت صحابه

مسأله «عدالت و حجیّت قول و فعل صحابه» یکی از مباحث اساسی است که ریشه بسیاری از اختلافات در میان شیعه و سنی از آن‌جا نشأت می‌گیرد؛ که اگر این مسأله حل بشود، بسیاری از مسائل اختلافی دیگر نیز خود به خود حل خواهد شد.

در پست‌‌های گذشته[1] تمام ادلۀ قرآنی اهل سنت در اثبات عدالت صحابه را مورد نقد و بررسی قرار دادیم و اثبات کردیم که نه تنها هیچ‌یک از آیاتی که بدان استدلال کرده‌اند، عدالت تمامی صحابه را اثبات نمی‌کند، بلکه آیات بسیاری نیز وجود دارد که صحابه را مورد سرزنش و توبیخ قرار داده‌ است و حتی عده‌ای از آنان را فاسق و منافق خوانده است.
 در این نوشتار به نقد و بررسی چند نمونه از روایت‌هایی که اهل سنت بدان استناد کرده‌اند، می‌پردازیم.

از جمله روایت‌هایی که اهل سنت بدان استدلال کرده‌اند، این روایت معروف است که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «هر آن‌چه از کتاب خداوند به شما (دستور) داده شده، پس به آن عمل کنيد. برای هيچ‌يک از شما در ترک آن، عذری نيست. پس اگر در کتاب خدا نبود، در سنت من جاری شده و اگر در سنت من نبود، آن‌چه را که اصحاب می‌گويند(عمل کنید) همانا اصحاب من، همانند ستارگان در آسمان‌اند، پس از هر کدام از آن‌ها پيروی کنيد، هدايت می‌یابيد، و اختلاف اصحابم برای شما رحمت است».[2]
«خطيب بغدادی» پس از استناد به برخی روايات از جمله روايت «اصحابی كالنّجوم» می‌نویسد: « تمام اخباری که در این مورد وارد شده، مطابق با نصّ قرآن است و تمام اين‌ها يقين بر عدالت صحابه را اقتضا می‌کند». «شوکانی» در کتاب «ارشاد الفصول» و «فخر رازی» در «المحصول» و ... در اثبات عدالت صحابه به این روایت استناد کرده‌اند.[3]

دلالت این روایت بر عدالت صحابه بدین شکل است که اهل سنت می‌گویند این فرمایش پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که می‌فرمایند از اصحاب من پیروی نماید تا هدایت یابید، زمانی صحیح و درست خواهد بود که خود صحابه هدایت یافته و از عدالت برخوردار باشند، و اگر آن‌ها عادل نباشند، چطور می‌توان از ایشان پیروی کرده و به آنان اقتدا کرد؟

نقد و بررسی سندی و محتوایی

1. این حدیث با تمام طرقش به اقرار خود علما و بزرگان اهل سنت، ضعیف است؛ ما در اینجا تنها به چند نمونه اشاره می‌کنیم:
ابن حجر عسقلانی دربارۀ طرق این حدیث می‌گوید: «وَ وَهنُ جمیع طرقه»[4] ابوبکر بزار می‌گوید:«این کلام از نبی مکرم صحیح نمی‌باشد»[5].حافظ سخاوی و سیوطی این حدیث را صحیح ندانسته‌اند.[6] شمس الدین ذهبی نیز به جعلی بودن این روایت و متهم کردن بعضی از روات آن حکم کرده است.[7]

2. سوالی که در این‌جا به وجود می‌آید این است که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) این جمله را خطاب به چه کسانی گفته است؟ اگر مخاطبین حضرت، خود اصحاب بودند، معنا ندارد که ایشان به اصحابش بفرماید که به یکدیگر اقتدا کنید. چرا که بنابر اعتقاد اهل سنت تمام کسانی که مخاطب حضرت بوده‌اند، صحابی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) محسوب می‌شوند، و اگر گفته شود، مخاطبان این جمله آیندگان بودند، این هم معقول نیست، چرا که این بدین معناست که حضرت با خود داشته صحبت می‌نموده و بعد یکی از دور این حدیث را شنیده و نقل کرده است. علاوه بر آن اصلا متن فرمایش پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خطاب به خود صحابه می‌باشد و هیچ راهی برای توجیه محتوای این حدیث وجود ندارد.

نکته و سوال مهمی که می‌بایست از اهل سنت سوال کنیم این است که اگر به اعتقاد شما تمامی صحابی عادل هستند، پس چرا خود پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و صحابه چنین نظر و اعتقادی نداشته‌اند و یکدیگر را عادل نمی‌دانستند.؟
در کتب اهل سنت راجع به صحابه نقل شده: «نعيمان صحابی» شرب خمر كرد و پيامبر اكرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستور داد او را با نعال زدند.[8] هم‌چنین مرد از طايفه بنی اسلم زنای محصنه انجام داده بود، که حضرت دستور داد او را رجم كنند.[9] شايد پيامبرخدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در آن زمان يادش نبوده كه صحابه عادل بودند!!!

باید از اهل سنت سوال کرد که چطور همه صحابه عادل بودند در حالی‌كه ابن كثير می‌گويد «عمر بن خطاب» برای هر يك از صحابه كه از دنيا می‌رفتند اگر حذيفه (منافق شناس عصر) شهادت بر صحت و پاکی او از نفاق نمی‌داد بر جنازه او نماز نمی‌خواند.[10]

در نتیجه: این روایت به هیچ وجه نمتواند دال بر عدالت صحابه باشد، زیرا از حیث سند و دلالت مشکلات بسیاری دارد.

____________________________________________________

پی‌نوشت
[1].پست اولپست دوم پست سوم پست چهارم پست پنجمست ششم - پست هفتم - پست هشتم.
[2]. خطیب بغدادی، الکفایه فی علم الروایه، ص48، تحقيق ابوعبدالله السورقی، ناشر: مکتبه العلمیه- مدینه؛ فخر رازی، المحصول، ج4، ص307، تحقیق: دکتر جابر فیاض الوانی، موسسه الرساله- بیروت؛ شوکانی، ارشاد الفحول الی تحقیق الحق من علم الاصول، ج1، ص186، دارالکتب العربی- بیروت.
[3].همان(هر سه منبع).
[4]. شوکانی، ارشاد الفحول الی تحقیق الحق من علم الاصول، ج1، ص186، دارالکتب العربی- بیروت.
[5]. ابن عبدالبر، معرفه انواع العلوم الحدیث، ج2، ص90،ناشر: دارالکتب العلمیه – بیروت.
[6]. سخاوی، المقاصد الحسنه فی بیان كثیر من الاحادیث المشتهره، ج1، ص69 ناشر: دارالکتب العربی –بیروت؛  سیوطی، جامع الصغیر، ج2، ص182، ناشر: دارالکتب العلمیه.
[7]. شوکانی، ارشاد الفحول الی تحقیق الحق من علم الاصول، ج1، ص186، دارالکتب العربی- بیروت.
[8]. صحيح بخاری، ج 8، ص 13، ح 6775، كتاب الحدّ.
[9].همان، ج 8، ص 22، ح 6820 .
[10]. تفسير ابن كثير ج 2، ص 399.
[11]. همان؛ و جامع البيان للطبری، ج 11، ص 16.

برای مطالعه بیشتر به كتاب «حقيقت صحابه» نوشته آيت الله سيد علی حسينی ميلانی، انتشارات مركز حقايق اسلامی مراجعه کنید.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 4 =
*****