چرا از مرگ می ترسیم

08:18 - 1395/04/02

چکیده:پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود: «تُحْفَةُ الْمُؤْمِنِ‏ الْمَوْت‏. هيچ هديه‌اي براي انسان بهتر از هديه مرگ نيست».

علت ترس از مرگ

مرگ یکی از واژه هایی است که نوعا انسان ها خوش ندارن درباره ی آن حرف بزنند و غالبا از آن فراری اند، اما فراموشی یاد مرگ باعث نمردن نمی شود بلکه باعث بد مردن می شود.
ولی اینکه چرا اینگونه است و انسان ها از مرگ به بدی یاد می کنند و از آن نفرت دارن و غالب به اتفاق مردم از آن می ترسن؟ و از یاد مرگ گریزانند؟
در پاسخ به این سوال که چرا به یاد مرگ نیستیم (با آنکه فراوان سفارش به یاد مرگ شده است) امیرالمومنین (علیه السلام) آرزوهای طولانی را باعث غفلت انسان ها از مرگ می داند و می فرماید: «ای مردم! ترسناکترین چیزی که بر شما خائفم دو چیز است: پیروی از هوا و هوس و آرزوهای طولانی... اما آرزوهای طولانی، آخرت را به دست فراموشی می سپارد».[1]
و در جواب به سوال علت ترس از مرگ در اینجا به ذکر مهم ترین علل آن می پردازیم.

علاقه و دلبستگی شدید به دنیا

هر مقدار که وابستگی بیشتر باشد، هجران و جدایی سخت تر است تا جایی که علاقه به جایی می رسد که انسان اصلا فکر جدایی را هم نمی کند. درست به مانند میوه درخت که هرچقدر کال باشد محکم تر به درخت چسبیده است و هنگامی که بخواهد از درخت جدا شود، به سختی و ناراحتی از آن کنده می شود. بر خلاف میوه رسیده که وابستگی آن به درخت کمتر است و به راحتی از درخت کنده می شود.
اگر انسان به این باور رسید که دنیا محل عبور است نه محل ماندن، طبیعتا هنگام هجرت، با ناراحتی از آن کوچ نمی کند. همانند مسافری که چند روزی را به سفری رفته باشد هنگام برگشت به وطن خود هرگز جزع و فزع نمی کند چراکه از ابتدا می دانست که سفر او چند روزی بیش نیست و باید به وطن اصلی خود باز گردد، اما کودک همراه انسان هنگام برگشت از مسافرت گریه می کند و می خواهد که در آنجا بماند، غافل از آن که قرار بر این بود که فقط چند روز در سفر باشد نه برای همیشه.

مرگ را نیستی و نابودی دانستن 

حب بقاء و میل به جاودانگی، از مسائل فطری انسان است. هیچ فردی میل به نابودی ندارد و با عواملی که آنها را موثر در نابودی خود می داند، مبارزه می کند. علت فرار از مرگ و وحشت از آن هم همین است که مرگ را نابودی خود می داند.
اما این نگاه ناشی از این است که حقیقت مرگ را به خوبی نشناخته ایم. با مراجعه به آیات و روایات مشخص می شود که مرگ انتقال است به عالم دیگر نه نابودی و از بین رفتن.
همانطور که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «إنّما تنتقلون‏ من‏ دار إلى‏ دار».[2] یعنی مرگ انتقال و هجرت است از عالمی به عالم دیگر.
اگر بخواهیم زندگی این عالم و عالم پس از مرگ را به زندگی جنین در رحم مادر و زندگی بعد از ولادت او در این دنیا تشبیه کنیم، تا حدی توانسته ایم مرگ و زندگی پس از آن را ترسیم کنیم.

تعمیر دنیا و تخریب آخرت

شخصی از امام مجتبی (علیه السلام) سوال کرد که چرا از مرگ می ترسیم و آن را دوست نداریم، امام در پاسخ فرمود: «شما تمام کوششتان را صرف آبادی دنیا کرده اید و برای آخرت کار نیکی نکرده و آنجا را خراب کرده اید. به همین جهت، از مرگ می ترسید و کراهت دارید که از جای آباد به جای خراب منتقل شوید».[3] 

جهل نسبت به حقیقت مرگ

 بسياري از مردم خيال مي‌كنند كه مرگ يك گودالي است، يك چاله‌اي است و انسان در آن چاله فرو مي‌رود و حال آنکه مرگ يك پل هست، چاله نيست، انسان از اين پل رد مي‌شود، آن طرفش برزخ است. سيد الشهداء (سلام الله عليه) است، روز عاشورا در آن بحبوحه جنگ، مرگ را اینگونه معنا كرده و فرمود: «صَبْراً بَنِي‏ الْكِرَامِ‏ فَمَا الْمَوْتُ‏ إِلَّا قَنْطَرَةٌ... ای بزرگ زادگان! صبر و شكيبايی  ورزيد كه مرگ چيزی جز يك پُل نيست».[4]
به تعبیر حضرت آیت الله جوادی: «شما قبر را مي‌بينيد، بله قبر يك چاله‌اي بيش نيست؛ ولي انسانيت انسان كه در اين چاله نمي‌رود، مرگ پل هست، پل ـحالا چه فلزي باشد چه چوبي باشد ـ يك ابزاري مي‌خواهد، اين پل اگر لرزان باشد مي‌افتد، زيرش هم كه گودال جهنم است؛ اين پل را شما بايد بسازيد، با ابزارتان بسازيد، محكم بسازيد، سريع بسازيد، صاف بسازيد، نزديك بسازيد، اگر پل مشكل نداشته باشد، ابزارش محكم باشد، صاف باشد زود رد مي‌شويد.
مرگ چاله نيست، مرگ گودال نيست، مرگ سياه‌ چاله نيست، مرگ نفاد نيست، مرگ پل است. بعد از عبور از آن شما حيات انساني داريد، شما هميشه زنده‌ايد، مرگي در كار نيست، بلکه شما روي مرگ پا مي‌گذاريد و مرگ را زير پايتان له کرده و عبور مي‌كنيد، شما بر پل مسلّط هستيد يا پل بر شما؟».[5]
 
پی نوشت:
[1]. نهج البلاغه فیض السلام، خطبه42. ص127.
[2]. بحار الأنوار مجلسی (ط - بيروت) / ج‏6 / 280 / باب 8 أحوال البرزخ و القبر و عذابه و سؤاله و سائر ما يتعلق بذلك ..... ص : 202.
[3]. معانی الاخبار. صدوق. ص289.
[4]. همان.
[5]. برگرفته ازتفسیر آیت الله جوادی سوره مبارکه زمر آیات 38 تا41 درتاریخ دوشنبه 10 آذر1393.

کلمات کلیدی: 

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 12 =
*****