چکیده: پسری كه میگوید با رابطه جنسی علاقهات را به من ثابت كن، معلوم نیست تو را برای ازدواج بخواهد؛ چون ممکن است ازدواج را بهانهای برای رابطه جنسی قرار داده باشد كه از تو سوءاستفاده کند و بعد از مدتی بگوید تو در كسب علاقه من ناموفق بودی.
سلام
من دختری 29 ساله هستم. با پسری به قصد ازدواج رابطه برقرار كردم. او توقع داشت علاقه خودم را با رابطه جنسی ثابت كنم. من ردش كردم، ولی این را بگویم گرچه مذهبى نیستم، اما ۲۹ سال پاكى و نجابت را حفظ كردم براى مردى كه همسرم باشد. حالا سوال من این است كه آیا براى به وجود آوردن یك علاقه عمیق، داشتن روابط جنسى كمكى میكند؟ چون تجربه به من ثابت كرده كه مردها بدونِ داشتن این گونه روابط، رابطه ى عاطفى هم برقرار نمیكنند. در حال حاضر نمیدانم این راهى كه تمام عمر رفتم و رابطه نداشتم اشتباه بوده؟ و آیا این همه سركوب كردن امیال غریزی نادرست بوده؟ دختران زیادى در این شرایط هستند و از تنهایى رنج میكشند. آیا خداوند راضى به این همه فشار روحى و روانى هست؟ لطفا جواب بدهید.
جواب:
سلام
این درست است كه رابطه جنسی علاقه مرد را به زن زیاد میكند، اما این مسأله برای بعد از ازدواج مفید است كه چسب زن و مرد به همدیگر زیاد شود و بیشتر به خواست دل همدیگر اهمیت دهند و در موارد اختلاف كوتاه بیایند.
اما قبل از ازدواج كه هیچ تعهدی نیست، گرچه رابطه جنسی علاقه مرد را زیاد میكند، اما معلوم نیست او را به سمت ازدواج بكشاند؛ بخاطر اینكه صرف علاقه برای ازدواج كافی نیست و او باید طرفش را برای ازدواج بخواهد و مناسب ببیند كه وقتی علاقهاش زیاد میشود برای ازدواج اقدام کند، اما اگر طرفش را مناسب نداند و از اول قصدش ازدواج نباشد، شدت علاقهای كه ناشی از رابطه جنسی است، تنها اثری كه دارد این است كه پسر دختر را در حد یك شریك جنسی دوست خواهد داشت؛ لذا ممکن است بعد از رابطه جنسی علاقهاش شدید شود و خیلی هم قربان صدقه دختر برود و نتواند رهایش کند، اما حتی فكر ازدواج با او را هم نکند، ولی برای اینكه دختر رهایش نکند قول ازدواج را تكرار کند، اما همینطور با بهانههای مختلف ازدواج را به تاخیر بیندازد تا وقتی كه دختر خسته شود و خودش رهایش کند.
در مورد اینكه گفتی: توقع داشت با رابطه جنسی علاقهات را به او ثابت كنی، عرض میكنم: به نظر من، پسری كه میگوید با رابطه جنسی علاقهات را به من ثابت كن، معلوم نیست تو را برای ازدواج بخواهد؛ چون ممکن است ازدواج را بهانهای برای رابطه جنسی قرار داده باشد كه از تو سوء استفاده کند و بعد از مدتی بگوید تو در كسب علاقه من ناموفق بودی و رهایت کند و برود.
علاوه بر اینكه یكی از انگیزههای رفتن به سمت ازدواج برای پسران، برقراری رابطه زناشویی است؛ پس وقتی با او رابطه جنسی برقرار كردی، تمایل او برای ازدواج كم میشود؛ چون وقتی بدون ازدواج بتواند این رابطه را برقرار کند، دلیلی ندارد كه با تو ازدواج کند. از اینها گذشته ممکن است بعد از رابطه به پاكیات شك کند و بگوید: پاك نیستی وگرنه راضی نمیشدی كه با من رابطه داشته باشی و هرچه به او بگوئی كه به درخواست تو این كار را كردم، میگوید: تو باید رد میكردی.
علت این برخورد دوگانه آن است كه خیلی از پسرها علی رغم اینكه با دخترها رابطه جنسی برقرار میكنند، دلشان نمیخواهد همسرشان قبلاً این كار را كرده باشد؛ بنابراین خیلیهایشان با دخترهایی كه خودشان با آنها رابطه جنسی برقرار كردهاند ازدواج نمیكنند؛ یعنی برای ازدواج سراغ دخترهایی میروند كه اهل رابطه بدنی نبودهاند.
در نتیجه این نوع رابطه برای همسریابی مناسب نیست و شما اگر میخواهی ازدواج كنی باید از مراكز و سایتهای همسریابی مطمئن كمك بگیری تا مورد مناسب برایت پیدا شود.
در مورد اینكه میگویی آیا راهی كه رفتی درست بوده یا نه؟ عرض میكنم: اینكه رابطه نداشتی كار درستی كردی؛ بخاطر اینكه اگر زودتر در این وادی افتاده بودی تا بحال بارها پاكیت را از دست داده بودی؛ بخاطر اینكه دختر بوسیله ارتباط دلبسته میشود و كسی كه دلبسته شود به راحتی تن به خواست طرفش میدهد. پس خوشحال باش كه رابطه نداشتی. البته اگر به هر دلیل خواستگارهایت را رد كردهای اشتباه بوده، ولی از این به بعد اگر هم خواستگار نداری، سراغ رابطه نرو؛ چون ممکن است هم پاكیات را از دست بدهی و هم شوهر گیرت نیاید.
در مورد اینكه میگویی: آیا این همه سركوب كردن امیال غریزی نادرست بوده؟ عرض میكنم: چه کسی گفته كه دختر امیالش را سركوب کند؟ من مشكل شما را نمیدانم، اما اکثر دخترها در ابتدای جوانی خواستگار دارند، ولی به دلیل عدم تمایل یا به خاطر ادامه تحصیل یا تصور كم بودن سن و... ازدواج نمیكنند و زمانی تصمیم به ازدواج میگیرند كه خواستگارهایشان كم میشود؛ یعنی آن زمانی كه خواستگار دارند، خودشان نمیخواهند و وقتی كه میخواهند خواستگاری نیست. البته این را قبول دارم كه عدهای از دخترها کلاً خواستگارشان کم است، اما این هم ارتباطی به خدا ندارد. پس اینكه شما گفتی: آیا خداوند راضى به این همه فشار روحى و روانى هست؟ جوابش منفی است بخاطر اینكه من بارها گفته ام: كم بودن خواستگار دخترها هیچ ربطی به خدا ندارد. خدا ازدواج را بی نهایت آسان كرده. این بندههای او هستند كه برای ازدواج شروط فراوانی قراردادهاند كه بسیاری از پسرها از پسش برنمیآیند و در نتیجه نمیتوانند به خواستگاری دخترها بروند و آن پسرهایی هم كه توانایی مالی دارند، سراغ دخترهای سن پایینتر میروند و در نتیجه خواستگار برای امثال شما كم میشود.
موفق باشید.
مشاور:حجت الاسلام کریمی