به شوهرم علاقه‌ای ندارم!

23:08 - 1395/04/05

چکیده: متأسفانه برخی بدون در نظر گرفتن ملاک علاقه‌مندی به‌ظاهر فرد و به امید اینکه بعداً و در طول زندگی، عشق و علاقه به وجود می‌آید، ریسک بزرگی کرده و با فردی که حتی کمترین علاقه‌مندی به‌ظاهر او ندارند، ازدواج نموده و بعد از گذشت مدتی از زندگی، از تصمیم خود اظهار پشیمانی می‌کنند، امّا دیگر این پشیمانی سودی نخواهد داشت.

عدم علاقه

همواره در ازدواج، زیبایی‌های باطنی به مراتب از زیبایی‌های ظاهری بهتر است؛ زیرا آنچه باعث عشق و علاقه پایدار میان زوجین می‌شود، وجود اخلاق نیکو، رفتار مناسب، افکار درست و گفتار حق است؛ یعنی می‌توان با داشتن زیبایی باطنی همراه با حداقل زیبایی ظاهری، زندگی عاشقانه، رضایت‌بخش و پایداری را تجربه کرد.
امّا نبود زیبایی‌های باطنی، حتّی باوجود حداکثر زیبایی‌های ظاهری، نمی‌توان زندگی عاشقانه، پایدار و رضایت بخشی را تجربه کرد، بلکه نهایتاً بتوان برای مدتی آن‌هم به‌طور موقت احساس عاشقانه داشت؛ زیرا زیبایی ظاهری برخلاف زیبایی باطنی، بعد از مدتی برای فرد تکراری و عادی می‌شود، امّا زیبایی باطنی (اخلاق نیکو ...) هیچ‌گاه برای فرد تکراری یا عادی نمی‌شود، بلکه به با گذر زمان، عشق و رضایت در طرفین بیشتر می‌شود.
متأسفانه برخی بدون در نظر گرفتن ملاک علاقه‌مندی به‌ظاهر فرد و به امید اینکه بعداً و در طول زندگی، عشق و علاقه به وجود می‌آید، ریسک بزرگی کرده و با فردی که حتی کمترین علاقه‌مندی به‌ظاهر او ندارند، ازدواج نموده و بعد از گذشت مدتی از زندگی، از تصمیم خود اظهار پشیمانی می‌کنند، امّا دیگر این پشیمانی سودی نخواهد داشت. دراین‌باره با پاسخ‌گویی به سؤال یکی از کاربران، به این مسئله می‌پردازیم.
سؤال:
بنده دختری هستم که چهار ماه با نامزدم عقد کرده‌ام. نامزدم انسان دین‌دار، بااخلاق، خانواده دوست و ...، تنها ایرادش این است که بنده از قیافۀ او خوشم نمی‌آید.
قبل از ازدواج، هیچ رابطه‌ای باهم نداشتیم و به امید عشق بعد از ازدواج، راضی به این وصلت شدم، ولی در حال حاضر باگذشت چهار ماه از عقدمان، بااینکه او بیش‌ از حد مرا دوست دارد، امّا من هیچ علاقه و محبتی نسبت به او ندارم. حاضر نیستم حتی لحظه‌ای کنارم باشد. تمایل ندارم که با او جایی بروم؛ چون از بودن در کنار او احساس حقارت می‌کنم. هیچ حسی به او ندارم. از اول اشتباه کردم. در حال حاضر به طلاق فکر می‌کنم، ولی شدنی نیست؛ چون محال است که طلاقم بدهد. لطفاً مرا راهنمایی کنید.
پاسخ:
متأسفانه شما قبل از اینکه مطمئن شوید که می‌توانید به نامزدتان علاقه‌مند شوید یا نه، اقدام به عقد کرده‌اید. ای کاش قبل از تصمیم‌گیری نهایی، با یک مشاور مشورت می‌گرفتید تا این‌گونه برای ادامه زندگی مستأصل نمی‌شدید.
بارها در همین سایت گفته شد: دختران و پسرانی که در جلسۀ خواستگاری، علیرغم وجود تناسب‌های لازمه، حس خاصی نسبت به طرفشان ندارند، بهتر است قبل از هرگونه تصمیم شتاب‌زده و نسنجیده، مدتی با رعایت مسائل شرعی و عرفی و با نظارت خانواده‌ها باهم در ارتباط باشند تا هردو از همدیگر شناخت بیشتری به دست آورند و حس علاقه‌مندی خود را نسبت به‌طرف مقابل محک بزنند تا جایی که هر دو به این اطمینان برسند که می‌خواهند باهم ازدواج کنند، نه اینکه بدون کمترین علاقه‌مندی و از روی شتاب‌زدگی و به امید علاقه بعد از ازدواج اقدام رسمی کرده و بعد از عقد بخواهند دنبال حس خود نسبت به‌ طرف مقابل باشند.
متأسفانه شما با این اشتباه در تصمیم‌گیری، هم خود و هم همسرتان را در وضعیت سختی قرار خواهید داد. به ‌هر حال در چنین شرایطی نمی‌توان ابتدا به ساکن نسخۀ جدایی را برای شما پیچید، بلکه لازم است در این‌ باره با تعقل، مشورت و تدبیر سعی کنید تصمیم بهتری را برای زندگی خود بگیرید.
همان‌طور که می‌دانید جدایی و طلاق نه تنها وضعیت شما و طرف مقابلتان را از جهت روحی تحت فشار قرار خواهد داد، بلکه باعث می‌شود که شما بعد از طلاق به ‌عنوان یک خانم مطلقه شناخته شوید و ادامۀ این روند برای شما به مراتب قبل از طلاق دشوارتر خواهد شد و طبیعی است که ازدواج بعدی شما را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد.
بنابراین لازم است قبل از تصمیم به جدایی، واقعاً سعی و تلاش خود را انجام داده تا بتوانید با نگاه همسرانه به شوهرتان علاقه‌مند شوید و اگر بعد از سعی و تلاش به این نتیجه رسیدید که اصلاً نمی‌توانید به همسرتان علاقه‌مند شوید، آنگاه با مشورت از مشاور (به ‌صورت حضوری) در این زمینه تصمیم نهایی را بگیرید.
امّا قبل از تصمیم به جدایی؛ اولاً هیچ اقدامی برای برپایی عروسی و ورود به زندگی مشترک فعلاً انجام ندهید؛ ثانیاً در حال حاضر که در دوران عقد به سر می‌برید، می‌توانید همین روند را ادامه داده و سعی نمایید که به نقاط مثبت طرفتان بیشتر فکر کرده و ارتباط را بیشتر و دل‌چسب‌تر کنید و بعد از گذشت مدتی ببینید که آیا در دل شما، کششی نسبت به همسرتان به وجود آمده یا نه؟ اگر به دل شما افتاد، کار تمام است و این دلدادگی به تدریج بیشتر خواهد شد.
گرچه در نظر شما، همسرتان چندان زیبایی ظاهری ندارد و همین امر دل شما را در دلدادگی به او متزلزل کرده است، امّا آنچه مسلم است اصل زیباشناختی، صرفاً مربوط به چهره و ظاهر افراد نمی‌شود، بلکه شامل جمال و زیبایی باطنی و درونی انسان نیز می‌شود که ازجمله: زیبایی اخلاقی، رفتاری، فکری، گفتاری که خوشبختانه شوهرتان از آن بهره‌مند است؛ لذا این مسئله را نباید نادیده بگیرید، بلکه این را هم در تصمیم خود لحاظ کنید.
اگر بعد از مدتی معاشرت، باز هم در دل شما نسبت به نامزدتان، هیچ علاقه‌ای ‌به وجود نیامد، بهتر است با مشورت حضوری از مشاور، خانواده خود و یا شوهرتان را مطلع کرده و بگویید که نمی‌توانید این رابطه را ادامه دهید.
اگر لازم شد که به خانواده یا طرفتان بگویید، البته هرگز از گفتن صریح شروع نکنید، بلکه تدریجاً با عمل و رفتارتان به او و خانواده‌تان بفهمانید که مشکلی وجود دارد؛ مثل اینکه زمان مراسم یا خرید و ... را دائماً عقب بیندازید و بعد کم‌کم کارهایی را بکنید که معلوم کند طرفتان را نمی‌خواهید؛ مثل اینکه حاضر به ملاقات با او نشوید و سپس وقتی زمینۀ گفتن این مسئله مساعد شد، اوّل به ‌طور غیرمستقیم و بعد مستقیم مشکل را مطرح کرده و بگویید که دلتان نمی‌خواهد با او ازدواج کنید.
با آرزوی موفقیت
لینک مستقیم گفت‌وگو در انجمن: وقتی محبت می کنه انگار فحش میده! / به نامزدم حسی ندارم

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 5 =
*****