چکیده: جلب رضایت مردم از اهمیت ویژهای برخوردار است که حتی حکومتهای غیر دینی نیز با حفظ ظواهر به دنبال کسب آن هستند در حالی که شاه راه جلب رضایت مردم برخورد با تخلفات اداری و برخورد محبت آمیز با مردم است.
مجریان حق و عدالت، برطرف کنندگان اختلافات و درگیریها، امنیت بخشان جامعه، مخالفان جرم و جنایت در کشور، مدافعان حقوق مظلومان، دور هم جمع شده بودند و انتظار حضور مردی حکیم و فرزانه از تبار پاک رسول الله را میکشیدند تا با سخنان حکیمانه خود راه خدمت را برایشان ترسیم نماید، بعد از لحظاتی امام خامنهای (مدظلهالعالی) با حضورش به انتظارشان پایان داد و در سخنانی حکیمانه خطاب به خدمتگزاران قوه قضاییه فرمودند:
«سلامت دستگاه قضاء و تلاش مستمر برای جلب رضایت مردم، وظیفه مهم و هدف اساسی قوه قضاییه است».[1]
اهمیت و جایگاه رضایت مردم در حکومت دینی:
امام خامنهای (مدظلهالعالی) در این سخن زیبا از دستگاه قضاء کسب رضایت مردم را طلب کرده است که از نظر دینی بسیار مهم و اساسی است و حتی حکومتهای به ظاهر آزاد دنیا با پذیرش لزوم تحصیل رضایت مردم سعی میکنند حکومت و قدرت خویش را برگرفته از رضایت و علاقه مردم نشان دهند و با تصویب قوانین بسیار نشانه دموکراسی را از نظر ظاهر و شکلی پاس بدارند و طوری وانمود کنند که حکومت آنان در چهار جوب رضایت مردم میباشد، در حالی که اسلام ناب محمدی مسئولین حکومت اسلامی را از روی جدیت به سمت جذب رضایت مردم دعوت میکند و امام علی (علیهالسلام) خطاب به مالک اشتر که یکی از کارگزان حکومتش میباشد مینویسد:
«همانا محبت تو ايشان را دلبستهي تو كند. بيشك بدترين مايهي خشنودي زمامداران برپا داشتن عدالت در كشور و آشكار شدن محبت ميان مردم است. و همانا محبت مردم جلوه نكند مگر هنگامي كه سينههاشان از نارضايتي و نفرت خالي باشد».[2]
برخی از مدیران و مسئولان برای تثبیت جایگاه مردمی خود زبان به نکوهش حاکمان قبل میگشایند و نقاط ضعف آنان را در ابعاد مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار میدهند تا جایی که حتی حاضر نیستند خدمات مفید آنان را به زبان بیاورند، و در مورد علل و عوامل رفتارها و تصمیمات بد آنان حرفی بزنند، و میخواهند بدین وسیله خود را قهرمان نجات بخش معرفی کنند در حالی که راه جلب رضایت مردم سیاه نمایی مسئولان قبلی نیست، بلکه راه آن برخورد قاطع با کسانی است که در حکومت و حیطه مسئولیت آنان دست به تخلف میزنند، یا به عبارت دیگر حفظ سلامتِ حیطه مسئولیت آنان است، امام علی (علیهالسلام) نیز راه جلب رضایت را در خدمت صادقانه و دوری از نکوهش مسئولین قبلی دانسته و معتقد است که مردم عملکرد حکام را با هم مقایسه میکنند و بر اساس عملکردها قضاوت میکنند، نه بر اساس سخنان و نظریه پردازیها، و میفرماید:
«بدان ای مالک، من تو را به سوی سرزمینی اعزام میکنم که قبل از تو دولتهایی عادل یا ستمگر بر آن حکمرانی کردهاند و مردم در رفتار و عملکرد تو همان گونه مینگرند که تو در عملکرد حاکمان پیشین نگریستهای و همان را در باره تو خواهند گفت که خود در حق پیشینیان گفتهای...پس بايد محبوبترين اندوخته در نظرت عمل صالح باشد».[3]
مدیران و مسئولان حکومت برای این که بتوانند رضایت مردم را به دست بیاورند علاوه بر این که باید مجموعه خود را از فساد حفظ کنند، باید دست محبت خود را روی سر ارباب رجوع گذاشته و آنان را ولی نعمت خود بدانند و خیال نکنند چون قانون، اجرای عدالت را به آنان سپرده است، هر گونه رفتاری میتوانند با محکومان و ارباب رجوع داشته باشند، امام علی (علیهالسلام) در ادامه توصیههایش به مالک اشتر میفرماید:
«دل خود را مالامال از علاقه و محبت و رحمت نسبت به مردم كن، مبادا نسبت به آنان همچون درندهاي وحشي باشي و فرصت حكومت را براي خود مغتنم شماري! آخر آنان يا برادران ديني تواند و يا لااقل در آفرينش -احساسات و نيازها و خيلي چيزهاي ديگر- شبيه خود، لغزش و اشتباه زياد دارند و عوامل فراواني روي آنها اثر ميگذارد كه از جادهي حق بيرون روند با عمد يا خطا. بنابراين همانگونه كه خودت مايلي خداوند تو را مشمول عفو و اغماض خود گرداند تو هم كه مافوق آنان هستي نسبت به آنها عفو و اغماض و گذشت داشته باش».[4]
با توجه به مطالب فوق به این نتیجه می رسیم که جلب رضایت مردم از اهمیت ویژهای برخوردار است که حتی حکومتهای غیر دینی نیز با حفظ ظواهر به دنبال کسب آن هستند در حالی که شاه راه جلب رضایت مردم برخورد با تخلفات اداری و برخورد محبت آمیز با مردم است و البته در این میان نباید جدیت و قاطعیت مظلوم واقع شده و به حاشیه برود، بلکه مدیران و مسئولان در عین جدیت و قاطعت، رفتاری محبتآمیز داشته باشند، امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
«و قاطعيت را با چاشني نرم بكار بر، و مدارا كن آنجا كه سازگاري سازگارتر است و آنجا كه جز شدت و خشونت بكار نيايد دست به دامن آن بشو، و پر و بالت را براي تودهي مردم بگشاي و با آنان نرمخوي و فروتن باش و چهره بگشاي و مهرباني كن و همگان را به يك چشم بنگر و با يك روش پاسخگوي تا زورمداران قدرت طلب طمع در ظلم كردنت نكنند و ناتوانان از عدالت نوميد نگردند».[5]
پی نوشتها:
[1]. رهبر معظم انقلاب اسلامی در در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضاییه - ۹ /تیر/ ۱۳۹۵
[2]. «فَاِنَّ عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ وَ اِنَّ اَفْضَلَ قُرَّهِ عَيْنِ الْوُلَاهِ اسْتِقَامَهُ الْعَدْلِ فِي الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّهِ الرَّعِيَّهِ و انّهُ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ اِلَّا بِسَلامَهِ صُدُورِهِمْ» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج 74، ص 250.
[3]. ِ«ثُمَّ اعْلَمْ يَا مَالِكُ أَنِّي وَجَّهْتُكَ إِلَى بِلَادٍ قَدْ جَرَتْ عَلَيْهَا دُوَلٌ قَبْلَكَ مِنْ عَدْلٍ وَ جَوْرٍ وَ أَنَّ النَّاسَ يَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِكَ فِي مِثْلِ مَا كُنْتَ تَنْظُرُ فِيهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلَاةِ قَبْلَكَ وَ يَقُولُونَ فِيكَ مَا كُنْتَ تَقُولُ فِيهِمْ ... فَلْيَكُنْ أَحَبُّ الذَّخَائِرِ إِلَيْكَ ذَخِيرَةَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ» ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، چاپ دوم، انتشارت جامعه مدرسين، قم، ص 127.
[4]. «وَ اَشْعِرْ قَلْبِكَ الرَّحْمَهَ لِلرَّعِيَّهِ وَ الْمَحَبَّهَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِم وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِم سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمْ اَكْلَهُمْ فَاِنَّهُمْ صِنْفَانِ اِمَّا اَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ اِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَي عَلَي اَيْدِيِهمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَا فَاَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوَكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَي اَنْ يُعْطِيَكَ اللهُ» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج 74، ص 244.
[5]. «وَ اخْلِطِ الشِّدَّهَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ وَ ارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ اَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّهِ حِينَ لَا يُغْنِي عَنْكَ اِلّا الشِّدَّهُ و اخْفِضْ لِلرَّعِيَّهِ جَنَاحَک وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ اَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَهِ وَ النَّظْرَهِ وَ الْاِشاَرَهِ وَ التَّحِيَّهِ حَتَّي لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ وَ لَا يَيْاَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ» سید رضی، محمد بن الحسین، نهج البلاغه، چاپ اول، انتشارات هجرت، 1414، ص 422.