چکیده: در اسلام جنگ با کفار و مشرکان و اهل کتاب که حاضر به مصالحه و پیمان با مسلمانان نیستند و هرگونه قراردادی را که در جهت برقراری صلح و آرامش باشد را رد میکنند و در برابر نظام اسلامی و گسترش تعالیم اسلام مقاومت مینمایند جایز است.
جنگ یکی از پدیدههایی است که در طول تاریخ بین جوامع انسانی رخ داده و آثار فراوانی از خود بر جای گذاشته است. مسلمانان نیز مانند دیگر جوامع انسانی از این پدیده نامبارک در امان نبوده و در برخی زمانها مجبور به جنگ شدهاند. خداوند برای حفاظت از اسلام و مسلمانان اجازه جنگ با افراد خاصی را به مسلمانان داده است. عدهای که با اسلام دشمنی دارند و به فتنهگری علیه اسلام و مسلمانان میپردازند از آن جملهاند.
این گروه عدهای از مشرکان و اهل کتاب هستند که حاضر به مصالحه و پیمان با مسلمانان نیستند و هر گونه قراردادی را که در جهت برقراری صلح و آرامش باشد را رد میکنند و در برابر نظام اسلامی و گسترش تعالیم اسلام مقاومت مینمایند.
خداوند درباره این گروه میفرماید: «وَ قَاتِلُواْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَ لَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ * وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَاتُقَاتِلُوهُمْ عِندَ المَْسْجِدِ الحَْرَامِ حَتیَ یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِن قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذَالِکَ جَزَاءُ الْكَافِرِين * فَإِنِ انتهَوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ * وَ قَاتِلُوهُمْ حَتیَ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انتهَوْاْ فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلیَ الظَّالِمِين [بقره/193-190] و در راه خدا، با کسانی که با شما میجنگند، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا تعدی کنندگان را دوست نمیدارد و آنها را -بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند- هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و آنها را از آنجا که شما را بیرون ساختند -مکه- بیرون کنید! و فتنه -و بتپرستی- از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام -در منطقه حرم-، جنگ نکنید! مگر اینکه در آنجا با شما بجنگند. پس اگر با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزای کافران! و اگر خودداری کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است. و با آنها پیکار کنید! تا فتنه -و بت پرستی، و سلب آزادی از مردم- باقی نماند و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر -از روش نادرست خود- دست برداشتند، -مزاحم آنها نشوید! زیرا- تعدّی جز بر ستمکاران روا نیست».
خداوند در این آیات دستورالعمل مقابله با این گروه از دشمنان را که به روی مسلمانان شمشیر کشیدهاند را بیان میکند و به مسلمانان اجازه میدهد که برای خاموش ساختن دشمنان دست به اسلحه ببرند، و به تعبیر دیگر دوران صبر و شکیبایی مسلمانان تمام شده و به قدر کافی قوت و قدرت پیدا کردهاند که با شجاعت و صراحت، از خود و حقوق خویش دفاع کنند.[1]
مطلب دیگر در آیه اول قید «فیِ سَبِیلِ اللَّهِ» که هدف جهاد را مختص به رضایت خداوند میکند نه چیز دیگر و در واقع سلاح به دست گرفتن و به جهاد پرداختن فقط باید در راه خدا، و برای گسترش قوانین الهی و بسط توحید و عدالت و دفاع از حق، و ریشه کن ساختن ظلم و فساد و تباهی باشد.[2]
علامه طباطبایی(رحمهاللهعلیه) هم در تفسیر واژه قتال مینویسد: «قتال در اسلام جنبه دفاع دارد، اسلام میخواهد به وسیله قتال با کفار از حق قانونی انسانها دفاع کند، حقی که فطرت سلیم هر انسانی آن را برای انسانیت قائل است».[3]
سپس خداوند عالم با عبارت «لَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» دستور به رعایت عدالت در برابر دشمنان آن هم در میدان جنگ میدهد؛ زیرا خداوند، تجاوزکاران را دوست ندارد. آری هنگامی که جنگ برای خدا و در راه خدا باشد، هیچگونه تعدی و تجاوز، نباید در آن باشد.[4]
در آیه بعد خداوند نحوه مجازات مشرکان و کفار معاند را بیان میکند و یادآور میشود که فتنهگری این گروه حتی از قتل انسانها هم بدتر و شدیدتر است. زیرا کفار قریش همواره بر ضد مسلمانان فتنه کرده و در آزار آنان از هیچ راهی کوتاهی نمیکردند و این رفتار ناشایست و دور از انسانیت مشرکان و کفار به مراتب خطرناکتر از قتل و کشتار است.
اما به راستی ریشه این فتنهگریهای معاندان اسلام کجاست؟ و چه چیزی باعث میشود تا این معاندان تا این حد به دشمنی با اسلام بپردازند؟ علامه طباطبایی(رحمهاللهعلیه) دراینباره مینویسد: «کلمه فتنه در لسان این آیات به معنای شرک است، به این صورت که بتی را برای خود اتخاذ کنند، و آن را بپرستند».[5] آری همین شرک و بتپرستی است که باعث شده تا این افراد نه تنها با مسلمانان بلکه حتی با فطرت الهی خود به مخالفت پرداخته و چنان فتنهگری کنند که حتی آثار آن از قتل نیز بدتر باشد. به همین علت است که خداوند تبارکوتعالی هدف پایانی از جهاد با این افراد را، دست کشیدن از خوی فتنهگری آنان قرار داده است و این امر جز با از بین رفتن آثار شرک در قلب و جان آنان میسر نیست.
برای مطالعه بیشتر به کتاب «فروغ ابدیت» مراجعه نمایید.
___________________________________________________________
پینوشت
[1]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374ش، ج2، ص18.
[2]. همان.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسير الميزان،ترجمه سيد محمد باقر موسوى همدانى، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، چاپ پنجم، قم، 1374ش، ج2، ص89-88.
[4]. مکارم شیرازی، همان، ص19.
[5]. طباطبایی، همان، ص90.