غرورم اجازه نمیده بهش بگم برگرد!

21:39 - 1391/12/08
منم بش گفتم اگه دوس داری یه دو روز به هم نه اس بدیم و نه زنگ بزنیم تو این فرصت می تونیم در مورد سر نوشت این دوستیم بهتر فک کنیم اونم قبول کرد من تازه تو این دو روز بود که فهمیدم چقدر بش وابسته شدش دارم . این دو روز که تموم شد بش پیامک دادم...
عشق اینترنتی

سلام من 23 سالمه و دختر خیلی سر سختی هستم یعنی میدونین از اون دخترایی که راحت به هر کسی پا نمیدن ولی 2 ماه پیش چون تنهایی خیلی بهم فشار اورده بود برای اولین بار رفتم چت روم که فقط با یکی درددل و صحبت کنم تا با یه پسر 25 ساله اشنا شدم اولش قرار بود فقط یه مشاور باشه تو درسام ولی بعدش دیگه کلا یادمون رفت که واسه چی باهم دوس شدیم .

حدود دو ماه با هم دوس بودیم ما تو دو تا شهر نزدیک به هم زندگی می کردیم روزای اول هی بم میگفت بیام ببینمت ولی من چون نزدیک امتحانام بود بش گفتم نه ذهنم مشغول میشه و از این جور حرفا تا اینکه امتحانام شروع شد و رفتم واسه امتحانا اونم امتحان داشت البته ولی ترم اخر بود و چند تا واحد بیشتر نداشت . تو این چند وقت خیلی بم ابراز علاقه میکرد منم دیگه ازش خوشم اومده بود .چند باری باهم قرار گذاشتیم همو ببینیم ولی اون اومد و من لحظه ی اخر یه مشکلی برام پیش میومدو نمیتونستم برم سر قرار فقط سر همین موضوع چند بار با هم بحث کردیم اما چون تقصیر من بود من سعی کردم ارومش کنم اونم منو بخشید .

من از اخلاقش خوشم میومد خیلی پسر خوب و نجیبی بود تو این مدت حرف بدیم بم نزد تا اینکه یه کار پیدا کردو رفت سر کار از صبح تا غروب سر کار بود بعد از دو ماه و از وقتی که رفت سر کار کم کم بهونه هاش شروع شد هی بم می گفت چرا ما نمی تونیم همو ببینیم چرا من باید ندیده عاشق تو بشم و از این حرفا البته ما عکسامونو واسه هم فرستاده بودیم ولی همو از نزدیک ندیده بودیم . 

خودشم بم گفته بود که قبلا با یه دختره دوس بوده که بش خیانت کرده و همیشه بم می گفت تو اگه خواستی با کس دیگه ای دوس شی حتما قبلش به من بگو تا از زندگیت برم بیرون منم همیشه مطمئنش می کردم که من مثل اون نیستم و اونم به من اعتماد داشت .بعد از دو ماه هفته ی اولی که رفته بود سر کار وقتی از سر کار اومد به هم پیامک میدادیم که یه هو دیدم قاطی کردو گفت تو منو دوس نداریو این دوستی به نظرم مسخرس و اون شب بحثمون شد حسابی , بعدش که اروم شد بم گفت توی اون پیامک اخری همون حرفی رو زدی که تیکه کلام او دختره که قبلا باش ارتباط داشتم بوده واسه همین عصابم خورد شد منم بش گفتم اگه دوس داری یه دو روز به هم نه اس بدیم و نه زنگ بزنیم تو این فرصت می تونیم در مورد سر نوشت این دوستیم بهتر فک کنیم اونم قبول کرد من تازه تو این دو روز بود که فهمیدم چقدر بش وابسته شدش دارم . این دو روز که تموم شد بش پیامک دادم ولی انگاری اون اندازه ی من بی تاب نبود چون دیر دیر جواب میداد بم . بعدشم بم گفت من فک می کنم جدا شیم بهتر باشه.من خیای دوست دارم ولی این دوستی فایده نداره من نمی تونم تا عید بیام ببینمت من بش گفتم باشه قبول پس دیگه خداحافظ واسه همیشه , ولی فرداش دوباره بم اس داد که نمی دونم چی کار کنم از یه طرف دوست دارم از یه طرف از آینده این دوستی می ترسم حالا اگه تو بخوای باهات می مونم تا هر وقتی که تو بگی ,جونمم واست میدم .منم واسه اینکه امتحانش کنمو ببینم واقعا دوسم داره یا نه گفتم نه بهتره جدا شیم اونم گفت باشه و خدا حافظی کرد ولی من فکر می کردم اگه واقعا عاشقم باشه برمیگرده و نمی خواستم از دستش بدم ولی اون برنگشت .من چند باری خواستم بش زنگ بزنمو بش بگم برگرده ولی غرورم اجازه نداد و فکر کردم کار اشتباهیه و فایده ای نداره چون اون دوسم نداره اما از یه طرفم همش به فکر اونم و نمی تونم فراموشش کنم لطفا راهنماییم کنین

جواب

سلام

قبل از هر چیز خدمت تون عرض کنم که شما در مرحله بحرانی (از نظر سنی) قرار ندارید که در چت روم دنبال شوهر باشید ما ازدواج ایننترنی و مراجعه به ساییتهای همسریابی را برای کسانی توصیه می کنیم که به دلایلی می خواند زودتر ازدواج کنند ولی خواستگار ندارند نه برای کسانی که فرصت ازدواج دارند

اما اگر به هر دلیل کسی خواست از اینترنت به عنوان ابزاری برای همسر یابی استفاده کند باید به این نکته توجه داشته باشد که اینترنت برای آشنایی است نه برای شناخت یعنی به محض اینکه کسی مشخصاتش را مطرح کرد و شما حس کردید  شخص مناسبیه باید در اولین فرصت به همراه خانواده نسبت به خواستگاری اقدام کند و الا نباید در دنیای مجازی ارتباط ادامه داشته باشد

اما در خصوص سوال شما عرض کنم که وابستگی شما جزء تلقین چیزی دیگه ای نیست و شما از روی احساس حس کردید که ممکنه زوج مناسبی باشید این در حالی است که برای انتخاب یه شخص برای ازدواج چند فاکتور مهم وجود دارد که فعلا هیچ یک از این فاکتورها تأیید نشده مثل فاکتور پسندیدن طرف مقابل (فعلا شما وی را ندیدید) یا فاکتور موافقت خانواده ها (فعلا اصلا خبر ندارند) لذا با این حساب شما نباید نسبت به ایشون وابسته شوید چون هیچ چیز مشخص نیست و حتی اون حرفهای قشنگی هم که شنیده اید معلوم نیست چند در صدش واقعیه (معمولا هفتاد هشتاد در صد غیر واقعی اند)

با توجه به مطالب فوق بهتره وی را فراموش کرده و دوباره از این طریق با کسی آشنا نشید بلکه سعی کنید با شخص مناسبی ازدواج کنید تا نیازهای روحی و عاطفی تون برطرف گردد.

موفق باشید

نظرات

تصویر sara222
نویسنده sara222 در

سلام ممنون از اینکه راهنماییم کردین ولی بعضی از حرفاتون خیلی تند و تیزه
من دنبال شوهر نمی گردم به هیچ عنوان و تا کسی رو که بش علاقه دارم پیدا نکنم ازدواج نمی کنم
اگر گفتم رفتم چت روم فقط واسه صحبت با یکی بود و با این اقا هم واسه این صمیمی شدم چون هم رشته ی خودم بود می خواستم واسه ارشد ازش کمک بگیرم که می دونم اشتباه کردم
این که می گم تنهام واقعا تنهام چون تو یه شرایطی قرار گرفتم که مجبور شدم همه ی دوستام و کسایی که میشناختمشونو ترک کنم و ابدا دنبال شوهر نبودم
یه بار دگه ازتون ممنونم که راهنماییم کردین
من می دونستم دارم اشتباه می کنم ولی انگار منتظر بودم یکی بم بگه

تصویر behrooz
نویسنده behrooz در

Salam man nazare khasi nadaram. Chin ye shekaste eshghi khordam me daghoon shodam. Faghat khastam began vase dardo del be yeki niaz daram. Hala che az cheshe abjure che

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 2 =
*****