مخالفت‌های صحابه با پیامبر اکرم از منظر قرآن

11:21 - 1395/05/19

چکیده: از نگاه قرآن مخالفت با پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دستورات الهی موجب کفر و از بین رفتن ایمان و دخول در آتش جهنم می‌گردد.اما با این وجود ما در موراد بسیاری شاهد مخالفت‌هایی از سوی صحابه با پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دستورات قرآن کریم هستیم  که نتنها عدالت صحابه را که اهل سنت مدعی آن هستند از بین می‌برد، بلکه کفر و جهنمی بودن آنان را اثبات می‌نماید که در این نوشتار به گوشه‌ای از این مخالفت‌ها از زبان خود قرآن کریم می‌پردازیم.

مخالفت‌های صحابه با پیامبر اکرم از منظر قرآن

مسأله اطاعت از دستورات الهی و نبی مکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) یکی از مسائل مورد اتفاق در بین شیعه و اهل سنت است که در این پست وجوب اطاعت  و عواقب مخالفت با آن را از دیدگاه قرآن کریم بیان کردیم و گفته شد که مخالفت با پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دستورات الهی موجب کفر و از بین رفتن ایمان و دخول در آتش جهنم می‌گردد.

اما با این وجود، در موراد بسیاری شاهد مخالفت‌هایی از سوی صحابه با پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دستورات قرآن کریم هستیم که نه تنها عدالت صحابه را که اهل سنت مدعی آن هستند از بین می‌برد، بلکه کفر و جهنمی بودن آنان را اثبات می‌کند. در این نوشتار به گوشه‌ای از این مخالفت‌ها از زبان خود قرآن کریم می‌پردازیم.

1. کوتاهی در امر جهاد

قرآن کریم در آیات متعددی از لزوم شرکت در جهاد و در عین حال از کوتاهی و مخالفت صحابه از حضور در جنگ‌ها سخن گفته است و فرموده بسیاری از صحابه از شرکت در جنگ‌ها سر باز زدند و با دستور خدا و رسولش مخالفت ‌کردند.
از جمله آن‌ها، جنگ تبوک است که بسیاری از صحابه، بدون عذر موجه و با بهانه‌های واهی مانند ترس از گرما و دوری راه با فرمان پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و رفتن به جنگ مخالفت کردند. قرآن کریم در وصف این عده می‌فرماید: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[توبه/81] آنان كه در خانه نشسته‌اند و از همراهى با رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تخلف ورزيدند خوش‌حال‌اند. جهاد با مال و جان خويش را، در راه خدا، ناخوش شمردند و گفتند : در هواى گرم به جنگ نرويد. اگر می‌فهمند بگو : گرماى آتش جهنم بيشتر است».
صاحب «طبقات الکبری» می‌گوید: «هشتاد و چند نفر از منافقین و هشتاد دو نفر از بادیه نشینان بهانه جویی کردند و اذن ماندن گرفتند».[1]

همین داستان در جنگ بدر نیز وجود داشت؛ قرآن کریم در این زمینه نیز فرمود: «كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنْظُرُونَ [انفال /5-6] آن چنان بود كه پروردگارت تو را از خانه‌ات به حق بيرون آورد،(برای جنگ بدر) حال آن‌كه گروهى از مؤمنان ناخشنود بودند. با آن‌كه حقيقت بر آن‌ها آشكار شده درباره آن با تو مجادله می‌كنند، چنان قدم برمی‌دارند كه گويى می‌بينند كه آن‌ها را به سوى مرگ می‌برند».

واقدی می‌گوید: «وقتی خداوند دستور داد که به سوی بدر خارج شوید، گروهی از مومنان کراهت داشتند ... میگفتند تعداد ما کم است ... تا این‌که اختلاف بزرگی در این زمینه پیش آمد».[2]

2. پشت کردن به دشمن و فرار از جنگ

قرآن کریم پشت کردن به دشمن و فرار از میدان جنگ را حرام دانسته و متذکر شده است که این عمل خشم خداوند و عذاب دوزخ را در پی دارد؛ لذا فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ * وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ [انفال/16] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون كافران را حمله‌ور ديديد به هزيمت پشت مكنيد، جز آن‌ها كه براى ساز و برگ نبرد باز می‌گردند يا آن‌ها كه به يارى گروهى ديگر می‌روند، هر كس كه پشت به دشمن كند، مورد خشم خدا قرار می‌گيرد و جايگاه او جهنم است، و جهنم بد جايگاهى است».

الف) جنگ احد

با این حال قرآن کریم در آیات دیگری، از فرار عده‌ای از صحابه در جنگ احد خبر داده و فرموده است: «إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لاَ تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْرَاکُمْ[آل عمران/153] آن‌گاه كه می‌گريختيد و به كس نمی‌پرداختيد و پيامبر شما را از پشت سر فرامی‌خواند».
برخی از صحابه، نه تنها از میدان جنگ گریختند، بلکه درباره‌ی حقانیت اسلام دچار شک و تردید شده بودند، زیرا تصور می‌کردند که اگر اسلام حق است، باید مسلمانان در هر شرایطی پیروز شوند، و توجه نداشتند که تخلف از فرمان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ترس از دشمن، از عوامل شکست آنان بوده است، چنان که می‌فرماید: «مِنْکُمْ وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْ‌ءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ مَا لاَ یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‌ءٌ مَا قُتِلْنَا هَهُنَا [آل عمران/154] اما گروهى ديگر كه چون مردم عصر جاهلى به خدا گمانى باطل داشتند، هنوز دست‌خوش اندوه خويش بودند و می‌گفتند: آيا هرگز كار به دست ما خواهد افتاد؟ بگو: همه كارها به دست خداست. آنان در دل خود چيزى را پنهان می‌دارند كه نمی‌خواهند براى تو آشكارش سازند. می‌گويند : اگر ما را اختيارى بود اين‌جا كشته نمی‌شديم».

«بخاری» در «صحیح» خود از مخالفت نابخشودنی صحابه در روز احد چنین می‌گوید: «رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روز احد 50 نفر پیاده نظام به فرماندهی عبدالله بن جبیر(به عنوان تیرانداز در یک نقطه حساس) را قرار داد و به آنان فرمود: «اگر دیدید که همه نابود شدیم از جایتان حرکت نکنید و اگر دیدید که پیروز شدیم، همان‌جا بمانید تا پیکی برای شما بفرستم... اینان چون پیروزی مسلمانان را دیدند برای جمع‌آوری غنیمت از فرمان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و نیز فرمانده خود سرپیچی کرده و آن‌جا را ترک کردند و در نتیجه مسلمانان از پشت مورد حمله قرار گرفتند و پس از پیروزی شکست خوردند...».[3]  

این انتهای ماجرا نبود، «ابن کثیر دمشقی» ادامه داستان را این‌گونه نقل می‌کند: «وقتی مسلمانان در احد شکست خوردند، شیطان ندا کرد که محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) کشته شده است ... این‌گونه در میان سپاه اسلام سستی و ضعف حاصل شد و در این هنگام آیه نازل گردید: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ [آل عمران/144]جز اين نيست كه محمد پيامبرى است كه پيش از او پيامبرانى ديگر بوده‌اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود، شما به آيين پيشين خود باز می‌گرديد؟ هر كس كه باز گردد، هيچ زيانى به خدا نخواهد رسانيد. خداسپاس‌گزاران را پاداش خواهد داد».[4]

بسیار جالب است که آلوسی در جواب ارتداد صحابه در این جریان این چنین می‌گوید: «به جز عده کمی از مسلمانان بقیه با امر رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مخالفت کردند ...  مراد، ارتداد حقیقی نیست، بلکه سخت‌گیری خدا بر آنان به جهت فرار از جهاد است که با فرار خود، رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را تسلیم دشمنان کردند».[5] 

در جواب آلوسی باید گفت: صحابه، نه تنها از جهاد فرار کرده و با دستور پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مخالفت کردند، بلکه موجب شکست سپاه اسلام و  کشته شدن برخی از مسلمین و زخمی شدن پیامبرخدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شدند. شاید جناب آلوسی آیه 16 سوره انفال و 32 آل عمران و ... را ندیده است که این چنین به طرف‌داری از صحابه برآمده است.

ب) جنگ حنین

این عمل ناروای صحابه، در جنگ حنین نیز به شکل نارواتری تکرار شد. جنگ احد، در آغاز هجرت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به مدینه رخ داد و تعداد مسلمانان کم بود؛ ولی جنگ حنین، در سال هشتم هجری واقع شد و تعداد مسلمانان افزایش یافته و سپاه اسلام عظیم بود. با این حال، جز ده نفر از سپاه اسلام که همه آن‌ها از بنی‌هاشم بودند و امیرالمؤمنین(علیه السلام) پیشاهنگ آنان بود، تمامی اصحاب از میدان جنگ گریختند.[6] قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ[توبه/26] و نيز در روز حنين، آن‌گاه كه انبوهى لشكرتان شما را به شگفت آورده بود، ولى براى شما سودى نداشت و زمين با همه فراخيش بر شما تنگ شد و بازگشتيد و به دشمن پشت كرديد».

نکته جالب و خنده‌داری که بخاری نقل می‌کند، این است که « وقتی ابوقتاده از عمر بن الخطاب که خود از فرار کنندگان ئر جنگ حنین بود پرسید، چرا مردم فرار می‌کنند؟ پاسخ داد: این امر خداوند است».[7]

دانشمندان اهل سنت باید بر سر این سخن خلیفه دوم، سال‌ها تامل و تتبع کنند که چه طور  با این که امر خداوند ایستادگی در برابر سپاه دشمن بوده است نه فرار از میدان جنگ، خلیفه دوم، فرار از جنگ و مخالفت با فرمان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را امر خداوند می‌خواند. البته شاید این مساله نیز یکی از اجتهادات جناب عمربن خطاب باشد.

پا به فرار گذاشتن و پشت به دشمن نمودن جناب عمربن خطاب در جنگ حنین، در حالی است که در آن جنگ، پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه وآله) با گفتن جمله «أَيْنَ أَصْحَابُ السَّمُرَةِ» کسانی را که از جنگ گریختند را به ياد پيمانی انداخت كه در حديبيه بسته بودند.[8] پیمان و بیعتی که اهل سنت، آن را یکی از دلایل بهشتی بودن و عدالت صحابه می‌دانند. آیا این فرار، به معنای شکستن پیمان نبود؟!

این‌ها تنها نمونه‌ای کوچک از مخالفت‌های صحابه با پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در امر جهاد می‌باشد و مطالعه مخالفت‌های دیگر صحابه با آیات قرآنی از جمله نوشیدن شراب بعد از نزول آیه تحریم و ... را به خوانندگان عزیز واگذار می‌کنیم.

قضاوت در این مورد را به خواننده محترم می‌پساریم که در این نوشته نیک بیاندیشد و پرده‌های تعصب را کنار بگذارد و درست تصمیم بگیرد.

_______________________________________________________
پی‌نوشت
[1]. محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري، طبقات الکبری، ج2، ص165، دار النشر : دار صادر – بيروت.
[2]. أبو عبد الله محمد بن عمر بن واقد الواقدي، کتاب المغازی، ج1، ص131دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1424 هـ.
[3]. محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاری الجعفی، صحیح البخاری، ج3 ، ص1105 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 -
[4]. إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء، تفسیر القرآن العظیم، ج1، ص410 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1401
[5]. شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادی، روح المانی ، ج3، ص113. ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت.
[6]. أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح اليعقوبی،  تاریخ یعقوبی، ج1، ص 381 ، دار النشر : دار صادر – بيروت.
[7]. صحيح البخاري، ج 4 ص 58، ح3142، كتاب فرض الخمس، ب 18، باب مَنْ لَمْ يُخَمِّسِ الأَسْلاَبَ و ج 5 ص 100، كتاب المغازى، ب 54، باب قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى  وَيَوْمَ حُنَيْن...، ح 4321، تناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت.

[8]. صحيح المسلم، ج 3، ص 1398، ح1775، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

* برای مطالعه بیشتر به کتاب امامت در بینش اسلامی، ربانی، گلپایگانی، (1392)، ، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ چهارم

 

نظرات

تصویر محمد
نویسنده محمد در

کل آیات در مورد منافقین نازل شده داداش منافق با صحابه فرق داره اگه صحابه اینجوری بودن پس کی رفت جنگ این همه نصرت و پیروزی از کجا اومد حتما حضرت علی با امام حسن و حسین و یه چهار نفر دیگه,واقعا متاسفم

تصویر mansur
نویسنده mansur در

مردم زمان پیامبر اکرم یا جزو مسلمانانند یا غیر مسلمان و کافر و مشرک؛ یقیناً منافقین جزو مسلمانانند نه کافران یعنی خود را بین مسلمانان جا زده‌اند؛ ابن حجر عسقلانی در مورد تعریف صحابه آورده است: صحیح‌ترین تعریفی که در این‌باره ارائه شده این است: صحابی کسی است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را ملاقات کرده باشد، در حالیکه به او ایمان داشته و بر آیین اسلام بمیرد. قید اسلام برای اینکه ما شخصی را صحابی بدانیم لازم است و به همین دلیل کسیکه مسلمان نباشد ولی با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مصاحبت داشته باشد، به او صحابی اطلاق نمی‌شود.

بنابراین هر کسیکه مسلمان باشد و پیامبر را دیده باشد صحابه است، با درجات ایمان متفاوت، و در بین این صحابه ممکن است مسلمان فاسق باشد، ممکن است مسلمان منافق باشد که دیگران از نیت او آگاه نیستند.

نظر شیعه هم همین است که صحابه گروههای مختلفی هستند، در بین آنان افرادی به درجات بالای ایمان رسیده‌اند و کسی نگفته همه صحابه افرادی دارای اشتباه، بعضاً گناه کبیره، بوده‌اند ولی برخی از آنان اینگونه بوده و در روایات آمده و برخی نیز دوچهره و منافق بوده‌اند؛ اما بزرگان اهل سنت به دلایلی می‌گویند کل صحابه عادلند، که این نظر با آیات قرآن، روایات نبوی و تاریخ صدر اسلام در تضاد است.

این مقاله نیز درصدد اثبات این است که عده‌ای از صحابه با پیامبر مخالفت می‌کردند و همه صحابه مطیع محض پیامبر اکرم نبوده‌اند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 8 =
*****