چکیده: ازدواج رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله)، جز پرسشهایی است که ذهن هر غیر مسلمانی را به خویش مشغول میکند، این ازدواجها آنچنان مورد سوء استفاده مخالفان اسلام قرار گرفته است، که هر بینندهای گمان میکند، که رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در مدت زندگی خویش هیچ رفتاری دیگر جز مراوده با زنان نداشته است، حال آنکه تاریخ گواهی میدهد، این ازدواجها هیچگاه برخواسته از خواهشهای نفسانی نبوده است،
ازدواجهای رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) جز پرسشهایی است که ذهن هر غیر مسلمانی را به خویش مشغول میکند، این ازدواجها متاسفانه مورد سوء استفاده مخالفان اسلام قرار گرفته است. آنان بسیار حساب شده و موزیانه به نحوی تاریخ را بازگو میکنند که هر بینندهای گمان میکند، که رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در مدت زندگی خویش هیچکاری جز مراوده با زنان نداشته است. حال آنکه تاریخ گواهی میدهد، این ازدواجها هیچگاه برخواسته از شهوات نفسانی نبوده است؛ چراکه همه آنها به جز ازدواج ایشان با حضرت خدیجه کبری، در سیزده سال آخر زندگی این بزرگمرد الهی واقع شده است، و همه به جز یک مورد با زنان بیوه بوده است، و علاوه بر آن علل متعددی برای هر کدام از این ازدواجها در تاریخ نقل شده است که در مطالب آینده به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
در مورد تعداد زنان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نقلهای مختلفی در تاریخ وجود دارد، که این تعدد اقوال برخواسته از چند علت میتواند باشد که عبارتند از:
الف) در محیط حجاز آن زمان، اشخاص دارای القاب و کنیههای متعدد بودهاند و گاهی نیز بین چند شخص تشابه اسمی واقع شده است، از اینرو برخی به خاطر کوتاهی و کاستیهایی که در تاریخ وجود دارد، از زیادی القاب، تعدد افراد را نتیجه گرفتهاند از اینرو به صورت ناخواسته بر شمار همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) افزودهاند.
ب) از سوی دیگر شیطنتهای تاریخنویسان برای منسوب کردن قومی به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را نیز نمیتوان، از نظر دور نگه داشت، همانگونه که وجود افراد مغرض برای بد نام کردن رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نیز قابل انکار کرد.
آنچه بین تاریخنویسان مسلم به نظر میرسد، آن است که تعداد همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در زمان فوت ایشان، نه نفر بوده است؛ ولی در مورد تعداد آنها در زمان حیات، اختلاف زیادی وجود دارد. در برخی تواریخ عددهای بالایی مانند 20 مورد یا 23 مورد نیز برای زنهای حضرت بیان شده است.[1] ولی این اعداد به نظر صحیح نمیباشند، زیرا از زنانی نام برده شده است که نه قبیله آنان مشخص است و نه نام پدر آنان و نه زندگی آنان در تاریخ بیان شده است، یعنی تنها یک نام بیشتر نیست، حال آنکه اگر زنی همسر پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میشد، میبایست نام او، نام پدر و خاندانش، سیره و زندگی او بعد از رحلت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در تاریخ ذکر شود، چرا که هر قومی تلاش میکرد که خویشتن را به نوعی به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) منسوب کند.
بنابراین زنانی از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) قابل قبول است که نام پدر، قبیله و تاریخ زندگی آنها مشخص بوده و در تاریخ ثبت شده است؛ چون انگیزه کافی برای این کار وجود داشته است، به همین خاطر تنها میتوان زنانی را به عنوان همسر حضرت پذیرفت که نام پدر و قبیله و تاریخ ازدواج و سایر جزئیات آنها ثبت شده باشد، و مواردی را که هیچ نشانی در تاریخ ندارند را باید دروغ دانست و از لیست همسران حضرت حذف کرد. لذا این نکته به خوبی میتواند مؤیدی برای باطل بودن بعضی از اقوال باشد.
به هر حال، قول مشهور بین سیرهنویسان و تاریخنویسان این است که تعداد همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) یازده تن بوده است. «ابن اسحاق» در مورد این دیدگاه اینگونه مینویسد: «پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) با سيزده زن خطبه عقد خواند، از اين تعداد با دو تن به برگزاری خطبه عقد بسنده کرد و بدون عروسی و زندگی مشترک از هم جدا شدند، اما يازده تن را به خانه برد و با آنان زندگی کرد. دو نفر در هنگام حيات حضرت به نامهای خديجه دختر خويلد و زينب دختر خزيمه، معروف به «امالمساکين» ديده از جهان فرو بستند. لذا در هنگام رحلت حضرت، نُه زن به نامهای سوده، عايشه، حفصه، امسلمه، امحبيبه، زينب دختر حجش، جويريه، صفيه و ميمونه در خانه حضرت بودند».[2] ابن هشام نیز در کتاب خویش این دیدگاه را تأیید میکند.[3]
محمد جعفر کتانی در کتاب خویش مینويسد: «آن چه از راههای گوناگون و متواتر در مورد ازدواجهاي پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) رسيده و صحيح است، اين است که ایشان يازده همسر داشت (ترتيب آنان بدين قرار است:) خديجه، سوده، عايشه، امسلمه، حفصه، زينب دختر خزيمه، امحبيبه، زينب دختر جحش، جويريه، صفيه و ميمونه. شش تن از آنان از قبايل قريش بودند(خديجه، سوده، عايشه، حفصه، امسلمه و امحبيبه) و چهار تن دیگر از قبايل ديگر بودند(زينب دختر جحش، جويريه، زينب دختر خزيمه و ميمونه) و يک تن از بنیاسرائيل (صفيه). در حيات پيامبر دو زن(خديجه و زينب دختر خزيمه) از دنيا رفتند و نه زن باقی ماندند.[4].
ولی در کتب حدیثی، از امام صادق(علیهالسلام) در مورد تعداد همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) اینگونه آمده است: «رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) با پانزده زن ازدواج كرد، و با سيزده نفر از آنان در آميخت، و چون از دنيا رفت نه نفر از آنان، همسرش بودند، و اما آن دو نفرى كه آن جناب با ايشان آميزش نكرد، يكى عمره بود، و ديگرى سنا، و اما آن سيزده نفرى كه با ايشان بياميخت، اول خديجه دختر خويلد بود، و بعد از او با سوده دختر زمعه ازدواج كرد، و سپس با امسلمه كه نامش هند، و دختر ابىاميه بود، و سپس با امعبداللَّه عايشه دختر ابىبكر، و آنگاه با حفصه دختر عمر، و سپس با زينب دختر خزيمه بن حارث امالمساكين، و بعد از او با زينب دختر جحش، آنگاه با امحبيب(رمله) دختر ابىسفيان، و بعد از او با ميمونه دختر حارث، و سپس با زينب دختر عميس، آنگاه با جويريه دختر حارث، و بعد از او با صفيه دختر حيى بن اخطب، و آنكه خود را به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بخشيد خوله دختر حكيم سلمى بود. و آن جناب علاوه بر اين همسران، دو كنيز داشت، يكى ماريه قبطيه، و ديگرى ريحانه خندفيه، كه با آنان نيز معامله همسران آزاد را مىكرد، يعنى شبهاى خود را بين همسران و اين دو كنيز تقسيم مىكرد. و آن نه نفرى كه در هنگام رحلت آن جناب همسرش بودند، عبارت بودند از عايشه، حفصه، امسلمه، زينب دختر جحش، ميمونه دختر حارث، ام حبيب دختر ابو سفيان، جويريه، سوده، صفيه، كه از همه فاضلتر خديجه، و بعد از او امسلمه و سپس ميمونه بود».[5]
پس با توجه به این دو نظر، که یکی برخواسته از روایات و دیگری برخواسته از تاریخ است؛ میتوان گفت مشهور این است که تعداد همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) یازده یا سیزده نفر بوده است که نامهای آنان عبارتند از:
1. خدیجه دختر خویلد (ازدواج: ۲۵ عام الفیل)
2. سوده دختر زمعه (ازدواج: قبل از هجرت)
3. عایشه دختر ابوبکر (ازدواج: ۱ یا ۲ یا ۴هجری)
4. حفصه دختر عمر (ازدواج: ۳هجری)
5. زینب دختر خزیمه (ازدواج: ۳هجری)
6. ام سلمه دختر ابوامیه (ازدواج: ۴هجری)
7. زینب دختر جحش (ازدواج: ۵هجری)
8. جویریه دختر حارث (ازدواج: ۵ یا ۶هجری)
9. ام حبیبه (رمله) دختر ابوسفیان (ازدواج: ۶ یا ۷هجری)
11. صفیه دختر حیی (ازدواج: ۷هجری)
12. میمونه دختر حارث (ازدواج: ۷هجری)
13. زينب دختر عميس(بر طبق روایت)
14. ماریه دختر شمعون (ازدواج: ۷هجری، که وی کنیز بود)
15. ريحانه(خندفیه) دختر زید قرظی(کنیز بود)
ما در پستهای جداگانهای به بررسی همسران پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) پرداختهایم و زندگانی آن زن و نحوه ازدواج او با پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) همچنین انگیزه حضرت برای ازدواج با او را به تفصیل بیان کردهایم، شما میتوانید با کلیک بر روی نام این افراد، مطلب مربوطه را مطالعه بفرمایید.
______________________________________________________
پینوشت
[1]. بعضی از این اقوال، با نقدهایی که بر آنان وارد است را از نظر میگذرانیم.
نظر اول: بیست و یک نفر: مرحوم طبرسی در کتاب اعلام الوری، در مورد تعداد همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بعد از نام بردن از ایشان اینگونه میفرماید: «اين دوازده تن از زنان حضرت خاتم النبيين(صلىاللَّهعليهوآله) بودند، كه آن جناب با آنان مراوده داشته است، يازده تن از اين عده را به ازدواج خویش در آورد، و يك نفر هم خودش را به آن حضرت هبه كرد. پيغمبر(صلیاللهعلیهوآله) غير از اين دوازده تن، زنان ديگرى را نيز به همسری برگزید كه هر يك به عللى از آن جناب قبل از همبستری جدا شده و طلاق گرفتند».[ اعلام الوری، ج1، ص 278-274، ترجمه این کتاب با نام زندگی چهارده معصوم(علیهمالسلام)، مترجم عزيزالله عطاردى،ص215]
به این دیدگاه اشکالات متعددی از سوی محققین وارد شده است از جمله اینکه مرحوم طبرسی در ضبط تاریخ چندان دقیق نبوده است، به عنوان مثال ایشان در همین کتاب اینگونه بیان میکند که "امسلمه" توسط نجاشی و با مهریه چهارصد دینار به عقد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در آمد، حال آنکه تمام سیره نویسان به این دیدگاه اعتقاد دارند که این شخص "امحبیبه" بوده است نه "امسلمه".
نظر دوم: هجده نفر: حاکم نیشابور در کتاب مستدرک خویش تعداد همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را هجده نفر بر میشمارد[ أبی عبد الله الحاکم النیسابوری؛ محقق: یوسف عبدالرحمن المرعشلی،ص2-35] این دیدگاه از سوی شیخ طوسی نیز بیان شده است.[ المبسوط في فقه الإمامية، طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، 1387 ه ق،ج4،ص270]حال آنکه این دیدگاه چندان صحیح به نظر نمیرسد، زیرا که حاکم نیشابوری از همسرانی نام میبرد که در هیچکدام از کتب تاریخی دیگر، نامی از آنها وجود ندارد، علاوه بر آن بعضی از نظرات وی با مسلمات تاریخ نیز همخوانی ندارد، به عنوان مثال وی اینگونه میگوید: اشعث بن قيس خواهرش قتیله بنت قیس را به ازدواج رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در آورد و زمانی که وی را از جنوب عربستان به مدینه آورد، رسول خدا از دنیا رفته بود[همان،ج4،ص30] حال آنکه رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) بعد از نزول آیه 52 سوره احزاب از ازدواج منع شده بود، خداوند متعال در این زمینه خطاب به رسول خویش اینگونه میفرماید: «لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ رَّقِیبًا[احزاب/52] بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست و نمىتوانى همسرانت را با زنان دیگرى تبدیل کنى(بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى به جاى او برگزینى) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که به صورت کنیز در ملک تو در آید و خداوند ناظر و مراقب هر چیزیست».
[2]. سيرت رسول الله، ترجمه و انشاى رفيع الدين اسحاق بن محمد همدانى قاضى ابرقوه (م 623)، تحقيق اصغر مهدوى، تهران، خوارزمى، چ سوم، 1377ش.ج2،ص1102.
[3]. زندگانی محمد(ص) پیامبر اسلام، ابن هشام، ترجمه سید هاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی، چاپ چنجم، 1375ش، ج2، ص 417-421.
[4]. محمد جعفر کتاني، من هدي الحديث النبوي نظم المتناثر من الحديث المتواتر، ص217.
[5].حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ السُّكَّرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْجَوْهَرِيُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ع قَالَ: تَزَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِخَمْسَ عَشْرَةَ امْرَأَةً وَ دَخَلَ بِثَلَاثَ عَشْرَةَ مِنْهُنَّ وَ قُبِضَ عَنْ تِسْعٍ فَأَمَّا اللَّتَانِ لَمْ يَدْخُلْ بِهِمَا فَعَمْرَةُ وَ السَّنَى وَ أَمَّا الثَّلَاثَ عَشْرَةَ اللَّاتِي دَخَلَ بِهِنَّ فَأَوَّلُهُنَّ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ ثُمَّ سورة [سَوْدَةُ] بِنْتُ زَمْعَةَ ثُمَّ أُمُّ سَلَمَةَ وَ اسْمُهَا هِنْدُ بِنْتُ أَبِي أُمَيَّةَ ثُمَّ أُمُّ عَبْدِ اللَّهِ عَائِشَةُ بِنْتُ أَبِي بَكْرٍ ثُمَّ حَفْصَةُ بِنْتُ عُمَرَ ثُمَّ زَيْنَبُ بِنْتُ خُزَيْمَةَ بْنِ الْحَارِثِ أُمُّ الْمَسَاكِينِ ثُمَّ زَيْنَبُ بِنْتُ جَحْشٍ ثُمَّ أُمُّ حَبِيبَةَ رَمْلَةُ بِنْتُ أَبِي سُفْيَانَ ثُمَّ مَيْمُونَةُ بِنْتُ الْحَارِثِ ثُمَّ زَيْنَبُ بِنْتُ عُمَيْسٍ ثُمَّ جُوَيْرِيَةُ بِنْتُ الْحَارِثِ ثُمَّ صَفِيَّةُ بِنْتُ حُيَيِّ بْنِ أَخْطَبَ وَ الَّتِي وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ ص خَوْلَةُ بِنْتُ حَكِيمٍ السُّلَمِيِّ وَ كَانَ لَهُ سُرِّيَّتَانِ يَقْسِمُ لَهُمَا مَعَ أَزْوَاجِهِ مَارِيَةَ وَ رَيْحَانَةَ الْخِنْدِفِيَّةِ وَ التِّسْعُ اللَّاتِي قُبِضَ عَنْهُنَّ عَائِشَةُ وَ حَفْصَةُ وَ أُمُّ سَلَمَةَ وَ زَيْنَبُ بِنْتُ جَحْشٍ وَ مَيْمُونَةُ بِنْتُ الْحَارِثِ وَ أُمُّ حَبِيبَةَ بِنْتُ أَبِي سُفْيَانَ وَ صَفِيَّةُ بِنْتُ حُيَيِّ بْنِ أَخْطَبَ وَ جُوَيْرِيَةُ بِنْتُ الْحَارِثِ وَ سورة [سَوْدَةُ] بِنْتُ زَمْعَةَ وَ أَفْضَلُهُنَّ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ ثُمَّ أُمُّ سَلَمَةَ بِنْتُ الْحَارِثِ.[خصال صدوق،ج2 ص419]