چکیده: کسی که به مسجد رفت و آمد میکند، دست کم یکی از امور هشت گانه زیر نصیب او میشود: اول: برادری دینی که در راه خدا از او سود میبرد؛ دوم: دانشی نو و تازه؛ سوم: فهمیدن آیه ای از آیات قرآن.
در حدیث مشهوری از امیر المومنین (علیه السلام) فواید علمی، اجتماعی و اخلاقی رفت و آمد به مسجد این گونه بیان شده است: «مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ أَخاً مُسْتَفَاداً فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ اَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آيَةً مُحْكَمَةً أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً أَوْ كَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ يَسْمَعُ كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ يَتْرُكُ ذَنْباً خَشْيَةً أَو حَيَاء [1] کسی که به مسجد رفت و آمد میکند، دست کم یکی از امور هشت گانه زیر نصیب او میشود:
اول: برادری دینی که در راه خدا از او سود میبرد؛ دوم: دانشی نو و تازه؛ سوم: فهمیدن آیه ای از آیات قرآن؛ چهارم: شنیدن گفتاری که او را به هدایت رهنمون شود؛ پنجم: رحمت الهی که انتظار آن را داشته است؛ ششم: سخنی که او را از گمراهی باز دارد؛ هفتم: ترک گناه به سبب روح خشیت و خدا ترسی [که در سایه آمد و شد به مسجد پیدا کرده است] هشتم: ترک گناه به علت شرم [از برادران دینی که در مسجد با آنان پیوند خورده است] ».
قسمت اول حدیث گویای آن است که مسجد جایگاه تجمع انسانهای صالح و برگزیده است. از اینرو یک مسلمان باید دوستان صمیمی و برادران ایمانی خود را از میان مسجدیان برگزیند. این، به دلیل صفات نیکی است که در قرآن و احادیث برای اهل مسجد ذکر شده است. این نقش مسجد را نباید کم اهمیت شمرد؛ زیرا نقش دوست خوب در رسیدن انسان به سعادت، نقشی ممتاز و ویژه است.
بند دوم، سوم، چهارم و ششم حدیث نشانگر آن است که مسجد در اسلام کانون هدایت و جایگاه طرح مباحث علمی و به ویژه علوم قرآنی است.
بند پنجم، نشانگر لطف ویژه خداوند به مسجد است؛ زیرا این حدیث میفهماند که خداوند، رحمتی را که بندگان در انتظار آنند، در خانه خویش به آنان ارزانی میدارد.
بند هفتم، ناظر به بُعد تربیتی مسجد است. کسیکه بر آمد و شد به خانه خدا مداومت نماید، رفته رفته روح خشیت و توجه به خداوند در او شکل میگیرد. زیرا مومن هر بار که به مسجد وارد میشود در فضایی روحانی و آکنده از معنویت قرار میگیرد؛ جایگاه مقدسی که او باید از انجام هر گناهی در آن خودداری کند، سخنان ظالمانه بر زبان نیاورد، به آبروی دیگران تجاوز نکند، غیبت و سخنان بیهوده را کنار نهد و حتی از گفتگوهایی که بوی دنیا پرستی و دنیا خواهی میدهد پرهیز نماید.
مواظبت بر این امور، خود نوعی تمرین و مبارزه با هوی و هوسها و سرکشیهای نفس است. و رفته رفته خلق و خوی توجه به خداوند را در انسان تقویت مینماید.
قسمت پایانی حدیث ناظر به جنبه بازدارندگی مسجد است؛ کسی که با مسجد و مسجدیان مأنوس شود حتی اگر دارای چنان ایمانی نباشد که بر اثر ترس و خشیت از خداوند به گناه دست نیازد، دست کم به دلیل شرم و حیا از برادران دینی خود مرتکب کارهای ناروا نمیشود.
در حقیقت مسجد و مسجدیان حریمی برای او به وجود میآورند که او ناگزیر میشود در همان محدوده حرکت کند. گر چه کمال مطلوب آن است که انسان به ملاحظه پروردگار خویش دست به گناه نیالاید؛ ولی ترک گناه به سبب حیا از مردم نیز خویی نیکو و پسندیده است.
حضور در مسجد افزون بر آنچه گذشت خصلت و خوی جمع گرایی، انعطاف و نظم پذیری را در مسلمانان تقویت میکند. همچنین مسجد از آن رو که جایگاه طرح مشکلات و نارساییهای اجتماعی است، روح تعهد و دردمندی را در مسجدیان میپرورد و آنان را از بیماری بی تفاوتی محفوظ نگه میدارد.
مسجد در پرورش خوی تواضع و فروتنی در مسجدیان نیز دارای نقشی بسزاست؛ زیرا مسجد جایگاه حضور قشرهای گوناگون و به ویژه ضعیفان و مستمندان است. معمولاً آنان که با فقیران و قشرهای پایین جامعه، همنشینی دارند، از منشهای تکبرآمیز به دور میمانند.[2]
پی نوشت:
[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، باب فضل المساجد و حرمتها، ص237، حدیث 713، موسسه نشر اسلامی، قم.
[2]. برای اطلاع بیشتر ر. ک نوبهار، رحیم، کوی دوست، صص28-30، ناشر: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، چاپ خانه الهادی، 1376ش.