تکفیر، سنتی از وهابیت

19:53 - 1395/06/11

چکیده: تکفیر یا کافر دانستن فرقه‌هایی از مسلمانان توسط دیگر فرقه‌ها سنتی است که این روزها خیلی شاهد آن هستیم. کاری که منجر به کشتار مسلمانان شده است. 

تکفیر و وهابیت

این روزها تکفیر کردن پا را از یک اصطلاح فرا تر گذاشته و به یک سنت اساسی در وهابیت تبدیل شده است. سنتی که هیچ ریشه قرآنی، روایی نداشته، اما ریشه جنایت‌ها و کشتارهای بسیاری در دنیای امروز شده است. جالب است که بدانیم کافر دانستن مسلمانان و اهل قبله در سنت نبوی نیز کاری مردود دانسته شده است. متأسفانه امروزه هستند کسانی که کشتارهای وهابیت و داعش را به نام اسلام می‌دانند. از این رو ما در این یادداشت به ذکر مستندات محکم قرآنی می‌پردازیم تا این حیله‌گری و شبهه‌پراکنی را رد کرده و با ذکر روایاتی از صحیح ترین کتب اهل سنت مردود بودن تکفیر طبق مستندات خودشان را آشکار خواهیم کرد.

ردّ تکفیر در قرآن
قرآن به صراحت به تمامی مسلمانان دستور داده که به کسانی که به آنها سلام می‌کنند، کافر نگویند و آنها را مؤمن بدانند: «وَ لَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا [نساء/۹۴] به كسى كه به شما سلام مى‌‏كند، نگوئيد مؤمن نيست». در آیه‌ای دیگر نیز سفارش شده که اگر کسی پیش ما آمد و او را شخصی دانستیم که از نظر عقیده در مرتبه پایینی است و ادعای ایمان داشت، او را کافر ندانیم و نهایتاً وی را مسلمان و در دایره اسلام به شمار آوریم. این مسئله درباره بادیه‌نشین‌ها و کسانی که در فقر فرهنگ دینی بودند زیاد رُخ می‌داد. قرآن نیز با صراحت راهکار را چنین بیان کرد: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آَمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ [حجرات/۴] اعراب باديه‌نشين به تو گفتند: ايمان آورديم. بگو: نه، هنوز ايمان نياورده‌‏ايد و بايد بگوييد اسلام آورديم؛ چون هنوز ايمان در دل‌هاى شما داخل نشده‏ است».

چرا قرآن این گروه را با وجود فقر فرهنگی باز مسلمان به حساب آورده است؟ این پرسشی است که اولاً بیانگر ارزشمندی اصل اسلام است و در درجه دوم وظیفه دیگر مسلمانان نسبت به این گروه را ثابت می‌کند؛ چرا که اگر این گروه را مسلمان بدانیم سبب آن می‌شود که جان، مال و آبرویش برای تمام مسلمانان محترم باشد و بر دیگر مسلمانان واجب می‌شود که او را به هنگام خطر یاری کنند، اگر کشته شد به خون‌خواهی او دست به کار شوند، او را در قبرستان مسلمانان و به رسمی که دین اسلام معین کرده با احترام تمام به خاک بسپارند و...پس به هیچ وجه درست نیست کسی را که از نظر دینی سطح پایین می‌دانیم، کافر بدانیم.

تکفیر و عدم جواز آن در روایات اهل سنت
وهابیت از روز تأسیس به اندک بهانه‌ای مسلمانان و اهل قبله را کافر دانسته و به کشتار آنها پرداخته اند و همان طور که ملاحظه شد در قرآن درست سفارش شده که آنها را محترم بشماریم و در نهایت آنها را مؤمن ندانسته و مسلمان بدانیم. اما کار وهابیت آیا مستندات روایی دارد؟ برای پاسخ به این پرسش به دو کتاب بخاری و مسلم مراجعه می‌کنیم. دو کتابی که در اهل سنت بالاتر از آن کتاب روایی نگاشته نشده و تمامی احادیث آن را معتبر و صحیح می‌دانند.

پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) طبق نقل اهل سنت فرمودند: من از طرف خداوند مأمورم که با مردم – کفار - بجنگم تا اين‌كه اقرار به وحدانيت حق بکنند. اگر اقرار به وحدانيت حق کردند و مانند ما نماز خواندند و قبله ما را محترم شمردند و از ذبايح ما استفاده کردند، خون و مال اينها محترم است و من حق تعرض به اموال و جان اينها را ندارم[۱].

۲- کسي که شهادت به وحدانيت خداوند بدهد و مانند ما نماز بخواند و رو به قبله ما بکند و ذبيحه ما را بخورد، او مسلمان است و تمام حقوقي را که براي يک مسلمان عادي فرض کرديم، براي او نيز فرض مي‌کنيم و ... . [۲].

۳- در کتاب صحیح مسلم ماجرایی آمده که اسامه‌بن‌زید در یکی از لشکرکشی‌ها به کافری بر می‌خورد و آن کافر "لااله‌الا‌الله" را می‌گوید. با این وجود او را می‌کشد و ماجرا را برای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل می‌کند و مورد توبیخ پیامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) قرار می‌گیرد. اسامه‌بن‌زید ماجرا را به این صورت نقل کرده است: ما همراه لشکري رفتيم و برخورد کرديم به کافري که گفت لا إله إلا الله و من او را کشتم. اين براي من دشوار بود که او را بعد از گفتن لا إله إلا الله کشتم و اين قضيه را به رسول الله (صلي الله عليه و سلم) گفتم و فرمود: آيا بعد از اين‌كه او لا إله إلا الله را گفت، او را کشتي؟ گفتم: يا رسول الله! لا إله إلا الله گفتن او از ترس شمشير بود، نه از ته قلب. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) فرمود: آيا قلب او را نشکافتي تا ببيني که واقعا از صميم قلب مي‌گويد يا لقلقه زبان. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) هم اين عبارت را تکرار مي‌کرد، تا اين‌كه من آرزو مي‌کردم که امروز اسلام مي‌آوردم و تا به حال مسلمان نشده نبودم[۳].

۴- ماجرایی جالب‌تر از مقداد نقل شده است. مقداد می‌گوید: از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) سوال کردم: وقتي من با کفار مي‌جنگم، گاهي يکي از کفار با من مبارزه مي‌کند و دست مرا قطع مي‌کند و وقتي من به او حمله مي‌کنم، از ترس من، به درخت پناه مي‌برد و مي‌گويد لا إله إلا الله و اسلام مي‌آورد. آيا من بايد او را بکشم بعد از اسلام آوردنش؟ حضرت فرمود: تو حق کشتن او را نداري. گفتم: يا رسول الله (صلي الله عليه و سلم)، او بعد از اين‌كه دست مرا قطع کرد و من خواستم او را بکشم، اسلام آورد، آيا او را بکشم؟ حضرت فرمود: اگر بعد از گفتن لا إله إلا الله او را بکشي، او مانند تو است قبل از اين‌كه او را بکشي[۴].این دو روایت به خوبی غیر اسلامی بودن کار وهابیت را نمایان می‌کند، البته اگر اندک روحیه حق‌طلبی و حق‌مداری در آنها باقی مانده باشد!

۵- در حدیث آخری که ذکر می‌کنیم پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عدم جواز کشتن بی دلیل گویندگان "لااله‌الاالله" را اینگونه بیان فرموده و سفارشی الهی ذکر کرده‌ و فرموده‌اند: من دستور دارم با کفار بجنگم تا اين‌كه لا إله إلا الله بگويند و وقتي اينها لا إله إلا الله را گفتند، خون و مال اينها محترم هستند؛ مگر اين‌كه مستحق کشتن باشند[۵].
ادامه این حدیث در کتاب‌های دیگر اهل سنت آمده است که در آن راوی پرسش کرده که معنای "بحقها" چیست و نبی‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پاسخ فرمودند: «زِنًى بَعْدَ إِحْصَانٍ أَوْ كُفْرٌ بَعْدَ إِسْلامٍ أَوْ قَتْلُ نَفْسٍ فَيُقْتَلُ بِهِ.[۶] مرد همسرداري که برود زنا کند يا کسي كه بعد از اسلام آوردنْ کافر شود يا کسي که انسان بي‌گناهي را بکشد، مستحق کشتن هستند».

رد تکفیر در کلام علمای اهل سنت
محمدبن‌ادریس شافعی یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت تمام فرقه‌های مسلمانان به جز خطابیه را مسلمان می‌داند[۷]. ابوحنیفه نیز که یکی دیگر از ائمه چهارگانه اهل سنت است، اسلام تمام فرقه‌های مسلمان را که کعبه را قبله خود می‌دانند، پذیرفته است.[۸]

ابوالحسن اشعری رئیس اشاعره ضمن قبول اختلاف بین مسلمانان و فرقه فرقه شدن آنها بعد از وفات رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ضدیت برخی با یرخی دیگر، اسلام و مسلمانی همگی آنان را مورد قبول قرار داده و نقطه وحدت همگی ذکر کرده است: اختلاف المسلمون بعد نبیّهم فی اشیاء ضلّل بعضهم بعضاً، و بریء بعضهم من بعض، فصاروا فرقاً متباینین و احزاباً متشتتین الا ان الاسلام یجمعهم و یشتمل علیهم.[۹]مسلمانان بعد از پیامبرشان در مواردی گمراه شدند، برخی نسبت به برخی از آنان و بعضی نسبت به بعضی از آنان دوری جستند، پس فرقه‌هایی ضد یکدیگر شدند و گروه‌هایی مختلف. مگر آنکه همه آنان در اسلام متحدند و آنها را جمع می‌کند».

کلام آخر
وهابیت با اینکه کمتر از ۲۰۰ سال قدمت دارد با تکفیر بسیاری از فرقه‌های مسلمان اعم از شیعه و سنی تنها و تنها خود را مسلمان می‌داند و با این عمل دست گروه‌های تکفیری چون داعش، طالبان، جندا... و... را برای قتل و کشتار باز گذاشته است، عملی که نه در قرآن و نه در روایات خودشان و نه در کلام بزرگترین علمای اهل سنت هیچ سندی ندارد و تنها کاربرد آن دلسرد کردن بشریت از اسلام و شبهه‌پراکنی علیه آن است. در این میان باید تمامی مسلمانان چهره واقعی اسلام ناب را جهانی کرده و به مقابله با اسلام‌هراسی بپردازند. همان اسلام‌هراسی‌ای که سالهاست برنامه استعمارگران قرار گرفته و نفوذی‌های آنان با تکفیر، قتل و خشونت کارگران فتنه‌انگیزی بیگانگان هستند.

پی‌نوشت:
[۱] . اُمِرْتُ‏ أَنْ‏ أُقَاتِلَ‏ النَّاسَ‏ حَتَّى‏ يَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَإِذَا قَالُوها وَ صَلُّوا صَلاتَنا وَ استَقبَلُوا قِبلَتَنا وَ ذَبَحُوا ذَبيحَتَنا، فَقَد حُرِمَت عَلَينا دِماؤُهُم و أَموالُهُم ...: صحيح بخاري، ج۱، ص۱۰۲، کتاب الصلاة، باب فضل إستقبال القبلة
[۲] . مَن شَهِدَ أَن‌لاإلهَ‌إلاالله وَ استَقبَلَ قِبلَتَنا وَ صَلّى صَلاتَنا وَ أَكَلَ ذَبيحَتَنا، فَهُوَ المُسلِم، لَهُ ما لِلمُسلِمِ وَ عَلَيهِ ما عَلىَ المُسلِم : همان، ص ۱۰۳.
[۳] . بَعَثَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي سَرِيَّةٍ فَصَبَّحْنَا الْحُرَقَاتِ مِنْ جُهَيْنَةَ فَأَدْرَكْتُ رَجُلًا فَقَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَطَعَنْتُهُ فَوَقَعَ فِي نَفْسِي مِنْ ذَلِكَ فَذَكَرْتُهُ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَقَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَقَتَلْتَهُ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّمَا قَالَهَا خَوْفًا مِنْ السِّلَاحِ قَالَ أَفَلَا شَقَقْتَ عَنْ قَلْبِهِ حَتَّى تَعْلَمَ أَقَالَهَا أَمْ لَا فَمَا زَالَ يُكَرِّرُهَا عَلَيَّ حَتَّى تَمَنَّيْتُ أَنِّي أَسْلَمْتُ يَوْمَئِذٍ: صحيح مسلم، ج۱، ص۶۷، کتاب الإيمان، باب تحريم قتل الکافر بعد إن قال لا إله إلا الله
[۴] . أَنَّهُ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَأَيْتَ إِنْ لَقِيتُ رَجُلًا مِنْ الْكُفَّارِ فَقَاتَلَنِي فَضَرَبَ إِحْدَى يَدَيَّ بِالسَّيْفِ فَقَطَعَهَا ثُمَّ لَاذَ مِنِّي بِشَجَرَةٍ فَقَالَ أَسْلَمْتُ لِلَّهِ أَفَأَقْتُلُهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ بَعْدَ أَنْ قَالَهَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا تَقْتُلْهُ قَالَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُ قَدْ قَطَعَ يَدِي ثُمَّ قَالَ ذَلِكَ بَعْدَ أَنْ قَطَعَهَا أَفَأَقْتُلُهُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا تَقْتُلْهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَتِكَ قَبْلَ أَنْ تَقْتُلَهُ وَإِنَّكَ بِمَنْزِلَتِهِ قَبْلَ أَنْ يَقُولَ كَلِمَتَهُ الَّتِي قَالَ: همان، ص ۶۶
[۵] . أُمِرْتُ أن أقاتلَ الناسَ حتى يقولوا لا إله إلا اللهُ فَإِذَا فَعَلُوا عَصَمُوا مِنِّي دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلاَّ بِحَقِّهاَ: صحیح البخاري، ج۸، ص۱۶۲ - صحيح مسلم، ج۱، ص۳۹
[۶] . جامع البيان لإبن جرير الطبري، ج۱۵، ص۱۰۳ - كنز العمال للمتقي الهندي، ج۱، ص۸۸ - تفسير الثعلبي، ج۶، ص۹۷
[۷] . نووی شافعی، المجموع: ج ۴، ص۲۵۴، کتاب الصلاة، باب صلاة الجماعة، فی بیان من یکفر ببدعتة و من لا یکفر
[۸] . تفتازانی، شرح المقاصد فی علم الکلام: ج ۲، ص ۲۶۹
[۹] . ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین:ج۱، ص۶.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 7 =
*****