اهداف امام حسین در نهضت عاشورا

13:10 - 1395/07/14

-سکوت دنیا ظلم را پوشانده بود، دینی که با قطره قطره خون شهدای بدر و احد و خیبر ایجاد شده و با صبوری و شجاعت‌های امیر المومنین (علیه‌السلام) رشد کرده بود، در آستانه سقوط بود، سید و سالار شهیدان این انحراف را با قطره‌های خونش از بین برد و از شعائر الهی دفاع کرده و با نهضت عاشورایی خود مسیر هدایت بخش دین را تا ظهور منجی ترسیم کرد.

عاشورا

سکوت دنیا ظلم را پوشانده بود، دینی که با قطره قطره خون شهدای بدر و احد و خیبر ایجاد شده و با صبوری و شجاعت‌های امیر المومنین (علیه‌السلام) رشد کرده بود، در آستانه سقوط بود.

می‌توانست سکوت کند، می‌توانست بیعت صوری و ظاهری داشته باشد، می‌توانست مدینه را ترک کرده و به مکانی دورتر از دسترس یزیدیان برود، می‌توانست حکومت منطقه خاصی را انتخاب کرده و با یزید مصالحه کند و در همه این صورت‌ها حضرت اهل بهشت بود چرا که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود بود:
«حسن و حسين (عليهما‌السلام) امام‌ هستند چه قيام كنند و چه بنشينند و دست از قيام بكشند آن دو سرور جوانان اهل بهشت هستند».[1]
اما سید و سالار شهیدان این انحراف را با قطره‌های خونش از بین برد و از شعائر الهی دفاع کرده و با نهضت عاشورایی خود مسیر هدایت بخش دین را تا ظهور منجی ترسیم کرد.

سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا امام حسین (علیه‌السلام) با این که گزینه‌های فوق بر سر راهش وجود داشت به صحرای کربلا رفته و با آن مصیبت بسیار به شهادت رسیدند و اهل بیت مکرمش به اسارت رفتند؟ چرا از گزینه‌های فوق استفاده نکردند تا جانش حفظ شود؟

اهداف امام حسین در نهضت عاشورا:

1: حمایت از دین:
زمانی که جهل و نادانی تمام دنیا را فرا گرفته بود و اعراب وضع خطرناک‌تری داشتند و به راحتی دختران را زنده به گور کرده و بر سر مسائل پست و ناچیز همدیگر را می‌کشتند، خداوند آخرین پیامبر خود را به سوی آنان مبعوث نمود تا دستوراتش را که از آن به دین تعبیر می‌شود بین آنان منتشر کرده و آنان را به راه راست هدایت نماید، رسول خدا در طول 23 سال از عمر شریفش شب و روز تلاش نمود و تمام دستوراتی که برای زندگی سعادت بخش لازم است به آنان آموزش داد و برای دفاع از دین خدا جنگ‌های بسیاری را به جان خرید و با دشمنان مبارزه کرد و پس از آن حضرت علی (علیه‌السلام) نیز تمام عمرش را در دفاع از دین خدا سپری کرد و پس از آن امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) نیز بخشی از عمرش را در جنگ با دشمنان دین بود و بخش دیگر را نیز در صلح، از دین مراقبت نمود، اما زمانی که یزید بر خلاف صلح امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) به حکومت رسید اصل و اساس دین را در خطر قرار داد، او علنا شراب می‌خورد و با سگ و میمون بازی می‌کرد و با این اعمال، امت رسول خدا را به انحراف از دین کشیده بود، حضرت برای اصلاح دین قیام کرد و قبل از خروج از مکه در ضمن وصیتی که تحویل محمد حنفیه داد، نوشت:
«من از روی خودخواهی و خوش‌گذرانی و يا برای  فساد و ستمگری قيام نكردم، بلكه قيام من بری اصلاح در امّت جدّم می‌باشد».[2]
امام که به دعوت مردم کوفه به سمت عراق حرکت نمود در مسیری به نام کربلا محاصره شده و بین قبول بیعت با یزید و جانفشانی در راه خدا و حفظ دین، گزینه شهادت را انتخاب نموده و در جنگ نیز با همین شعار لشکریانش را روحیه می‌داده و به مبارزه و مقاومت دعوت می‌کرد و می‌فرمود:
«اینک این درهای گشوده بهشت و نهرهای جاری و پیوسته آن و میوه‌ها و قصرهای بهشتی است و این هم پیامبر خدا شهیدان که در رکاب او به خون غلتیدند، و اینک پدر و مادرم نیز چشم به راه شمایند و مشتاق دیدارتان! پس از دین خدا حمایت کنید و از حرم رسول خدا دفاع کنید».[3]
حضرت با تمام جودش حاضر بود از دین خدا دفاع نماید و این عشق و علاقه را در رجز خوانی‌های خود ابراز می‌کرد و می‌فرمود:
«اگر دين محمّد جز با شهادت من و رسوايى دشمن استوار نمى‏‌شود، اى شمشيرها مرا دریابید».[4]

2: احیای شعائر دین:
شعائر اللّه که به معنای نشانه‏‌هاى پروردگار است، شامل سر فصل‌هاى آئين الهى و برنامه‏‌هاى كلى و آنچه در نخستين برخورد با اين آيين چشمگير است، می‌باشد که امر به معروف و نهی از منکر از جمله شعائر الهی است که خداوند آن را کنار ایمان به ذات اقدسش قرار داده و می‌فرماید:
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ [آل عمران/110] شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسان‌ها آفريده شده‌‏اند چه اينكه امر به معروف و نهى از منكر مى‏‌كنيد و به خدا ايمان داريد».
این واجب الهی که باعث رشد و شکوفایی سایر احکام دین است، در زمان امام حسین (علیه‌السلام) تعطیل شده بود و مردمِ عافیت طلب چشمشان را بر روی بدعت‌ها و کج روی‌ها بسته بودند و در مقابل آنها ساکت بودند امام برای زنده کردن این فریضه مهم حرکت کرد و در در شروع حرکت فرمود:
«من از روی خودخواهی و خوش‌گذرانی و يا برای فساد و ستمگری قيام نكردم... بلكه من می‌خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم».[5]

از دیگر شعائری که در زمان امام حسین (علیه‌السلام) دستخوش فراموشی و تغییرات بسیار شده بود فریضه نماز بود، که خداوند در آیات بسیار از قرآن کریم به آن اشاره نموده است و می‌فرماید:
«حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ [بقره/238] در انجام همه نمازها، به خصوص نماز وسطى [نماز ظهر] كوشا باشيد! و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخيزيد!».
نماز که خود دارای قوانین الهی است که رسول خدا آنها را بیان و اجرا نموده بود با انحرافات خلفاء و فرماندارن آن در حال تغییر بود به طوری که مسلمانان به پیروی از دین خدا و سنّت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هنگام انجام فریضه حج، به جای نمازهای چهار رکعتی در سرزمین منی دو رکعت نماز می‌گزاردند، ولی عثمان یک سال، تصمیم گرفت نمازهای چهار رکعتی را تمام بخواند و از آن پس بنی امیه، به جای پیروی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از عثمان پیروی کردند.[6]
ولید بن عقبه، والی عثمان در کوفه، مردی فاسق و عیاش و شرابخوار بود، شبی پس از عیاشی برای گزاردن نماز صبح به مسجد رفت؛ زیرا شخص والی امام جماعت نیز بود، در آن روز، او به جای دو رکعت، چهار رکعت به جای آورد و در نماز به جای قرآن اشعار عاشقانه خواند. پس از نماز رو به مردم کرد و گفت: اگر می‌خواهید بیش از این برایتان بخوانم!...».[7]
اما امام در شب عاشورا که دشمن قصد حمله را داشت فرصتی گرفت تا نماز را به جای آورد و بار دیگر با خداوند در قالب نماز سخن بگوید و خطاب به قمر بنی هاشم فرمود:
«از این گروه بخواه تا نبرد را به فردا بیندازند و امشب به تأخیر افتد، باشد که به نماز و دعا و استغفار بپردازیم، خدا می‌داند که من پیوسته علاقه به نماز و تلاوت آیات الهی داشته‌ام».[8]
در روز عاشورا نیز امام در سخت‌ترین شرایط جنگ و در حالی که تیر همچون باران به سمت او و یارانش روانه بود نماز را اقامه کرد و در حق شخصی که آن را یادآوری نموده بود دعا نمود.[9]

امید است همه عاشقان امام نیز به حضرت اقتداء کرده و با تمام وجود از دین خدا دفاع کنند و با انجام امر به معروف و نهی از منکر و اقامه نماز از شعائر الهی دفاع کنند.

----------------------------------------
پی نوشت‌ها:
[1]. « و ابناها سيّدا شباب أهل الجنّة، و إنّهما إمامان قاما أو قعدا..» بحرانی، سید هاشم، الإنصاف فى النص على الأئم، چاپ دوم، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1387ش، ص 207.
[2]. «إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج ‏44، ص 330.
[3]. «يا أصحابي! ان هذه الجنة قد فتحت أبوابها، و اتصلت أنهارها، و أينعت ثمارها، و زينت قصورها، و تألفت ولدانها و حورها، و هذا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و الشهداء الذين قتلوا معه و أبي و أمي يتوقعون قدومكم و يتباشرون بكم، و هم مشتاقون اليكم، فحاموا عن دين الله، و ذبوا عن حرم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم» جمعی از محققان پژوهشکده باقرالعلوم، موسوعه کلمات الامام الحسین، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1382ش، ص 445.
[4]. «إنْ كَانَ دينُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَسْتَقِمْ إِلَّا بِقَتْلي يا سُيُوفُ خُذيني‏» عاملی، سید محسن امین، اعيان الشيعة، انتشارات دارالتعارف، بیروت، 1421ق، ج 1، ص 581.
[5]. اِنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً،.... اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج ‏44، ص 330.
[6]. «صَلَّى بِنَا عُثْمَانُ بِمِنًى أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَقِيلَ ذَلِكَ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ فَاسْتَرْجَعَ ثُمَّ قَالَ صَلَّيْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص بِمِنًى رَكْعَتَيْنِ وَ صَلَّيْتُ مَعَ أَبِي بَكْرٍ بِمِنًى رَكْعَتَيْنِ وَ صَلَّيْتُ مَعَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ بِمِنًى رَكْعَتَيْنِ فَلَيْتَ حَظِّي مِنْ أَرْبَعِ رَكَعَاتٍ رَكْعَتَانِ...» سيد ابن طاووس، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، چاپ اول، انتشارات خیام، قم، 1400ق، ج ‏2، ص 490.
[7]. «صلى الوليد بن عقبة بأهل الكوفة صلاة الصبح أربع ركعات ، ثم التفت إليهم ، فقال : أزيدكم؟!» محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج 31، ص 153.
[8]. «لَعَلَّنا نُصَلّی لِرَبّنا اللَّیلَهَ وَ نَدعوُهُ و نَستَغفِرهُ فَهُو یَعلَمُ اَنی کُنتُ اُحِبُّ الصَّلاهَ لهُ وَ تَلاوَهَ کِتابِهِ وَ کَثرَهَ الدُّعاء وَ الاستغفارَ» همان مدرک قبلی ج 44، ص 392.
[9]. «فرفع الحسين رأسه إلى السماء و قال ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلين نعم هذا أول وقتها ثم قال سلوهم أن يكفوا عنا حتى نصلی» نجفی، محمد جواد، زندگانى حضرت امام حسين عليه السلام، چاپ سوم، انتشارات اسلامیه، تهران، 1364ش، ص: 35.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 4 =
*****