"والفجر" یعنی قسم به سپیدهدم! و چه سپیدهای روشنیبخشتر از حسین علیه السلام که در عاشورا دمید. گاهی بر روی نی! گاهی بر روی خاک! گاهی از داخل تشت! قسم به حسین علیه السلام! قسم به عاشورا! و بدان که امروز نیز عاشوراست ولی هنوز امامان زنده است...
امام صادق عليه السلام در روايتي سوره مبارکه فجر را سوره جدّ بزرگوارشان حسینابن علی علیهماالسلام اعلام ميکنند و ميفرمايند:« اقْرَؤُا سُورَةَ الْفَجْرِ فِي فَرَائِضِكُمْ وَ نَوَافِلِكُمْ فَإِنَّهَا سُورَةُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ علیهماالسلام وَ ارْغَبُوا فِيهَا رَحِمَكُمُ اللَّهُ تَعَالَى [1] سوره فجر را در نمازهاى واجب و نمازهاى نافله خود بخوانيد، زيرا اين سوره حضرت حسين بن على عليهما السّلام است. به آن راغب باشيد، خدا شما را رحمت كند!».
از همین روایت به خوبی فهمیده میشود که تمام آیات این سوره مبارکه به امام حسین علیه السلام ارتباطی خاص دارند شاید این ارتباط نهفته در قیام و نهضت حسینی باشد. در این نوشتار به بررسی ارتباط آیه اول سوره مبارکه فجر با امام حسین علیه السلام و قیام ایشان میپردازیم.
والفجر
«والْفَجْرِ[فجر/1] به سپیدهدم سوگند».
" فجر" در اصل به معنى شكافتن وسيع است، و از آنجا كه نور صبح تاريكى شب را مىشكافد از آن تعبير به "فجر" شده است.[2]
قرآن کریم کتاب هدایت و برنامه زندگی بشر در دنیا و باعث سعادت در آخرت است«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين [بقره/2] در [وحى بودن و حقّانيّت] اين كتابِ [با عظمت] هيچ شكى نيست سراسرش براى پرهيزكاران هدايت است».
هدایت یعنی شناساندن حق و روشن کردن تفاوت آن با باطل. باطل به عنوان ظلمت و حق به عنوان نور است. در تاریکیها شناختن راه و تشخیص خوب از بد و راه از بیراهه و پرتگاه غیر ممکن است. آیات نورانی قرآن مثال خورشید عالم تاب که میدمد و همه چیز را روشن و واضح میکند حقایق را روشن و باطل را مفتضح و رسوا میسازد.
فرستادگان الهی و نیز ائمّه معصومین (علیهم السلام) نیز همچون چراغی هستند که نور حق را میتابانند. «فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جاؤُ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنير [آلعمران/184] اگر [اين يهوديان بهانهجو] تو را تكذيب كردند، غمگين مباش، مسلماً رسولانى هم كه پيش از تو دلايل روشن، و نوشتهها [ى مشتمل بر پند و موعظه] و كتاب روشنگر آورده بودند، تكذيب شدند؟».
طبق وصیّت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله قرآن) و اهل بیت هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند.« كَأَنِّي دُعِيتُ فَأَجَبْتُ- وَ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ- كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ- وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونَنِي فِيهِمَا [3] گويا عمرم به پايان رسيده، مرا مىخوانند و من اجابت كردم. همانا من دو گوهر گرانبها در ميان شما مىگذارم كه يكى از آنها بزرگتر از ديگری است: كتاب خداى عزّ و جلّ كه رشتهاى است از آسمان به زمين كشيده شده، و اهل بيت من! دقت كنيد كه بعد از اين حق آنها را رعايت كنيد».
وجه شباهت سپیدهدم با قیام سرخ حسینی
شکافتن تاریکی
در زمان حکومت بنیامیّه و به خصوص بعد از معاویه و در زمان یزید لعنت الله علیهما دستگاه و نظام اسلامی جایگاه ظلمها و ظلمتها شده بود. ظلمها در زیر پا گذاشتن حقوق مسلمین چه در مصرف بیت المال و چه در مورد عدالت اجتماعی و سیاسی! و ظلمتها در بیان انحرافی از دین و تحریف در اصول و ارزشهای اسلامی و روی آوردن و غرق شدن حاکم مسلمین به شهوترانی و...!
معرکه این تاریکی و خفقان و جهل نوین، نیازمند شخصیّتی شناخته شده و ممتاز در بین مسلمانان بود که بتواند حقیقت دین اسلام و اسلام حقیقی را روشن سازد و منحرفان و حیلهگران مسلماننما را رسوا و مفتضح کند.
امام حسین علیه السلام به عنوان نور چشم پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) و چهره شاخص و شناخته شده آن عصر، توانستند در اوج ظلمت معرفتی و خواب بودن افکار و ارادهها، همچون خورشیدی تابان دل تاریکیها را بشکافند و ذهنهای خفته را بیدار سازند. شاید به همین جهت است که پیامبر عظیمالشأن اسلام فرمودند:« حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً [4] حسين از من و من از حسينم، خداوند دوست دارد كسى را كه حسين را دوست دارد».
عبارت " حُسَيْنٌ مِنِّي" بیانگر این مطلب است که حسین علیه السلام از نسل من و تربیت یافته من است. امّا مهمتر از آن عبارت " أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ" است. معنای این عبارت زمانی مشخّص شد که با قیام و شهادت حماسی و قهرمانانه حسین علیه السلام تاج و تخت حکومت جهل نوین را به هم ریخت و مردم تا ابد با نسخه تقلّبی و اسلام یزیدی آشنا شدند و تاریخ درسی ماندگار به آیندگان داد که هیچگاه مسلمانان نباید زیر بار ذلّت بروند.
قسَم به عاشورا
عظمت قیام حسینی به حدّی است که میتواند یکی از مصادیقِ "قسم به سپیدهدم" باشد. آری هم مظلومیّت و حماسه کاروان حسینی در اوج بود و هم قساوت و ظلم دشمنان امام حسین علیه السلام در اوج قرار داشت و همین مطلب باعث شد که داستان کربلا واقعهای منحصر به فرد و غیر قابل تکرار باشد و الگوی تمام عیار انقلابها و مقاومتها در مقابل ظلم و استکبار شود.
اگر در زمان ظلمت و تاریکی عصر جاهلیّت (قبل از اسلام)، دختربچههای معصوم را زنده به گور میکردند بعد از ظهور اسلام فرزندان همان پیامبری که بشریّت را از جاهلیت و تباهی نجات داد به دست امّت همین پیامبر، بدون هیچ گناهی کشته میشوند و فرزند شیرخواره از فرزندان پیامبر ختمی مرتبت به دست امّت او ذبح میشود. آیا نباید پرسید که:«بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت [تکویر/9] به چه گناهى كشته شده است».
اگر در عصر جاهلیّت قبل از ظهور اسلام، بسیاری از مردم شرابخواری میکردند واسلام با ظهور و بعثت پیامبر خاتم صلوات الله علیه بساط شرابخواری را برچید در زمان خلافت یزید لعنت الله علیه او در ملأ عام شراب میخورد و کسی جرأت و یا فهم اعتراض و انقلاب را نداشت و همه در خواب غفلت به سر میبردند و نیاز بود که شخصیّتی همچون حسین ابنعلی علیهماالسلام همچون خورشیدی این انحراف و ظلمت را رسوا و ذهنهای خفته را بیدار و دین اسلام را زنده کند. حتّی اگر نیاز باشد از بالای نیزهی جهالت، نورافشانی کند! و یا در تشت ظلم، آواز قرآن و هدایت را سر دهد!
پينوشت
[1]. بحارالأنوار(ط-بيروت)، ج44، ص218.
[2]. تفسير نمونه، ج26، ص441.
[3]. صحيفه إمام رضا عليه السلام، ص59.
[4]. كامل الزيارات، ص53.