چقدر باید احساسی باشیم؟

19:25 - 1395/07/25

- دل و عقل دو جهت وجودی ما هستند که هر دو ارزشمند هستند. اما باید در موارد تعارض دل و عقل با عقل، احساسات را متعادل کنیم و از خطا و اشتباه بپرهیزیم.

احساسات

سوال: خیلی احساسی هستم و زود به هرکسی علاقه مند می شوم چیکار کنم؟
پاسخ: احساسات هر انسانی از فطرت و ذات وی نشأت می‌گیرد و این غریزه موهبتی الهی برای انسانهاست روایات فراوانی در باب محبت و دوستی اشخاص با یکدیگر وارد شده است. رسول مکرم اسلام می‌فرمایند: «خَيْرُ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ كَانَ مَأْلَفَةً لِلْمُؤْمِنِينَ، وَ لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يَأْلَفُ وَ لَا يُؤْلَف‏» یعنی بهترين مؤمنان كسى است كه با مؤمنان اُنس بگيرد و كسى كه انس نگيرد و انس نپذيرد، خيرى در او نيست.[1]
اما اولا هر چیزی حد متعادلش خوب است و بیشتر از ان باشد مضر خواهد بود، «خیرالامور اوسطها»[2] و ثانیا احساسات نباید در اعتماد دخیل باشد در این صورت با مشکلات زیادی مواجه خواهیم شد.
علاقه‌مندی و احساسی شدن بدون دلیل باعث خسران می‌شود و شما بدون اینکه تفکر کنید گرفتار افراد سودجو خواهید شد تردیدی نیست که متابعت از احساسات کور و لحظه‌ای بدون روشنایی عقل و معرفت قدسی و هدایت الاهی باعث سقوط در ورطه‌های جهالت و گمراهی خواهد بود و احساسات قلبی بدون نورانیت عقل و معرفت فاقد فائده نهایی برای کمال انسان است.
لذا برای اینکه شما زود به هرکسی اعتماد نکنید و علاقه‌مند نشوید بایستی از عقل کمک بگیرید و  هنگامی که سخن دلتان با سخن عقل‌تان متفاوت شد، نیاز به معیار و ضابطه ای برای تشخیص صحیح از باطل دارید. تا موفق به تصمیم گیری شوید.
در انتخاب بین عقل و احساس، شاید دقت به تجربه هایی که داشته ایم برایمان کفایت کند. شاید در حادثه ای دچار احساس عشق شده باشیم و در پی آن عملی انجام داده باشیم که به غلط بودن آن، (پس از رفع احساس) صد در صد معتقد شده باشیم. مثل اینکه خدای ناکرده دچار رابطه نامشروع شده باشیم. یا اینکه ممکن است با دیدن رنج یک انسان مجروح احساساتمان به غلیان دربیاید و به او لیوانی آب دهیم، در حالی که آب برای او بسیار مضر است و ممکن است جانش را بگیرد و ...
از این تجربه ها درس می گیریم که هر جا بین سخن دل و عقل تعارضی به وجود آمد، باید احساسات و سخن دل را با عقل ضابطه مند کنیم.
معیار و ضابطه بودن عقل هرگز به معنای بی ارزش بودن دل و دستورات او نیست. بلکه سخنان دل در اصل و اساس صحیح است و باید افراط و تفریط آن را با عقل از بین برد. مثلا احساس خشم بسیار نیکوست و الا کسی در مقابل دشمن دفاعی انجام نمی دهد. اما اگر همین خشم به صورت افراطی اعمال شود، انسان ممکن است به همسر یا فرزندان خود آسیب برساند! یا احساس نسبت به جنس مخالف در اصل و اساس هیچ اشکالی ندارد و جزئی از خلقت نیکوی خداست. اما این احساس در حالت متعادل باید به ازدواج منجر شود و اگر به افراط کشانده شود، ممکن است حتی به خودکشی یا قتل طرف مقابل نیز منجر بشود.
پس در کل دل و عقل دو جهت وجودی ما هه هر دو ارزشمند هستند. اما باید در موارد تعارض دل و عقل با عقل، احساسات را متعادل کنیم و از خطا و اشتباه بپرهیزیم.
پی‌نوشت‌ها
1-امالی (طوسی) ص462 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج64، ص298
2- محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۰۶، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.

کلمات کلیدی: 

نظرات

تصویر sh
نویسنده sh در

سلام من کاملا با این متن موافقم

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 7 =
*****