از جمله امور مهم برای هر فردی، نوع انتخاب هایی است که در زندگی شخصی و اجتماعی او در طول زندگی اتفاق میافتد، و اثر آن را در زندگی خود مشاهده میکند، انسان میتواند با تقوا پیشه کردن و مشورت با عالمان این انتخابها را برای خود تسهیل کند، از جمله مصادیق انتخاب درست و اشتباه را میتوان در اهالی کوفه نسبت به امام حسین (علیه السلام) در واقعهی کربلا دید.
یکی از مهمترین مسائل سرنوشتساز برای هر انسانی، مسئلهی انتخاب است و خداوند مسیر رشد انسان را -چه در مسائل شخصی و چه در مسائل اجتماعی- از مسیر انتخابهایش تعیین کرده است.
توجه به نقش انتخابگری در سعادت فردی و اجتماعی بسیار مهم و تاثیر گذار است، یعنی انسان به واسطهی عقل و قدرت انتخاب، تمام زندگیش را مدیریت میکند؛ از انتخاب نوع پوشش، غذا، ماشین، رشتهی تحصیلی و ازدواج گرفته تا انتخاب مسئولان اجرایی جامعه، همه و همه نقش مهمی در زندگی هر انسانی بازی میکنند.
قرآن در مورد نقش تاثیرگذار انتخاب انسانها میفرماید:
«اِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ [رعد/11] خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!».
هر قدر این انتخابها، عاقلانه و عالمانه انجام شود، قطعا نتایج بهتری در زندگی انسان دارد. و هر یک از ما و اطرافیانمان میتوانیم، مصادیقی از انتخابهای موفق و ناموفق را نام ببریم، مانند انتخاب نوع همسر، تعیین رشته تحصیلی، انتخاب رفیق...
همچنین در تاریخ نیز میتوانیم شواهد بسیاری از نوع انتخابهای درست و نادرست مردم و تاثیر این انتخابها در سرنوشتشان را مشاهده کنیم.
در زمان امام علی (علیه السلام) مردم ابتدا اطراف حضرت را خالی کردند و نتایج آن را دیدند و بعد از بیست و پنج سال به اشتباهشان پی بردند و چنان در مقابل خانهی امیرالمومنین (علیه السلام) تجمع کردند که حضرت فرمودند: «سوگند بدان خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر آن گروه (بسیار نزد من) حاضر نمیشدند، و با بودن یاور، حجت (در آن روز برمن) تمام نشده بود و (اگر نبود) آن پیمانی که خداوند از زمامداران گرفته به اینکه تن به سیری ستمکار و گرسنگی ستمدیده ندهند، هر آینه مهار (شتر) خلافت را به کوهانش میافکندم و هر آینه آب می دادم، پایان آن را به جام آغاز آن». [1]
همچنین در انتخاب مردم مصر که با حضرت موسی (علیه السلام) همراهی کرده و به راحتی توانستند از چنگ فرعونیان نجات یابند و معجزات الهی مانند شکافته شدن دریا و جاری شدن چشمه شامل حال آنان شد، ولی همین مردم با وجود دیدن این معجزات، در مدت زمانی کوتاه با یک انتخاب نادرست از توحید به گوساله پرستی روی برگرداندند.
این نمونهها میتواند برای ما و در انتخابهایی که در زندگی پیش رو داریم، درسی بزرگ و تاثیرگذار باشد.
و بر اساس همین اصل می توان در واقعهی کربلا نقش و تاثیر مهم انتخاب را در عاقبت افراد به وضوح مشاهده کرد.
مردم جامعه اسلامی زمان امام حسین (علیه السلام) را میتوان به سه گروه تقسیم کرد:
1ـ کسانی که درست انتخاب کردند. مانند اصحاب امام حسین (علیه السلام)
2ـ کسانی که انتخابی اشتباه داشتند. مانند سی هزار نفری که در لشگر ابن زیاد حاضر شدند.
3ـ کسانی که منزوی بودند و به دلایلی بین امام حق و امام باطل انتخابی نکردند و اینها در اکثریت بودند و از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
ـ مردم مدینه، که وقتی از خروج حضرت آگاه شدند نیامدند و حمایت نکردند.
ـ کسانی که در طول مسیر حرکت امام به سمت مکه ایشان را ملاقات کردند.
ـ کسانی که در مکه و موسم حج حضرت را دیدند و خطابه ها و دلیل خروج حضرت را شنیدند.
ـ کوفیانی که نزدیک به 12000 نفر نامه نوشتند و با مسلم بن عقیل نیز بیعت کردند.
لذا یکی از دردهای مهم مردم زمان امام حسین (علیه السلام) عدم انتخاب صحیح و یا استفاده نکردن از قدرت انتخاب بوده است. در واقع بزرگترین مشکل جامعه اسلامی در زمان حضرت که اکثریت مردم را به خود درگیر کرده بود، این بود که خود را موظف به انتخاب نمیدانستند.
و این میتواند درسی بزرگ برای جامعهی امروز ما باشد؛ بالاخص الگویی برای جوانان در مسیر زندگی و در لحظاتی که باید انتخابی مهم برای آینده خود داشته باشند. مثل انتخاب همسر، رفیق، شغل، انتخاب نمایندگان مجلس، ریاست جمهوری و...
چون حقیقت این است که ما در عرصه های زندگی در هنگام انتخابهای حساس، غالبا دو طرف بیشتر نداریم، حق یا باطل، و انتخاب سومی موجود نیست یا اگر هم باشد، به همان مسیر باطل منتهی خواهد شد.
حال که دانستیم مسئولیت هر انسان عاقل و دین داری، انتخابهای درست در زندگی است، به چند راهکار از راههایی که میتواند برای رسیدن به انتخاب درست به ما کمک کند اشاره میکنیم.
راهکارهای انتخاب صحیح:
1- تقوا
یکی از راههایی که زمینه انتخاب درست را در زندگی برای انسان مهیا می کند، تقوا پیشه کردن است.
خداوند متعال در قرآن به این امر اشاره کرده و فرموده است: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً [طلاق/2] هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند».
همچنین درجایی دیگر میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً [انفال/29] ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیله ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می دهد (روشن بینی خاصّی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت)».
در هر دو آیه مشاهده می کنیم که یکی از مهمترین راههای تشخیص و انتخاب صحیح، تقوای الهی معرفی شده است.
در اینجا سوالی مطرح میشود:
با بودن قوه عاقله و تشخیص توسط عقل، تقوا و تهذیب دیگر چه جایگاهی دارد؟
در پاسخ باید چنین گفت که اگر چه عقل آدمی برای درک حقایق آماده است، اما گاهی هوس ها و محبت های پوچ و حرصهای بی مورد، همچون غباری تار مانع دید عقل میشوند، لذا شناخت حق از باطل، نیک از بد و راه و چاه در مسیر حرکت انسان مشکل میشود و این تقوا و تهذیب نفس است که نورانیتی ایجاد کرده و غبار راه را از بین میبرد.
بر همین اساس با یک تحلیل ساده نیز میتوان این ثمره تقوا برای انتخاب درست را درک کرد و آن اینکه در جوامعی که دینداری جایگاهی ندارد و هوس های آنی و لذت های مادی به عنوان محور انتخاب قرار گرفته است، انتخاب صحیح از باطل، سخت و ناممکن میشود. و چون ذهن انسان مانند آیینه است، هرچه صافتر و بیزنگ باشد، اشیاء را به رنگ خود نشان میدهد و اگر تیره و تار باشد واقع نمایی آن کمتر شده و حتی قدرت تشخیص از بین میرود.
2- مشورت با عالمان
از جمله اموری که در زندگی انسان تاکید بسیار شده است، مشورت کردن است. مشورت و بهره گیری از عقل و خرد دیگران و استفاده از شعاع فکر و اندیشه آنها، راه آدمی را روشن می سازد و این روشنایی، زمینه ساز خیر و سعادت انسان در زندگی فردی و اجتماعی میشود.
البته در مشورت باید به این نکته توجه کرد که حتما باید با عالمان آن فن و متخصصین مشورت شود، که خداوند هم به این امر مهم در قرآن اشاره فرموده است:
«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ [نحل/43] اگر نمی دانید، از آگاهان بپرسید».
بر این اساس هر تصمیم و کاری که انسان قصد انجام آن را دارد، در واقع، نوعی ساختن و تأسیس کردن است. ازدوج، تأسیس بنای خانواده است و انتخاب شغل و رشته تحصیلی، ساختن آینده. آسیب ها و بحران هایی که در زندگی و بخصوص برای جوانان امروزی برای انسان ایجاد میشود، عوامل تهدید کننده ای هستند که به راحتی می تواند عشق را به کینه و نفرت، و کانون گرم خانواده را به جهنم سوزان اختلافات و درگیری یا باتلاق تنهایی و سکوتْ تبدیل کند.
ریشه بسیاری از شکست ها، طلاق ها، تأسف ها و نارضایتی از زندگی، غالبا به انتخاب های نسنجیده ای برمیگردد که بدون مشورت بزرگترها انجام شده است. انتخاب هایی که باید یک عمر نتیجه تلخ آن را چشید. امّا با مشورت، خیال انسان راحت است.
در نتیجه انتخابگری و انتخاب درست، در زندگی انسان نقش بسزایی دارد. چه بسا انسانهایی که در بزنگاههای زندگی خود نتوانستند انتخاب درست داشته باشند و این پشیمانی تا مدتها و شاید تا آخر عمر همراه آنها بوده و موجبات اذیت و آزار فکری آنها را ایجاد کرده است و درنتیجه آرامش درونی را از آنها سلب شده است.
از جمله مصادیق این انتخابها را می توان در واقعهی کربلا دید که کوفیان بعضی نیامدند و به تصور اینکه نه با حسین (علیه السلام) باشند و نه با ابن زیاد و عمر سعد، ماندند و نیامدند. (مانند عبیدالله حر جعفی) و یا برخی زمانی آمدند که دیر شده بود، (مانند سلیمان صرد خزایی و طرماح)، و البته بعضی نیز آمدند اما با این آمدن خود عاقبتی شوم برای خود رقم زدند که کاش نیامده بودند. (آنها که در لشگر عمر سعد بودند.)
و البته در نهایت کسانی توانستند به نتیجهی مطلوب برسند که حق را به موقع و صحیح شناختند و تا آخرین لحظه بر عهد و پیمان خود با سیدالشهدا (علیه السلام) باقی ماندند.
و این درسی بزرگ از تاریخ است برای ما که بتوانیم در بزنگاههای مهم، با بهرهگیری از تقوا و مشورت با خبرگان، انتخاب هایی بجا و به موقع داشته باشیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسين، شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج6، ص256، دانشگاه تهران، تهران، چاپ: چهارم، 1366ش.