-وهابیان بر این باورند که اگرسلف، فعلی را ترک کردند باید دیگران نیز آن فعل را ترک کنند و در صورتی که بعدیها آن فعل را ترک نکنند، بدعت در دین ایجاد کردهاند. به آنها میگوییم: عمل پیشینیان نمیتواند دلیلی شرعی برای ما باشد و اگر کسی عمل پیشینیان را مصدر شرعی قرار دهد، خود بدعتی در دین ایجاد کرده است که در دین سابقه ندارد.
انسان وقتی به فتاوای وهابیان مراجعه میکند، میفهمد که بسیاری از کارهایی که وهابیان آن را بدعت میدانند به این جهت است که سلف صالح آن را انجام ندادهاند. مثلا ابن تیمیه جشن و مولود خوانی برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بدعت میداند به این جهت که میگوید: «سلف و پیشینیان چنین کاری را انجام ندادهاند. زیرا سلف با این که میتوانستند چنین کاری را انجام دهند، انجام ندادند و اگر این کار خیر یا راجح بود، سزاوار بود که سلف چنین کاری را انجام دهند، زیرا آنان محبت بیشتری از ما به رسول خدا داشتند و از ما بیشتر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را تعظیم مینمودند.»[1] در پاسخ از ابن تیمیه و وهابیان باید گفت: اولا عمل پیشینیان نمیتواند دلیلی شرعی برای ما باشد و اگر کسی عمل پیشینیان را مصدر شرعی قرار دهد، خود بدعتی در دین ایجاد کرده است که در دین سابقه ندارد. ثانیا: سلف در طول سه قرن با یکدیگر اختلافات فراوانی داشتهاند و تاریخ و روایات پرده از این واقعیت برداشته است. جنگ های جمل، صفین در همین دوران سلف، اتفاق افتاده است. اکنون چگونه ممکن است فعل چنین افرادی که با هم اختلاف داشتند، برای ما حجت باشد. بر فرض که حجت باشد، سخن کدام گروه از سلف مقدم است! ثالثا بر فرض که حجیت قول سلف را بپذیریم ولی این دلیل نمیشود که ترک سلف نیز برای ما حجت باشد، زیرا فقط صدور فعل از معصوم، دلالت بر عدم حرمت آن فعل دارد و نمیتوان حتی ادعا کرد که ترک فعل معصوم، دلالت بر حرمت دارد؛ تا چه رسد به افرادی مثل سلف که از عصمت برخوردار نبودهاند.
پینوشت
[1]. ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم، ص294، 295.
[2]. رضوانی، سلفی گری و پاسخ به شبهات، ص370-372.
https://www.adyannet.com/fa/news/24721