اعتقاد به ولایت تکوینی امام نه تنها نگاه مستقل و شرک آمیز نیست، بلکه رکن توحید و در راستای اطاعت از دستور خداوند است.
اینگونه عقاید را در نظر بگیرید. «در این عالم هیچ برگی از درخت بدون اجازه امام به زمین نمیافتد. در این عالم هیچ کس بدون اجازه امام نمیمیرد، متولد نمیشود و اگر صبح تا شب نماز بخوانید و روزه بگیرید اما آنگونه که امام علیهالسلام فرموده، نباشد به درد نمیخورد». آیا این اعتقادات مربوط به شیعیان است؟ اگر این اعتقاد شیعه است، آیا میتوان ادعا کرد، شیعیان امامان علیهمالسلام را خدا میدانند؟
اعتقاد به محور بودن امامت؛ اعتقاد قطعی شیعیان
پاسخ سوال اول مثبت است. شیعیان بهطور قطع و محکم به این مطالب اعتقاد دارند. امامت شرط قبولی اعمال است و بی اذن و اجازه امام علیهالسلام اتفاقی در عالم نمیافتد، زیرا ائمه علیهمالسلام واسطه فیض خداوند بر روی زمین و خلیفة الله هستند. بنا بر روایات امام علیهالسلام برپایی آسمان و ماندگاری زمین منوط به حضور امام است[1] و او موجب جریان یافتن برکات و خیرات و منشأ اصلی آن است.[2] شرط قبولی عبادت و اعمال عبادی نیز امامت است، بدون قبول داشتن امامت، توحید نیز با خدشه روبهرو میشود و اعمال عبادی بیفایده خواهند بود . [3]
امامت؛ شرط توحید
نهتنها اعتقاد به این مطالب شرک و اعتقاد به الوهیت امام علیهالسلام نیست، بلکه اعتقاد به این مطالب شرط توحید است. تعبیراتی مانندِ «أَرْكَاناً لِتَوْحِیدِهِ»؛[4] «شما را ارکان توحیدش قرارداد» و حدیث سلسلة الذهب که در آن شرط توحید، ولایت امام معرفیشده است.[5] آشکار است که بدون توحید، عبادات با قصد قربت راستین انجام نمیشوند و اثری ندارند. توجه مستقل به غیر خداوند و دخیل دانستن غیر خدا در جهان خلقت به شکل مستقل از خداوند، همان بتپرستی و انحراف از توحید است. شیعیان، امامان علیهمالسلام را بندگان پاک خدا میدانند که فقط در جهت رضایت او حرکت میکنند و هیچ اراده غیر از خواست پروردگار ندارند. وجود واسطه مطیع و غیرمستقل در کارها با توحید منافاتی ندارد. فعلوانفعالات درون ابر، موجب باران است، اما این مطلب به معنای نفی خداوند و اثر او در ایجاد باران نیست. همانگونه که پذیرش تأثیر عوامل طبیعی شرک نیست، پذیرش ولایت بندگان پاک الهی با اذن پروردگار، شرک محسوب نمیشود.
پینوشت:
[1]. كلينى، محمد بن يعقوب، الکافی، چاپ چهارم، دارالكتب الإسلامية، 1403ق، ج1، ص179.
[2]. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره؛ «إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه».
[3]. قندوزی، سلیمان بن کامل، ینابیع المودة، چاپ اول، دارالاسوة، بیتا، ج2، ص293.
[4]. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
[5]. محمد بن علی، شیخ صدوق، التوحید، چاپ اول، جامعه مدرسین، بیتا، ص25.