سوال اخلاقی: چیکار کنم برگرده نماز بخونه..؟؟؟

12:36 - 1402/06/02

با سلام
دختری دارم ۱۶ سال تمام است .. اوایل که به  سن تکلیف رسیده بود ۳ سال با یادآوری زیاد نماز اقامه می کرد  اکثراً صبح قضا میشد دیگه از ۳ سال نماز نمی خونه خیلی هم کنده به کارهای خودش هم نمی‌رسه اعصابش هم ضعیف است لطفاً راهنمایی کنید که من چیکار کنم برگرده نماز بخونه
چادری هم هست

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/255859
تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی

ضمن تشکر از اعتماد شما به مجموعه، و اهمیتی که به تربیت دینی فرزندتون میدید، چند نکته عرض می شود.
خیلی خوبه که ایشون در این زمونه، به چادر تقید داره و این نشانه خوبیه و جای بسی امیدواری. معلوم هست که سستی نماز ایشون از روی تنبلی است و نه از روی بی اعتقادی. وقتی دختر شما با حفظ حجاب برای خودش ارزش قائل هست برای سرنوشت خود و دنیای دیگر خود و سازماندهی جایگاهش با خدا هم قائل به ارزش هست. فقط دچار غفلتی شدن که قابل حل هست ان شاء الله.

یک نکته ابتدایی: دقت داشته باشید که اینکه دختر شما در نماز سست هست، این بهانه نشه که دیگه به دخترتون ذهنیت منفی داشته باشید و فکر نکنید که دخترتون دیگه از دست رفته، ذهنیت منفی شما بر نحوه تعامل شما با ایشون اثر خواهد گذاشت. پس نگران نباشید، شما اگر از راهش وارد بشید جای نگرانی نیست. اما چند نکته:

1- دختر نوجوان یا جوان شما در شرایط ویژه ای هست. احساس غرور داره  و به هیچ وجه نباید مستقیم مورد امر و نهی واقع بشه نباید تحمیل کنید چرا که با زور کسی نماز خون نمیشه.
برای دعوت فرزندتون باید چند نکته مقدماتی رو به عنوان پیشنیاز در نظر بگیرید.
نوجوون یا جوان در این سن رو باید درک کرد. بهش اهمیت داد، در خانه از او اظهار نظر کرد. متوجه بشه که در خونه جایگاهی داره. به نوجوون یا جوانتون شخصیت بدید، محترمانه صدا بزنید و به خواسته های معقولش بهاء بدید. اگر قرار باشه از شما حرف شنوی داشته باشه در فضای عاطفی محقق خواهد شد. بهش شخصیت بدید، تا به شما اهمیت بده. به هیچ وجه این شخصیت دادن رو به امر نماز و  گره نزنید. اگر بخاطر نماز نخوندن یا عدم رعایت ، ایشون رو طرد کنید و بهشون بهاء ندید، وارد معضلات دیگری خواهد شد که مجددا باید به فکر چاره باشید.

2- دختر نوجوان یا جوان شما در حال پیدا کردن خودش هست. به طور نسبی در مورد خودش و خداش و هستی، در حال ابهام و بعضا پرسش هست. نوجوان شما از درون دارای تشویش هست، در حال شکل گیریی ثبات فکری و عقیدتی است. و این تشویش درونی چه بسا ممکنه بر رفتارهای بیرونی او اثر بگذاره، چون انسجام درونی نداره کارهاش هم روی نظم و انضباط نیست. پایین بودن آستانه تحمل یکی دیگه از اوصاف دوران نوجوانی است.  
نوجوان تا موقعی که در مورد چیزی قانع نشه، پذیرش و اطمینان نخواهد داشت، باید این دوران رو غنیمت شمرد و به او در رسیدن به یک شناخت صحیح کمک کرد. تا موقعی که براش حل نشه که برای چه باید نماز بخونه، در مقابل امر و نهی مستقیم شما دچار تعارض بیرون و درون خواهد شد و واکنش نشون خواهد داد. از طرف به خاطر اقتضای سنی اش حس استقلال بهش دست می ده و از طرفی با امر و نهی مستقیم شما این گونه تعامل در تضاد با حس استقلال او خواهد بود. پس تا می تونید غیر مستقیم و با ملاطفت این کار رو انجام بدید. ضمن اینکه می توانید برای آگاهی بخشی سایت یا کانال ما رو به ایشون معرفی کنید. تا از چرایی و ضرورت خوندن نماز، خودشناسی و دیگر مسائل نوجوان براش گفته بشه

3-  قبل از هر چیز باید والدین اهل نماز باشند.که شکر خدا اینگونه اید،  اما سعی کنید نماز خودتون رو به صورت جماعت یا حداقل با هم (آقا جلوتر از خانم باشه حتی در صورت نماز فرادی) بخوانید که در جلو دید فرزند باشه. این کار اثر روانی و عینی بر تربیت دینی جوان خواهد گذاشت. اگر هر دو از این قضیه ناراحتید پس نباید إبایی داشته باشید که با هم برنامه نماز داشته باشید. (اگر شوهرتون شرایط امام جماعت داره نماز به صورت جماعت رو توصیه می کنیم، که وسط حال و در معرض نگاه فرزندتون باشه). بعد از تشکیل جماعت یا نماز جمعی هم ایشون رو به شرکت تحمیل نکنید. پیشنهاد گذرا خوبه بهش بدید اما تحمیل و اجبار خیر

4- به هیچ وجه شتابزده عمل نکنید که دخترتون رو یکی دو روزه و زود نماز خوان کنید.

5- اینکه چه بسا دختر شما در خواندن و نخواندن نماز، به دنبال بهانه است بخاطر این هست که شناخت درست و کاملی از خود و خدا و هستی نداره. بیشتر از جامعه، درس و رنگ می گیره. وقتی خیلی از افراد نسبت به نماز سهل انگاری کرده اند طبعا  انگیزه او رو برای نماز و دینداری ضعیف خواهد کرد. مگر اینکه یه بازوی قوی بتونه جلوی این انحراف رو بگیره. مثل یک دوست خوب، شناخت خوب، همراه خوب و....  (که باز در صورت تمایل می تونید سایت یا کانال ما رو بهشون معرفی کنید).

6- چه بسا جوان یا نوجووان شما متاثر از شبهاتی است که در بستر جامعه و بخصوص فضای مجازی هست واقع شده، و بدون اینکه در صدد رفع این شبهات همراه باشه، مستمسکی برای فرار و توجیه خود پیدا کرده و تا حدودی خودش رو به بیخیالی زده. مثل شبهات کهنه شدن دین، نیاز نداشتن خدا به نماز و کفایت داشتن قلب پاک و ...

در قبال این شبهات باید خودتون رو غنی کنید و در یک فضای صمیمی باهاش بحث کنید ، اگر خود شما نمی توانید به لحاظ نظری و فکری باهاش گفتگو کنید به کسی دیگه مثل دایی خاله عمه یا ... محول کنید و ازش بخواهید باهاش جلسه ای بزاره. یا با تاکید دوباره سایت ما رو بهشون معرفی کنید تا همکاران ما هر گونه سوال و شبهه ای رو با کمال میل پاسخگو باشند.

7-دختر شما در سنی است که به دنبال الگو هستش. اگر الگو معرفی نکنید بیشتر از همسالان خودش رنگ خواهد گرفت. الگوی نوجوونها می تونه شهدایی مثل شهید حججی و شهید ابراهیم هادی باشه. کتابش رو تهیه کنید و از دخترتون بخواهید که بخاطر عذری که دارید هر روز داستانهاش رو برای شما بخونه و شما بشنوید. این شهداء با سبک زندگی عالی‌شون الگو و گمشده جوانان و نوجوان امروزی هستند. نوجوان امروزی خودش رو گم کرده، نمی دونه کی هست و باید چکار کنه، شما از این طریق بهش چراغ راه می دید. شما به طور غیر مستقیم راه رسیدن به ممتاز بودن و معنوی بودن هم به ایشون القاء می شه که یکیش نماز هستش، دختر شما متوجه میشه که انسانهایی بسیار وارسته و مهذب بودن و تا چند وقت پیش بین ما زندگی می کردند.
8- مهمترین راه دعوت و تقویت انگیزه نماز، گفتگوی صمیمانه است. به عنوان نمونه یکی از گفتگوها می تونه این طور باشه که :
بعد از تعریف و تمجیدی که از دخترتون می کنید و استعدادها و اخلاق پسندیدشو گوشزد می کنید،  ازش سوال کنید که من بخاطر خوبیهات دوست دارم که در اون دنیا، در بهشت کنار هم باشیم، بعد بپرسید تو هم دوست داری؟ بعد که جواب مثبت (و لو عجالتاً جواب مثبت بدن) دادن، قران رو بردارید و این آیه رو بهش نشون بدید و ازش بخواهید که ترجمه این آیه رو بخونه
رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِى وَعَدتَّهُمْ وَمَن صَلَحَ مِنْ ءَابَآئِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‏ (8 غافر)
ترجمه
پروردگارا! و آنان را با هر کس از پدران و همسران و فرزندانشان که صلاحیّت دارند به باغ ‏هاى اقامتى که به ایشان وعده داده ‏اى وارد کن؛ همانا تو همان خداى عزیز و حکیمى.
در این آیه آمده است که همسران و فرزندان دنیا اگر صلاحیت داشته باشند می تونن در بهشت پیش هم باشند. و یکی از مجوّزهای بهشتی شدن، خواندن نماز است. کلید ورود به بهشت نماز هستش که اگر قبول بشه بقیه اعمال هم قبول خواهد شد.

پیشاپیش تلاش و مجاهده شما رو در این امر تقدیر می کنم، چه نتبجه بگیرید چه نتیجه نگیرید، سعی شما أجر خواهد داشت
موفق باشید.

امیدوارم در راستای این کار خدا پسندانه موفق باشید

 

تصویر دریافت سوالات

با عرض سلام و درود خدمت شما عزیزان زحمت کش که اینقدر خالصانه بدون منت وقت گرانبهاتون رو در اختیار ما قرامیدهید اجرتون با سیدالشهدا علیه السلام

خیلی کامل و عالی توضیح دادید زحمت کشیدید

بنده به‌عنوان مادر دخترم، از کوچکی خودم حیا وعفت رو خیلی رعایت کردم واز هفت سالگی به نماز مقید بودم اصلا خیلی دوست داشتم رابطه ام با خدا دوستانه باشه خیلی مقید به واجبات هستم تا اینجا هم خداروشکر یکم راضیم

ولی همسرم نماز نمی خونه خدا پیامبر و امامان رو قبول داره ولی خیلی تنبله تومسئولیت زندگی هم تنبله از زیر بعضی از مسئولیت هم شونه خالی میکنه
پسرم ۳۰ سالشه تو کارش گره افتاده ناراحته، گردن خدا ودیگران می اندازه
نماز نمی خونه، شرطم میزاره کارم درست بشه واجبات رو انجام بدم
اونم مثل دخترم اول ها نماز می خوند وروزه می گرفت ۱۰ سال ترک کرده

منم دلم شکسته همیشه دعا می کنم ودر فکرم با این همه بدهی واجبات چطور میشن خدایا

خیلی ببخشید درد دل بود تا حالا با هیچ کس این طور درد دل نکرده بودم

کاش از رفتار بابا بیشتر عبرت بگیرند نه اینکه مثل او رفتار کنند حال بابا  خیلی وقتها خدا پسندانه نیست

تصویر روئین تن مهدی

سلام مجدد خدمت شما و ممنون از حسن نظر شما

و ممنونم از اینکه ما رو قابل دونستید و مساله تون رو بازتر کردید و دلنگرانی خودتون رو با ما مطرح فرمودید.

چند نکته خدمت شما تقدیم میشه:

1- چنین تصور نکنید که شما با یک تیم "نماز نخوان" مواجهید. شما صرفا با سه تک نفر مواجهید که می تونید نسبت به هر کدوم راه و زبان خودش رو طی کنید. اگر شما فقط یه نفر رو به راه نماز و ارتباط با خدا بکشونید، نفر دوم آسانتر خواهد بود. فقط باید سعی کنید که دعوتتون به سمت نماز خصوصی باشه و نباید دعوت عمومی داشته باشید. که اگر اینگونه عمل کنید تلاش شما فرسایشی و بی نتیجه خواهد ماند . طبعا تلاش شما در این راه مورد اجر و ثواب الهی قرار خواهد گرفت. چه به نتیجه برسید و چه نرسید.
2- آداب معاشرت و رعایت حقوق شوهر و فرزندان رو به نمازشون گره نزنید. تحویلشون بگیرید، بگید و بخندید. اما در عین حال در گفتن حرف حق جسور و مقتدر باشید.
3- شاید به خاطر اثری که بابای خونه در نظر فرزندان داره ، بهتر باشه که از شوهرتون شروع کنید. خجالت نکشید و خسته نشید. تصریح قران به این است که باید صبور باشید و بر دعوت به نماز مقاومت کنید.
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ۖ نَحْنُ نَرْزُقُكَ ۗ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ ؛ خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش! از تو روزی نمی‌خواهیم؛ (بلکه) ما به تو روزی می‌دهیم؛ و عاقبت نیک برای تقواست! (132 طه)

4- در دعوت شوهر به نماز، نباید بی گدار به آب زد و اونقدر موعظه پشت موعظه کرد تا که زده بشه. خیر. شوهر شما یک مرده و مرد غرور داره. موعظه های پی در پی شما ذهنیت نامناسبی در ذهنش تشکیل میده. برای اینکار باید در یک گفتگوی صمیمی، یا جسته و گریخته ازش تعریف و تمجید کنید. از اینکه تکیه گاه شماست، از اینکه زندگی شما منوط به وجود و حضور ایشونه و از این جملاتی که به شوهرتون حس اقتدار و غرور میده.
بعد از این مرحله که ذهن و دل شوهرتون رو نرم کردید، همون روش قبلی رو به زبون خودمونی به شوهرتون بگید. از حس خودتون بگید که دوست دارید اون دنیا در کنار شوهرتون باشید. متقابلا همین رو از ایشون جویا بشید که آیا ایشون هم دوست دارند؟ بعد به آِیه قران استناد کنید که این دوست داشتن هزینه داره، شرط داره. اون هم اینه که کلید بهشت که نماز باشه رو مالک بشی.
خلاصه درخواست و مطالبه گری شما باید جذاب باشه. حتی به طور فانتزی می تونید این گفتگو رو هنگامی داشته باشید که با هم وارد رابطه شدید. اینکه من از رابطه با عزیزم حس رضایت دارم و دوس دارم اون دنیا هم ادامه داشته باشه. عزیزم هم دوست داره؟ باز هم وارد بحث شرط و شروط بهشتی شدن بشید.
در این بین شوهر شما چه بسا شبهاتی رو مطرح کنه که به طور کلی باید جواب بدید که شبهه رو باید برطرف کرد. و تا حل نشده باید جانب احتیاط رو رعایت کرد. چون همینکه احتمال بودن یه دنیای دیگری ( با وجود این همه پیامبر  و امام ) داده میشه عقل میگه باید احتیاط کرد. این نحوه استدلال رو امام رضا علیه السلام با مخاطب خودش هم داشت. پس شبهه رو باید حل کرد نه اینکه دست روی دست گذاشت و گذران عمر دید.

5- خواهشی که ما از شما داریم اینه امروز و فردا نکنید. به امید خدا حرکت کنید و خدا رو در کنار خودتون حس کنید و یکی یکی اهل خانه رو به خدا و حقیقت دعوت کنید . اگر حس کنید که تنها هستید ممکنه حس نامیدی به شما دست بده، شما تنها نیستید، خدا با شماست. چون نیت شما خیر است کلامی که باید به زبان شما جاری می کند. وان شاء الله خدا به شما نفوذ کلام خواهد بخشید.

6- اگر فقط یک نفر رو نماز خوان کنید، این بار شما یک تیم دو نفره و هم عقیده هستید. اگر قبلا شما تنها دعوت کننده بودید الان دو نفر هستید.

7- در مورد شبهه ای که پسر شما باهاش مواجه هست باید گفت که اینکه خدا رو مقصر عقب افتادگی زندگی خود بدونیم صرفا یه بهانه است برای شانه خالی کردن از تکلیف. خدا به پیامبرش می گه هر بدی به تو برسه از خودته و هر خوبی که به تو برسه از خدای توست. چه بسیار مواقعی که شخص بدون مشورت کاری می کنه و به شکست منجر میشه، گاهی هم حق خوریها و تبعیضهایی که وجود داره که باز آدمی رو از کار عقب می ندازه، اما هیچ کدوم دلیل نمیشه که ما حق خدا رو ضایع کنیم. کسی که دغدغه اش اینکه که ممکنه در جامعه ما بعضی مسولین باعث حق خوری بشن، خود ما که نباید این ایراد رو داشته باشیم و حق خدا رو بخوریم. (به قول معروف دیگ به دیگ میگه روت سیاه)

خدا به هیچ کس ظلمی نمی کنه چون نیازی به ظلم کردن نداره. همیشه خدا در بین بندگانش کسایی رو داره که با شرایط برابر، حجت رو بر دیگران تمام می کنه. چه بسیار افرادی که ورشکسته شدن از صفر شروع کردن و وضع خودشون رو سروسامون دادن. اما در عین حال شاکر خدا بودند. چه در عمل و چه بر زبان.  از طرف دیگه اینکه خیلی ها ثروت دارند و زندگی خوبی دارن الزاما به این معنی نیست که خدا هواشون رو داره و بهشون نظر کرده، خیر. متمول بودن و ثروت داشتن ملاک مقام و منزلت داشتن نزد خدا نیست. خیلی از ثرومندان و مرفهین هستند که اهل فسق و فجورند و اصلا اعتقادی به خدا ندارند. اینها حداقل به دنیا می رسن هر چند خدا ندارند. نشه خدای ناکرده نه از دنیامون لذت ببریم و نه مهمتر از اون اخرتی هم نداشته باشیم.

خدا در این امر جهاد گونه شما رو یاری و موفق بدارد.