سالها با چاه همدم بوده ام........شعر شهادت حضرت علی ع

09:05 - 1393/04/26

سالها با چاه همدم بوده ام

همنشین رنج و ماتم بوده ام

سالها در پیچ و تاب زندگی

همدم دیرینه ی غم بوده ام

هر کسی افتاد یاری کردمش

دستگیر هر دو عالم بوده ام

نان جوین و نمک هر روز و شب

من برای زهد پرچم بوده ام

از همان روزی که مادر زاده است

من به بیت الله محرم بوده ام

آسمانی ها شهادت میدهند

روی دینم قرص و محکم بوده ام

من پس از هجده بهار از چشم یاس

شاهد باران نم نم بوده ام

بارها با چاه هم گفتم که من

داغدار قامتی خم بوده ام

داغ زهرا بود من را پیر کرد

غصّه اش من را ز دنیا سیر کرد

 

آسمانها و زمین محشر شده

ای عزیزانم شب آخر شده

بعد چندین سال دوری و فراق

فصل وصل عاشق و دلبر شده

بعد عمری خون دل خوردن کنون

وفت دیدار من و مادر شده

از تمام رنجها راحت شدم

روز گار غصّه و غم سر شده 

سالها با چاه همدم بوده ام

خوندل از خون دل حیدر شده

این سپیدی ها که در موی من است

از همان تیزی میخ در شده

میرود بابایتان اما دلش

بی قرار قصه ای دیگر شده

کربلا میبینم انگار ای حسین

لاله هایت یک به یک پرپر شده

روی دستان تو میبینم حسین

غرق خون قنداقه ی اصغر شده

اربا اربا، غرق خون و چاک چاک

پیکر پاک علی اکبر شده

ای حسینم! آه می بینم جدا

از تنش دستان آب آور شده

زینبم... آنروز می بینی حسین

پیکرش غرق به خون، بی سر شده

آه می بینم که دعوا بینشان

بر سر خلخال و انگشتر شده

می رود عباس و میبینم حسین

قصد آنها... غارت معجر شده

هر کسی چیزی مهیا میکند

عقده ها را از دلش وا میکند

 

التماس دعا.  یاعلی

http://btid.org/node/33492

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 4 =
*****
تصویر afsooooos
نویسنده afsooooos در

السلام علیک یا علی بن ابی طالب
اسلام علیک یا ابا الحسن
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
السلام علیک یا ام المومنین
السلام علیک یا ابا عبدالحسین
السلام علیک یا قره عین الرسول
السلام علیک یا زینب کبری
السلام علیک یا شهیدان کرب و بلا....

تصویر باران
نویسنده باران در

زینب کنار لاله ی پرپر صبور باش

در داغ بال های کبوتر صبور باش

من می روم شبانه، غریبانه دخترم

بر سوز این غریبی حیدر صبور باش

اینجا هنوز اوّل راه است دخترم

زینب کنار تشت برادر صبور باش . . .crying

تصویر باران
نویسنده باران در

هوای گریه داره ، پس کوچه های کوفه

یه مرد همنشینه ، با یتیمای کوفه

یه دنیا مهربونی ، از تو چشاش می باره

برا یتیما فرقی ، با باباشون نداره . . .

تصویر باران
نویسنده باران در

شب بود و اشک های حسن بی حساب بود

دنیا به چشم حسرت زینب سراب بود

آن شب، خرابه های یتیمی، پر آه بود

سرها به خاک و حال یتیمان خراب بود . . .

تصویر باران
نویسنده باران در

آسمان سوی آسمان می رفت

بی کران سمت بی کران می رفت

داشت مانند رود، صاف و زلال

رو به دریای دل، روان می رفت . . .