جنايات وهابيت
مخالفت وهابیت با مساله تقیه
از آنجا که اسلام، آئین جاودان است، باید در برگیرنده تمام جوانب زندگی باشد. در همین راستا، اسلام حکم تقیه را در موارد ترس بر جان و... در نظر گرفته است که در قرآن و سنت به آن تاکید شده است. متاسفانه دشمنان اسلام، نظیر وهابیت درصدد هستند که به گونهای با تقیه مبارزه کرده و آن را از مسائل اسلامی ندانند که این مخالف قرآن و سنت است. |
وهابیون مشرکین مدعی توحید
حاصل کلام وهابیان در توحید منتهی به اعتقاداتی میشود که نهایتاً به تشبیه و محدود ساختن ذات خداوند منجر میگردد. آنها معتقدند خدا در بالای عرش خود مستقر شده و از آنجا عالم را اداره میکند. این اعتقاد علاوه بر اینکه خدا را موجودی مکانمند و شبیه مخلوقاتش مینماید، بر خلاف تعالیم صریح قرآن است که خدا را در همهجا حاضر میداند. |
عوامل گسترش وهابیت
شاید درک و باور این مسئله برای بسیاری از انسانهاییکه با تعالیم انسانساز اسلام به نوعی آشنایی نسبی دارند، بسیار مشکل باشد که چگونه میشود فرقهای از بطن این آیین ظهور کند که تا به این حد بتواند انسانیت را زیر پا گذاشته و قتل و خونریزی را سرلوحه کار خویش قرار دهد. عوامل گسترش وهابیت را میتوان به دو قسم عمده تقسیم کرد. |
مصداق ایه نؤمن ببعض و نكفر ببعض
سران وهابی و به تبع ایشان وهابیها، در مواضع و کتب مختلف، ادعایی دارند مبنی بر اینکه کسانی مورد تکفیر ما قرار میگیرند که از دید ما مسلمان نیستند، لذا ما مسلمانان را تکفیر نمیکنیم بلکه نسبت کفر را به کسانی میدهیم که بر اساس ادلهی ما از چارچوب اسلام خارج شدهاند و اینها کسانی هستند که به بعضی از کتاب الهی ایمان دارند ولی نسبت به بعض دیگر کافرند. |
سوء استفاده وهابیت از قرآن
وهابیان سالهاست که به انحاء گوناگون به دنبال توجیه رفتار و کردار خود هستند تا مسائلی چون تکفیر مسلمین را با آیات قرآن توجیه کنند، مثلا میگویند شما مصداق آیه ای از قرآن هستید که به بعض قرآن ایمان دارید و منکر بعض دیگر آن هستید. در حالی که آنچه برخی از مسلمانان مرتکب میشوند از ضروریات دین نبوده، بلکه از مسائل اختلافی است.
|
عمل وهابیت مخالف قرآن
وهابیان دنبالهرو کسانی هستند که در رفتار، گفتار و کردارشان نه تنها منطبق با تعالیم قرآن عمل نمیکنند بلکه بعضا بر خلاف صریح قرآن نیز گام برمیدارند، مثل اینکه میگویند مخالفان ما به لحاظ عقلی از مشرکان زمان پیامبر هم کمترند. این مساله چگونه با مجادلهی احسن با مخالفان، که دستور صریح قرآن است، متناسب میباشد؟ |
فتوا به وجوب کشتن مخالفان توسط محمدبن عبدالوهاب
عقاید تکفیری و افراطی که امروزه جهان اسلام را مبتلا ساخته است و منشاء پیدایش آن وهابیت است، تنها به تکفیر ختم نمیشود، بلکه درمراحل بعد دستاویز کسانی قرار میگیرد که به راحتی با آن حکم به جنگ و کشتن افراد بیگناه را صادر میکنند. مجوز این افکار در کلام محمد بن عبدالوهاب به وفور یافت میشود که جنگ با مخالفانش را واجب میداند. |
تکفیر مسلمین توسط محمد بن عبدالوهاب
وهابیان پیرو آیین و مروج افکار کسانی هستند که هیچ ابایی از تکفیر مخالفان خود اعم از عالم و غیر عالم یا مسلمان و غیر مسلمان ندارند. نمونهی این افکار کفرآمیز کلام محمد بن عبدالوهاب است که میگوید من در برابر مشرکانی که علیه من استدلال میکنند از کتاب قرآن دلیل میآورم. این در حالی است که مخالفان او در آن زمان همه مسلمان بودند. |
وهابیت از حرف تا عمل
وهابیان بین حرف تا عملشان بسیار فاصله است. زمانی که با هجمهی اعتراضات علمای مسلمان مواجه میشوند، خود را از اتهامات وارده مبرا دانسته و میگویند ما هرگز مسلمانی را تکفیر نمیکنیم. در حالی که در عمل دایرهی اسلام را چنان تنگ میسازند که تنها افرادی که به باورهای وهابیت ملتزم بوده و پیرو عقاید ایشان باشند مسلمان میمانند و بقیه را جزو کفار میدانند. |
تناقضگویی محمد بن عبدالوهاب
اگر مبانی اعتقادی انسان، متکی به پشتوانهی محکم دینی و عقلی نباشد، حاصل کار این میشود که انسان در کلام خود به تناقضگوییهای فاحشی مبتلا میشود که قابل دفاع نیست. از جملهی این موارد سخنان محمد بن عبدالوهاب است که یک جا میگوید علمای اسلام از جاهلان مشرک هم پایینترند و جای دیگر میگوید آنها علوم بسیاری دارند. |
اهانت محمد بن عبد الوهاب به علمای اسلام
وهابیت با مبانی بیاساس خود ابتدا به مسالهای اشتباه واقف میشود و سپس به دنبال این است که همگان را با خود همراه سازد حال اگر کسی با او همراه نشد شایستهی هر نسبت ناورایی است. مثلا محمد بن عبدالوهاب در کتاب کشف الشبهات خود، بدون اشاره به دلیلی محکم و متقن، به یکباره اعلام میکند جاهلان کفار از علمای اسلام داناترند. |
جنگ پیامبر با مشرکان از دیدگاه وهابیت
وهابیان به تبع کتب بزرگان و پیشینیان خود، میگویند اصلا پیامبر در زمان صدر اسلام با مشرکانی جنگید که همهی فضائل اخلاقی و عبادی را دارا بودند و تنها در مسائلی چون نذر و استغاثه و دعاء دست به دامن غیر خدا میشدند و این سبب کفر ایشان شده بود. لذا پیامبر تنها برای اصلاح این موارد بود که با ایشان جنگ نمود، و الا مشکل دیگری نداشتند. |