شرح حکمت هاي نهج البلاغه

شرح حکمت 121 نهج البلاغه

حکمت ها
11:56 - 1400/07/12

لذت زودگذر و رنج باقی

وَ قَالَ (علیه السلام): شَتَّانَ مَا بَيْنَ عَمَلَيْنِ؛ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ، وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ يَبْقَى أَجْرُهُ‏.

امام(عليه السلام) فرمود: چقدر اين دو عمل با هم متفاوتند: عملى كه لذتش مى رود و عواقب سوء آن باقى مى ماند و عملى كه زحمتش مى رود و اجر و پاداشش باقى است.

 

شرح حکمت 120 نهج البلاغه

حکمت ها
11:46 - 1400/07/11

 برتری بنی‌هاشم بر دیگران

وَ [قَدْ] سُئِلَ عَنْ قُرَيْشٍ، فَقَالَ (علیه السلام): أَمَّا بَنُو مَخْزُومٍ فَرَيْحَانَةُ قُرَيْشٍ، [تُحِبُ] نُحِبُّ حَدِيثَ رِجَالِهِمْ وَ النِّكَاحَ فِي نِسَائِهِمْ؛ وَ أَمَّا بَنُو عَبْدِ شَمْسٍ فَأَبْعَدُهَا رَأْياً وَ أَمْنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا؛ وَ أَمَّا نَحْنُ فَأَبْذَلُ لِمَا فِي أَيْدِينَا وَ أَسْمَحُ عِنْدَ الْمَوْتِ بِنُفُوسِنَا، وَ هُمْ أَكْثَرُ وَ أَمْكَرُ وَ أَنْكَرُ، وَ نَحْنُ أَفْصَحُ وَ أَنْصَحُ وَ أَصْبَحُ.

از امام(عليه السلام) در مورد قريش سؤال شد. امام(عليه السلام) فرمود: اما بنى مخزوم، گل هاى قبيله قريشند كه ما دوست داريم با مردانشان هم سخن شويم و با زنانشان ازدواج كنيم، اما طايفه بنى عبد شمس، از همه بدانديش تر و بخيل ترند، اما ما (طايفه بنى هاشم) از همه آنها به آنچه در دست داريم بخشنده تريم و به هنگام بذل جان از همه سخاوتمندتر; جمعيت آنها بيشتر و مكرشان فزون تر و زشت ترند و ما فصيح تر و دلسوزتر و زيباتريم.

شرح حکمت 119 نهج البلاغه

حکمت ها
11:39 - 1400/07/11

پرهیز از دنیای فریبنده

وَ قَالَ (علیه السلام): مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ، لَيِّنٌ مَسُّهَا وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا؛ يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ، وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ.

امام عليه السلام فرمود: دنيا مانند مار (خوش خط و خال) است كه به هنگام لمس كردن نرم به نظر مى‌رسد در حالى كه سم كشنده در درون اوست (به همين دليل) مغرورِ نادان به سوى آن مى‌رود و خردمند عاقل از آن حذر مى‌كند.

شرح حکمت 118 نهج البلاغه

حکمت ها
11:35 - 1400/07/11

 غنیمت شمردن فرصت‌ها

وَ قَالَ (علیه السلام): إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ، غُصَّةٌ.

امام(عليه السلام) فرمود: از دست دادن فرصت مايه غم و اندوه است.

شرح حکمت 117 نهج البلاغه

حکمت ها
11:29 - 1400/07/11

 نکوهش افراط و تفريط در محبت امام

وَ قَالَ (علیه السلام): هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ، مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ.

امام(عليه السلام) فرمود: دو كس درباره من هلاك شدند: دوست غلو كننده و دشمن كينه توز!

شرح حکمت 116 نهج البلاغه

حکمت 116
11:20 - 1400/07/11

هشدار از آزمایشهای الهی

وَ قَالَ (علیه السلام): كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ؛ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ.

امام عليه السلام فرمود: چه بسيارند كسانى كه به سبب نعمتى كه به آنها داده شده در غفلت فرو مى‌روند و به سبب پرده‌پوشى خدا بر آنها مغرور مى‌گردند و بر اثر تعريف وتمجيد از آنان فريب مى‌خورند و خداوند هيچ كس را به چيزى مانند مهلت دادن (و ادامه نعمت‌ها و ترك عقوبت) آزمايش نكرده است.

شرح حکمت 111 نهج البلاغه

حکمت ها
10:42 - 1400/07/11

 محبت امام علی علیه السلام

وَ قَالَ (علیه السلام): وَ قَدْ تُوُفِّيَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ الْأَنْصَارِيُّ بِالْكُوفَةِ بَعْدَ مَرْجِعِهِ مَعَهُ مِنْ صِفِّينَ وَ كَانَ [مِنْ أَحَبِ] أَحَبَّ النَّاسِ إِلَيْهِ: «لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ لَتَهَافَتَ».

به هنگام بازگشت اميرمؤمنان على(عليه السلام) از ميدان صفين «سهل بن حنيف» در كوفه چشم از دنيا فرو بست در حالى كه محبوب ترين مردم نزد امام(عليه السلام) بود. امام(عليه السلام) فرمود: حتى اگر كوهى مرا دوست بدارد از هم مى شكافد و فرو مى ريزد!

شرح حکمت 109 نهج البلاغه

حکمت ها
09:43 - 1400/07/11

دوری اهل بیت از افراط و تفریط

وَ قَالَ (علیه السلام): نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى، [الَّتِي يَلْحَقُ بِهَا التَّالِي] بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي.

امام(عليه السلام) فرمود: ما تكيه گاه ميانه هستيم; (بايد) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن باز گردند.

شرح حکمت 108 نهج البلاغه

حکمت 108
09:38 - 1400/07/11

 جلوگیری از افراط و تفریط قلب

وَ قَالَ (علیه السلام): لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ [هُوَ] ذَلِكَ الْقَلْبُ، وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا؛ فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ، وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ، وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ إِنْ أَسْعَدَهُ [الرِّضَا] الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ، وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ، وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى، وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ، وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ [قَعَدَتْ بِهِ الضَّعَةُ] قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ؛ فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِد.

امام(عليه السلام) فرمود: در درون سينه اين انسان قطعه گوشتى است كه به رگ مخصوصى آويخته شده و عجيب ترين اعضاى او همان قلب وى است، اين شگرفى به علت آن است كه صفاتى از حكمت و ضد حكمت در آن جمع است، پس هرگاه آرزوها (ى افراطى) در آن ظاهر شود (حالت طمع به او دست مى دهد و) طمع او را ذليل و خوار مى كند و هنگامى كه طمع در او به هيجان آيد به دنبال آن حرص، او را به هلاكت مى كشاند. و هنگامى كه يأس بر او قالب گردد تأسف او را از پاى در مى آورد. هرگاه غضب بر او مستولى شود خشمش فزونى مى گيرد (و دست به هر كار خلافى مى زند) و اگر بيش از حد (از كسى يا چيزى) راضى شود (و به آن اطمينان پيدا كند) جانب احتياط را از دست مى دهد. هرگاه ترس بر او غالب شود احتياط كارى (افراطى) او را به خود مشغول مى دارد و هرگاه كار بر او آسان گردد در غفلت و بى خبرى فرو مى رود. هرگاه مالى به دست آورد بى نيازى او را به طغيان وا مى دارد و اگر مصيبتى به او برسد بى تابى او را رسوا مى كند و اگر فقر دامنش را بگيرد مشكلات (ناشى از آن)، او را به خود مشغول مى دارد. اگر گرسنگى پيدا كند ضعف زمين گيرش مى كند و اگر پرخورى كند شكم پرورى او را به رنج انداخته راه نفس را بر او مى بندد. (به طور كلى) هرگونه كمبود (و تفريط) به او زيان مى رساند و هرگونه افراط او را فاسد مى سازد.
 

شرح حکمت 107 نهج البلاغه

حکمت 107
09:36 - 1400/07/11

 نکوهش عالم بی عمل

وَ قَالَ (علیه السلام): رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ يَنْفَعْهُ] لَا يَنْفَعُهُ.

امام(عليه السلام) فرمود: چه بسيار دانشمندى كه جهلش او را كشته، در حالى كه علمش با اوست; اما به حالش سودى نمى بخشد.

شرح حکمت 106 نهج البلاغه

حکمت 106
09:33 - 1400/07/11

نتیجه ترجیح دنیا بر دین

وَ قَالَ (علیه السلام): لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ، إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ.

امام(عليه السلام) فرمود: مردم چيزى از امور دينشان را براى اصلاح دنيايشان ترك نمى كنند مگر اين كه خداوند زيان بارتر از آن را به روى آنها مى گشايد.

شرح حکمت 105 نهج البلاغه

حکمت 105
09:01 - 1400/07/11

اطاعت از اوامر و نواهی خدا

وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا، وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا، وَ نَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَا تَنْتَهِكُوهَا، وَ سَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا.

 امام عليه السلام فرمود: خداوند فرايضى را بر شما واجب كرده، آنها را ضايع نكنيد و حدود و مرزهايى براى شما تعيين كرده از آن فراتر نرويد و شما را از امورى نهى كرده است حرمت آنها را نگاه داريد و از امورى ساكت شده است نه به علّت فراموش‌كارى (بلكه به جهت مصالحى كه در سكوت نسبت به آنها بوده است) بنابراين خود را در مورد آنها به زحمت نيفكنيد (و با سؤال و پرسش درباره آنها بار تكليف خود را سنگين نگردانيد).
 

صفحه‌ها