نظرات توفیقی

تصویر توفیقی توفیقی 20 مرد, 1401 کمکم کنین بتونم فراموشش کنم...

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم.

از اینکه متوجه مسیر اشتباه در زندگی خود شده اید و به دنبال نجات خود هستید قابل تحسین میباشید. ان شاالله با تلاشی که خواهید داشت مشکلتون حل خواهد شد.

ابتدا در مورد اینکه از خدا فاصله گرفته اید و الان احساس غم و افسردگی و انزوا می کنید نکات و راهکارهایی عرض میکنم سپس در مورد راهکارها و تکنیکهای فراموش کردن عشق با شما گفتگو میکنم:

اما موضوع اول:

الف: سعی کن با برقراری ارتباط و بیشتر کردن دوستی با دوستان همجنس خودت بتونی این نیاز به یک همدم و همصحبت رو فراهم کنی.

ب: گاهی اوقات دوری از خدا و معنویات به انسان احساس غم و تنهایی دست میدهد، میتوانید با برقراری ارتباط بیشتر با خدا و اهل بیت و شهدا و داشتن برنامه های معنوی نیز بر این حس غلبه کنید و حس خوبی پیدا کنید. پس بیا و این حست رو با انجام امور معنوی خوب کن. رابطه ت با خدا و اهل بیت و شهدا بیشتر کن، بر اساس سوره زخرف آیه 36  هر وقت از خدا فاصله بگیریم شیطان به ما نزدیکتر میشه، پس باید بریم به سمت خدا.

ج:آشنایی با هدف خلقت و اینکه چرا در این دنیا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت و همچنین داشتن هدف در زندگی خیلی مهمه سعی کن در این زمینه مطالعه داشته باشی. همچنین با برنامه ریزی به زندگی خود تنوع بده، در زندگی، اهل برنامه و هدف خوب و مثبت باش و با انتخاب مسیر درست ، در راه رسیدن به هدف تلاش کنید

د: توی کارها و فعالیتهای گروهی شرکت کن، مثل کلاسهای ورزش، پایگاههای مقاومت بسیج مساجد(اگه دوست داشتی)، کلاس خیاطی، جمع دوستانه، اقوام، مجالس مذهبی،  و... تا هم حال و هوات عوض بشه و هم بتونی دوستان بیشتری پیدا کنی. البته از فعالیتها و مکانهایی که شما را با آن پسری که نسبت بهش علاقه دارید نزدیک میکند و یا شما را به یاد او می اندازد پرهیز کنید.

ه: یکی از مسایلی که میتونه بهت کمک کنه بالا بردن توامندی های فردی خودتونه مثلا مهارتهای مختلفی مثل خیاطی، آرایشگری، آشپزی و... را کسب کنی، این کار هم اعتماد به نفست رو بالا میبره و هم با دریافت تایید از دیگران موجب بهبود حال و احوالتون میشه.

و: سعی کنید هنگام احساس پوچی و بی ارزشی افکار خود را شناسایی کنید و آنها را بررسی نمایید.

ح: در فعالیتهای خود ببینید کدام یک از آنها حس و حال شما را بهتر میکند تعداد آنها را بیشتر کنید.

ط: در برخی موارد احساس پوچی، بی ارزشی برخاسته از برخی رفتارهای اشتباه و حتی گناهان مانند خودارضایی و... میباشد که بعد از انجام آنها حس غم وتنهایی ایجاد میشود  در این شرایط باید با ترک و جبران اشتباهات گذشته بر این حس بد غلبه کنید.

واما موضوع دوم:

برای اینکه این حس عشق را کم کنید و نسبت به اون فرد دیگه احساس عشق نداشته باشید به نکات و تکنیکهای زیر دقت کنید و آنها را انجام بدهید:

یک: توجه به آسیبها و پیامدهای دنیوی، آبرویی، اخروی برقراری ارتباط با نامحرم به صورت مکرر در ذهن یکی از عوامل موثر در کنترل روابط خواهد بود و همین توجه به آسیبهای روابط میتونه در رفع مشکل فعلیتون مقداری کمک کنه.

دو: ممکنه شما در پس ذهنتون این فکر باشه که خیلی دوستش دارم و دل کندن از او سخته و نمیتونم ازش دل بکنم، تا زمانی که شما این باور را داشته باشید نخواهید توانست از این مساله رها شوید. بنابرین اولین قدم تغییر این دیدگاه منفی است. باید درنظر داشته باشید که  بله فراموش کردن کامل یک مساله و از بین بردن آن در ذهن امکان پذیر نخواهد بود اما منظور از فراموش کردن عشق در اینگونه موارد به معنای کم رنگ کردن و بی اثر کردن آن است پس شما این باور منفی که امکان ندارد عشق را فراموش کرد به این باور تبدیل کنید که «میتوانم این عشق را کم رنگ و بی اثر کنم و اگر چه ممکنه گاهی این افکار در ذهنم بیات اما عادی خواهد بود».

سه: باید از هر آنچه شما را به یاد او می اندازد دوری کنید، خصوصا در فضای مجازی و اینکه مثلا ببنید چی گذاشته وضعیت، یا اینکه آنلاین هست یا نه، یا کی آنلاین بوده، یا اگر اینستا داره فعالیتهای او نو دنبال کنید؛ از همه اینها دوری کنید.

چهار: لازم است بررسی شود و ببینیم در چه زمانهایی این افکار و احساسات شما را اذیت میکند و شدت آن چقدر است؛ اگر این مساله خیلی شدت دارد و بیشتر اوقات ذهن شما را در گیر کرده از تکنیک زمان اختصاصی استفاده کنید برای اینکه بتوانید ذهنتان را کنترل کنید، باید یک زمان مشخصی به مدت ۱۵تا۲۰ دقیقه برای خودتان انتخاب کنید، مثلاً ساعت هفت تا هفت وربع، این زمان می شود زمان مخصوص مرور افکار و نگرانی ها و رویاپردازی ها، حالا هروقت هر فکری که به ذهنتان آمد و شما را نگران یا آشفته کرد، یا به صورت کلی ذهنتان را درگیر کرد، به خود بگویید این فکر را در زمانی که مشخص شده بررسی می کنم، باید در مقابل افکاری که در غیر از زمان خاص توی ذهنتان می آید مقاومت کنید و در صورت نیاز از تکنیک پرت کردن حواس استفاده کنید، مثلا شمارش معکوس از هزار به صورت سه تا سه تا و یا مرور یک شعر از آخر به اول و... این تمرین را باید هر روز انجام بدهید.  اما اگر زمان آن کم است و گاهی اوقات ذهنتان را درگیر میکند میتوانید فقط از تکنیک پرت کردن حواس استفاده کنید.

پنج: یکی دیگر از تکنیکهایی که برای دوری از این عشق مفید است استفاده از تکنیک انزجاری است به این شکل که  شما در ذهن خودتون اون فرد را به صورت زشت و مشمئز کننده و حال بهم زن  تصور کنید، مثلا اون فرد را ذهن خودتون بیارید در حالی که صورتی آبله دار و پر از جوش های چرکین دارد و به سمت شما می آید و در حالی که به شما نزدیک میشود استفراغ میکند و شما را کثیف میکند. و... تکرار این تمرین به مرور حس بدی را هنگام یاد آوری آن فرد در ذهنتان ایجاد می‌کند و برای فرار از تصور آن حالت مشمئز کننده، ذهن ناخودآگاه سعی می‌کند شما را از تصور آن فرد مشمئز کننده فراری دهد و شما را از یادآوری آن فرد، بازمی‌دارد.

شش: درذهنتان نسبت به او بدگویی و غیبت کنید، نقاط منفی او را در ذهنتان مرور کنید، حتی شده برای او نقاط منفی در ذهنتون بسازید مثلا اینکه دهنش بوی بدی میدهد یا عرق بدنش چقدر بد بو و چندش آور است و...

هفت: یاد مرگ و تفکر در مورد زندگی پس از مردن یکی از مهمترین عوامل مهم در کم شدن غریزه و امور دنیوی است، به این مساله به عنوان یک فعالیت مهم بنگرید و روزانه به مدت 10 دقیقه روی این مساله فکر کنید.
لطفا موارد ذکر شده را انجام بدهید و بازخورد خود را بیان بفرمایید، د رادامه نیز در خدمت شما خواهم بود.

موفق باشید.

تصویر توفیقی توفیقی 20 مرد, 1401 می خوام رگمو بزنم سریع پاسخ بدید

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم

از اینکه به فکر حل مشکل دیگران هستید به شما آفرین میگم... چقد خوبه که ما بتونیم مشکل یه نفر رو حل کنیم و در موقعی که نیاز به کمک داره بهش کمک کنیم.

در مورد این مبحث و مشکلات اینچنین سوالات مشابه زیادی در این بخش اومده که پاسخهای مناسب را ارائه کرده ام بهترین کار اینه که شما پاسخها را مطالعه کنید و بتونید از همون پاسخها استفاده کنید و در یک فضای ارتباطی صمیمی با دوستتان به او کمک کنی تا بهترین راه را انتخاب کند، همچنین میتونی آدرس همین سایت را بهش بدی تا با کارشناسان ارتباط برقرار کند و با مطرح کردن مشکلات خودش راهنمایی های مناسبی را دریافت کند.

برای اینکه بتونی بهتر راهنمایی ش کنی پاسخی که قبلا در پاسخ به سوال یکی از کاربرها داده ام را در زیر مجددا تکرار میکنم تا بتونی مطالعه کنی و ازشون استفاده کنی:

خیلی حس بدی به آدم دست میده وقتی ببینه توی خانواده اش مشکلاتی هست که آرامش آدم رو سلب میکنه، علاوه بر آن وقتی یه خانواده ای دچار مشکل میشه یکی از اون افرادی که در معرض آسیب قرار میگیره فرزند خونه هست، دقیقا مثل کسی که سیستم ایمنی بدنش پایینه و بدنش خیلی حساس شده و با یک بیرون رفتن توی سرما، سرما می خوره، این فرد یا باید سیستم ایمنی ش تقویت کنه و یا اینکه مراقبت بیشتری داشته باشه و الا با هر ویروس و میکروبی سریعا دچار بیماری میشه . حال شما به این مساله باید توجه داشته باشید وقتی سیستم خانواده شما دچار مشکل شده قطعا سختی هایی سراغتون میاد اما باید مراقب باشید تا آسیب نبینید.

در اینجا نکات مهمی خدمتتون تقدیم میکنم لطفا با دقت مطالعه کن و انجام بده:

نکته اول: سعی کن با برقراری ارتباط و بیشتر کردن دوستی با دوستان همجنس خودت بتونی این نیاز به یک همدم و همصحبت رو فراهم کنی. یه نکته مهمی که وجود داره اینه که توی روابط با دوستانت ممکنه شما باهاشون درد دل کنی از مشکلاتت بگی از سختیها و تجربیات تلخ زندگی بگی، که گفتن این مسایل در یه حد کم میتونه خوب باشه اما اگه از این مسایل زیاد بگی خود به خود دوستانت از شما فراری می شن و با دیدن شما حس ناخوشایندی تجربه میکنن و همین باعث میشه رفتار و گفتاراشون با شما سرد بشه و شما هم احساس ناامیدی و افسردگی کنی.

نکته دوم اینه که بیا و این حست رو با انجام امور معنوی خوب کن. رابطه ت با خدا و اهل بیت و شهدا بیشتر کن، آشنایی با هدف خلقت و بودن ما در این دنیا و داشتن هدف در زندگی خیلی مهمه سعی کن در این زمینه مطالعه داشته باشی.

نکته سوم اینکه: همه ما انسانها علاوه بر قوه تفکر و اندیشه و منطق دارای احساسات و هیجانهای متفاوتی هستیم که در موقعیتهای مختلف آنها را تجربه میکنیم، مثلا وقتی یک نفر به ما محبت میکند نسبت به او احساس رضایت و علاقه میکنیم و ا اگر کسی به ما توهین کند هیجان خشم و تنفر را تجربه میکنیم. گاهی اوقات برخی مسایل و مشکلات برای ما پیش می آید که هیجانهای شدیدی را در ما ایجاد میکند و نیاز به کنترل و مدیریت آن دارد که متاسفانه خیلی از ماها برای مدیریت هیجاناتمون آموزش ندیده ایم و به همین دلیل ممکنه رفتارهای نادرستی ازمون سر بزنه حالا این رفتار نادرست ممکنه افراط باشه یا تفریط مثل پرخاشگری های کلامی و رفتاری و تصمیم به خودکشی و.. و یا سرکوب خشم و ناراحتی. برای اینکه ما بتونیم احساسات و هیجاناتمون را به درستی مدیریت کنیم باید مهارت مدیریت هیجانات را آموزش ببینیم. برای اینکار توصیه میکنم هم مطالعات خودتون را در این زمینه بالا ببرید و هم در صورت امکان در کارگاه های مهارتهای زندگی از جمله مهارت مدیریت هیجان شرکت کنید. نحوه برخورد و مقابله ما با مسایل و مشکلات از جمله ناراحتی دو جوره یکی مقابله مساله مدار و دیگری مقابله هیجان مدار.  مقابله مساله مدار یعنی اینکه وقتی مشکل برامون پیش میاد آن را به عنوان یک مشکل در نظر میگیریم و به دنبال راه حل های حل مساله بر می آییم و با مهارت حل مساله مشکل را برطرف میکنیم اما روش دوم که مقابله هیجان مدار باشه یعنی وقتی مشکلی برامون پیش میاد شروع کنیم به گریه کردن و یا عصبی شدن و یا پرخاشگری کردن و...

از میان این دو روش روش حل مساله بهترین روش هست البته این به معنای عدم استفاده از روش هیجان مدار نیست بلکه در برخی اوقات که مساله شدید هست مثلا ابتدا با کمی گریه انسان هیجان غم و ناراحتی خودش را کم میکند و سپس به دنبال راه حل اساسی مشکل بر بیایید خیلی عالی میشه ضمن اینکه نباید فقط از روش هیجان مدار به تنهایی استفاده کند و یا اینکه نباید از روش هیجان مدار منفی مثل پرخاشگری، خودکشی و... استفاده کند.

نکته چهارم: این تجربیات تلخ باعث ایجاد هیجانات منفی شدیید در شما می شود که باید تخلیه هیجان انجام بدهید تا از درون احساس راحتی کنید خب یکی از راه های تخلیه هیجان بازگو کردن مشکلات برای دیگران هست که قبلا توضیح دادم و گفتم زیاده روی در این روش موجب آسیب در روابط اجتماعی می شه و باید مراقب باشید علاوه بر اینها شما برای بیان احساسات و عواطف خود زمانی که کسی نیس که بتونید باهاش حرف بزنید میتوانید به صورت نوشتن احساسات و مسایل، هیجانات خود را تخلیه کنید.

یکی دیگه از راه کارها اینه که میتوانید نامه ای برای امام زمان یا یکی از اهل بیت و یا حتی یکی از شهدا بنویسید با او درد دل کنید.

همچنین برای برون ریزی احساسات نسبت به کسی که ازش عصبانی هستید میتوانید نامه اعتراض بدون ارسال برای او بنویسید و حرفهای خودتون رو بهش بزنید.

یکی دیگه از تکنیکها استفاده ار صندلی خالی است به این صورت که در مقابل یک صندلی خالی قرار بگیرید و تصور کنید شخصی که ازش ناراحت هستید اونجا نشسته و شما با او شروع کنید به صحبت کردن و ابراز ناراحتی خود.

نکته پنجم اینه که توی کارها و فعالیتهای گروهی شرکت کن، مثل کلاسهای ورزش، پایگاههای مقاومت بسیج مساجد(اگه دوست داشتی)، کلاس خیاطی و... تا هم حال و هوات عوض بشه و هم بتونی دوستان بیشتری پیدا کنی.

نکته ششم: یکی از مسایلی که میتونه بهت کمک کنه بالا بردن توامندی های فردی خودتونه مثلا مهارتهای مختلفی مثل خیاطی، آرایشگری، آشپزی و... را کسب کنی، این کار هم اعتماد به نفست رو بالا میبره و هم با دریافت تایید از دیگران موجب بهبود حال و احوالتون میشه.

نکته هفتم و آخر اینکه خودزنی و فکر خودکشی و اینها نه تنها بهتون کمکی نمیکنه بلکه اوضاع تون رو بدتر میکنه، نهایتش اینه که خودکشی کردید، آخه اینجوری هم نیست که با خودکشی همه چیز تموم بشه بلکه با خودکشی تازه بدبختی ها توی اون دنیا شروع میشه طوری که شخص آرزو میکنه که ای کاش بدبختی های دنیا رو چند برابر داشتم اما الان توی این عذاب نبودم.

چون هم خدا در قرآن و اهل بیت ع در روایات از این کار نهی کرده اند و آن را موجب عذاب آخرت معرفی کرده اند و هم افرادی آن را در حالت «تجربه نزدیک به مرگ(NDE)» تجربه کرده اند.

افراد متعددی که به خاطر خودکشی ناموفق، تجربه نزدیک به مرگ(NDE) داشته اند، از سختی ها و وحشت زندگی پس از مرگ گزارش داده اند که نمونه هایی از آن، در برنامه تلویزیونی «زندگی پس از زندگی» که در ماه های رمضان از شبکه چهار سیما پخش می شد به صورت مستند گزارش شد و در اینترنت قابل دسترسی می باشد.

بنابراین به توصیه های گفته شده عمل کن و اگه برات امکانش بود به یه مشاوره حضوری که روانشناس خانم باشه مراجعه کن تا ان شاالله اوضاع بهتر بشه.

موفق باشید

تصویر توفیقی توفیقی 20 مرد, 1401 می خوام رگمو بزنم سریع پاسخ بدید

سلام علیکم

از اینکه براتون این مشکلات پیش اومده متاثر شدم امیدوارم بتونید با کمک خداوند و تلاشی که میکنید از مشکلات رهایی پیدا کنید.

خب خیلی حس بدی به آدم دست میده وقتی ببینه توی خانواده اش مشکلاتی هست که آرامش آدم رو سلب میکنه، علاوه بر آن وقتی یه خانواده ای دچار مشکل میشه یکی از اون افرادی که در معرض آسیب قرار میگیره فرزند خونه هست، دقیقا مثل کسی که سیستم ایمنی بدنش پایینه و بدنش خیلی حساس شده و با یک بیرون رفتن توی سرما، سرما می خوره، این فرد یا باید سیستم ایمنی ش تقویت کنه و یا اینکه مراقبت بیشتری داشته باشه و الا با هر ویروس و میکروبی سریعا دچار بیماری میشه . حال شما به این مساله باید توجه داشته باشید وقتی سیستم خانواده شما دچار مشکل شده قطعا سختی هایی سراغتون میاد اما باید مراقب باشید تا آسیب نبینید.

در اینجا نکات مهمی خدمتتون تقدیم میکنم لطفا با دقت مطالعه کن و انجام بده:

نکته اول: سعی کن با برقراری ارتباط و بیشتر کردن دوستی با دوستان همجنس خودت بتونی این نیاز به یک همدم و همصحبت رو فراهم کنی. یه نکته مهمی که وجود داره اینه که توی روابط با دوستانت ممکنه شما باهاشون درد دل کنی از مشکلاتت بگی از سختیها و تجربیات تلخ زندگی بگی، که گفتن این مسایل در یه حد کم میتونه خوب باشه اما اگه از این مسایل زیاد بگی خود به خود دوستانت از شما فراری می شن و با دیدن شما حس ناخوشایندی تجربه میکنن و همین باعث میشه رفتار و گفتاراشون با شما سرد بشه و شما هم احساس ناامیدی و افسردگی کنی.

نکته دوم اینه که بیا و این حست رو با انجام امور معنوی خوب کن. رابطه ت با خدا و اهل بیت و شهدا بیشتر کن، آشنایی با هدف خلقت و بودن ما در این دنیا و داشتن هدف در زندگی خیلی مهمه سعی کن در این زمینه مطالعه داشته باشی.

نکته سوم اینکه: همه ما انسانها علاوه بر قوه تفکر و اندیشه و منطق دارای احساسات و هیجانهای متفاوتی هستیم که در موقعیتهای مختلف آنها را تجربه میکنیم، مثلا وقتی یک نفر به ما محبت میکند نسبت به او احساس رضایت و علاقه میکنیم و ا اگر کسی به ما توهین کند هیجان خشم و تنفر را تجربه میکنیم. گاهی اوقات برخی مسایل و مشکلات برای ما پیش می آید که هیجانهای شدیدی را در ما ایجاد میکند و نیاز به کنترل و مدیریت آن دارد که متاسفانه خیلی از ماها برای مدیریت هیجاناتمون آموزش ندیده ایم و به همین دلیل ممکنه رفتارهای نادرستی ازمون سر بزنه حالا این رفتار نادرست ممکنه افراط باشه یا تفریط مثل پرخاشگری های کلامی و رفتاری و تصمیم به خودکشی و.. و یا سرکوب خشم و ناراحتی. برای اینکه ما بتونیم احساسات و هیجاناتمون را به درستی مدیریت کنیم باید مهارت مدیریت هیجانات را آموزش ببینیم. برای اینکار توصیه میکنم هم مطالعات خودتون را در این زمینه بالا ببرید و هم در صورت امکان در کارگاه های مهارتهای زندگی از جمله مهارت مدیریت هیجان شرکت کنید. نحوه برخورد و مقابله ما با مسایل و مشکلات از جمله ناراحتی دو جوره یکی مقابله مساله مدار و دیگری مقابله هیجان مدار.  مقابله مساله مدار یعنی اینکه وقتی مشکل برامون پیش میاد آن را به عنوان یک مشکل در نظر میگیریم و به دنبال راه حل های حل مساله بر می آییم و با مهارت حل مساله مشکل را برطرف میکنیم اما روش دوم که مقابله هیجان مدار باشه یعنی وقتی مشکلی برامون پیش میاد شروع کنیم به گریه کردن و یا عصبی شدن و یا پرخاشگری کردن و...

از میان این دو روش روش حل مساله بهترین روش هست البته این به معنای عدم استفاده از روش هیجان مدار نیست بلکه در برخی اوقات که مساله شدید هست مثلا ابتدا با کمی گریه انسان هیجان غم و ناراحتی خودش را کم میکند و سپس به دنبال راه حل اساسی مشکل بر بیایید خیلی عالی میشه ضمن اینکه نباید فقط از روش هیجان مدار به تنهایی استفاده کند و یا اینکه نباید از روش هیجان مدار منفی مثل پرخاشگری، خودکشی و... استفاده کند.

نکته چهارم: این تجربیات تلخ باعث ایجاد هیجانات منفی شدیید در شما می شود که باید تخلیه هیجان انجام بدهید تا از درون احساس راحتی کنید خب یکی از راه های تخلیه هیجان بازگو کردن مشکلات برای دیگران هست که قبلا توضیح دادم و گفتم زیاده روی در این روش موجب آسیب در روابط اجتماعی می شه و باید مراقب باشید علاوه بر اینها شما برای بیان احساسات و عواطف خود زمانی که کسی نیس که بتونید باهاش حرف بزنید میتوانید به صورت نوشتن احساسات و مسایل، هیجانات خود را تخلیه کنید.

یکی دیگه از راه کارها اینه که میتوانید نامه ای برای امام زمان یا یکی از اهل بیت و یا حتی یکی از شهدا بنویسید با او درد دل کنید.

همچنین برای برون ریزی احساسات نسبت به کسی که ازش عصبانی هستید میتوانید نامه اعتراض بدون ارسال برای او بنویسید و حرفهای خودتون رو بهش بزنید.

یکی دیگه از تکنیکها استفاده ار صندلی خالی است به این صورت که در مقابل یک صندلی خالی قرار بگیرید و تصور کنید شخصی که ازش ناراحت هستید اونجا نشسته و شما با او شروع کنید به صحبت کردن و ابراز ناراحتی خود.

نکته پنجم اینه که توی کارها و فعالیتهای گروهی شرکت کن، مثل کلاسهای ورزش، پایگاههای مقاومت بسیج مساجد(اگه دوست داشتی)، کلاس خیاطی و... تا هم حال و هوات عوض بشه و هم بتونی دوستان بیشتری پیدا کنی.

نکته ششم: یکی از مسایلی که میتونه بهت کمک کنه بالا بردن توامندی های فردی خودتونه مثلا مهارتهای مختلفی مثل خیاطی، آرایشگری، آشپزی و... را کسب کنی، این کار هم اعتماد به نفست رو بالا میبره و هم با دریافت تایید از دیگران موجب بهبود حال و احوالتون میشه.

نکته هفتم و آخر اینکه خودزنی و فکر خودکشی و اینها نه تنها بهتون کمکی نمیکنه بلکه اوضاع تون رو بدتر میکنه، نهایتش اینه که خودکشی کردید، آخه اینجوری هم نیست که با خودکشی همه چیز تموم بشه بلکه با خودکشی تازه بدبختی ها توی اون دنیا شروع میشه طوری که شخص آرزو میکنه که ای کاش بدبختی های دنیا رو چند برابر داشتم اما الان توی این عذاب نبودم.

چون هم خدا در قرآن و اهل بیت ع در روایات از این کار نهی کرده اند و آن را موجب عذاب آخرت معرفی کرده اند و هم افرادی آن را در حالت «تجربه نزدیک به مرگ(NDE)» تجربه کرده اند.

افراد متعددی که به خاطر خودکشی ناموفق، تجربه نزدیک به مرگ(NDE) داشته اند، از سختی ها و وحشت زندگی پس از مرگ گزارش داده اند که نمونه هایی از آن، در برنامه تلویزیونی «زندگی پس از زندگی» که در ماه های رمضان از شبکه چهار سیما پخش می شد به صورت مستند گزارش شد و در اینترنت قابل دسترسی می باشد.

بنابراین به توصیه های گفته شده عمل کن و اگه برات امکانش بود به یه مشاوره حضوری که روانشناس خانم باشه مراجعه کن تا ان شاالله اوضاع بهتر بشه.

براتون آرزوی موفقیت میکنم.

تصویر توفیقی توفیقی 19 مرد, 1401 نسبت به همسرم حساس شدم...

سلام مجدد

اینکه اون خانم جابجا شده باشه یا نشده باشه برای حل مساله شما اصلا مهم نیست، ریشه مشکل در جای دیگری است، و آن حس بدبینی و شک و تردیدی است که در دل شما ایجاد شده است، تا زمانی که این شک و بدبینی وجود داشته باشد مشکل همچنان باقی خواهد ماند، حتی اگر همسر شما از آن اداره هم منتقل شوند و یا حتی بیکار هم شوند چون بالاخره مردها باید برای کار از منزل بیرون بروند و با افراد جامعه چه مرد و چه زن در تعامل خواهند بود، اگر به این شک و تردید خود توجه کنید و بهش اهمیت بدید مشکل همچنان پایدار خواهد ماند.

بنابراین شما سعی کنید در قدم اول به تمام نکات و راهنمایی هایی که در پاسخ قبل خدمتتان عرض کردم توجه کنید و آنها را انجام بدهید، در خصوص افکار منفی و بدبینی که نسبت به همسرتون به ذهنتون میاد هم حساس نشوید. اجازه بدید اون افکار توی ذهنتون بیاد و به خودتان بگویید وظیفه من خوب شوهر داری کردن است و او هم مسئول اعمال خودش هست.

البته اگر مشاهده کردید که مشکل بدبینی و حساس بودن شما به نوعی وسواس فکری است نیاز به کارهای تخصصی بیشتری برای درمان دارد که فعلا بنا را بر این میگذاریم که مشکل اصلی وسواس فکری نیست بنابراین توصیه های ذکر شده را به خوبی انجام بدهید تا ان شاالله در ادامه با بازخوردی که خواهید داد ادامه مشاره را در خدمتتان باشیم.

موفق باشید.

تصویر توفیقی توفیقی 19 مرد, 1401 مهارت زندگی با همسر زشت

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم

اگر چه چهره های زیبا مورد طبع و پسند ذات انسانهاست اما آنچه در روابط میان فردی مهمه زیبایی نیست بلکه جذابیت است، بله اکثر چهره های زیبا جذابیت دارند اما به هیچ وجه قاعده کلی نیست و در بسیاری از موارد حتی همان چهر های زیبا برای برخی افراد جذابیت ندارد، از طرف دیگر مگر چند درصد از انسانها چهره های زیبا دارند؟ اگر شما در جامعه یک نمونه گیری کنید خواهید دید که اکثر چهره ها وضعیتی متوسط دارند و در آنها زیبایی خاصی جلوه گری نمیکند و در بحث ازدواج و یا روابط میان فردی، ممکنه برای فردی جذاب باشد و برای دیگری جذاب نباشد، بنابراین جذابیت هم امری کاملا نسبی است. حتی در مواردی که فرد به خاطر وجود یک اختلال یا بیماری و یا حادثه ای چهرای زشت دارد ممکنه است برای فردی زیبا باشد و بتواند با او رابطه خوب و سازگارانه ای داشته باشد. بنابراین جان کلام این که در روابط میان فردی و خصوصا ازدواج آنچه مهمه جذابیت است نه زیبا بودن و جذابیت هم امری نسبی است و نه مطلق و همین باعث میشه که حتی برخی افراد زیبا عاشق افراد زشت شوند.

نکته بعد اینکه زیبایی دو نوع است یکی زیبایی صورت(ظاهری) و دیگری زیبایی سیرت(اخلاق و رفتار و گفتار)؛ معمولا زیبایی سیرت است که به شدت بر زیبایی صورت می افزاید و فرد را محبوب دلها میکند. لذا در توصیه ها و راهنمایی افرادی که در دلشون نسبت به زیبایی همسرشون دچار تردید هستند اونها را متوجه زیبایی سیرت طرف مقابل میکنیم. همچنانکه در متن و مقاله اصلی همین صفحه به آن پرداخته ام.

با توجه به این دو نکته مطمئن باشید اگر نه ۳۹۱۷ سال بلکه فرضا در عرض یکی دو سال، یکصدهزار عمل جراحی فوق سنگین انجام بدهید و با موفقیت، تمام اجزایی که دارید تعویض شوند و هیچ هزینه ای هم لازم نباشد پرداخت نمایید، باز هم بعد از تغییر ظاهر، افرادی نظر خواهند داد که جذابیت نداری، چون قاعده کلی این است که جذابیت امری نسبی است.

 حال پیشنهاد ما این است که اولا به نکات ذکر شده توجه داشته باشید، دوما اگر خطاهای شناختی و باورهای ناکارآمدی در ذهن خودتون دارید آنها را شناسایی نموده و با افکار کارآمد جایگزین کنید.(مثلا این جمله «من خیلی زشتم و هیچ کس افراد زشت را برای ازدواج نمی پسندد» یک خطای شناختی است که میتوانید با این جمله «من اگر چه در نظر برخی افراد ظاهر زیبایی ندارم اما افرادی هستند که این چهره را میپسندند»اصلاح کنید. ممکنه جملات و تحریفات شناختی دیگری در ذهنتون باشد که حس و حال شما را خراب کند، بنابراین یکی از مهم ترین تکنیکها برای حل مساله، شناسایی و اصلاح باورهای منفی و ناکارآمد و یا همان تحریفات شناختی است.

موفق باشید.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 534