نظرات توفیقی

تصویر توفیقی توفیقی 19 مرد, 1401 حس میکنم افسردگی پیدا کردام

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر می کنم.

از اینکه به خاطر مشکلات گذشته احساس منفی و ناخوشایندی تجربه می کنید ناراحت هستید و دوست دارید این مشکل شما حل شود، تلاش شما برای حل مساله و در ادامه افزایش کیفیت زندگی و رضایت از زندگی در کنار همسر و فرزندتون ارزشمنده، امیدوارم بتوانید بر این مشکل غلبه کنید.

مشکلات و اختلالات روانشناختی دلایل متعددی میتونه داشته باشه و همانطور که بیان کردید مشکل شما میتونه از همان صدمات روحی دوران گذشته شروع شده باشه، مشکلاتی که درمان نشده باقی مانده اند، خب طبیعتا ازدواج نمیتونه درمان اختلالات و مشکلات باشه بلکه باید به صورت علمی و ریشه ای به دنبال درمان میرفتید.

علایمی همچون غم و ناراحتی و بی انگیزگی و احساس پوچی و گوشه گیری و آرزوی مرگ داشتن و... که ذکر کردید علایم وجود افسردگی است که البته برای تشخیص دقیق، باید حتما مصاحبه تشخیصی انجام داد، آنچه مهم است این است که شما برای درمان این مشکلات که ریشه در گذشته هم دارد لازم است درمانهای روانشناختی را دنبال نمایید. البته بر اساس شدت اختلال ممکن است نیاز به درمان دارویی هم داشته باشید. بهترین درمان در برخی اختلالات همچون افسردگی شدید، درمان ترکیبی است یعنی درمان دارویی و درمان روانشناختی با هم. برای درمان دارویی حتما باید توسط متخصص اعصاب و روان یا همان روانپزشک ویزیت شوید، به هیچ وجه برای این مشکلات نباید خوددرمانی داشته باشید، خود درمانی نه تنها مشکل شما را حل نمی کند بلکه بدتر هم میکند. با توجه به اینکه سوال شما درخواست راهنمایی جهت مراجعه برای درمان است پیشنهاد ما این است که ابتدا به یک مرکز مشاوره معتبر مراجعه نمایید و توسط روانشناس مورد مصاحبه و سنجش و ارزیابی قرار بگیرید تا در کنار برنامه روان درمانی که خواهید داشت، در صورت لزوم و بر اساس شدت مشکل جهت دریافت دارو شما را به متخصص اعصاب و روان ارجاع دهند. گاهی اوقات وجود یک مشکل جسمی همچون اختلال در کارکرد غده تیرویید علایم افسردگی را ایجاد میکند که با درمان مشکل طبی مشکل روحی هم حل خواهد شد، بنابراین پیگیری تخصصی درمان با مراجعه به مراکز مشاوره توصیه میشود.

لطفا پیشنهاد ذکر شده را دنبال نمایید و ما را در جریان قرار بدهید تا در ادامه جهت همراهی و راهنمایی بیشتر در خدمتتان باشیم.

موفق باشید.

تصویر توفیقی توفیقی 18 مرد, 1401 من خیلی زود عصبی میشم

سلام علیکم

از حضور شما و اعتمادتون به ما تشکر میکنم

تلاش شما جهت کسب مهارت کنترل و مدیریت خشم قابل تحسین است، علاوه بر آن توجه شما به این ویژگی منفی که دارید حکایت از  خودآگاهی شما دارد که در درمان این مشکل بسیار مفید خواهد بود. امیدوارم با تلاشی که خواهید داشت بتوانید هر چه سریعتر مشکل را حل نمایید.

در خصوص این مشکل که زود عصبانی می شوید و رفتارهای پرخاشگرانه انجام میدهید نکات و راهکارهای مهمی خدمتتون ارائه میکنم سعی کنید با دقت مورد توجه قرار بدهید:

یک: اگر به یکی از مواردی که عصبانی شده اید و رفتارهای پرخاشگرانه انجام داده اید دقت کنید و مورد بررسی قرار بدهید خواهید دید که خشم و عصبانیت یک نقطه شروع، یک نقطه اوج و یک نقطه فرود دارد، که شما تا به حال در تجربیات عصبانیت خود هر سه مرحله را پشت سر گذاشته اید یعنی با یک مساله عصبانی شده اید، عصبانیت شما کم کم اوج گرفته و رفتار پرخاشگرانه ای انجام داده اید، سپس عصبانیت شما فرو کش کرده و دچار پشیمانی و ناراحتی از رفتار خود شده اید، نکته مهم این جاست که بدانید هر گاه عصبانیت به نقطه اوج خود نزدیک شود کنترل کردن آن سخت و حتی نزدیک به محال خواهد شد، بنابراین نکته طلایی این است که عصبانیت خود را باید در نقطه شروع کنترل و مدیریت کنید و نگذارید به اوج برسد.

برای کنترل خشم و عصبانیت تکنیکها و آموزشهای خوبی وجود دارد که میتوانید از کارگاه ها و محتواهای علمی موجود در فضای مجازی استفاده نمایید.

از باب نمونه این که با علایم عصبانیت خودتون آشنا بشید و هر گاه شروع آن علایم را در خودتون دیدید سریعا موقعیت را ترک کنید. یا با تمرین، هنگام عصبانیت یک رفتار جدید دیگری که آسیب زا نباشد را جایگزین رفتار پرخاشگرانه خود کنید، مثلا اینگونه تمرین کنید که وقتی عصبانی می شوید بگویید الان عصبانی هستم برم یه لیوان آب بخورم بعد در موردش تصمیم میگیرم. یا در موارد شدید تر به جای خالی کردن خشم خود، بر کیسه بوکس یا بالش ضربه بزنید و...

دو: معمولا حساس بودن و زود از کوره در رفتن و عصبانی شدن برخاسته از افکار ناکارآمد اتوماتیکی است که در ذهن میگذرد، زمانی که شما عصبانی می شوید این سوال را از خودتون بپرسید که« همین الان از ذهنم چه گذشت؟» معمولا افرادی که اینگونه هستند، یک افکاری از ذهنشون میگذرد که همراه با باید و نباید می باشد، مثلا «باید اینکار رو میکرد» «نباید بدون اجازه میرفت» و... برای اینکه این مساله را مدیریت کنید به خوبی دقت کنید و افکار ناکارآمد اتوماتیک در زمان عصبانیت خودتون را شناسایی کنید و آنها را به باورهای منطقی و کارآمد تغییر بدهید مثلا به جای گفتن «باید یا نباید...» بگویید «بهتر بود یا بهتر نبود...» اگر چنانچه در شناسایی این افکار موفق نشدید لازم است با مشاوره حضوری و گفتگو با روانشناس این افکار ناکارآمد را شناسایی کنید.

سه: همانطور که بیان کردید عصباینت و پرخاشگری میتونه نتیجه افسردگی و بی حوصلگی باشه که باز همین افسردگی و بی حوصلگی و پایین آمدن آستانه تحمل می تواند به خاطر مشکل در تیروئید باشد، بنابراین رجوع به متخصص و درمان دارویی تیرویید در اولویت درمان خواهد بود.

در ادامه و بعد از انجام تمارین ذکر شده اگر نیاز به مشاوره داشتید در خدمتتان هستم.

موفق باشید.

تصویر توفیقی توفیقی 18 مرد, 1401 نسبت به همسرم حساس شدم...

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم

هر خانمی دوست داره محبت و رابطه عاشقانه اش با همسرش ویژه و انحصاری باشه و با مشاهده رفتارهای پیمان شکنانه احساس شکست و غم و ناراحتی پیدا خواهد کرد، و طبیعتا شما هم با مشاهده سرد شدن همسرتان نسبت به خودتون و اینکه متوجه رابطه عاطفی با همکارشون شده اید، احساس ناراحتی و در ادامه حساس شدن را تجربه کرده اید.

اینکه فردی در ارتباط با همسرش سرد می شود و دل در رابطه دیگری میبندد حکایت از این دارد که رابطه دوم نسبت به رابطه با همسرش از گرمی و لذت بیشتری برخوردار است بنابراین لازم است در زندگی و روابطه شون تجدید نظر کنند و ببینند چرا این اتفاق افتاده؟ چرا برقراری رابطه با فرد دیگر برای او جدید و جذاب خواهد بود.

قطعا این وسط مشکلی ایجاد شده است، یا مشکل در روابط ارتباطی و عاطفی یا صمیمت، یا حتی روابط جنسی.

بنابراین در خصوص مشکلی که مطرح کردید اولین قدمی که باید بردارید این است که روابط عاطفی، رفتاری، گفتاری خود با همسر را تقویت کنید، برای افزایش صمیمت خود کارهای لازم را انجام بدهید، نسبت به تامین نیازهای اساسی یکدیگر خصوصا نیاز عاطفی و جنسی چیزی کم نگذارید و به نحو احسن از لحاظ کمی و کیفی تامین نیاز کنید.

در گام بعد باید به این مساله توجه داشته باشید که حساس شدن و بدبینی موجب بدتر شدن اوضاع خواهد شد، بنابراین به جای کنترل همسر به تقویت روابط با همسر بپردازید.

زمانی که شما مشکل را ریشه ای حل نکنید و به نکات بالا توجه نداشته باشید، حساس شدن و گیردادن ها موجب لبریز شدن صبر طرف مقابل خواهد شد و در نهایت آب پاکی را روی دست شما می ریزد و از سر لجبازی با شما رفتار خواهد کرد و در آن صورت دیگر شما نمیتوانید کاری انجام بدهید و زندگی شما روز به روز به ناسازگاری و سردی بیشتر خواهد رفت.

بنابراین تا همین جا که همسرتان را متوجه اشتباهش کرده اید و او نیز پذیرفته است و در رفتارش تغییراتی ایجاد کرده بپذیرید و اسرار بیشتر نکنید، بله وظیفه همسران در زندگی و در ارتباط با همسر انجام رفتارهای اعتماد ساز است که این مساله را باید در نظر داشته باشد.

در ادامه برای مشاوره در مورد راهکارهای افزایش صمیمت و برقراری روابط مثبت و موثر با همسر و احیانا گفتگو در مورد وجود مشکلات در صورت لزوم  در خدمتتان هستیم.

موفق باشید.

تصویر توفیقی توفیقی 13 مرد, 1401 چکار کنم فراموشش کنم از بس بهش وابستم...

سلام علیکم

 از حضور شما و اعتماد به ما تشکر می کنم

غم و افسردگی بعد از شکست عاطفی تجربه ناخوشایندی است که شما در حال تجربه آن هستید البته در برخی موارد تجربه کردن آن به مراتب راحت تر و بهتر از گرفتار شدن در آسیبهای ادامه دادن آن رابطه است. بارها گفتیم و بیان کردیم که رابطه قبل از ازدواج در خوشبینانه ترین حالت هم که به قصد ازدواج انجام بگیره آسیبهای زیادی داره که در این مورد حتما به این لینک مراجعه کنید رابطه دوستی دختر و پسر و متوجه آسیبها باشید. همین توجه به آسیبهای روابط میتونه در رفع مشکل فعلیتون مقداری کمک کنه.

ممکنه شما در پس ذهنتون این فکر باشه که خیلی دوستش دارم و دل کندن از او سخته و نمیتونم ازش دل بکنم، تا زمانی که شما این باور را داشته باشید که «نمیشه محبت کسی که عاشقش بودی از دلت بره» نخواهید توانست از این مساله رها شوید. بنابرین اولین قدم تغییر این دیدگاه منفی است. باید درنظر داشته باشید که  بله فراموش کردن کامل یک مساله و از بین بردن آن در ذهن امکان پذیر نخواهد بود اما منظور از فراموش کردن عشق قبلی در اینگونه موارد به معنای کم رنگ کردن و بی اثر کردن آن است پس شما این باور منفی که امکان ندارد عشق قبلی را فراموش کرد به این باور تبدیل کنید که «میتوانم این عشق را کم رنگ و بی اثر کنم و اگر چه ممکنه گاهی این افکار در ذهنم بیات اما عادی خواهد بود و اثر منفی نخواهد داشت».

نکته دوم: در صورتی که تصمیم بر قطع ارتباط و فراموش کردن عشق داشته باشید قدم بعد ناامید شدن از اوست و اینکه باور داشته باشید دیگه رابطه تمام شد. تا زمانی که دو دل باشید یا بخواهید یه جورایی ارتباط بگیرید یا حتی حضورش در فضای مجازی که کی آنلاین بوده و وضعیت گذاشته و... بخواهید دنبال کنید یعنی هنوز قطع امید نکرده اید و این مساله نمیتونه به شما کمک کنه. برای فراموش کردن این عشق نه تنها نباید با او کاملا قطه ارتباط کنید بلکه باید از هر آنچه شما را به یاد او می اندازد دوری کنید.

نکته سوم این است که بررسی شود و ببینیم در چه زمانهایی این افکار و احساسات شما را اذیت میکند و شدت آن چقدر است و متناسب با آن تکنیک بدهیم و راهنمایی کنیم مثلا اگر این مساله خیلی شدت دارد و بیشتر اوقات ذهن شما را در گیر کرده از تکنیک زمان اختصاصی استفاده کنید برای اینکه بتوانید ذهنتان را کنترل کنید، باید یک زمان مشخصی به مدت ۱۵تا۲۰ دقیقه برای خودتان انتخاب کنید، مثلاً ساعت هفت تا هفت وربع، این زمان می شود زمان مخصوص مرور افکار و نگرانی ها و رویاپردازی ها، حالا هروقت هر فکری که به ذهنتان آمد و شما را نگران یا آشفته کرد، یا به صورت کلی ذهنتان را درگیر کرد، به خود بگویید این فکر را در زمانی که مشخص شده بررسی می کنم، باید در مقابل افکاری که در غیر از زمان خاص توی ذهنتان می آید مقاومت کنید و در صورت نیاز از تکنیک پرت کردن حواس استفاده کنید، مثلا شمارش معکوس از هزار به صورت سه تا سه تا و یا مرور یک شعر از آخر به اول و... البته می توانید خلاصه افکارتان را یادداشت کنید تا در زمان مخصوص بررسی کنید. این تمرین را باید هر روز انجام بدهید.

 اما اگر زمان آن کم است و گاهی اوقات ذهنتان را درگیر میکند میتوانید فقط از تکنیک پرت کردن حواس استفاده کنید.

یکی دیگر از تکنیکهایی که برای دوری از این عشق مفید است استفاده از تکنیک انزجاری است به این شکل که  شما در ذهن خودتون اون فرد را به صورت زشت و مشمئز کننده و حال بهم زن  تصور کنید مثلا اون فرد دروغگو را ذهن خودتون بیارید در حالی که صورتی آبله دار و پر از جوش های چرکین دارد و به سمت شما می آید و در حالی که به شما نزدیک میشود استفراغ میکند و شما را کثیف میکند. و... تکرار این تمرین به مرور حس بدی را هنگام یاد آوری آن فرد در ذهنتان ایجاد می‌کند و برای فرار از تصور آن حالت مشمئز کننده، ذهن ناخودآگاه سعی می‌کند شما را از تصور آن فرد مشمئز کننده فراری دهد و بالطبع ذهن، شما را از یادآوری آن فرد، بازمی‌دارد.

با خودتان مدام خودگویی کنید که ایشان اصلا مناسب من نبوده است و به درد من نمی‌خورد و اگر روزی هم برای ازدواج اقدام می‌کردم، باتوجه به اختلاف اخلاقی که با او داشتم حتما دچار شکست می‌شدم. پس دلیلی ندارد که به او فکر کنم و ذهنم را درگیرش کنم.
این خودگویی‌های مکرر شما، منجر به شکل گیری یک باور واقعی در ذهنتان می‌شود و در ادامه بهتر با این مسئله کنار خواهید آمد.

در ادامه اگر با فعالیتهای ذکر شده و تلاشی که میکنید به نتیجه مطلوبی نرسیدید حتما به مراکز مشاوره حضوری مراجعه نمایید تا به صورت ریشه ای و با استفاده از روشهای درمانی موثر همچون طرح واره درمانی مشکل شما برطرف گردد.

موفق باشید.

تصویر توفیقی توفیقی 13 مرد, 1401 راه مقابله با فشارهای عصبی روزانه

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم

از اینکه به دنبال راه کار و آموزش مدیریت و مقابله صحیح با مشکلات هستید قابل تحسین می باشید.

در یک جمله اگر بخواهم به شما یک کد بدهم و بهتون بگم که برای مقابله با این مشکلات و همچنین دوری از عوارض جسمی و روحی فشار روانی باید به دنبال چه مباحثی باشد این کلید واژه را خدمتتان معرفی میکنم: «مهارتهای ده گانه زندگی».

همه ما انسانها در زندگی خود با چالشها، مشکلات، استرسها و فشارهای روانی متفاوتی روبه رو می شویم، که لازم است راه های مقابله و مدیریت آنها را به صورت اصولی و صحیح بلد باشیم. این مساله یکی از نیازهای مهم آموزشی برای انسانهاست و به خاطر همین از سالها قبل برای پاسخ دادن به این نیاز مراکز و سازمانهای بین المللی به دنبال رفع این مسایل بوده اند مثلا سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که ده مهارت به عنوان مهارتهای زندگی پایه لازم است همه مردم آنها را بلد باشند.

برای اینکه بتونیم توی زندگی علاوه بر مقابله با چالشها و مشکلات، موفقیت بیشتری در جنبه های مختلف زندگی پیدا کنیم و به درستی فشارهای روانی و عصبی را کنترل کنیم، باید حداقل این ده مهارت اساسی و پایه را بلد باشیم:

1)  خودآگاهي

2)  همدلی

3 )  حل مساله   

 4)  تصمیم گیری موثر

5)  ارتباط بین فردی 

6)  ارتباط موثر

7)  تفکر خلاق     

 8)  تفکر نقاد

 9)  مدیریت استرس  

10 ) مديريت هيجانات

توانمندی در این مهارتها ذاتی نیست بلکه بر اساس تمرین و تکرار اتفاق میافته، نکته قابل توجه این است که بدانیم بین دانش و مهارت تفاوت وجود دارد. کسب دانش از راه مطالعه و پرسیدن و شرکت در کلاسها و حتی شرکت در کارگاه های آموزشی بدست می آید و برای خیلی از افراد ساده و راحت است اما کسب مهارت علاوه بر آنکه نیاز به کسب دانش دارد نیاز به تمرین و تکرار دارد . مثال واضح آن رانندگی است که شما ممکن است اطلاعات بسیار خوبی از آیین نامه راهنمایی و رانندگی و چگونگی حرکت و توقف خودرو و تعویض دنده و پارک دوبل کردن و... داشته باشید اما تا وقتی که به صورت عملی و فراوان تمرین نکنید نمیتوان گفت شما مهارت رانندگی دارید

با توجه به اینکه مطالب و تمرینات لازم برای توانمندی در این مهارت زیاده و در اینجا نمیشه همش رو بیان کرد،

برای توانمدی در این زمینه توصیه ما این است که یا در کارگاه مهارتهای زندگی شرکت کنید و یا اینکه از کتابهایی که در این زمینه نوشته شده استفاده کنید البته همانطور که عرض کردم باید هر نکته ای را یاد گرفتید در عمل اجراش کنید و خودتون رو توانمند کنید تا تبدیل به مهارت شود.

البته در ادامه اگه سوالی داشتید یا ترجیح دادید که برخی مطالب را به صورت جزیی دنبال کنیم در خدمتتان هستیم، میتوانید به صورت جزیی و مورد بیان کنید تا راهنمایی های لازم خدمتتان بیان شود.

موفق باشید.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 534