ممنون خواهرماین دقیقا نظر خودمم هست و قصد همین کار رو داشتماحتمالا دختر خانم مشکل من رو نمیبینه. چون وقتی که وارد میشیم قاعدتا فقط خونوادش به استقبالمون میان و بعد از کمی نشستن دختر خانم میاد داخل. وقتی هم که میریم برای صحبت کردن معمولا دختر خانم جلوتر میره و باز هم متوجه موضوع نمیشهپس بهتره خودم در آخر صحبتام این موضوع رو مطرح کنمممنون ازنظر خوبت که مهر تاییدی بود روی نظر خودم. حالا با خیال راحتتر میتونم انجامش بدم
تح دلم روشنه که خود دختر خانم قبول میکنه ولی نگرانی اصلیم از خونواده و خصوصا خواهر و برادرشه که سنشون بالاس و زرنگن و سرشون کلاه نمیره. میترسم اونا سنگ بندازن و همه چیو خراب کنن
خانمهای محترم به سوالی که در آخر پرسیدم هم پاسخ بدید لطفااگه یه همچین خواستگاری واسه خودتون میومد چه برخوردی میکردید و کلا نظرتون در این مورد چیه؟ یا اگه تجربه مشابهی داشتید خوشحال میشم بدونمکلا تا چه حد به این موضوع اهمیت میدید؟
سلامشاید اون خانم مشکلی داره که روش نمیشه به شما بگه!شاید از نظر خونوادگی مشکلی دارن و میترسه بفهمید و باعث آبروریزیش بشه!شاید میترسه با غریبه و ناشناس ازدواج کنه! که این مورد رو باید بهش حق داد چون این دوره زمونه به هر کسی نمیشه اعتماد کرد. (البته منظورم شما نیستید، کلی گفتم و در مورد خودم هم صدق میکنه)البته شاید هم واقعا از ظاهر شما خوشش نیومده
اگه خواهر داری به خواهرت بگو همرات بیاد دانشگاه و با اون خانم صحبت کنهاگرم نداری یا سنش کمه میتونی به مادرت بگی این کارو بکنهاز لحاظ مالی هم زیاد نگران نباش خدا درست میکنه ایشالافوقش یه مدت عقد یا نامزد میمونین تا بری سر کار و اوضات اوکی بشه
صفحهها