نظرات معین شرافتی

تصویر معین شرافتی معین شرافتی 09 خرد, 1397 چرا باید بر پایه ترس قرآن را پذیرفت؟

پاسخ اجمالی:
به هیچ عنوان به این صورت نیست و اگر به آیه دقت می کردید می دیدید که خداوند کاربرد ترس و خوف را برای خداباوران می داند نه آنکه با ترس دعوت به پذیرش حق کرده باشد.
پاسخ تفصیلی:
اصولاً دچار اشتباهی بسیار بزرگ و فاحش شده اید. بله ما هم با شما موافقیم که ترس نمی تواند سبب پذیرش هر حرف و مکتبی باشد و اگر حقانیتی مطرح است باید با علم و منطق و عقل به اثبات برسد؛ اما اینگونه هم نیست که خداوند در قرآن گفته باشد که قرآن را باید از روی ترس بپذیرید. یا اینکه در جایی از قرآن ترس از خدا را زیر بنای قبول خدا مطرح کرده باشند؛ بلکه درست مسئله بلعکس است. یعنی اینکه خداوند ایمان آورندگان را دعوت به ترس می کند. نه آنکه بترساند تا مردم ایمان آورند. به آیه ۱۱ سوره یس دقت کنید:
«إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ [یس/۱۱] بيم دادن تو تنها كسى را [سودمند] است كه كتاب حق را پيروى كند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد [چنين كسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده.»
این آیه به روشنی بی فایده بودن ترساندن منکران خدا و قیامت را به پیامبر متذکر شده است و در ادامه افراد خداپرست را مژده داده که اگر در نهان از خدای خویش بترسند به پاداش خواهند رسید. پس این آیه نمی گوید که منکران قرآن را بترسان تا ایمان آورند. پس حرف و برداشت شما کاملاً اشتباه است.
آیات دیگر نیز کاربرد ترس و خوف از خدا را در اهل ایمان، علمای دینی و ربانی و افرادی که به قرآن و پیامبر و قیامت ایمان دارند منحصر کرده است. به برخی از آنها اشاره می کنیم:

۱- إِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ[فاطر/۲۸]جز این نیست که از بندگان خدا، علماء هستند که خشیت از خدا دارند.»
۲- وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ[رحمن/۴۶]و برای هر کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ است.»
۳- «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوی[نازعات/۴۱-۴۰] و اما کسی که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوی [و هوس ] جلوگیری کند، در نتیجه، بهشت منزلگه نهایی اوست.»
۴- «هُدی وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یرْهَبُونَ[اعراف/۱۵۴] (در نسخه الواح موسی) هدایت و رحمتی بود برای کسانی که از پروردگارشان خوف دارند.»

از طرف دیگر قرآن بارها به پیروی از علم و منطق مردم را فراخوانده و به تعقل در آیات قرآن و نشانه های الهی در خلقت امر نموده است. حتی به مشرکان و کفار پیغام داده که تعصب کورکورانه نداشته باشند و اگر دلیلی دارند بیاورند. «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ[انبیاء/۲۴] آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفته‏ اند بگو برهانتان را بياوريد.»
نتیجه گیری
نه تنها خداوند دنبال پذیرش همراه با دلیل است؛ بلکه به منکران و کافران هم می گوید اگر دلیل منطقی دارند بیاورند. پس برداشت های شما کاملاً اشتباه است. به علاوه اینکه ترس اصولاً در افراد منکر و کافر هیچ کارایی ندارد از این رو دعوت به ترس و خوف از خدا مربوط به اهل ایمان و آخرت باوران بوده است.

تصویر معین شرافتی معین شرافتی 08 خرد, 1397 آیا "لعنت کردن" در شان خداوند است؟

پاسخ اجمالی:
بله در دعواها و جدل های ما اگر فردی زبان به فحاشی بگشاید از شأن او کم می شود ولی لعنت و نفرین مانند فحش نبوده و ماهیت نفرین الهی با لعن فرستادن و نفرین های ما هم متفاوت است. لعنت از جانب خدا همان یاری و در راستای رحمت و دادخواهی حق پامال شده مظلوم است.

پاسخ تفصیلی:
شما با پیش زمینه ذهنی که از لعن و نفرین و حتی فحاشی هایی که انسانها نسبت به یکدیگر دارند با مسئله لعنت خداوند هم روبرو شده و این دو را برابر با یکدیگر گرفته اید. در حالی که این دو با هم متفاوت است. لعنت در لغت به معنای طرد کردن و دور نمودن است و لعن فرستادن خدا یعنی دور کردن فرد از رحمت خویش در دنیا و آخرت[قاموس قرآن، ج‏۶، ص: ۱۹۴]. حال اینکه انتظار داشته باشیم خداوند نسبت به همگان رحمت داشته باشد و با ظالم و مظلوم به یک نوع برخورد کند این همان عدم عدل حکمت الهی است. وقتی می گوییم خداوند عادل و حکیم است یعنی با ظالم به گونه ای و با مظلوم به گونه ای دیگر بر خورد می کند. این به معنای گرفتن حق مظلوم از ظالم و عقوبت کردن مظلوم است نه چیز دیگری. اگر با هم نگاهی به لعنت شدگان در قرآن بیاندازیم می بینیم که ۲۱بار این مسئله در قرآن مطرح شده که آن موارد مربوط به گروه ها و افراد زیر هستند: ۱- کفار ۲- کتمان کنندگان آیات و نشانه های روشن خدا ۳- دروغ گویان ۴- اصحاب سبت ۵- پیروان جبت و طاغوت ۶- قاتل مؤمنان ۷- پیمان شکنان ۸- یهودیانی که به خدا دروغ می بستند ۹- ظالمان ۱۰- منافقان ۱۱- قوم عاد ۱۲- فرعونیان ۱۳- تهمت زنندگان به زنان پاک دامن ۱۴- آزار دهندگان خداو رسول ۱۵- گمراه کنندگان ۱۶- مشرکان
لعن هر کدام از این گروه ها در اصل هواخواهی و اعطای حق یک گروه مظلوم و زیر دست است. مثلاً افرادی که با استفاده از زور و زر و تزویر آیات روشن الهی مبنی بر بعثت پیامبر خاتم را در کتب خود می دیدند و حقانیت ایشان را از روی تعصب و برای حفظ جایگاه خویش زیر سؤال می بردند در اصل به دیگران که جویای حق بودند ظلم می کردند. پس لعنت نمودن اینان عین رحمت به مظلومان است. به علاوه اینکه فردی که بالکل کافر است و وجود خدا را در عالم انکار می کند که نباید از لعنت خدا ناراحت شود زیرا او اصلاً وجود گوینده را قبول ندارد. حال اگر ناراحت و نگران است باید با خود بیاندیشد تا در آینده دچار حسرت نشود.

تصویر معین شرافتی معین شرافتی 07 خرد, 1397 تناقض آیه اول سوره محمد با آیه ۷سوره زلزال

پاسخ اجمالی:
هیچ تناقضی بین این دو آیه وجود ندارد و فهم اشتباه سبب گمان غلط نسبت به ای آیات شریفه شده است. شما رویکرد متفاوت دو آیه را در نظر نگرفته و از آیه ۸ سوره زلزال غفلت کرده و البته نوع پاداش الهی به کافران و مشرکان به سبب کارهای خوب آنها را نشناخته اید.
پاسخ تفصیلی:
در سه نکته پاسخ به شبهه مطرح شده ارائه می شود:
۱- رویکرد متفاوت آیات
در آیه اول سوره محمد(صلی اله علیه و آله) خداوند بی نتیجه بودن و هدر رفتن تلاش ها و کوشش های مشکران و کافران در دشمنی با اسلام را متذکر شده است. در این آیه بحثی از پاداش اُخروی مطرح نیست بلکه اين آیه اشاره به سردمداران كفر و مشركان مكه است كه آتش‏افروزان جنگهاى ضد اسلامى بودند، نه تنها خودشان كافر بودند كه ديگران را نيز با انواع حيل و نقشه‏ها از راه خدا بازمى‏داشتند.[تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۳۹۳]
پس رویکرد نخست این آیه تلاش سردمداران کفر را برای مخالفت ب اسلام بی نتیجه می داند و این مطلب از آنجا که کاملاً موضوعی جدا ز آیه ۷ سوره زلزال دارد نمی تواند متناقض یا متضاد آن باشد.
۲- حتی اگر بگوییم که ظاهر آیه اول سوره محمد هر عمل خیری را از کافران رد می کند و آن را نابود شده معرفی می کند؛ باز هم متناقض با آیه ۷ سوره زلزال نمی شود. چرا که در ادامه آن آیه و در آن سوره خداوند فرموده است:وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ[زلزل/۸] و هر كه هموزن ذره‏ اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد.» یعنی هر بدی و شری نتیجه ای دارد و آنها را افراد خواهند دید. نتیجه کارهای شرارت بار نیز نابودی اعمال خیر و از بین رفتن آنهاست. به این معنا که افراد با انجام کارهای ناپسند خوبی ها و نیکی های خود را بر باد می دهند. همچنانکه در آیاتی دیگر خداوند فرموده است:«إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[مائده/۲۷] خدا تنها از پرهيزكاران مي پذيرد!» پس با دقت در آیه ۸ سوره زلزال می فهمیم که بین آیه ۷ این سوره و آیه اول سوره محمد هیچ تناقضی باز هم وجود ندارد. زیرا گناه یعنی زیر پا گذاشتن تقوا و بزگترین گناه که شرک است اعمال صالح را بر باد می دهد.
۳- اساساً کدام منطقی می پذیرد که خدا باید به افرادی که او را قبول ندارند مزد و پاداش دهد؟! وقتی کسی خدا و آخرت را باور ندارد یعنی کارهایش را برای دنیا انجام داده و در همین دنیا هم مزد آنها را گرفته است؛ پس دیگر طلبی برای آخرت باقی نمی ماند. برای خواندن مطالب بیشتر در راستای نتیجه اعمال صالح کفار می توانید این مطالب را بخوانید:
قرآن و حبط اعمال کافران
http://www.btid.org/fa/news/131585
کفار و نتیجه اعمال صالح
http://www.btid.org/fa/news/126061
چه گناهانی موجب احباط عمل است؟
http://www.jonbeshnet.ir/fa/news/124814
کارهایی که منجر به نابودی اعمال نیک می شود.
http://www.jonbeshnet.ir/fa/news/13085

تصویر معین شرافتی معین شرافتی 07 خرد, 1397 چرا خدا از داشتن دختر ناراحت است؟

پاسخ اجمالی:
این نوع برداشت شما اشتباه است. این سخنان الهی را باید در فضای زن ستیزانه جاهلیت حجاز در آن روزگار تفسیر و تبیین کرد نه به خداوند انگ زن ستیزی زد. چرا که مشرکان می خواستند روسیاهی هایی که برای پدران دختر قائل بودند را به خداوند بچسبانند. ضمن اینکه قرآن اصل فرزند داشتن خدا را به کلی ممتنع دانسته و حتی با نسبت دادن حضرت عیسی به خدا به شدت مخالفت کرده است؟ اینها دلیلی است که نه پسر و نه دختر، خدا هیچ نسبت اینگونه ای را بر خود نمی پسندد.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ شما را در چند نکته بیان می کنیم:
۱- این آیات الهی را باید با رویکرد زن ستیزانه حجاز و عصر نزول قرآن دید و تفسیر کرد. در آن روزگار زن هیچ چیزی شمرده نمی شد؛ همچنانکه آمده است:«كنا في الجاهلية لانعد النساء شياًء؛ ما در عصر جاهلیت زنان را چیزی نمی شمردیم.»[ صحيح بخاري، ج۶، ص۶۹] در آن روزگار مرد انسان برتر و درجه یک و زنان و دختران به مانند کالاهایی بودند که حتی آن را به رهن می گذاشتند. در آن روزگار مردانی که صاحب دختر می شدند و پسر نداشتند؛ احساس روسیاهی کرده، به خانه همسایگان پناه برده و حتی روی بازگشت به خانه خود را نداشتند.[رک: البيان و التبيين، ج۱، ص۱۶۳ و ج۳، ص۲۵۰]
در چنین شرایطی مشرکان منظورشان از دختردار بودن خداوند، روسیاه شمردن خدا بوده است و در اصل این آیه اعتراض به این فرهنگ و برداشت و قصد غلط است نه آنکه اگر به خداوند پسران را نسبت می دادند خداوند راضی می شد. درباره نامگذاری فرشتگان با نام زنان نیز مشرکان یک چنین قصدی داشتند. یعنی می خواستند فرشتگان را جنس درجه دو و دسته پایین به حساب آورند.
۲- خداوند در آیات قرآن مجید به عنوان یک اصل کلاً فرزند داشتن خود را انکار کرده است. مثلاً در سوره توحید فرموده است:«لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ [اخلاص/۳] [كسى را] نزاده و زاده نشده است.»
یا در سوره نساء آیه ۱۷۱ خداوند به روشنی نه تنها نسبت داشتن بین خود و حضرت عیسی را منکر شده و این اندیشه را برنتافته است؛ بلکه کلاً صاحب فرزند بودن را انکار کرده و فرموده:«سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ[نساء/۱۷۱] خدا منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد» اگر خداوند نسبت به پسر دار بودن خودش روی خوش نشان می داد می توانستیم برداشت شما را بپذیریم. در حالی که اصلاً اینگونه نیست.
۳- اگر خداوند از زنان تنفر داشت در جای جای قرآن آنان را مورد ستایش قرار نمی داد. مانند ستایش از حضرت مریم(سلام الله علیها) یا آسیه همسر فرعون. در نگاه الهی نه زن برتر از مرد و نه مرد برتر از زن است؛ بلکه این قدرت تقوا و ایمان است که معلوم می کند چه کسی نزد خدا ارجح تر است. همچنانکه فرموده است:« يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ [حجرات/۱۳] اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى‏ ترديد خداوند داناى آگاه است.»
 

تصویر معین شرافتی معین شرافتی 06 خرد, 1397 چرا خدا به کشتی قسم خورده است؟

پاسخ اجمالی:
اشتباه شما اینجاست که قسم های انسانی را با قسم هایی که خداوند به کار برده است یکی دانسته و از آن بدتر، نگاهی به آیات قبلی و سیر سوگندها در این سوره نداشته اید. اگر به آیات قبلی همین سوره نظر می کردید؛ می فهمیدید که قسم ها حول کارکردهای مختلف باد و برای یادآوری نوع خلقت، مخلوقات الهی و ایمان به عظمت خداوند آمده است.

پاسخ تفصیلی:
ما برای جبران عدم اعتماد طرف مقابل نسبت به خود، از قسم و سوگند استفاده می کنیم. در اصل این سوگندها برای رفع نقص یا متزلزل بودن حرف یا عمل ماست. اما درباره خداوند و سوگندهای او مسئله اصلاً اینگونه نیست و خداوند برای بیان اهمیت مطلب و فهماندن مهم بودن مطلبی به مخاطبان قرآن از قسم ها و سوگندها استفاده کرده است. یعنی همچنانکه یک مقام بالا در توجیه حرف هایش برای افراد زیر دست و پایین تر از قسم استفاده نمی کند؛ خداوند هم برای توجیه سخنش سوگندی در قرآن نیاورده و بلکه برای بیان اهمیت مطلبی است که در ادامه آن قسم ها قرار است بیاید.

تفاوت دیگر در بیان سوگند توسط خداوند این است که همان سوگندها هم دربر دارند مطلب یا مطالبی زیبا و گاه علمی است که از دیده ریزبینان و با نگاه ادبی به قرآن کشف می شود. مطلبی که در سوگندهای ابتدای سوره ذاریات آمده است. خداوند در این سوره فرموده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ[الذاریات/۶-۱] به نام خداوند رحمتگر مهربان قسم به نفس بادهای عالم که (به امر حق بذرافشانی کنند و تخم نباتات را به هر جا) نیکو بپرا کنند. قسم به ابرها که بار سنگین (باران را به امر حق) به دوش گیرند (تا به هر جا مأمورند فرو بارند). قسم به کشتی‌ها که آسان (به روی آب) روان شوند. قسم به فرشتگان که کار جهانیان را (به اذن خدا) قسمت کنند. قسم به اینان که آنچه شما را وعده دادند همه صدق و حقیقت است. و البته جزای اعمال، روزی واقع خواهد گردید»
در اصل ۴ قسم ابتدایی در این سوره درباره بادها و کارکردهای این نعمت و مخلوق الهی است. بادی که با گرده افشانی خود سبب کشت و زرع و باغات سرسبز می شود و همین باد که سبب بر هم خوردن ابرها و بارش باران است و همین بادی که در دریاها سبب حرکت کشتی است. حال خدایی که این توانایی را دارد در خلق این موجود و این امکان را در دریا قرار داده که به آسانی و در آسایش به وسیله کشتی آن هم توسط باد افراد به مسافرت روند؛ آیا آنقدر عظیم و توانا نیست که مخلوقات را در سرای آخرت گردآورد و آنها را با پاداش و عذاب کارهایشان روبرو سازد؟! 

پس از این روست که خداوند برای تکمیل مهمترین کارکردهای باد،به حرکت کشتی نیز اشاره کرده است.

برای آشنایی بیشتر با سوگندهای خداوند می توانید این مطالب را بخوانید:
فلسفه سوگندهای قرآن
همراه با علوم قرآنی (سوگند و قَسَم های قرآنی)
 

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 807