نظرات معین شرافتی

تصویر معین شرافتی معین شرافتی 23 ارد, 1397 خرد شدم سرد شدم اما نیومد

اینکه از خواهرتان کمک گرفتید بسیار خوبه ولی کافی نیست. باید مادرتون رودربایسی رو کنار بگذارند و صحبت ها رو رسمی و جدی انتقال بدهند و بفهمونند که منظور شما عروسی نیست. بلکه عقد کنید و این رابطه رسمی بشود و در فرصت معقول بقیه موانع را هم کنار گذاشته تا بتوانید زیر یک سقف زندگی خود را آغاز کنید. به هر حال بعد از عقد هست که مرد احساس مسئولیت بیشتری از خود نشان می دهد و مطمئناً تلاشش بیشتر هم می شود. اینگونه دغدغه های شما هم کاسته شده و دیگر واهمه جا زدن و رها کردن را نخواهید داشت. اما بدون عقد اگر پسر دایی شما با مشکلات شکننده روبرو شوند؛ یک راه حل رها کردن ازدواج با شما خواهد بود.

تصویر معین شرافتی معین شرافتی 23 ارد, 1397 بالاخره چه کسی ظالم تر است؟

پاسخ اجمالی:
با بررسی تمامی موارد می فهمیم که قرآن به هرگونه تلاشی که سبب بقا و ادامه دار بودن کفر و شرک شود شدیدترین ظلم ها می گوید. حال این تلاش می تواند با افترا بستن و تکذیب حقیقت توحیدی یا با انکار آن باشد و می تواند با سخت گیری و شنکجه اهل توحید رخ دهد به هر حال این نوع عملکردها از آنجا که سبب حیات بیشتر شرک و کفر است؛ سخت ترین و شدیدترین ظلم ها و با عبارت "وَ مَنْ أَظْلَمُ" معرفی شده است. 

پاسخ تفصیلی:
بله، در قرآن کریم ۱۶ مرتبه کلمه "أَظْلَم" آمده و این واژه اسم تفضیل است که باید برای پیشی گرفتن گروهی بر دیگران دلالت کند؛ یعنی باید یک ظلم و یک نوع از ظالمان از دیگر ستم و ستمگران شدیدتر باشد. البته با بررسی این ۱۶ کاربرد قرآنی می توانیم با حذف موضوعات تکراری، آنها را در مواردی چهارگانه جا دهیم. در ادامه آن چهار نوع به همراه علت شدید خواندن آن ظلم و ستم بیان می شود و در انتها نتیجه گیری خواهیم کرد.
الف) افترا بستن و تهمت دروغین بودن به حقایقی آشکار
در شش مورد از قرآن کریم عبارت "وَ مَنْ أَظْلَمُ" برای تکذیب حقیقت هایی آشکار مانند آیات و نشانه های الهی، قرآن کریم، وحی، حقانیت پیامبران و انکار توحید به کار رفته است. مثلاً آمده:« وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ[انعام/۲۱] و كيست ‏ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بسته يا آيات او را تكذيب نموده بى ترديد ستمكاران رستگار نمى ‏شوند.» یا در آیه ای دیگر از این سوره آمده:« وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ[انعام/۹۳] و كيست ‏ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ مى ‏بندد يا مى‏ گويد به من وحى شده در حالى كه چيزى به او وحى نشده باشد و آن كس كه مى‏ گويد به زودى نظير آنچه را خدا نازل كرده است نازل مى ‏كنم.»
این نوع کاربرد از آن جهت شدیدترین ظلم و ستم عنوان شده چون موجبات گمراهی مردم را فراهم آورده و از پذیرش حق توسط مردم و رو آوردن به خدای یگانه و دست کشیدن از شرک و کفر جلوگیری می کند و به وسیله شبهه افکنی به بدعت گذاری رو آورده و سبب هلاکت مردم می شوند.
ب) کتمان حقیقت
در کنار دروغین دانستن حقایق آشکار، عبارت" وَمَنْ أَظْلَمُ" برای کتمان حقیقت و لب فرو بستن از بیان حقیقت نیز به کار رفته است. صفتی که روی سخن آن با اهل کتاب است. آنها که با ویژگی های پیامبر آخر الزمان و آخرین فرستاده آسمانی در کتابهای مقدس خودشان آشنا بودند؛ ولی با بعثت آن پیامبر و شناختن ایشان، مسئله و مطلب را از مردم پنهان کرده و بر ادامه دار بودن جهالت و گمراهی مردم دامن زده و سبب دوری مردم از حق و حقیقت ناب شدند. این مطلب بدین گونه آمده است:« وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[بقره/۱۴۰] و كيست ‏ستمكارتر از آن كس كه شهادتى از خدا را در نزد خويش پوشيده دارد و خدا از آنچه مى ‏كنيد غافل نيست.»
ج) جلوگیری از یاد خدا توسط اهل ایمان
کاربرد دوم این عبارت در جلوگیری از یاد و ذکر الهی است. آنجا که خداوند فرموده است:« وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[بقره/۱۱۴] و كيست بيدادگرتر از آن كس كه نگذارد در مساجد خدا نام وى برده شود و در ويرانى آنها بكوشد آنان حق ندارند جز ترسان‏ لرزان در آن [مسجد]ها درآيند در اين دنيا ايشان را خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است.» 
در این آیه و طبق بیان مفسران، اهل کفر و شرک از آنجا ه مسلمانان را از مساجد بیرون کرده و مانع ورود آنها به مسجد یا مانع نماز و طاعت آنها به درگاه خداوند می شدند؛ ظالم ترین افراد شمرده شدند. اینها نیز به دلیل فشارهای بی منطق بر مسلمانان سبب جلوگیری از رشد و نفوذ اسلام می شدند و با این کارها و فشارها به حیات و ادامه دار بودن کفر و شرک کمک می کردند. آنها حتی نمی گذاشتند اهل ایمان مناسک دینی خود را انجام داده و از فیض و لذت معنوی دین بهره ببرند. بدین جهت ها بود که این گروه، شدیدترین ستمگران معرفی شدند.
د) قوم نوح
در قرآن کریم از این عبارت برای معرفی قوم نوح به عنوان ظالمترین اقوام استفاده شده، زیرا خداوند فرموده است:« وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى[نجم/۵۲] و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را زيرا كه آنان ستمگرتر و سركش‏تر بودند.» این قوم نیز با وجود تبلیغ طولانی مدت حضرت نوح، باز آیات الهی را به سُخره گرفته و آنها را تکذیب کرده و به کفر و الحاد پرداختند به عنوان ظالمترین اقوام معرفی شده اند. آنها نه تنها راه حق و حقیقت را انتخاب نکردند؛ بلکه با تمسخرهای بسیار پیامبر خدا را مورد ترور شخصیت قرار داده و با شبهه پراکنی از پذیرش ایمان توسط دیگران جلوگیری می کردند. از این رو آنها هم مستحق صفت ظالمترین هستند.
نتیجه گیری
بین سه نوع کاربرد قرآنی کتمان حقیقت، افترا بر حق و حقیقت و منع پذیرش حقیقت که در بالا اشاره شد به صورت قدر مشترک باقی ماندن کفر و تلاش برای عدم برپایی حقیقت مشترک است کاری که قوم نوح آن را انجام می داد. بنابراین در آیات ۱۶ گانه هیچ تناقضی وجود ندارد بلکه همگی با بیان هایی متفاوت هرگونه تلاش برای ماندگاری جهالت و کفر و شرک را شدیدترین ظلم عنوان کرده است. 

تصویر معین شرافتی معین شرافتی 22 ارد, 1397 خرد شدم سرد شدم اما نیومد

سلام ممنون از اینکه با ما ارتباط برقرار کردید

شما باید این دغدغه درست و به جای خودتون رو در یک فضای پر محبت و مملو از احترام با مادر خودتون در میان بگذارید. به او بگویید که اگر آنها واقعا تمایلی ندارند به صورت آشکارا منظور خودشان را بیان کنند. شاید دوری پسر از خانواده پدری ولو اینکه دایی شما باشد؛ سخت باشد یا برای پسر این هزینه سنگین بیاید. به هر حال حتی ممکن است در قبال قبول این شرط شما، فردا بر سر شما منت هم بگذارد.

به مادر خودتان بگویید که از رد کردن خواستگارهایی که شرایط مناسبی دارند احساس خوشی ندارید به هر حال شما نمی توانید تمام طراوت جوانی خود را خرج خواستگاری کنید که بعد از دو سال ارتباط به قصد ازدواج، حالا به طور قاطع پا پیش نمی گذارد. شما دقت دارید که رد کردن خواستگارهایی که از لحاظ دیانت و اخلاق مورد قبول هستند برای شما تا چه حد هزینه دارد و ممکن است خودش باعث عدم اقبال توسط دیگر خواستگاران شود. در این زمینه احادیثی نیز وجود دارد. مثلاً رسول گرامی اسلام  صلى الله عليه و آله فرمودند :«إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ‏ تَرْضَوْنَ‏ خُلُقَهُ‏ وَ دِينَهُ‏ فَزَوِّجُوهُ‏ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِيرٌ؛ هرگاه كسى كه اخلاق و دينش را مى پسنديد به خواستگارى نزد شما آمد، به او زن بدهيد كه «اگر چنين نكنيد در روى زمين فتنه و فساد بزرگى پديد آيد»[الکافی، کلینی، ج۵، ص۳۴۷]

خودتان هم می دانید که به اندازه کافی صبر کردید و صبر بیشتر برای شما جایی ندارد. شما فقط کمی به صراحت نیاز دارید که باید تکلیف را با گفتگو و به وسیله مادر گرامیتان یکسره کنید. مادر با شنیدن دغدغه های شما و نگرانی های موجود، آنها را با برادرش و دایی شما مطرح خواهد کرد و مقدمات یک انتخاب درست برای هر دو طرف ایجاد خواهد شد. اگر واقعا پسر دایی شما در قصد خود صادق باشد به صورت فوری بساط عقد شرعی را ایجاد کرده و شما را رسماً به همسری می پذیرد. بعد از آن می تواند با کمی حوصله مقدمات نقل و انتقال یا کار را درست کرده و برای عروسی آماده شود. اگر هم دچار دلزدگی شده باشد یا آنکه از پذیرش مسئولیت بزرگ و خطیر ازدواج هراسان باشد باز هم دنبال وقت کُشی خواهد بود؛ چیزی که شما از آن مطمئناً ضربه خواهید دید. این موارد نه به طور حدس و گمان بلکه به طور قطع و یقین باید در گفتگوهای خواهر برادری بین مادر و دایی شما رفع شود.

به هر حال برای شما آرزوی خوشبختی و سعادت را داریم.

تصویر معین شرافتی معین شرافتی 12 ارد, 1397 سن عایشه در ازدواج با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)

ابتدا باید برای شما یقین شود که این ازدواج در سن نُه سالگی عایشه رخ داده است و سپس دچار شبهه شوید. از این رو در ادامه به حساب کردن به طور مستند سن ازدواج عایشه یکی از همسران رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می پردازیم:
۱- سر گذشت اسماء خواهر عایشه و حساب کردن سن ازدواج عایشه
ابن كثير دمشقي سلفي در كتاب البداية والنهاية مي نويسد: «و ممن قتل مع ابن الزبير في سنة ثلاث و سبعين بمكة من الأعيان ... أسماء بنت أبي بكر والدة عبد الله بن الزبير... وهي أكبر من أختها عائشة بعشر سنين... وبلغت من العمر مائة سنة ولم يسقط لها سن ولم ينكر لها عقل؛ كساني كه با عبد الله بن زبير در سال هفتاد و سه در مكه از دنيا رفتند .... اسماء دختر ابوبكر مادر عبد الله بن زبير ... او از خواهرش عائشه ده سال بزرگتر بود، در حالي از دنيا رفت كه صد ساله بود و هيچ يك از دندان هاي او نيفتاده و عقلش نيز دچار اختلال نشده بود.»[ البداية والنهاية، ابن کثیر، ج ۸ ، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۶]
بنابر این نقل که مورد قبول همگان است و بسیار پرتکرار در کتابهای تاریخ آمده، اسماء ده سال از عایشه بزرگتر بوده و در سال ۷۳ در مکه و در سن ۱۰۰سالگی در گذشته است. پس اسماء متولد ۲۷ سال قبل از هجرت یا چهارده سال قبل از بعثت پیامبر بوده است و از این رو می فهمیم که سال به دنیا آمدن عایشه چهار سال پیش از بعثت یا ۱۷سال قبل از هجرت بوده است.(فاصله بعثت تا هجرت نبوی ۱۳سال است.)
به بیان دیگر اسماء در سال اول بعثت ۱۴ ساله و ۱۰ سال از عایشه بزرگتر بوده است. پس عایشه در سال اول بعثت ۴ساله بوده و به هنگام هجرت ۱۷ سال داشته است.
اما سال ازدواج عایشه را می توان از نقل خود او بدست آورد. وی بیان کرده که:«ما غِرْتُ علي امْرَأَةٍ ما غِرْتُ علي خَدِيجَةَ من كَثْرَةِ ذِكْرِ رسول اللَّهِ (ص)  إِيَّاهَا قالت وَتَزَوَّجَنِي بَعْدَهَا بِثَلَاثِ سِنِينَ وَأَمَرَهُ رَبُّهُ عز وجل أو جِبْرِيلُ عليه السَّلَام أَنْ يُبَشِّرَهَا بِبَيْتٍ في الْجَنَّةِ من قَصَبٍ؛  به هيچ زني به اندازه خديجه، حسادت نكردم؛ زيرا: رسول خدا زياد از او ياد مي كرد و سه سال بعد از خديجه با من ازدواج كرد و خداوند امر کرد به پیامبر و يا جبرئيل كه به خديجه سلام رسانده و او را به خانه اي در بهشت بشارت داده كه از ني ساخته شده است.»[ صحيح البخاري، ج ۳ ، ص ۳۶۰۶، ح۳۶۰۶]
از آنجا که حضرت خدیجه در سال دهم بعثت وفات یافتند و سه سال بعد ازدواج پیامبر با عایشه رقم خورده پس این ازدواج در سال نخست هجرت رخ داده است پو باید این ازدواج را در ۱۷سالگی عایشه بدانیم و البته ابن ملقن گفته است:«و بني بها بالمدينة في شوال في السنة الثانية؛ رسول خدا در سال دوم هجري، عائشه را به خانه خود آورد.»[غاية السول في خصائص الرسول، ابن ملقن، ج ۱ ، ص ۲۳۶] این نقل را هم اهل تاریخ قبول کردند و بنا بر این مطلب باید سن عروسی عایشه با پیامبر را در سن ۱۹سالگی بدانیم. حال اینکه بدون تحقیق برخی اصرار دارند که این ازدواج در نُه سالگی رُخ داده است.
۲- در نقلی کوتاه داریم که ابوبکر صاحب ۴ فرزند بود که هر چهار فرزند او در عصر جاهلیت به دنیا آمدند. از این نقل هم می فهمیم که به هیچ وجه امکان ندارد که این ازدواج در ۹سالگی و در مدینه رخ داده باشد.[ تاریخ الامم و الملوک، طبری، ج۴، ص۵۰] 
نتیجه گیری
شواهد و نقل های متقن تاریخی گویای دروغین بودن این ازدواج در نُه سالگی عایشه است. حال باید پرسید چرا این تحریف بزرگ و با چه نیتی شکل گرفته است؟
 

تصویر معین شرافتی معین شرافتی 12 ارد, 1397 استفاده از "وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ" در صلوات

در برخی از احادیث و دستورالعمل های دینی که از ائمه(علیهم السلام) به ما رسیده است؛ ذکر "وَ عَجِّل فَرَجَهُم" پس از ذکر شریف صلوات وارد شده است. ابتدا به دو مورد از آن موارد اشاره می شود و سپس نتیجه گیری می نماییم.
۱- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَخَافُ الْعَقَارِبَ فَقَالَ انْظُرْ إِلَى بَنَاتِ نَعْشٍ الْكَوَاكِبِ الثَّلَاثَةِ الْوُسْطَى مِنْهَا بِجَنْبِهِ كَوْكَبٌ صَغِيرٌ قَرِيبٌ مِنْهُ تُسَمِّيهِ الْعَرَبُ السُّهَا وَ نَحْنُ نُسَمِّيهِ أَسْلَمَ أَحِدَّ النَّظَرَ إِلَيْهِ كُلَّ لَيْلَةٍ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُمَّ رَبَّ أَسْلَمَ‏ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ‏ وَ سَلِّمْنَا قَالَ إِسْحَاقُ فَمَا تَرَكْتُهُ مُنْذُ دَهْرِي إِلَّا مَرَّةً وَاحِدَةً فَضَرَبَتْنِي الْعَقْرَبُ؛ اسـحـاق بـن عـمـار گـويـد: بـه حـضـرت صـادق (ع ) عرضكردم : قربانت گردم من از عـقـربـهـا مـى ترسم ؟ فرمود: به ستارگان بنات النعش به سه تاى آنها نگاه كن ، و سـتاره وسـطـى آنـهـا در كنارش ستاره كوچكى است كه عرب آن را "سُها" نامد و ما آنرا "اَسـلَم" نـاميم ، و هـر شـب بـدان خـيـره نـگـاه كـن و سـه بار بگو: "اللَّهُمَّ رَبَّ أَسْلَمَ‏ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ‏ وَ سَلِّمْنَا " اسحاق گويد: در تمام عمر خود آن را ترك نكردم جز يك مرتبه كه آن بار هم عقرب مرا زد.[الکافی، کلینی، ج۲، ص۵۷۰]
۲- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ‏ قَالَ أَمْلَى عَلَيَّ هَذَا الدُّعَاءَ- أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ جَامِعٌ لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ تَقُولُ بَعْدَ حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ- اللَّهُمَّ أَنْتَ اللَّهُ‏ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ‏ الْحَلِيمُ الْكَرِيم ... وَ لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَكَ قَوْلُ قَائِلٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ‏ وَ رُوحَهُمْ وَ رَاحَتَهُمْ وَ سُرُورَهُمْ وَ أَذِقْنِي طَعْمَ فَرَجِهِم‏...؛  عمرو بن ابى المقدام گوید: حضرت صادق (علیه السلام) این دعا را كه جامع حاجت هاى دنیا و آخرت است بمن املاء نمود و فرمود: كه پس از حمد و ثناى خداوند مى گویى:"خدایا تو الله هستی که هیچ خدایی جز توی حکیم و کریم نیست... و گفته هیچ گوینده ای مدح تو را نمی رساند خداوندا  صلوات بفرست بر محمد و آل محمد و فرج و خوشی و راحتی و شادمانی آنها را تعجیل بفرما و طعم فرج آنها را به من بچشان...»[الکافی، کلینی، ج۲، ص۵۸۴]
نتیجه گیری
در این دو مورد که هر دو از احادیث صحیح هستند و در یکی از معتبرترین کتابهای حدیثی ما آمده است؛ می بینیم که ذکر و دعا برای تعجیل در فرج در انتهای صلوات ذکر شده است. بنابراین هم عبارت " وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ" از عبارات صادر شده معصومین است و به هیچ عنوان استفاده از آن بدعت نیست و هم اینکه مفهوم بلند آن به ما این اجازه را می دهد که آن را پس از صلوات و به صورت پر تکرار استفاده کنیم. این نوع استفاده حتی پاسخی به وظیفه ما نسبت به دعا برای فرج نیز به شمار می رود.
 

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 807