اینکه گفته میشود دنیا آلوده است و انسان نباید به دنیای آلوده شود، مقصود روی پَست مخلوقات است، به این معنا که اگر شخصی مخلوقی را دید، و از آن بهره مند شد ولی هیچگونه توجهی به خالق آن که خداوند متعال است نداشته این شخص به دنیای آلوده شده است، در حالی که تمام هستی آیت و نشانه خداوند متعال است، تا انسان به خداوند متعال متوجه شود، به همین خاطر خداوند متعال در آیات متعددی به نشانه بودن هستی اشاره می کند مانند: آل عمران، 19؛ بقره، 164؛ روم، 22؛ جاثیه، 3؛ عنکبوت، 44؛ یونس، 3؛ عنکبوت، 61؛ غافر، 57؛ ذاریات، 47-48؛ انبیاء، 32؛ رعد، 2.
پس با توجه به این نکته، آلوده بودن دنیا، نقصی به خداوند متعال نیست، زیرا آلودگی به دنیا در دیدگاه انسان است، و الا تمام هستی در ذات خویش نشانه خداوند متعال هستند، و از این دیدگاه پاک و مطهرند و تنها انسان است که میتواند به خاطر اختیاری که خداوند متعال به وی عنایت کرده است، این نشانه بودن را ببیند یا اینکه به آن پشت کرده و نادیده انگارد و آلوده به دنیا شود.
و البته این اختیار نیز سبب برتری انسان به دیگر مخلوقات است، که برای مطالعه دراین زمینه میتوانید به این نوشتار مراجعه کنید: « چرا انسان را اشرف مخلوقات می نامند؟»
اما در مورد قسمت دوم سوال، زمانی که به قرآن مراجعه میکنیم میبنیم که خداوند متعال آنها را برای انسان خلق کرده است، آنچنان که در آیات متعددی به این حقیقت اشاره می کند تا انسان از آنها استفاده کرده و به کمالات مادی و معنوی دست یابد. به عنوان مثال به چند آیه اشاره میکنیم:
آنچه از آیات قرآن فهمیده میشود، این است که خداوند متعال در برخی از موارد قسمتی از، پاداشهای بلاها و آسیبها که به انسان میرسد را به وی عنایت میکند، که به عنوان مثال میتوان از داستان حضرت یوسف(سلاماللهعلیه) یاد کرد، که خداوند متعال، بعد از فرو رفتن در چاه و زندانی شدنش، وی را عزیز مصر کرد.
اما این مطلب به این معنا نیست که هر شخصی بلایی به وی رسید حتماً پاداشی به وی در این دنیا داده خواهد شد، زیرا بلاهایی که به انسان میرسد متفاوت است، برخی به خاطر پاک شدن از گناهان است، و برخی دیگر برای ترفیع درجه، و بعضی دیگر برای امتحان کردن مومنین و...
بر این اساس نمیتوان به صرف رسیدن یک بلا و آسیب به انسان، توقع داشت که حتماً به خاطر آن پاداشی به انسان داده شود، تا بعد انسان توقع کند که این پاداش در دنیا باشد.
ولی اگر فرضاً انسان متوجه شد که تحمل فلان بلا و مشکل برای وی پاداشی به همراه داشته است، میتواند با دعا کردن از خداوند متعال آن پاداش را بخواهد.
اما آنچه بهتر به نظر میرسد این است که انسان لطف و بخشش خداوند متعال را محدود نکند، بلکه با دعا کردن مستقیماً از خداوند متعال آن چیزی را که نیاز دارد درخواست کند، نه اینکه بگوید به خاطر صبر بر فلان مصیبت به من فلان پاداش را بده، زیرا این کار نهایت بی ادبی است، زیرا تمام هستی انسان مربوط به خداوند متعال است، حتی توفیقی که به انسان میرسد که در مقابل بلایی تحمل از خویش نشان دهد با توفیق و کمک الهی امکان پذیر بوده است، به همین خاطر انسان استقلالی در آن نداشته است تا به خاطر آن از خداوند متعال درخواستی کند.
از این رو توصیه میشود اگر انسان حاجتی دارد مستقیماً از خداوند متعال بخواهد، و هیچگاه اعمال خویش را دلیل بر لیاقت اجابت چنین درخواستی قرار ندهد.
آنچه از تاریخ فهیمده میشود، این است که پس از نزول آیه درباره رعایت کامل حجاب و تشریع آن از سوی زنان یهود و نصاری، گزارش تاریخی مبنی بر این که رعایت حجاب زنان یهود و نصاری از سوی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) اجباری بوده باشد، وجود ندارد، مگر از باب امر به معروف و نهی از منکر که یک تکلیف شرعی بوده.[ جعفریان، رسول، رسائل حجابیه، ج 1، ص 508، قم، چاپ دوم، 1428ق]
اما این مطلب به این معنا نیست که آنان حجاب نداشتهاند، بلکه حجاب آنها بر طبق دین خودشان بوده است، به همین خاطر نباید گمان کنیم که اگر حجاب برای اهل کتاب اجباری نبوده است به این معناست که آنها بد حجاب به معنای امروزی بوده اند.
اما در مورد قسمت دوم سوال شما لازم است به این نکته اشاره کنیم که در دوران گذشته میان حکومت اسلامی با یهودیان و مسیحیان قرارداده های ویژهای بسته(عقده ذمه) میشده است که بر طبق آن حکومت اسلامی حفظ امنیت ناموسی، جانی و مالی آنان را برعهده میگرفت و در مقابل، آنان نیز متعهد میشودند که علاوه بر پرداخت مالیاتی به نام «جزیه»، به قوانین و احکام یک کشور اسلامی احترام گذاشته، به صورت علنی و آشکار مرتکب گناه نشوند. [جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج 21، ص 269 و 270] به همین خاطر اگر بدحجابی در کشور اسلامی از سوی اهل ذمه منشأ فساد در جامعه اسلامی شود، حکومت اسلامی به جهت برقراری نظم در امور اجتماعی و دوری جامعه از فساد، این اختیار را دارد که آنها را به رعایت حجاب اسلامی اجبار کند و در صورت بدحجابی علنی از سوی آنان، آنها را مجازات نموده و قرار داد عقد ذمه را بر هم بزند؛ زیرا حجاب تا آنجا که در حریم زندگی خصوصی افراد است، یک امر فردی و خصوصی است و کسی نمیتواند دخالت کرده، ولی آنگاه که به یک امر اجتماعی تبدیل شد و با حقوق دیگران ارتباط پیدا کرد، حکومت و حاکم می تواند از باب نهی از منکر و صیانت از اخلاق و معنویت جامعه، رعایت حجاب را الزامی کند و برای آن مجازات تعیین نماید[مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج 3، ص 70، محقق/ مصحح: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب (ع)، قم، چاپ دوم، 1427ق؛ کتاب النکاح، ج 1، ص 68.]
بر همین اساس است که افراد خارجی که وارد کشور میشوند، موظف هستند به قوانین و ارزشهای کشور ما احترام بگذارند و حجاب خویش را رعایت کنند.
با سلام و احترام
اینکه گفته میشود دنیا آلوده است و انسان نباید به دنیای آلوده شود، مقصود روی پَست مخلوقات است، به این معنا که اگر شخصی مخلوقی را دید، و از آن بهره مند شد ولی هیچگونه توجهی به خالق آن که خداوند متعال است نداشته این شخص به دنیای آلوده شده است، در حالی که تمام هستی آیت و نشانه خداوند متعال است، تا انسان به خداوند متعال متوجه شود، به همین خاطر خداوند متعال در آیات متعددی به نشانه بودن هستی اشاره می کند مانند: آل عمران، 19؛ بقره، 164؛ روم، 22؛ جاثیه، 3؛ عنکبوت، 44؛ یونس، 3؛ عنکبوت، 61؛ غافر، 57؛ ذاریات، 47-48؛ انبیاء، 32؛ رعد، 2.
پس با توجه به این نکته، آلوده بودن دنیا، نقصی به خداوند متعال نیست، زیرا آلودگی به دنیا در دیدگاه انسان است، و الا تمام هستی در ذات خویش نشانه خداوند متعال هستند، و از این دیدگاه پاک و مطهرند و تنها انسان است که میتواند به خاطر اختیاری که خداوند متعال به وی عنایت کرده است، این نشانه بودن را ببیند یا اینکه به آن پشت کرده و نادیده انگارد و آلوده به دنیا شود.
و البته این اختیار نیز سبب برتری انسان به دیگر مخلوقات است، که برای مطالعه دراین زمینه میتوانید به این نوشتار مراجعه کنید: « چرا انسان را اشرف مخلوقات می نامند؟»
با سلام و احترام
این حادث، موضوع اتفاقی بوده است که ما نمیتوانیم از آن مطلب خاصی را استفاده کنیم.
برای پاسخ، قسمت اول سوال به این دو نوشتار مراجعه کنید:
آیا خداوند به عبادت بندگانش نیاز دارد؟
عبادت یعنی نیاز مخلوق به خالق
اما در مورد قسمت دوم سوال، زمانی که به قرآن مراجعه میکنیم میبنیم که خداوند متعال آنها را برای انسان خلق کرده است، آنچنان که در آیات متعددی به این حقیقت اشاره می کند تا انسان از آنها استفاده کرده و به کمالات مادی و معنوی دست یابد. به عنوان مثال به چند آیه اشاره میکنیم:
سوره بقره، آیه 29: هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعا
سوره جاثیه، آیه 30: سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْه
...
با سلام و احترام
آنچه از آیات قرآن فهمیده میشود، این است که خداوند متعال در برخی از موارد قسمتی از، پاداشهای بلاها و آسیبها که به انسان میرسد را به وی عنایت میکند، که به عنوان مثال میتوان از داستان حضرت یوسف(سلاماللهعلیه) یاد کرد، که خداوند متعال، بعد از فرو رفتن در چاه و زندانی شدنش، وی را عزیز مصر کرد.
اما این مطلب به این معنا نیست که هر شخصی بلایی به وی رسید حتماً پاداشی به وی در این دنیا داده خواهد شد، زیرا بلاهایی که به انسان میرسد متفاوت است، برخی به خاطر پاک شدن از گناهان است، و برخی دیگر برای ترفیع درجه، و بعضی دیگر برای امتحان کردن مومنین و...
بر این اساس نمیتوان به صرف رسیدن یک بلا و آسیب به انسان، توقع داشت که حتماً به خاطر آن پاداشی به انسان داده شود، تا بعد انسان توقع کند که این پاداش در دنیا باشد.
ولی اگر فرضاً انسان متوجه شد که تحمل فلان بلا و مشکل برای وی پاداشی به همراه داشته است، میتواند با دعا کردن از خداوند متعال آن پاداش را بخواهد.
اما آنچه بهتر به نظر میرسد این است که انسان لطف و بخشش خداوند متعال را محدود نکند، بلکه با دعا کردن مستقیماً از خداوند متعال آن چیزی را که نیاز دارد درخواست کند، نه اینکه بگوید به خاطر صبر بر فلان مصیبت به من فلان پاداش را بده، زیرا این کار نهایت بی ادبی است، زیرا تمام هستی انسان مربوط به خداوند متعال است، حتی توفیقی که به انسان میرسد که در مقابل بلایی تحمل از خویش نشان دهد با توفیق و کمک الهی امکان پذیر بوده است، به همین خاطر انسان استقلالی در آن نداشته است تا به خاطر آن از خداوند متعال درخواستی کند.
از این رو توصیه میشود اگر انسان حاجتی دارد مستقیماً از خداوند متعال بخواهد، و هیچگاه اعمال خویش را دلیل بر لیاقت اجابت چنین درخواستی قرار ندهد.
با سلام واحترام
آنچه از تاریخ فهیمده میشود، این است که پس از نزول آیه درباره رعایت کامل حجاب و تشریع آن از سوی زنان یهود و نصاری، گزارش تاریخی مبنی بر این که رعایت حجاب زنان یهود و نصاری از سوی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) اجباری بوده باشد، وجود ندارد، مگر از باب امر به معروف و نهی از منکر که یک تکلیف شرعی بوده.[ جعفریان، رسول، رسائل حجابیه، ج 1، ص 508، قم، چاپ دوم، 1428ق]
اما این مطلب به این معنا نیست که آنان حجاب نداشتهاند، بلکه حجاب آنها بر طبق دین خودشان بوده است، به همین خاطر نباید گمان کنیم که اگر حجاب برای اهل کتاب اجباری نبوده است به این معناست که آنها بد حجاب به معنای امروزی بوده اند.
اما در مورد قسمت دوم سوال شما لازم است به این نکته اشاره کنیم که در دوران گذشته میان حکومت اسلامی با یهودیان و مسیحیان قرارداده های ویژهای بسته(عقده ذمه) میشده است که بر طبق آن حکومت اسلامی حفظ امنیت ناموسی، جانی و مالی آنان را برعهده میگرفت و در مقابل، آنان نیز متعهد میشودند که علاوه بر پرداخت مالیاتی به نام «جزیه»، به قوانین و احکام یک کشور اسلامی احترام گذاشته، به صورت علنی و آشکار مرتکب گناه نشوند. [جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج 21، ص 269 و 270] به همین خاطر اگر بدحجابی در کشور اسلامی از سوی اهل ذمه منشأ فساد در جامعه اسلامی شود، حکومت اسلامی به جهت برقراری نظم در امور اجتماعی و دوری جامعه از فساد، این اختیار را دارد که آنها را به رعایت حجاب اسلامی اجبار کند و در صورت بدحجابی علنی از سوی آنان، آنها را مجازات نموده و قرار داد عقد ذمه را بر هم بزند؛ زیرا حجاب تا آنجا که در حریم زندگی خصوصی افراد است، یک امر فردی و خصوصی است و کسی نمیتواند دخالت کرده، ولی آنگاه که به یک امر اجتماعی تبدیل شد و با حقوق دیگران ارتباط پیدا کرد، حکومت و حاکم می تواند از باب نهی از منکر و صیانت از اخلاق و معنویت جامعه، رعایت حجاب را الزامی کند و برای آن مجازات تعیین نماید[مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج 3، ص 70، محقق/ مصحح: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب (ع)، قم، چاپ دوم، 1427ق؛ کتاب النکاح، ج 1، ص 68.]
بر همین اساس است که افراد خارجی که وارد کشور میشوند، موظف هستند به قوانین و ارزشهای کشور ما احترام بگذارند و حجاب خویش را رعایت کنند.
صفحهها