نظرات حسین وجدانی «مشاور»

تصویر حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 14 ارد, 1396 دلیلی می خواهم تا بچه دار بشم

با سلام

از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.

یک واقعیتی که در زندگی اکثر ما وجود دارد این است که به همه با عینک خود می نگریم مثلا فردی که نماز شب نمی خواند فکر می کند هر کی میگه نماز شب می خونه الکی گفته است چرا که اصلا کی حوصله داره نصف شب از خواب بیدار بشه و نماز بخونه! خب این دیدگاه خود فرد هست نه دیدگاه عموم. الان شما پرسشگر محترم بدون هیچ مدرک و آماری گفتید که فرزندان روحانیون کم هستند! در حالی که این طور نیست درست است بنده امار فرزندان روحانیون را ندارم اما چون در بین آقایون زندگی می کنم می بینم خدا را شکر فرزندان زیادی دارند (نسبت به جامعه) بعد فرمودید که خود پاسخگو شاید عامل نباشد. در پاسخ عرض کنم که خدا را شکر بنده دو فرزند دارم و ان شاالله به حول و قوه الهی فرزندان بیشتری خواهیم داشت.

اما در مورد وظیفه شرعی عرض کنم

لازم است چند نکته را توجه داشته باشیم که  واجب شرعی (فقهی) با «وجوب عقلی» که بهتر است آن را «لزوم عقلی» بنامیم، بسیار متفاوت است. وجوب شرعی (فقهی) یک اصطلاح «فلسفی و فقهی» است، اما لزوم عقلی یک اصطلاح «فلسفی، عقلی» می‌باشد که اگر نخواهیم نام فلسفه را بیاوریم، بهتر است بگوییم «حِکَمی، عقلی) است.
وجوب شرعی به فعل واجب اطلاق می‌شود و در مقابل فعل حرام قرار می‌گیرد، اما لزوم عقلی رابطه منطقی بین مبادی و نتایج است. لذا امور بسیاری وجود دارد که به صورت مستقیم در شرع مقدس و فقه اسلامی سخن از وجوب یا حرام بودن آنها نرفته است، اما لزوم عقلی دارند و چه بسا کسی که عمداً رعایت نکند، در دنیا متأثر از نتایج نامطلوب عدم رعایت گردد و در آخرت نیز مسئول و معذب باشد.
ضمن اینکه برای انجام برخی واجبات توان و قدرت لازم هست مثل روزه گرفتن که نیاز به قدرت بدنی هم دارد در اینجا هم اگر شما واقعا تشخیص دهید که قدرت فرزند اوری ندارید تکلیفی بر شما نخواهد بود. در ذیل نکاتی از قران کریم برای فرزند آوری اشاره می شود.
در قرآن‌کریم اصل وجود فرزند به‌عنوان نعمت الهی یاد شده چنان‌که در آیه ۷۲ سوره نحل در این رابطه فرموده است: «وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ؛ خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما پسران و نوادگانى نهاد و از چیزهاى پاکیزه به شما روزى بخشید آیا [باز هم] به باطل ایمان می‌‏آورند و به نعمت خدا کفر می‌‏ورزند».
در آیه ۱۴ سوره آل‌عمران از فرزندان به‌عنوان متاع یاد شده و آمده است: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ دوستى خواستنی‌ها[ى گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب‏‌هاى نشان‌دار و دام‌ها و کشتزار[ها] براى مردم آراسته شده [لیکن] این جمله مایه تمتع زندگى دنیاست و [حال آن‌که] فرجام نیکو نزد خداست».
همچنین، در آیه ۴۶ سوره کهف از فرزندان به‌عنوان زینت زندگی یاد شده و آمده است: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا؛ مال و پسران زیور زندگى دنیایند و نیکی‌هاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است».
همچنین، در قرآن‌کریم از فرزند به‌عنوان امتحان و آزمایش یاد شده و در ایه ۲۸ سوره انفال در این رابطه  آمده است: «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلاَدُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ؛ و بدانید که اموال و فرزندان شما [وسیله] آزمایش [شما] هستند و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است».
در آیه ۷۱ سوره هود نیز از فرزند به‌عنوان بشارتی برای پدر و مادر یاد شده و آمده است: «وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ؛ و زن او ایستاده بود خندید پس وى را به اسحاق و از پى اسحاق به یعقوب مژده دادیم» و نیز در آیات ۵۱ تا ۵۳ سوره حجر در این رابطه آمده است: «وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْراَهِیمَ﴿۵۱﴾إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنکُم وَجِلُونَ﴿۵۲﴾ قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ عَلِیمٍ؛ و از مهمانان ابراهیم به آنان خبر ده، هنگامی‌که بر او وارد شدند و سلام گفتند [ابراهیم] گفت ما از شما بیمناکیم، گفتند مترس که ما تو را به پسرى دانا مژده می‌‏دهیم».
خداوند متعال در آیه ۷۴ سوره فرقان نیز فرموده است: «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا؛ و کسانی‌‏اند که می‌‏گویند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان».
تحلیل قرآن از فرزند سالم و صالح
نکته مهم و اساسی که در قرآن کریم وجود دارد، توجه به زاد و ولد انسان‌های شایسته و مؤمن است؛ به عبارت دیگر آن‌چه که اهمیت دارد، افزایش تعداد جمعیت نیکوکاران و صالحان است.
در سوره اعراف، به خلقت اولین انسان و اولین بارداری اشاره شده است. براساس آیات ۱۵ این سوره، حضرت آدم و حوا(ع) از خداوند متعال  خواهان فرزندی صالح و نیکوکار هستند؛ «هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرینَ؛ (او خدایی است که(همه) شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید. سپس، هنگامی که با او آمیزش کرد، حملی سبک برداشت، که با وجود آن، به کارهای خود ادامه می‌داد و چون سنگین شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند، اگر فرزند صالحی به ما دهی، از شاکران خواهیم بود».

باروری؛ هدیه‌ای از سوی خدا به بندگان شایسته
با این اوصاف، در آیات قرآن کریم، باروری هدیه‌ای از سوی خدا به بندگان و پیروان شایسته معرفی شده است. قرآن کریم همچنین، در مورد حضرت زکریا در آیه ۸۹ سوره انبیاء فرموده است: «وَ زَکَرِیَّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ؛ و زکریا را یاد کن آن هنگام که پروردگار خویش را ندا داد، پروردگارا! مرا تنها مگذار که تو از همه بازماندگان بهتری» و در آیه ۳۸ آل‌عمران می‌فرماید «هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ؛ در آن‌جا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگى در مریم،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه‏اى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را می‌شنوى! قرآن کریم از استجابت دعای حضرت زکریا برای طلب فرزند در آیه ۹۰ انبیاء این‌گونه یاد می‌کند «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْیى» از این آیات فوق می‌توان برداشت کرد که اولاً فرزند معین پدر در امر دین و دنیا است وهم‌چنین درخواست فرزند و نسل پاک، سنّت و روش انبیاست و ارزش ذریّه و فرزندان، به پاکى آن‌هاست.
یکی دیگر از انبیای الهی که طلب فرزند صالح از خداوند متعال کرده (فرزندى که بتواند خط رسالت او را تداوم بخشد و برنامه‏‌هاى نیمه‌تمامش را به پایان برساند) و قرآن کریم آن‌را بیان می‌دارد، حضرت  ابراهیم است که تقاضای خود را در طلب فرزند در ایه ۱۰۰ سوره صافات چنین بیان می‌فرماید: «رَبِّ هَبْ لی‏ مِنَ الصَّالِحینَ؛ پروردگارا! به من از صالحان [فرزندان صالح‏] ببخش!».
قابل توجه این‌که یک‌جا ابراهیم خودش تقاضا می‌کند که در زمره صالحان باشد، چنان‌که قرآن از قول او نقل می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ؛ پروردگارا! به من علم و دانش مرحمت فرما، و مرا به صالحان ملحق کن» (شعراء/۸۳).
و در این‌جا تقاضا می‌کند که فرزندان صالح به من مرحمت فرما، چراکه صالح وصفى است جامع که تمام شایستگی‌هاى یک انسان کامل در آن جمع است.خداوند نیز این دعا را مستجاب کرد، و فرزندان صالحى همچون «اسماعیل» و «اسحاق» به او مرحمت فرمود، چنان‌که در آیات بعد همین سوره می‌‏خوانیم «وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ؛ ما او را بشارت دادیم به تولد اسحاق پیامبرى از صالحان» و در مورد اسماعیل می‌گوید «وَ إِسْماعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ وَ أَدْخَلْناهُمْ فِی رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ؛ و اسماعیل و ادریس و ذا الکفل را به یاد آور که همه از صابران بودند و ما آن‌ها را در رحمت خود وارد کردیم چرا که از صالحان بودند». (انبیاء- ۸۶ و ۸۵) درخواستی که در آیات  فوق از جانب حضرت ابراهیم  مطرح می‌شود خود نشان‌دهنده‌ عظمت و فضیلت وجود فرزندان صالح در زندگی انسان است  که چگونه پیامبری اولوالعزم آن‌را  از خداوند به کرات درخواست می‌کند.از طرفی استفاده آیات از لفظ بشارت برای فرزنددار شدن این پیامبران، نشان از اهمیت  این موضوع است.

موفق باشید

تصویر حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 14 ارد, 1396 از گذشته ی خود خیلی پشیمانیم!!!!

با سلام

از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.

دوست گرامی در اینکه شما گناه بزرگی را در گذشته مرتکب شدید شکی نیست، اما وقتی از ته دل توبه کرده باشید جای نگرانی وجود ندارد اتفاقا همین که به یاد گناهتون هستید نشان خوبی از پشیمانی هست امام صادق می فرمایند «همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس، از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند.» [1] خداوند در قران می فرماید: «هُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِهِ وَ یَعْفُواْ عَنِ السَّیَِّاتِ وَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُون» (شوری/۲۵) یعنی و اوست کسى که از بندگانش توبه می ‏پذیرد و از گناهان در می ‏گذرد و آنچه را که می ‏کنید، می ‏داند.»
 

پی نوشت ها
1- اصول کافی جلد 4 صفحه 172

موفق باشید

تصویر حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 03 ارد, 1396 حقوقم را چگونه خرج کنم؟

با سلام

از انتخاب گروه مشاوران رهروان ولایت برای همفکری و مشاوره متشکریم.

اینکه شما دوست داشته باشید از همسرتون خرجی بگیرید طبیعی هست و خانمها دوست دارند شوهرشان تکیه گاه قابل اعتمادی باشد بر همین اساس هم هست که خداوند متعال هزینه خانم را بر عهده شوهر گذاشته است و در قرآن می فرماید: « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی‏ النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی‏ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ...» [طلاق/6] یعنی مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به دلیل برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به دلیل انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‏کنند. با توجه به موارد زیر از ديدگاه اسلامي زنان مالك تمام اموال و درآمدهای‌شان هستند و وظيفه‏ تامين هزينه‏‌های فرزندان و خانواده را ندارند و می‌توانند با صرف نفقه‏ تامين شده از سوی شوهر، تمامی درآمدهای خويش را آن‌گونه كه خود مايلند مصرف نمايند و شوهران حق تصرف در اموال زنان را ندارند.

اما مسئله ای که باید توجه داشته باشید این است که همان طور که خداوند نفقه را بر عهده مرد قرار داده است در قبال آن وظایف تربیت فرزند و تمکین عام و خاص را به خانمها محول کرده است. طبيعی است زن هنگامی می‌تواند با آرامش و آسايش خيال و با فراغت خاطر به ايفاي نقش در خانواده بپردازد كه فرصت‏‌های او و انرژی اش در خارج از خانه به‏ گونه‏‌ای صرف نشود كه توان كافی و مفيد براي تاثيرگذاری در خانواده، برای او باقی نماند. پس وقتی شما مدتی را بیرون از خانه مشغول هستید آن طور که باید نمی توانید وظایف زناشوئی خود را ایفا کنید رسول مکرم اسلام می فرمایند: « حقّ مرد بر زن این است که زن چراغ خانه را روشن کند، غذا را آماده کند، هنگام ورود مرد تا در خانه به استقبال او برود و خوشامد بگوید، آب روی دستش بریزد، و بدون عذر خود را از او دریغ ننماید» [1] لیکن شوهر شما بنا به هر دلیلی دوست دارد شما شاغل باشید واین کمبودها را تحمل می کند و شاید خودش در خانه غذا درست کند و یا ظرفها را بشوید تا شما بتوانید سرکار بروید و یا خستگی کار را از تن خود بیرون کنید.

با توجه به مطلب بالا اخلاقا لازم است که شما هم به اقتصاد خانواده کمک کنید تا همه بار به دوش شوهر نباشدا البته در همه این موارد باید اعتدال را رعایت نمود.

نکته آخر اینکه از انجایی که نفقه شما بر عهده شوهرتان هست در صورت پس انداز حقوق تان، برایش خمس تعلق می گیرد به سوال و پاسخ زیر توجه فرمائید

سؤال: آیا به درآمد زنى که براى خود کسبى داشته و مخارج او را شوهر مى ‏دهد، خمس تعلّق مى‏گیرد؟

پاسخ: آرى، باید خمس آن را بدهد ولى اگر مقدارى از آن را در نیازهاى زندگى خرج کرده باشد، تنها باید خمس باقى مانده را بدهد.[2]

پی نوشت ها

1- نظام خانواده در اسلام، ص 383.
2- توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج ‏2، ص 8، مسأله

تصویر حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 02 ارد, 1396 از ده سال پیش به شوهرم علاقه مند نشدم!

با سلام

از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری و مشاوره انتخاب نمودید متشکریم.
مسئله شما ریشه در اشتباهات گذشته و فعلی دارد، یعنی در گذشته، مسائلی اتفاق افتاده است که نباید این طور می شد، و در حال حاضر نیز اشتباهات خطرناکتری در زندگی شما جاری هست!
در مورد مسائل گذشته عرض کنم که ارتباط با نامحرم از منظر دین مبین اسلام مردود بوده و باعث اسیب های زیادی می شود رسول مکرم اسلام می فرمایند: «از گفتگو و اختلاط با زنان بپرهیز. به راستی هیچ مردی با زن نامحرمی در خلوت سخن نمی گوید مگر اینكه در دل او نسبت به وی رغبت پیدا می كند.»[1] و اتفاقا همین رغبت بیمار گونه است که بعد از ده سال هنوز ادامه دارد و این علاقه کاذب نتیجه ارتباط با نامحرم بوده است.
مسئله بعد اینکه اگر شما واقعا وی را دوست داشتید و می شناختید همان ده سال پیش می توانستید ازدواج کنید هر چند وی در لحظه اخر قدم برداشته بود، لیکن از مطلب شما چنین بر می اید که وی اقدامی نکرده بود و اقدامش در لحظه آخر نیز مشخص نیست به چه نیتی بوده باشد.
اما ارتباط تلفنی شما در حال حاضر خیانت به همسر و فرزندان تان تلقی می شود و شما هر چند وقت اگر هم بخواهید به زندگی دلگرم شوید، با یک تماس تلفنی به هم می ریزید. برای هرزه بودن ان شخص همین بس که با خانم شوهردار تماس می گیرد! به نظر شما چه برهانی روشن تر از این، بر فاسد بودن اون فرد می توان ارائه داد؟ روزى جوانى نزد پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» آمد و با‌كمال بی ادبی گفت: اى پيامبر خدا آيا به من اجازه مى‌دهى زنا كنم؟! با گفتن اين سخن فرياد مردم بلند شد و از گوشه كنار به او اعتراض كردند، ولى پيامبر با كمال ملايمت و اخلاق نيك به جوان فرمود: نزديك بيا، جوان نزديك آمد و در كنار  پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» نشست. پيامبر از او پرسيد: آيا دوست دارى كسى با مادر تو چنين كند؟ گفت: نه فدايت شوم. فرمود: همينطور مردم راضى نيستند با مادرشان چنين شود. بگو ببينم آيا دوست دارى با دختر تو چنين كنند؟ گفت: نه فدايت شوم. فرمود: همينطور مردم درباره دخترانشان راضى نيستند. بگو ببينم آيا براى خواهرت می‌پسندى؟ جوان مجددا انكار كرد و از سوال خود پشيمان شد. پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» دست بر سينه او گذاشت و در حق او دعا كرد و فرمود:« خدايا قلب او را پاك گردان و گناه او را ببخش و دامن او را از آلودگى بى عفتى حفظ كن». از آن به بعد، زشت ترين كار در نزد اين جوان، زنا بود.[2] البته پاسخ دادن شما به تماس تلفنی وی، در به گناه افتادنش کم موثر نیست و شما شریک گناهانش هستید. زنانی که غریب پسندند، و به مرد خود اعتنا نمی کنند و با نگاه تحقیر به شوهر خود نگاه می کنند یعنی شوهر خود را بی شخصیت و خوار به حساب می آورند و دیگران را محترم و با شخصیت می بینند. بدانند که این کارش موجب آتش جهنم و ننگ او خواهد بود. تا جایی که در روایات دینی فتنه زنان، هم سنگ و همسان عذاب قبر شمرده شده است! اللُّهمَّ إِنیّ أعوُذُ بِکَ مِن فِتنَهِ النساءِ وَ أعوذُ بِکَ مِن عذابِ القَبرِ یعنی خدایا! از فتنه و دردسر مشکلات زنان به تو پناه می برم و از عذاب قبر هم به تو پناه می برم. [3]
با توجه به مطالبی که بیان شد اولا بایستی از گناه خود توبه کنید و ثانیا با رعایت مواردی که در ذیل بیان می شود زندگی تان را بهبود ببخشید.
1-- در وهله اول به فرزندان تان فکر کنید و به این فکر کنید که شوهر شما هر چی هم نباشد پدر دو فرزند شماست و روا نیست شما به خاطر یک عشق کذایی در گذشته حتی از پاره تن خود که فرزندان هستند بگذرید و به پدرشان عشق نورزید. ضمن اینکه موفقیت فرزندان در گرو خانواده ارام و عشق در خانواده است. ایا فکر نمی کنید که این کمی خود خواهی باشد که شما در گذشته سیر کنید تا آینده بچه هایتان تباه شود؟ ایا ما باید تنها به خواسته های خود بیاندیشیم یا خواسته های اعضای خانواده هم مهمند؟ اگر شخصی تنها یک لبخند بر لبان فرزندمان بنشاند ما بهش احترام می گذاریم چطور به پدری که تکیه گاه کودکان هست بی توجه باشیم؟

2- به این فکر کنید که گویا به اون فرد رسیدید و با وی ازدواج کردید از کجا معلوم وی از شوهر فعلی شما بهتر می بود؟ چه بسا خیلی خصوصیات بدی داشته باشد اما چون به وی نرسیدید در نظرتان کمال مطلق جلوه می کند خواهر من توجه داشته باشید همه انسانها نقص دارند و قطعا اون فرد هم کامل نبوده است.

3- چه بسا چشمانتون را به خصوصیات مثبت شوهر بسته اید و نه اونها را می بینید و نه ازش لذت می برید شاید خدا نکرده روزی برسد به همه اونها غبطه بخوری و تازه ببینی چه عزیزی را از دست دادی و اون موقع فایده نخواهد داشت و دیگر اون نعمت ها وجود نخواهد داشت.

4- برای فراموشی گذشته سعی کنید به خاطرات دور فکر نکنید و بیکار نمونید خودتان را مشغول کنید همچنین در مراسمات مذهبی شرکت کنید و قران تلاوت کنید قطعا اثر عمیقی در روان شما خواهد گذاشت.
5- نمازها، «خصوصاً نماز صبح» را حتماً اول وقت بخوانید. پیامبر اكرم فرمودند:«شیطان تازمانی كه مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت كند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا كرده و را در گناهان بزرگ می اندازد» [4]
6- خودخواه نباشید بلکه دگر خواهی کنید و در تصمیمات تان منافع خانواده را در نظر بگیرید و به دل کل اعضای خانواده توجه کنید نه فقط دل خودتان.
7- به هیچ وجه به تماسهای تلفنی وی پاسخ نداده و هر گونه ارتباط را قطع نمائید.
موفق باشید

پی نوشت ها
1- بهشت جوانان، ص 472. مرآت النساء: ص 141.
2- کتاب يك صد موضوع 500 داستان.
3- نهج الفصاحه حدیث 530
4- وسائل الشیعه، ج 3، ص 81و 9و 86.

تصویر حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 31 فرو, 1396 با این وضعیت مالی می توانم ازدواج کنم؟

با سلام

از انتخاب گروه مشاوران رهروان ولایت برای همفکری متشکریم.امروزه بسیاری از جوانان به خاطر ترس از فقر و تنگدستی از ازدواج می ترسند، و یا به سختی خویشتن داری می کنند، و یا اینکه خدا نکرده مرتکب گناه می شوند. در حالی که دین مبین اسلام نه تنها ازدواج را مایه فقر نمی داند بلکه افراد فقیر را دعوت به ازدواج می نماید، تا از این طریق از فقر رهایی یابند. خداوند در قران کریم می فرمایند: « وَأَنکِحُوا الْأَیَامَی مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛» یعنی «مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است» (نور/32)
در روایات اسلامی زیادی نیز، به ازدواج کردن برای دوری از فقر توصیه شده است، رسول مکرّم اسلام(صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «زَوِّجُوا أَیَامَاکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُحْسِنُ لَهُمْ فِی أَخْلَاقِهِمْ وَ یُوَسِّعُ لَهُمْ فِی أَرْزَاقِهِمْ وَ یَزِیدُهُمْ فِی مُرُوَّاتِهِم؛ جوان هایتان را زن دهید؛ زیرا با این کار خداوند اخلاق آن‌ها را نیکو می‌گرداند و روزیهایشان را زیاد می‌کند و بر جوانمردیهای آنان می‌افزاید.»[1] ایشان در حدیث دیگر می‌فرماید: «اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُم؛ همسر بگیرید که روزی شما را زیاد می‌کند.»[2]
امام صادق (علیه السلام) در کلامی گهربار ترک ازدواج را به خاطر ترس از تنگدستی، مذمت کرده و می‌فرمایند: «مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْفَقْرِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ هر که از ترس تهیدستی ازدواج را ترک کند، به خدای عزوجل گمان بد برده است. خداوند عز و جل می‌فرماید: »اگر تهیدست باشند خداوند از فضل خود توانگرشان می‌سازد. [3]
شاید بگوئید، افرادی را دیده اید که بعد از ازدواج دچار مشکلات مالی شده اند پس چرا خداوند کمک شان نکرده است؟ در جواب این سوال باید بگویم: خداوند خواسته است در این جهان هر امری از مجرای طبیعی جاری شود نه از طریق اعجاز! به همین خاطر به انسانها عقل را عطا کرده تا صحیح را از غلط تشخیص دهند. همین است که در سوره بقره می فرماید « وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ » یعنی خود را با دست ‏خود به هلاكت ميفكنيد (بقره/195) لذا کسانی که در فرایند ازدواج، دچار اسراف و زیاده روی می شوند، این افراد در نهایت سزای این بی مبالاتی را می بینند، و الا اگر ازدواج به سبک اسلامی باشد کسی این هزینه های گزاف را متحمل نمی گردد، که بعدا هم دچار مشکلات مالی گردد.
پس اگر ازدواج  به صورت اسلامی باشد و آنچه که مورد رضایت خداوند و پیامبرش، هست در آن رعایت گردد و لحاظ شود، طبیعی است که زوجین با مشکل مالی مواجه نمی شوند و وعده خداوند نیز مبنی بر زدودن فقر، محقق خواهد شد. در ذیل به چند نمونه از خواسته های دین برای تشکیل زندگی اشاره می کنیم.
1- مهریه کم: در روایات از مهریه گزاف منع شده و پرداخت مهریه سبک نیز برای اکثر پدرانی که برای ازدواج پسرشان اقدام می‌کنند و حتی خود جوانان مقدور است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «خَیرُ الصَّداقِ ایسَرُه؛ بهترین مهریه سبک‌ترین آن است.»[4] در حدیثی دیگر از ایشان آمده است: «إنّ مِنْ یمنِ الْمَرأةِ تَیسیرُ خِطبَتِهَا وَ تَیسیرُ صداق‌ها؛ از میمنت زن این است که راحت خواستگاری شود و کابینش (مهریه‌اش) سبک باشد.»[5]
2-خرید لوازم زندگی ایرانی و به مقدار لازم: از نظر دینی، ازدواج مشروط به متمکن بودن و دارا بودن شغل و مسکن و اسباب منزل مناسب  یا جنس خارجی خریدن نیست که در صورت عدم این موارد، از ازدواج، ممانعت به عمل آید یا اینکه توصیه به عدم آن شود.بلکه همان طور که در بالا اشاره کردیم، در آیات و روایات سفارش شده که برای اقدام به ازدواج از فقر و نداری هراس نداشته باشید. بنابراین، از نظر قرآن، ازدواج و ورود به زندگی با فقر (بدون شغل و مسکن و لوازمات زندگی)امکان پذیر هست لیکن بایستی زیاده روی نکرد و در خرید لوازم خانگی به حداقل ها اکتفا کرد ان هم بایستی جنس ایرانی خرید تا علاوه بر اینکه زمینه ازدواج خودمان را فراهم می کنیم با این کار و خرید کالای ایرانی زمینه ازدواج یک کارگر کارخانه را هم فراهم می کنیم.
با توجه به مطالب بالا شما دوست گرامی می توانید با توکل بر خداوند متعال و استعانت از ائمه اطهار ازدواج نمائید، به شرطی که خودتان هم کار و کوشش نمائید و حرکتی کنید تا برکتی ببینید.

پی نوشت ها
1. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 100، ص 222.
2-همان، ج 100، ص 217، ح 38.
3- نورالثقلین، الشیخ الحویزی، ج 3، ص 597، ح 141.
4- کنزالعمّال، المتقی الهندی،  ج 16، ص 320، ح 44707.
5- همان، ج 16، ص 322، ح 44721.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 207