یاسین عزیز
بخشی از حرف هات رو می پذیرم. اما بحث سر این هست که چطور بفهمیم که طرف قصد ازدواج داره و دختر مردم رو به بازی نگرفته. یعنی این که اول به خودش یقین داره که می خواد ازدواج کنه و دوم این که دختری رو که دیده برای ازدواج می خواد.
سوای از این که گفتی شل کن سفت کن ها و تفاوت ها و اوضاع اقتصادی و تفکرات خانواده ها و غیره این وسط تحمیلی هستند، باید به این توجه کنی که با وجود تمام سختی هایی که این میان وجود داره تکلیف آدم با خودش باید معلوم باشه. اگه جلو می ریم، قدم ها رو محکم و بدون ترس باید برداشت اگه که دو دل هستیم و به هر دلیلی تردید وجود داره (چه تحمیلی و چه خودخواسته) نباید دخترها رو هم این وسط مردد و سردرگم کرد.
خانم الف تمام و کمال فرمودند و دقیقاً همینطور هست.
فقط اینو بگم که مشخصاً جواب منفی به شما داده اند و این که چرا اینطور جواب منفی رو می دن به خاطر تبعات بعدش هست. این که خواستگار سمج تر بشه بگه خب چرا نه؟ و اینقدر اصرار کنه که جواب بگیره. تازه وقتی که دختر سادگی کرد و جواب داد، بعدش پسره بیاد توجیه کنه و جواب بده و همینجور سوال و جواب نکیر و منکر وار ادامه پیدا کنه.
رهایش کن برادر.
آخه این که خیلی واضحه، کسی که بخواد ازدواج کنه، با خونواده میاد یه جلسه، دو جلسه، ده جلسه.... قرار آشنایی می ذارن. این خزعبلات چیه دیگه ناراحتیاتو جبران میکنم... بزک نمیر بهار میاد...! بعضی خواستگارها آبروی ما خواستگاری روندگان رو بردن واقعاً!
ما آقایون همینطوریش هم برای خودمون توی مقوله ازدواج شل کن سفت کن هستیم، یه روز عاشقیم یه روز فارغ، یه روز می پسندیم و دلباخته ایم، دو روز بعدش میگیم این هم مثل بقیه، اصلا یکی بهترش رو پیدا می کنیم. بی خیالی طی می کنیم در کل! اگه شما هم لی لی به لالای ما بذارید و چه بیایم و چه نیایم، چه زنگ بزنیم و چه بی محلی کنیم، چه قرار بذاریم و چه فراموشتون کنیم... و شما باز هم با پای خودتون به همون خونه اولی که ما بازی رو شروع کردیم برگردید، دیگه نور علی نور میشه. خیالمون راحته که عین کش تنبونه طرف، هر چقدر هم بلاک کنه، شماره دیلیت کنه، قهر کنه... باز هم سه سوت برمیگرده! (ببخشید بنده صراحت بدی دارم)
یکی دو نمونه اینطور روابط رو دیدم و بهترین چیزی که به نظرم می رسه بگم اینه که:
تکیه بر باد و بر هیچ مکن...
یاسین عزیز
بخشی از حرف هات رو می پذیرم. اما بحث سر این هست که چطور بفهمیم که طرف قصد ازدواج داره و دختر مردم رو به بازی نگرفته. یعنی این که اول به خودش یقین داره که می خواد ازدواج کنه و دوم این که دختری رو که دیده برای ازدواج می خواد.
سوای از این که گفتی شل کن سفت کن ها و تفاوت ها و اوضاع اقتصادی و تفکرات خانواده ها و غیره این وسط تحمیلی هستند، باید به این توجه کنی که با وجود تمام سختی هایی که این میان وجود داره تکلیف آدم با خودش باید معلوم باشه. اگه جلو می ریم، قدم ها رو محکم و بدون ترس باید برداشت اگه که دو دل هستیم و به هر دلیلی تردید وجود داره (چه تحمیلی و چه خودخواسته) نباید دخترها رو هم این وسط مردد و سردرگم کرد.
خانم الف تمام و کمال فرمودند و دقیقاً همینطور هست.
فقط اینو بگم که مشخصاً جواب منفی به شما داده اند و این که چرا اینطور جواب منفی رو می دن به خاطر تبعات بعدش هست. این که خواستگار سمج تر بشه بگه خب چرا نه؟ و اینقدر اصرار کنه که جواب بگیره. تازه وقتی که دختر سادگی کرد و جواب داد، بعدش پسره بیاد توجیه کنه و جواب بده و همینجور سوال و جواب نکیر و منکر وار ادامه پیدا کنه.
رهایش کن برادر.
حرص خوردم آخه!
آخه این که خیلی واضحه، کسی که بخواد ازدواج کنه، با خونواده میاد یه جلسه، دو جلسه، ده جلسه.... قرار آشنایی می ذارن. این خزعبلات چیه دیگه ناراحتیاتو جبران میکنم... بزک نمیر بهار میاد...! بعضی خواستگارها آبروی ما خواستگاری روندگان رو بردن واقعاً!
ما آقایون همینطوریش هم برای خودمون توی مقوله ازدواج شل کن سفت کن هستیم، یه روز عاشقیم یه روز فارغ، یه روز می پسندیم و دلباخته ایم، دو روز بعدش میگیم این هم مثل بقیه، اصلا یکی بهترش رو پیدا می کنیم. بی خیالی طی می کنیم در کل! اگه شما هم لی لی به لالای ما بذارید و چه بیایم و چه نیایم، چه زنگ بزنیم و چه بی محلی کنیم، چه قرار بذاریم و چه فراموشتون کنیم... و شما باز هم با پای خودتون به همون خونه اولی که ما بازی رو شروع کردیم برگردید، دیگه نور علی نور میشه. خیالمون راحته که عین کش تنبونه طرف، هر چقدر هم بلاک کنه، شماره دیلیت کنه، قهر کنه... باز هم سه سوت برمیگرده! (ببخشید بنده صراحت بدی دارم)
صفحهها