اگر به شیوه مدیریتی امام و رهبری توجه کنید، میبینید که هر دو بزرگوار در عین اتخاذ مواضع قاطع، در برخورد با اشخاص، به فراخور شرایط مختلف، ملاحظات خاصی داشتهاند.
ابتدا به چند مصداق از افرادی که با برخورد منفی حضرت امام روبهرو شدند، اشاره میکنم:
1. برخورد با سید حسین خمینی: برخورد امام با نوه خودشان بسیار قاطع است، به طوری که این شدت در برخورد در هیچ مورد دیگری مشاهده نمیشود. دلیل این شدت عمل، حساسیت بالای امام در پیشگیری از سوءاستفاده احتمالی اطرافیان از نزدیکی به قدرت بود. نکته مهم دیگر این است که این برخورد امام هیچ شائبه خاصی را ایجاد نمیکرد و حاشیهساز نبود.
2. آیت الله شریعتمداری: کودتای «نجات انقلاب اسلامی» بیشتر با نام «صادق قطب زاده» شناخته میشود، ولی نقش آیت الله شریعتمداری در این کودتا بسیار پررنگ است، به طوری که حتی کمک مالی هم به قطب زاده کرده بود و طبعا بنا بود پس از اجرای موفق کودتا به نوعی جایگزین امام خمینی شود.
اما چرا برخورد سختی از جانب امام نسبت به ایشان دیده نشد؟ پاسخ را باید در جایگاه حوزوی آقای شریعتمداری و پایگاه مردمی او دانست. گرچه جامعه مدرسین به دنبال افشای کودتا او را رسما از مرجعیت خلق کرد، ولی همچنان مقلدانی به ویژه در آذربایجان شرقی داشت. برخورد امام بایست به گونهای میبود که هم حرمت نهاد مرجعیت را حفظ کند و هم زمینه تقابل مردمی با ولی فقیه را به وجود نیاورد.
3. بنی صدر: شواهد متعدد نشان میدهد حضرت امام از همان آغاز با ریاست جمهوری بنی صدر مخالف بود و او را میشناخت، اما حمایت امام از او تا آنجا پیش رفت که کار را به نامه خواندنی شهید بهشتی به امام، معروف به نامه "بدون سلام" رسانید. در این مورد هم نقش پایگاه مردمی پررنگ است. البته توجه ایشان به استحکام جمهوریت نظام هم در این تصمیم اثرگذار است.
شبیه همین روش را در رفتار مقام معظم رهبری با امثال آقایان هاشمی، کروبی، میرحسین موسوی، خاتمی و... میبینید.
اما شخص آقای سیدحسن خمینی قابل قیاس با هیچیک از افراد نام برده شده نیست و قطعا برخوردهایی از جنس آنچه در 14 خرداد 89 یا 1401 از طرف بعضی از مردم دغدغهمند صورت گرفت، شایسته و قابل دفاع نیست. گرایش سیاسی و برخی مواضع ایشان گرچه قابل نقد است، ولی نباید بهانهای برای بیحرمتی به بیت امام خمینی رحمة الله علیه شود.
با سلام
متاسفانه این متن مشحون از دروغ و مغالطه است. از روایت تحریف شده نویسنده با هدف رساندن خواننده به مفهوم مورد نظرش میگذریم...
ولی از خود بپرسیم در کدام فرهنگ، جانفشانی انسانها در راه حفظ خاک میهن نکوهیده است؟ پاسخ روشن است. پس اصل دفاع از خاک و ناموس پسندیده است و نویسنده هم اصل دفاع را نکوهش نمیکند؛ به شرطی که مدبرانه باشد و نه از روی آرمانگرایی غیرواقع بینانه که نامش را تاریخ سازی میگذارد.
اولین مطلبی که این متن به طرز زیرکانهای در پی القای آن است، این است که حاکمان در نظام جمهوری اسلامی به قصد تاریخ سازی پیشنهادهای صلح را رد کرده و کشور را درگیر جنگ (نظامی، اقتصادی و...) میکنند و سپس همان جنگ را هم با بیتدبیری اداره میکنند که منجر به هزینههای سنگین و غیرضروری میشود.
حالا ببینیم اعتراض نویسنده در زمانه ما دقیقا به چه چیزی است!
1. اینترنت داخلی به قیمت از دست رفتن فرصتها:
دقیقا کدام فرصتها با اینترنت داخلی از دست خواهد رفت؟! نویسنده نه به پاسخ این پرسش اشارهای میکند، و نه به اینکه اینترنت داخلی مختص ایران نیست و بسیاری از کشورها برای صیانت از امنیت کشورشان در همه زمینهها اعم از نظامی، اقتصادی و... تلاش کردهاند تا جای ممکن استقلال خود را در حوزه سایبری حفظ کنند و ضمن بهرهگیری حداکثری از اینترنت، فضای امنتری برای کاربران خود ایجاد کنند.
2. تولید واکسن داخلی به قیمت از دست رفتن جان هموطنان:
از دروغهایی که در این سالها به آن دامن زده شده و نویسنده این متن هم روی آن موج سواری میکند، ارتباط عدم واردات واکسن به تولید داخلی آن است. این در حالی است که دولتمردان تحریم مالی و بانکی را مانع واردات میدانستند. با آغاز به کار دولت سیزدهم نیز شاهد بودیم که همزمان با تلاشها برای تولید هرچه بیشتر واکسن داخلی موانع واردات واکسن تا حدی برداشته شد و مشکلی در تامین آن وجود نداشت.
جالب است بدانید یکی از عوامل شکست تحریم در هر محصولی، باور دشمن به توان کشور تحریم شده در تولید آن محصول است؛ چرا که نه تنها خود را در رسیدن به هدف تحریم ناکام میپندارد، که سود حاصل از صادرات آن محصول را نیز از دست رفته میبیند. بنابراین تولید داخلی واکسن نه تنها ضرری به سلامت مردم نرسانده، که مستقیم و غیرمستقیم در حفظ جان مردم موثر بوده است.
3. انرژی هستهای به قیمت تحریم و سختی معیشت مردم:
بر آگاهان سیاسی روشن است که علت اصلی تحریمها استقلال ماست و عمر آن به درازای عمر جمهوری اسلامی است؛ ضمن اینکه هیچ ایرانی شریف و آزادهای نخواهد پذیرفت فشار قدرتهای زورگو باعث دست کشیدن کشور از این انرژی پرکاربرد شود.
در زمینه اقتصادی هم کارشناسان بر این باورند که تحریمها نه باعث مشکلات اقتصادی، که برملا کننده عیوب ساختاری اقتصاد ما بوده و از این نظر نعمت است. کشوری به بزرگی ایران اساسا قابل تحریم همیشگی نیست؛ و اگر ساختار اقتصاد خود را اصلاح کند، بر بسیاری از مشکلاتی که امروز با آن درگیر است، فائق خواهد آمد.
4. خودکفایی در کشاورزی به قیمت از دست رفتن منابع آبی:
در زمینه آب نیز کارشناسان مشکل اصلی را در مدیریت آب میدانند. چرا نویسنده به نقش خودکفایی کشاورزی در امنیت غذایی مردم، که در بحرانهای اخیر بیش از پیش به اهمیت آن پی بردیم، هیچ اشارهای نمیکند؟!
5. خودروسازی به قیمت کشته شدن انسانها در جاده:
امروز روز قریب باتفاق کارشناسان معتقدند مشکلات خودروسازی ربطی به توان فنی مهندسان ایرانی ندارد و عوامل دیگری از جمله دولتی و انحصاری بودن خودروسازی از دلایل اصلی آن است؛ و این راهی است که بسیاری از کشورهای صنعتی در پیش گرفتهاند.
6. آموزش و پرورش بومی به قیمت نابودی فرهنگ و مدرک گرایی و بیسوادی:
میتوان گفت این بخش از متن سخیفترین بخش متن است. نویسنده جهت حفظ فرهنگ کشور، نسخه واردات الگوی آموزشی را میپیچد! هر انسان حتی کم سوادی هم میداند که مدرک گرایی اگر ربطی به فرهنگ وارداتی آموزش نداشته باشد، قطعا به الگوی بومی ربطی ندارد. اتهام بیسوادی به تحصیلکردگان کشور نیز غیرمنصفانهتر از آن است که نیازی به پاسخ داشته باشد.
راهکار حل مشکلات کشور عدم توجه به چنین واکنشهای احساسی و احتمالا معاندانه و توجه به راهکارهای کارشناسی شده است که هوشیاری بیش از پیش کاربران فضای مجازی را میطلبد.
علیکم السلام
از ادبیات به کار رفته در پرسش شما این طور به نظر میاد که چک سفید امضایی در برابر امام خمینی رحمةالله علیه بوده که ایشان بیدلیل و از روی غرض شخصی امضای اون رو به تاخیر انداختهاند؛ در حالی که میدانیم و میدانید که در جهان امروز و دیروز، این زوره که فرمانروایی میکنه. در مذاکرات هم اگر پشتوانهای در کار نباشه، مذاکره کننده پشت میز قدرتی نخواهد داشت. مثلا در بحث هستهای اگر دشمن نگران پیشرفت هستهای نباشد، در مذاکرات تره هم برای حرف ما خرد نخواهد کرد.
در دوران دوران دفاع مقدس چند پیشنهاد برای توافق ارائه شد، ولی هیچکدام حداقلهای مد نظر ایران رو نداشت. این موفقیتهای نظامی جمهوری اسلامی به لطف جانفشانی جوانان دلداده به امام بود که باعث شد عراق رسما در قطعنامه 598 به عنوان آغازگر جنگ شناخته بشه. اگر امام پیش از این و در شرایطی که خاک ما در دست دشمن بود یا قطعنامهای ضعیف و بدون مشخص شدن متجاوز و مسئول خسارات، صادر شده بود، زیر بار آتش بس میرفت، امروز باید پاسخگوی تاریخ در برابر همین خونهای به زمین ریخته میبود.
بله برادر! تاریخ هیچ خون به زمین ریخته در جهت حفظ استقلال و آزادی یک کشور رو هدر شده نمیدونه.
سلام علیکم
داشتن نظرات مشترک دو مجموعه به معنای پیروی یکی از دیگری نیست و نمیتوان صرفاً به خاطر وجود مخرج مشترک در چند موضوع، یا اتخاذ یک شیوه در حل پارهای از مشکلات، مدعی این شد که ایران تحت سلطه نظام جهانی بهداشت است!
اگرچه استقلال که از جمله شعارهای بنیادین انقلاب اسلامی است همچون یک آرمان اصیل و تغییرناپذیر باید در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی بهداشتی سرلوحه مدیران کشور باشد و آنان کلیه پیشنهادهای سازمانهای بینالمللی را باید با معیار مطابقت با شرایط کشور و اصول حاکم بر فرهنگ و ارزشهای سرزمینی سنجش و سپس اجرا کنند، ولی این به معنای یکسان برخورد کردن با دستورالعملهای جهانی و نفی مطلق آنها نیست؛ بلکه تکلیف ما در برابر هر مطلب القا شده از سوی مجامع جهانی متفاوت بوده و به فراخور موضوعات مختلف، واکنشی علمی و کارشناسی نیاز است؛ چرا که برخی از این سازمانهای فراحاکمیتی که البته شکی در ابزار بودن آنان برای نظام سلطه نیست، در برخی زمانها به خاطر در خطر قرار نگرفتن جایگاه علمی و به زیر سؤال نرفتن اعتبار خودشان تلاش میکنند تا الزامات علمی و پژوهشی را رعایت کنند.
بنابراین اینگونه نیست که هرگونه مشاوره پذیری و همسویی در دیدگاه به معنای بازی کردن در پازل دشمن بوده باشد. بهعنوان مثال سازمان بهداشت جهانی معمولاً هرسال همزمان با ماه مبارک رمضان با صدور بیانیهای از روزهداران میخواهد در این ماه ضمن استفاده از غذاهای سالم و نوشیدن آب کافی، از مصرف غذاهای چرب، شیرین و استعمال دخانیات پرهیز کرده و فعالیت بدنی کافی داشته باشند. همچنین در دوران همهگیری ویروس کرونا، سازمان بهداشت جهانی با تأکید بر لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی، از روزهداران خواسته تا در این ایام دستان خود را بهخوبی شسته و حتماً از ماسک استفاده کنند. الان تکلیف هر انسان عاقلی با این توصیه چیست؟ آیا باید روزه گرفتن را خواست دشمن دانست و سفارش به رعایت مواردی که در صحت آن شکی نیست را توطئه و دشمنی پنهان دانست؟ آیا این پذیرفتنی است که یک امر مسلم و مورد قبول، به خاطر مورد تأکید گرفتن از سوی بهداشت جهانی (WHO) نادیده گرفته شده و آن را صرفاً به دلیل توصیه از سوی یک سازمان جهانی اشتباه بدانیم؟
در پایان باز تأکید میشود در این شکی نیست که مراکز پنهان و حلقههای سلطه در تلاش هستند بسیاری از آرزوهای خود برای در اختیار گرفتن مدیریت جهانی را از طریق این مراکز دنبال کنند و هیچ کشوری همانند ایران قربانی سوءاستفاده از مجامع بین المللی نبوده است اما ایران مقتدر و هوشمند در عرصه جهانی، بیشترین مقاومت را در برابر خواستههای غیرمنطقی آنان به نام حقوق بشر و امنیت جهانی داشته و نشان داده است هیچگاه مصلحت خویش را فدای خوشایند دیگران نخواهد کرد.
با سلام
اگر به شیوه مدیریتی امام و رهبری توجه کنید، میبینید که هر دو بزرگوار در عین اتخاذ مواضع قاطع، در برخورد با اشخاص، به فراخور شرایط مختلف، ملاحظات خاصی داشتهاند.
ابتدا به چند مصداق از افرادی که با برخورد منفی حضرت امام روبهرو شدند، اشاره میکنم:
1. برخورد با سید حسین خمینی: برخورد امام با نوه خودشان بسیار قاطع است، به طوری که این شدت در برخورد در هیچ مورد دیگری مشاهده نمیشود. دلیل این شدت عمل، حساسیت بالای امام در پیشگیری از سوءاستفاده احتمالی اطرافیان از نزدیکی به قدرت بود. نکته مهم دیگر این است که این برخورد امام هیچ شائبه خاصی را ایجاد نمیکرد و حاشیهساز نبود.
2. آیت الله شریعتمداری: کودتای «نجات انقلاب اسلامی» بیشتر با نام «صادق قطب زاده» شناخته میشود، ولی نقش آیت الله شریعتمداری در این کودتا بسیار پررنگ است، به طوری که حتی کمک مالی هم به قطب زاده کرده بود و طبعا بنا بود پس از اجرای موفق کودتا به نوعی جایگزین امام خمینی شود.
اما چرا برخورد سختی از جانب امام نسبت به ایشان دیده نشد؟ پاسخ را باید در جایگاه حوزوی آقای شریعتمداری و پایگاه مردمی او دانست. گرچه جامعه مدرسین به دنبال افشای کودتا او را رسما از مرجعیت خلق کرد، ولی همچنان مقلدانی به ویژه در آذربایجان شرقی داشت. برخورد امام بایست به گونهای میبود که هم حرمت نهاد مرجعیت را حفظ کند و هم زمینه تقابل مردمی با ولی فقیه را به وجود نیاورد.
3. بنی صدر: شواهد متعدد نشان میدهد حضرت امام از همان آغاز با ریاست جمهوری بنی صدر مخالف بود و او را میشناخت، اما حمایت امام از او تا آنجا پیش رفت که کار را به نامه خواندنی شهید بهشتی به امام، معروف به نامه "بدون سلام" رسانید. در این مورد هم نقش پایگاه مردمی پررنگ است. البته توجه ایشان به استحکام جمهوریت نظام هم در این تصمیم اثرگذار است.
شبیه همین روش را در رفتار مقام معظم رهبری با امثال آقایان هاشمی، کروبی، میرحسین موسوی، خاتمی و... میبینید.
اما شخص آقای سیدحسن خمینی قابل قیاس با هیچیک از افراد نام برده شده نیست و قطعا برخوردهایی از جنس آنچه در 14 خرداد 89 یا 1401 از طرف بعضی از مردم دغدغهمند صورت گرفت، شایسته و قابل دفاع نیست. گرایش سیاسی و برخی مواضع ایشان گرچه قابل نقد است، ولی نباید بهانهای برای بیحرمتی به بیت امام خمینی رحمة الله علیه شود.
پرسش، بسیار کلی است. دقیقا منظور مشخص نیست. آیا منظور پرسشگر گرامی چیزی به جز نقش روحانیت در باقی مسائل اسلامی است؟
با سلام
متاسفانه این متن مشحون از دروغ و مغالطه است. از روایت تحریف شده نویسنده با هدف رساندن خواننده به مفهوم مورد نظرش میگذریم...
ولی از خود بپرسیم در کدام فرهنگ، جانفشانی انسانها در راه حفظ خاک میهن نکوهیده است؟ پاسخ روشن است. پس اصل دفاع از خاک و ناموس پسندیده است و نویسنده هم اصل دفاع را نکوهش نمیکند؛ به شرطی که مدبرانه باشد و نه از روی آرمانگرایی غیرواقع بینانه که نامش را تاریخ سازی میگذارد.
اولین مطلبی که این متن به طرز زیرکانهای در پی القای آن است، این است که حاکمان در نظام جمهوری اسلامی به قصد تاریخ سازی پیشنهادهای صلح را رد کرده و کشور را درگیر جنگ (نظامی، اقتصادی و...) میکنند و سپس همان جنگ را هم با بیتدبیری اداره میکنند که منجر به هزینههای سنگین و غیرضروری میشود.
حالا ببینیم اعتراض نویسنده در زمانه ما دقیقا به چه چیزی است!
1. اینترنت داخلی به قیمت از دست رفتن فرصتها:
دقیقا کدام فرصتها با اینترنت داخلی از دست خواهد رفت؟! نویسنده نه به پاسخ این پرسش اشارهای میکند، و نه به اینکه اینترنت داخلی مختص ایران نیست و بسیاری از کشورها برای صیانت از امنیت کشورشان در همه زمینهها اعم از نظامی، اقتصادی و... تلاش کردهاند تا جای ممکن استقلال خود را در حوزه سایبری حفظ کنند و ضمن بهرهگیری حداکثری از اینترنت، فضای امنتری برای کاربران خود ایجاد کنند.
2. تولید واکسن داخلی به قیمت از دست رفتن جان هموطنان:
از دروغهایی که در این سالها به آن دامن زده شده و نویسنده این متن هم روی آن موج سواری میکند، ارتباط عدم واردات واکسن به تولید داخلی آن است. این در حالی است که دولتمردان تحریم مالی و بانکی را مانع واردات میدانستند. با آغاز به کار دولت سیزدهم نیز شاهد بودیم که همزمان با تلاشها برای تولید هرچه بیشتر واکسن داخلی موانع واردات واکسن تا حدی برداشته شد و مشکلی در تامین آن وجود نداشت.
جالب است بدانید یکی از عوامل شکست تحریم در هر محصولی، باور دشمن به توان کشور تحریم شده در تولید آن محصول است؛ چرا که نه تنها خود را در رسیدن به هدف تحریم ناکام میپندارد، که سود حاصل از صادرات آن محصول را نیز از دست رفته میبیند. بنابراین تولید داخلی واکسن نه تنها ضرری به سلامت مردم نرسانده، که مستقیم و غیرمستقیم در حفظ جان مردم موثر بوده است.
3. انرژی هستهای به قیمت تحریم و سختی معیشت مردم:
بر آگاهان سیاسی روشن است که علت اصلی تحریمها استقلال ماست و عمر آن به درازای عمر جمهوری اسلامی است؛ ضمن اینکه هیچ ایرانی شریف و آزادهای نخواهد پذیرفت فشار قدرتهای زورگو باعث دست کشیدن کشور از این انرژی پرکاربرد شود.
در زمینه اقتصادی هم کارشناسان بر این باورند که تحریمها نه باعث مشکلات اقتصادی، که برملا کننده عیوب ساختاری اقتصاد ما بوده و از این نظر نعمت است. کشوری به بزرگی ایران اساسا قابل تحریم همیشگی نیست؛ و اگر ساختار اقتصاد خود را اصلاح کند، بر بسیاری از مشکلاتی که امروز با آن درگیر است، فائق خواهد آمد.
4. خودکفایی در کشاورزی به قیمت از دست رفتن منابع آبی:
در زمینه آب نیز کارشناسان مشکل اصلی را در مدیریت آب میدانند. چرا نویسنده به نقش خودکفایی کشاورزی در امنیت غذایی مردم، که در بحرانهای اخیر بیش از پیش به اهمیت آن پی بردیم، هیچ اشارهای نمیکند؟!
5. خودروسازی به قیمت کشته شدن انسانها در جاده:
امروز روز قریب باتفاق کارشناسان معتقدند مشکلات خودروسازی ربطی به توان فنی مهندسان ایرانی ندارد و عوامل دیگری از جمله دولتی و انحصاری بودن خودروسازی از دلایل اصلی آن است؛ و این راهی است که بسیاری از کشورهای صنعتی در پیش گرفتهاند.
6. آموزش و پرورش بومی به قیمت نابودی فرهنگ و مدرک گرایی و بیسوادی:
میتوان گفت این بخش از متن سخیفترین بخش متن است. نویسنده جهت حفظ فرهنگ کشور، نسخه واردات الگوی آموزشی را میپیچد! هر انسان حتی کم سوادی هم میداند که مدرک گرایی اگر ربطی به فرهنگ وارداتی آموزش نداشته باشد، قطعا به الگوی بومی ربطی ندارد. اتهام بیسوادی به تحصیلکردگان کشور نیز غیرمنصفانهتر از آن است که نیازی به پاسخ داشته باشد.
راهکار حل مشکلات کشور عدم توجه به چنین واکنشهای احساسی و احتمالا معاندانه و توجه به راهکارهای کارشناسی شده است که هوشیاری بیش از پیش کاربران فضای مجازی را میطلبد.
علیکم السلام
از ادبیات به کار رفته در پرسش شما این طور به نظر میاد که چک سفید امضایی در برابر امام خمینی رحمةالله علیه بوده که ایشان بیدلیل و از روی غرض شخصی امضای اون رو به تاخیر انداختهاند؛ در حالی که میدانیم و میدانید که در جهان امروز و دیروز، این زوره که فرمانروایی میکنه. در مذاکرات هم اگر پشتوانهای در کار نباشه، مذاکره کننده پشت میز قدرتی نخواهد داشت. مثلا در بحث هستهای اگر دشمن نگران پیشرفت هستهای نباشد، در مذاکرات تره هم برای حرف ما خرد نخواهد کرد.
در دوران دوران دفاع مقدس چند پیشنهاد برای توافق ارائه شد، ولی هیچکدام حداقلهای مد نظر ایران رو نداشت. این موفقیتهای نظامی جمهوری اسلامی به لطف جانفشانی جوانان دلداده به امام بود که باعث شد عراق رسما در قطعنامه 598 به عنوان آغازگر جنگ شناخته بشه. اگر امام پیش از این و در شرایطی که خاک ما در دست دشمن بود یا قطعنامهای ضعیف و بدون مشخص شدن متجاوز و مسئول خسارات، صادر شده بود، زیر بار آتش بس میرفت، امروز باید پاسخگوی تاریخ در برابر همین خونهای به زمین ریخته میبود.
بله برادر! تاریخ هیچ خون به زمین ریخته در جهت حفظ استقلال و آزادی یک کشور رو هدر شده نمیدونه.
سلام علیکم
داشتن نظرات مشترک دو مجموعه به معنای پیروی یکی از دیگری نیست و نمیتوان صرفاً به خاطر وجود مخرج مشترک در چند موضوع، یا اتخاذ یک شیوه در حل پارهای از مشکلات، مدعی این شد که ایران تحت سلطه نظام جهانی بهداشت است!
اگرچه استقلال که از جمله شعارهای بنیادین انقلاب اسلامی است همچون یک آرمان اصیل و تغییرناپذیر باید در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی بهداشتی سرلوحه مدیران کشور باشد و آنان کلیه پیشنهادهای سازمانهای بینالمللی را باید با معیار مطابقت با شرایط کشور و اصول حاکم بر فرهنگ و ارزشهای سرزمینی سنجش و سپس اجرا کنند، ولی این به معنای یکسان برخورد کردن با دستورالعملهای جهانی و نفی مطلق آنها نیست؛ بلکه تکلیف ما در برابر هر مطلب القا شده از سوی مجامع جهانی متفاوت بوده و به فراخور موضوعات مختلف، واکنشی علمی و کارشناسی نیاز است؛ چرا که برخی از این سازمانهای فراحاکمیتی که البته شکی در ابزار بودن آنان برای نظام سلطه نیست، در برخی زمانها به خاطر در خطر قرار نگرفتن جایگاه علمی و به زیر سؤال نرفتن اعتبار خودشان تلاش میکنند تا الزامات علمی و پژوهشی را رعایت کنند.
بنابراین اینگونه نیست که هرگونه مشاوره پذیری و همسویی در دیدگاه به معنای بازی کردن در پازل دشمن بوده باشد. بهعنوان مثال سازمان بهداشت جهانی معمولاً هرسال همزمان با ماه مبارک رمضان با صدور بیانیهای از روزهداران میخواهد در این ماه ضمن استفاده از غذاهای سالم و نوشیدن آب کافی، از مصرف غذاهای چرب، شیرین و استعمال دخانیات پرهیز کرده و فعالیت بدنی کافی داشته باشند. همچنین در دوران همهگیری ویروس کرونا، سازمان بهداشت جهانی با تأکید بر لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی، از روزهداران خواسته تا در این ایام دستان خود را بهخوبی شسته و حتماً از ماسک استفاده کنند. الان تکلیف هر انسان عاقلی با این توصیه چیست؟ آیا باید روزه گرفتن را خواست دشمن دانست و سفارش به رعایت مواردی که در صحت آن شکی نیست را توطئه و دشمنی پنهان دانست؟ آیا این پذیرفتنی است که یک امر مسلم و مورد قبول، به خاطر مورد تأکید گرفتن از سوی بهداشت جهانی (WHO) نادیده گرفته شده و آن را صرفاً به دلیل توصیه از سوی یک سازمان جهانی اشتباه بدانیم؟
در پایان باز تأکید میشود در این شکی نیست که مراکز پنهان و حلقههای سلطه در تلاش هستند بسیاری از آرزوهای خود برای در اختیار گرفتن مدیریت جهانی را از طریق این مراکز دنبال کنند و هیچ کشوری همانند ایران قربانی سوءاستفاده از مجامع بین المللی نبوده است اما ایران مقتدر و هوشمند در عرصه جهانی، بیشترین مقاومت را در برابر خواستههای غیرمنطقی آنان به نام حقوق بشر و امنیت جهانی داشته و نشان داده است هیچگاه مصلحت خویش را فدای خوشایند دیگران نخواهد کرد.
صفحهها