با عرض سلام و ادب خدمت شما
بر اساسِ گزارشات متعددی که از رویت امامزمان توسط افراد سرشناش و بزرگان شیعه نقل شده، مشاهده آن حضرت در زمان غیبت ممکن است.
طبق نقل عیسی بن مهدی جوهری که آن بزرگوار را در غیبت دید، آن حضرت فرمودند: «يَا عِيسَى مَا كَانَ لَكَ أَنْ تَرَانِي لَوْ لَا الْمُكَذِّبُونَ الْقَائِلُونَ بِأَيْنَ هُوَ وَ مَتَى كَانَ وَ أَيْنَ وُلِدَ وَ مَنْ رَآهُ وَ مَا الَّذِي خَرَجَ إِلَيْكُمْ مِنْهُ وَ بِأَيِّ شَيْءٍ نَبَّأَكُمْ وَ أَيِّ مُعْجِزٍ أَتَاكُم»؛ «ای عیسی اگر تکذیبِ تکذیبگران نبود که میگویند: مهدی کجاست و چه زمانی وجود داشته و کجا متولد شده و چه کسی او را دیده و چه چیزی از ناحیه او به شما رسیده و چه معجزهای به شما نشان داده؟ تو هرگز نمیتوانستی مرا ببینی.[بحارالانوار، دار احیاء التراث، ج52، ص69]
این عبارت نشان از آن دارد که حضرت گاهی خود را به برخی از شیعیان نشان میدهند تا با نقلِ داستانِ ملاقاتِ خود با ایشان، باعث تقویت یقین سایرین نسبت به وجود آن بزرگوار و اطمینانِ به لطفِ پدرانه ایشان شوند.
بر همین اساس است که برخی از بزرگان، کتابهایی را پیرامون ملاقات با امام زمان علیهالسلام تدوین نمودهاند. ازجمله آنها میتوان به کتاب بحارالانوار مرحوم مجلسی ج52، کتاب العبقری الحسان مرحوم نهاوندی و کتاب جنهالماوی نوشته محدث نوری که در تتمه بحارالانوار ج 53 منتشر شده، اشاره نمود.
مرحوم نوری در ضمن ذکر برخی از داستانهای ملاقات با حضرت میفرماید: برخی از این مطالب از زبان بزرگانی نقل شده که اصلا احتمال خطا و اشتباه در آنها راه ندارد و برخی از ایشان صاحب کرامات گوناگون بودهاند. همچنین میفرمایند از مجموع این داستانها یقین به ملاقات با آن بزرگوار در زمان غیبت، پیدا میشود.[بحارالانوار، داراحیاء التراث، ج53، تتمه کتاب(جنه الماوی)، ص202 و 318]
البته اینکه انسان توفیق زیارت آن بزرگوار را پیدا کرده و ایشان را بشناسد، گویا تنها نصیب افرادی خاص میشود. به این داستان توجه کنید:
مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدربزرگ آیت الله العظمی حاج سید علی سیستانی، دامت برکاته، در مشهد مقدّس، برای آنکه به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز میکند.
ایشان میفرمود: در یکی از جمعههای آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانهای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، میتابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانهای بود که از درون آن، نور عجیبی میتابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان (عج)، در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق، جنازهای را مشاهده کردم که پارچهای سفید روی آن کشیده بودند.
وقتی که من وارد شدم و اشکریزان سلام کردم، حضرت به من فرمودند: «چرا اینگونه به دنبال من میگردی و این رنجها را متحمّل میشوی؟! مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم.» بعد فرمود: «این، بانویی است که در دوره بیحجابی (دوران رضا خان پهلوی)، هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند!».[B2n.ir/g45045]
البته ممکن است عموم مردم آن بزرگوار را ببینند؛ ولی نشناسند و برخی پساز ظهور بگویند ما این آقا را قبلا دیدهایم.
در روایتی نقل شده که ایشان مانند حضرت یوسف هستند که برادرانش را دید و شناخت و آنها او را نشناختند. آن حضرت هم مردم را میبینند و میشناسند؛ ولی آنها با اینکه ایشان را میبینند، نمیشناسند.[کمالالدین و تمام النعمه، اسلامیه، ج2، ص351]
اما اینکه مردم ایشان را به چه صورتی میبینند، بر اساس نقلهای داستانی، افراد بسیاری آن بزرگوار را به همان صورت اصلی که دارند و در روایات توصیف شده دیدهاند؛ لکن در هیئتها و لباسهای مختلف و چه بسا آن حضرت را در قالب ظاهری دیگری(غیر از آنچه در روایات آمده) هم دیده باشند؛ لکن نقل معتبر و مستندی که در حالِ حاضر بتوان به آن اشاره نمود، پیدا نکردیم.
پاسخ به سوال دوم:
البته اینکه او بر مذهب اهل تسنن باقی مانده باشد یا نه، خدا میداند. گاهی شرایط تقیه اقتضا میکرده بسیاری از بزرگان پرده از عقیده حقه خود برنداشته و تظاهر به خلاف آن کنند. در شرایط خاصی دفاع از مقام ولایت در لباس اهل سنت، اثرش به مراتب بیشتر است تا اینکه کسی شیعه شده و به دفاع از اهلبیت علیهمالسلام بپردازد. گاهی اوقات هم ابراز عقیده تشیع هزینههای فراوانی را برای شخص درپی داشته و وظیفه تقیه اقتضا میکرده که تظاهر به آن نکند.
اما اینکه بر همان مذهب اهل سنت باقی مانده باشد هم دور از ذهن نیست؛ ما بزرگان زیادی از اهل سنت داریم که ضمن اعتقاد به خلافت خلفای خود، با توجه به توصیه پیامبر به عنایت به اهلبیت علیهمالسلام، ابراز محبت به آن بزرگواران کرده و به نقل فضایل آن عزیزان خدا پرداختهاند. سنی بودن به معنای دشمنی با اهلبیت و انکار فضایل ایشان نیست. در حال حاضر هم اهل سنتی وجود دارند که به زیارت اهلبیت رفته و به دستگیری ایشان معتقدند.
البته درمیانِ آنان کسانی هم هستند که سعی در انکار بسیاری از فضایل اهلبیت داشته تا جایی که از لحن و گفتارشان بوی دشمنی با خاندان رسالت به مشام میرسد.
پاسخ به سوال سوم:
پساز امام زمان علیهالسلام سایر معصومین نیز به دنیا رجعت کرده و دنیا ادامه دارد.[بحارالانوار، همان، ص50 الی 53]. اولین امامی که بعداز امام زمان به دنیا رجعت میکنند، وجود نازنین امام حسین علیهالسلام هستند.[وافی، ج2، ص267]
با عرض سلام و ادب خدمت شما
سوال اول:
چرا پیامبر ما عربستانی بودند؟
در پاسخ به این سوال اولاً باید عرض کنیم بالاخره پیامبر باید در یک کشور و شهری خاص از آن کشور به دنیا میآمدند، در هر جا که به دنیا میآمدند، جای این سوال وجود داشت که چرا پیامبر در آن شهر بودند و در شهر دیگری متولد نشدند؟
اما برای اینکه سوال بیپاسخ نماند باید عرض کنیم:
1. پیامبر از نسل حضرت ابراهیم و از نوادگانِ حضرت اسماعیل بودند. حضرت ابراهیم دو همسر داشتند که یکی ساره و دیگری هاجر بود. هاجر کنیز ساره بود که به شوهرش ابراهیم هدیه نمود و از او حضرت اسماعیل متولد شد. ساره که بچهدار نمیشد، نسبت بچهدار شدنِ کنیز خودش که به ابراهیم هدیه داده بود، دچار غصه شده بود. خداوند به حضرت ابراهیم دستور داد تا هاجر و فرزندش اسماعیل را به سرزمین مقدس مکه ببرد و در جایی که حضرت آدم خانه کعبه را بنا نموده، ساکن سازد. این امر سبب میشد تا هم ساره آرام شود و هم منطقه مقدس مکه که تا آن زمان غیر مسکونی بود، تبدیل به یک آبادی شود. حضرت ابراهیم و اسماعیل پس از تجدید بنای کعبه، از خداوند خواستند تا نسلی مسلمان و رسولی از خودِ آنها به ایشان بدهد، خداوند نیز به پاسِ خدمات آن دو بزرگوار دعای ایشان را مستجاب کرده و پیامبر خاتم را در نسل آن دو پیامبر عزیز در همان مکه بهوجود آورد.
سوال دوم:
چرا پیامبری بر اروپاییها مبعوث نشد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت: ما 124000 پیامبر داشتیم. از کجا میدانید که برای اروپاییها پیامبری مبعوث نشده است؟
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا ۚ وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ»؛ «ما تو را بحق برای بشارت و انذار فرستادیم؛ و هر امّتی در گذشته انذارکنندهای داشته است». [فاطر: 24]
همچنین میفرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت»؛ «در هر امّت پیامبری فرستادیم [تا به مردم بگویند] که خدا را بپرستید و از بت اجتناب کنید». [نحل: 36]
این دو آیه نشان میدهد که بعثت همه پیامبران الهی در منطقه خاصّی نبوده؛ بلکه برای هر قوم و امّتی پیامبر و رسولی ارسال شده است تا هر امّتی راهنما و پیامبری داشته باشد و بر همگان اتمام حجّت شده باشد.
البته نام و سرگذشت همه این پیامبران بر ما معلوم نیست؛ چرا که تنها نام و سرگذشت بعضي از آنان در قرآن و روایات اسلامی ذكر شده است. خداوند در قرآن خطاب به پیامبرش، از دو دسته از رسولانش سخن گفته و میفرماید: «رُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَیْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْكَ»(2)؛ «پیامبرانى كه سرگذشت آنها را پیش از این، براى تو باز گفتهایم و پیامبرانى كه سرگذشت آنها را بیان نكردهایم». [سوره نساء: 164]
منتهی نکتهای که وجود دارد به جهت تمرکز جمعیتی که در منطقه بابل و بین النهرین و مناطق اطراف آن و همچنین خاورمیانه فعلی وجود داشت، غالبِ انبیاء الهی در این مناطق مبعوث شدهاند.
سوال سوم:
چرا پیامبر عرب بودند؟
پاسخ این سوال از سوال اول معلوم میشود.
پیامبر از نوادگان حضرت اسماعیل و اهل حجاز بودند، خب زبان مردم آن منطقه عربی و خودشان هم عرب بودند، درنتیجه پیامبر هم که در آن منطقه متولد شدند، عرب بوده و زبانشان عربی است.
سوال چهارم:
چرا کعبه در مکان فعلی واقع شده و چرا در ایران نیست؟
خب اولا همانگونه که عرض شد کعبه باید در یک جایی قرار میگرفت، هرکجا که بود، باز جای این سوال وجود داشت که چرا در مکانی غیر آن واقع نشده است.
ولی برای اینکه بدانید کار خدا غیر حکیمانه نیست، باید عرض شود بر اساس روایات ما، اولین زمینی که از زیر آب خارج شد، زمین کعبه است. همچنین بر اساس روایات، کعبه به موازات و در امتداد بیت المعمور در آسمان است. بیت المعمور جایی است مانند کعبه در آسمان که هر روز هفتاد هزار از ملائکه به دور آن طوف میکنند. [کافی، اسلامی، ج4، ص187]
برخی قائلند: محل کعبه مرکز زمین است و انرژیهای خاصی در آن مکان مقدس وجود دارد. [B2n.ir/e58824]
سوال پنجم:
تعداد پیامبران چند نفر بوده؟
124000 نفر بودند.
سوال ششم:
چرا اسلام در آسیا پر رنگتر است؟
دلیلش این است که حکام وخلفای اسلامی بیشتر در کشورهای آسیایی و شرق و همچنین شمال آفریقا به کشورگشایی دست زدهاند. به همین دلیل فرهنگ اسلامی و دین اسلام بیشتر در این مناطق ترویج شده است. البته در زمان ظهور و به دست حضرت صاحبالامر انشاءالله عالمگیر خواهد شد. البته در زمان کنونی در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز اسلام رواج یافته است. به همین دلیل است که سیاستمداران این کشورها به تلاطم افتاده و به دنبال تخریب اسلام عزیز بوده و دست به آتش زدن قرآن زده و حجاب را ممنوع میکنند و در رسانههایشان پیوسته علیه اسلام تبلیغات میکنند.
سلام یه پسریو دوست دارم بچه که بودیم همبازی بودیم و وقتی بزرگ تر شدیم چند سال ندیدمش و وقتی برای چند سال بعد دیدمش خیلی دوستانه و تقریبا صمیمی و گرم احوال پرسی کرد بعد اسممو هم داخل جملش بِ کار برد چیز چرتیه ولی با خودم گفتم اسمم یادش مونده ،همون شب زمانی حواسم نبود نگاهیو حس کردم سرمو که بالا گرفتم باهم چش تو چش شدیم بعد خیلی سریع روشو برگردوند طرف دیگه که اینه مانند بود از اونجا دوباره نگاه کرد ،بعضی مواقع که نگاش میکردم و زل میزدم بهش یهو که چش تو چش میشدیم نگاهشو زود میگرفت و به چرت ترین چیز نگاه میکرد ،یه روز که اومده بودن خونه ما داخل یکی از اتاقا خواب بود و من کلا با پسر عمو هام راحتم و قبل اینکه طرف از اتاق بیاد بیرون من با این شوخی میکردیمو اینا بعد که اومد بیرون قیافش یکم مثل اینا که هم عصبی و حالشون اوکی نی بود بعد من چند بار که سلام دادم نادیده گرفت نمیدونم نشنید یا نادیده گرفت ولی من صدام بلند بود جوری نبود که بشه نشدید بعد همون دوباره وقتی من داشتم با پسر عموم حرف میزدمو شوخی میکردیم قیافش پکر و عصبی اینایی که انگار حالشون اوکی نیستنو با خودشون درگیرن بود بعد چند ساعت یه بحثی شد من به پسر عموم یه حرفی زدم بعد این خندید ، یا یه بار ازش یچیزی پرسیدم انگار یکم هول شد ،بعد زمانی که میخواستن برن دوبار اخری که همو دیدیم این جدا از همه خداحافظی میکرد بعد از منی هم که تو جمع بودم اسممو میاورد و خداحافظی میکرد ،همیشه بهم لبخند میزنه و باهام مهربونه و کمکی هم ازش بخوام کمکم میکنه و .....میدونم چیزایی که گفتم دلیلای مسخره و چرتین ولی میشه حتی یه درصدم دوستم داشته باشع از یه پسری که پرسیدم (بخاطر این ازش پرسیدم چون پسرن و همو بهتر میشناسن)گفت از نظر من دوست داره و منتظره اوکی بدی ،بعد طرفی که دوسش دارم خیلی مغرور و کم صحبته حالا بنظرتون دوستم داره حتی یه درصد؟!
من سوادن در حد نظر دادن نیست. فقط سوال دارم؛ یک انگلیسی زبان، فرانسوی زبان، آلمانی زبان، اصلا ژاپنی زبان(چون اکثر مردم جهان با خط لاتین آشنا هستند) و ... که تازه مسلمان شده و میخواهد قرآن بخواند و عربی هم بلد نیست، باید چه کار کند؟ ما ایرانی ها که خط ما خیلی شبیه عربی هست و دوازده سال در مدرسه قرآن یاد میگیریم در تلاوت قرآن مانده ایم. یک لاتین زبان باید چه کار کند؟
صفحهها