سلام مجدد، دوست گرامی، به جای سفسطه و تعریف بیجا از شیخیه و کوبیدن حوزه و روحانیت، اشکال و سؤالتون رو مطرح بفرمایید؟ چه چیزی باعث شده که خیال کنید مسلک به انحراف رفتهی شیخیه، عالم و دانشمند و جوان پسند هست، اما مذهب شیعهی اثناعشری با قبول داشتن پنج اصل دینی عقبافتاده است؟!
شیخیه (آذربایجان) که تفاوتهای زیادی با مذهب ما نداره و شیخیه کرمان هم که بارها و بارها در کتابها و سایتهای مختلف به شبهات و انحرافاتش پاسخ داده شده.
اینکه بدون هیچ دلیل، طرح شبهه و یا بیان مستندی بگید شیخیه باسواد و منتقدش بیسواد، نه دلیل بر حقانیت این مسلک هست و نه نشان بیطرفی شما.
البته یک نکتهی ضد و نقیضی که در پیامتون قابل توجه بود، اینه که شما خودتون رو طلبهای محقق معرفی میکنید و در پایان، تبلیغ سایت شیخیه رو میکنید!!!
دوم: منابعی بسیاری در خصوص نقد اعتقاد جریان شیخیه وجود داره، البته گویا شما کمکاری دیگر نهادها رو میبینید، اما از کمکاری خودتون به عنوان یک طلبه، سخنی به میان نمیآوردید!
سوم: اگر کارکرد تبلیغی موفق ملاک حقانیت شخص و یا گروهی باشد، پس بسیاری از فرقهها (مثل بابیت، بهائیت، وهابیت و...) باید به حق باشند و آزادی عمل بیابند!
نویسندگان مسلک شیخیه تلاش دارند تا فرقهی خود را جماعتی از مسلمانان و پیرو مذهب شیعهی دوازده امامی معرفی کنند. این در حالیست که با بررسی باورها و عقاید پیشوایان این مسلک، به تفاوتهای اساسی میان باورهای این فرقه، با اعتقادات اسلامی پی خواهیم برد. از اینرو در ادامه، به برخی اعتقادات پیشوایان شیخی که عقاید این جماعت را از سایر مسلمانان جدا میسازد اشاره خواهیم نمود.
اول: «انکار معاد جسمانی»: کتاب آسمانی قرآن، صراحتاً انسانها را به برپایی قیامتی جسمانی وعده داده و مخالفین آن را کافر برشمرده است: «ذلِکَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَديداً [اسراء/98]؛ این کیفر آنهاست، بخاطر اینکه نسبت به آیات ما کافر شدند و گفتند: آیا هنگامی که ما استخوانهای پوسیده و خاکهای پراکندهای شدیم، بار دیگر آفرینش تازهای خواهیم یافت؟». با این حال، شیخ احمد احسایی به مخالفت با این اصل اعتقادی پرداخت و تفسیر جدیدی از معاد موعود ارائه نمود.[1] از اینرو عالمان برجستهای از مذهب حقهی شیعه (نظیر: ملا محمدتقی برغانی، ملاجعفر استرآبادی، شریف العلماء سید ابراهیم، شیخ محمدحسین صاحب فصول، شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر، ملاآقا دربندی و...)، حکم به تکفیر وی دادند.[2]
دوم: «غلو در مقام اهلبیت (علیهم السلام)»: شیخ احمد احسایی در آثار خود، مطالب غلو آمیزی در خصوص جایگاه و شأنیت معصومین (علیهم السلام) ذکر کرده است.[3] این در حالیست که معصومین (علیهم السلام) برخورد بسیار تندی با غالیان در زمان خود انجام دادهاند.[4]
سوم: «اعتقاد به رکن رابع»: پیشوایان شیخیه با اعتقاد بدعتآمیز خود به "رکن رابع" (: یا شیعهی کامل به معنای وجود نائبی خاص برای امام زمان (علیه السلام) در هر عصری است)، با توقیعات امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در خصوص نبود نائبی خاص برای ایشان در عصر غیبت کبری [5]، مخالف کرده و همچنین زمینه را برای پیدایش فرقهی ضالّهی بابیت فراهم کردند.[6] لذا از اینروست که پیشوای فرقهی ضالّهی بابیت، از شیخ احمد احسایی و کاظم رشتی، به عنوان مبشران خود یاد نموده است.[7]
در پایان باید گفت که حتی اگر برای تمام اشکالات اعتقادی وارده به پیشوایان شیخی، توجیهسازی شود؛ اینک باید پرسید که در این فرض، تأسیس فرقهای جدید تحت عنوانی خاص و متمایز، و کوبیدن در طبل تفرقه و جدایی، از چه توجیهی برخوردار است؟!
پینوشت:
[1]. شیخ احمد احسایی، شرح الزیارة الجامعة الکبیره، کرمان: به کوشش عبدالرضا ابراهیمی، 1355 ش، ج 3، ص 92.
[2]. میرزا محمد تنکابنی، قصص العلماء، بیجا: چاپخانه حیدری، بیتا، ص 40.
[3]. شیخ احمد احسایی، شرح زیارة جامعه کبیره، کرمان: چاپخانهی سعادت، 1356 ش، ج 1، ص 76.
[4]. ر.ک: محمدمهدی ریشهری، میزان الحکمه، قم: مکتبه الأعلام الإسلامی، 1404 ق، ج 7، ص 281، ح 14966.
[5]. شیخ طوسی، الغیبة، تحقیق شیخ عبادالله طهرانی، بیجا: مؤسسة المعارف الإسلامیه، بیتا، ص 395؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، بیجا: مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403 ق، ج 2، ص 90.
[6]. کریم خان کرمانی، رساله سی فصل، صص 147-132.
[7]. ر.ک: فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 132 بدیع، ج 2، ص 11.
1. روایاتی که ذکر کردین هیچ ربط و یا حتی اشارهای به مسئلهی رکن رابع ندارد.
2. اعتقاد به رکن رابع بر خلاف توقیع امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مبنی بر رجوع به نواب عام ایشان در عصر غیبت کبری است.
3. تنها شیخیهی کرمان رکن رابع را از اصول دین میدانند و به آن معتقدند. جالبه که خودشون هم نمیدونن چه کسی این مقام رو داره! با این حال آیا وجودش لغو نیست؟!
4. اما در خصوص دلایلی که بر رد اعتقادات شیخیه وجود داره، باید گفت که با توجه به باورهای خاص مکتب شیخی، «آیات قرآنی که منکرین معاد جسمانی رو کافر خطاب کرده، روایاتی که بر رجوع به نائبان عام امام (علیه السلام) در عصر غیبت وجود داره و روایاتی که غلو در مقام اهل بیت (علیهم السلام) رو به شدت رد میکنه و قائلین به اون رو کافر میدونن».
سلام مجدد، دوست گرامی، به جای سفسطه و تعریف بیجا از شیخیه و کوبیدن حوزه و روحانیت، اشکال و سؤالتون رو مطرح بفرمایید؟ چه چیزی باعث شده که خیال کنید مسلک به انحراف رفتهی شیخیه، عالم و دانشمند و جوان پسند هست، اما مذهب شیعهی اثناعشری با قبول داشتن پنج اصل دینی عقبافتاده است؟!
شیخیه (آذربایجان) که تفاوتهای زیادی با مذهب ما نداره و شیخیه کرمان هم که بارها و بارها در کتابها و سایتهای مختلف به شبهات و انحرافاتش پاسخ داده شده.
اینکه بدون هیچ دلیل، طرح شبهه و یا بیان مستندی بگید شیخیه باسواد و منتقدش بیسواد، نه دلیل بر حقانیت این مسلک هست و نه نشان بیطرفی شما.
البته یک نکتهی ضد و نقیضی که در پیامتون قابل توجه بود، اینه که شما خودتون رو طلبهای محقق معرفی میکنید و در پایان، تبلیغ سایت شیخیه رو میکنید!!!
دوم: منابعی بسیاری در خصوص نقد اعتقاد جریان شیخیه وجود داره، البته گویا شما کمکاری دیگر نهادها رو میبینید، اما از کمکاری خودتون به عنوان یک طلبه، سخنی به میان نمیآوردید!
سوم: اگر کارکرد تبلیغی موفق ملاک حقانیت شخص و یا گروهی باشد، پس بسیاری از فرقهها (مثل بابیت، بهائیت، وهابیت و...) باید به حق باشند و آزادی عمل بیابند!
با سلام
نویسندگان مسلک شیخیه تلاش دارند تا فرقهی خود را جماعتی از مسلمانان و پیرو مذهب شیعهی دوازده امامی معرفی کنند. این در حالیست که با بررسی باورها و عقاید پیشوایان این مسلک، به تفاوتهای اساسی میان باورهای این فرقه، با اعتقادات اسلامی پی خواهیم برد. از اینرو در ادامه، به برخی اعتقادات پیشوایان شیخی که عقاید این جماعت را از سایر مسلمانان جدا میسازد اشاره خواهیم نمود.
اول: «انکار معاد جسمانی»: کتاب آسمانی قرآن، صراحتاً انسانها را به برپایی قیامتی جسمانی وعده داده و مخالفین آن را کافر برشمرده است: «ذلِکَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَديداً [اسراء/98]؛ این کیفر آنهاست، بخاطر اینکه نسبت به آیات ما کافر شدند و گفتند: آیا هنگامی که ما استخوانهای پوسیده و خاکهای پراکندهای شدیم، بار دیگر آفرینش تازهای خواهیم یافت؟». با این حال، شیخ احمد احسایی به مخالفت با این اصل اعتقادی پرداخت و تفسیر جدیدی از معاد موعود ارائه نمود.[1] از اینرو عالمان برجستهای از مذهب حقهی شیعه (نظیر: ملا محمدتقی برغانی، ملاجعفر استرآبادی، شریف العلماء سید ابراهیم، شیخ محمدحسین صاحب فصول، شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر، ملاآقا دربندی و...)، حکم به تکفیر وی دادند.[2]
دوم: «غلو در مقام اهلبیت (علیهم السلام)»: شیخ احمد احسایی در آثار خود، مطالب غلو آمیزی در خصوص جایگاه و شأنیت معصومین (علیهم السلام) ذکر کرده است.[3] این در حالیست که معصومین (علیهم السلام) برخورد بسیار تندی با غالیان در زمان خود انجام دادهاند.[4]
سوم: «اعتقاد به رکن رابع»: پیشوایان شیخیه با اعتقاد بدعتآمیز خود به "رکن رابع" (: یا شیعهی کامل به معنای وجود نائبی خاص برای امام زمان (علیه السلام) در هر عصری است)، با توقیعات امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در خصوص نبود نائبی خاص برای ایشان در عصر غیبت کبری [5]، مخالف کرده و همچنین زمینه را برای پیدایش فرقهی ضالّهی بابیت فراهم کردند.[6] لذا از اینروست که پیشوای فرقهی ضالّهی بابیت، از شیخ احمد احسایی و کاظم رشتی، به عنوان مبشران خود یاد نموده است.[7]
در پایان باید گفت که حتی اگر برای تمام اشکالات اعتقادی وارده به پیشوایان شیخی، توجیهسازی شود؛ اینک باید پرسید که در این فرض، تأسیس فرقهای جدید تحت عنوانی خاص و متمایز، و کوبیدن در طبل تفرقه و جدایی، از چه توجیهی برخوردار است؟!
پینوشت:
[1]. شیخ احمد احسایی، شرح الزیارة الجامعة الکبیره، کرمان: به کوشش عبدالرضا ابراهیمی، 1355 ش، ج 3، ص 92.
[2]. میرزا محمد تنکابنی، قصص العلماء، بیجا: چاپخانه حیدری، بیتا، ص 40.
[3]. شیخ احمد احسایی، شرح زیارة جامعه کبیره، کرمان: چاپخانهی سعادت، 1356 ش، ج 1، ص 76.
[4]. ر.ک: محمدمهدی ریشهری، میزان الحکمه، قم: مکتبه الأعلام الإسلامی، 1404 ق، ج 7، ص 281، ح 14966.
[5]. شیخ طوسی، الغیبة، تحقیق شیخ عبادالله طهرانی، بیجا: مؤسسة المعارف الإسلامیه، بیتا، ص 395؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، بیجا: مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403 ق، ج 2، ص 90.
[6]. کریم خان کرمانی، رساله سی فصل، صص 147-132.
[7]. ر.ک: فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 132 بدیع، ج 2، ص 11.
http://www.adyannet.com/fa/news/27117
سلام
1. روایاتی که ذکر کردین هیچ ربط و یا حتی اشارهای به مسئلهی رکن رابع ندارد.
2. اعتقاد به رکن رابع بر خلاف توقیع امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مبنی بر رجوع به نواب عام ایشان در عصر غیبت کبری است.
3. تنها شیخیهی کرمان رکن رابع را از اصول دین میدانند و به آن معتقدند. جالبه که خودشون هم نمیدونن چه کسی این مقام رو داره! با این حال آیا وجودش لغو نیست؟!
4. اما در خصوص دلایلی که بر رد اعتقادات شیخیه وجود داره، باید گفت که با توجه به باورهای خاص مکتب شیخی، «آیات قرآنی که منکرین معاد جسمانی رو کافر خطاب کرده، روایاتی که بر رجوع به نائبان عام امام (علیه السلام) در عصر غیبت وجود داره و روایاتی که غلو در مقام اهل بیت (علیهم السلام) رو به شدت رد میکنه و قائلین به اون رو کافر میدونن».
جهت مطالعهی بیشتر، به مقالات زیر رجوع کنید:
http://www.adyannet.com/fa/news/15399
http://www.adyannet.com/fa/news/27117
http://www.adyannet.com/fa/news/25494