با سلام متقابل این مطلب اشاره به این مهم دارد که صنعت نساجی و پوشاک از ریسندگی تا رنگرزی گرفته تا تولید پارچه و دوخت لباس زنجیره ای را تشکیل می دهد که افزایش کیفیت محصولات آن در گرو توجه به رفع مشکلات از نخستین حلقه یعنی ریسندگی تا آخرین حلقه یعنی دوخت و عرضه پوشاک است.
تولیدکنندگان در هر حلقه از زنجیره صنعت نساجی و پوشاک مشکلات متعددی را مطرح می کنند که در مجموع باعث نزول کیفیت در پوشاک تولیدی شده است.
بزرگترین مشکل در زمینه تولید پوشاک و نساجی ایران قیمت بالای تمام شده بخش تولید است. واحدهای تولیدی در زمینه ریسندگی و بافندگی وضع مطلوبی دارند اما در بخش رنگرزی و تکمیل مشکل جدی است زیرا تاکنون کمترین سرمایه گذاری در این بخش انجام شده است.ماشین آلات و فناوری در بخش رنگرزی و تکمیل، قدیمی و عقب تر از دنیا است در حالی که با ارتقا سطح فناوری و به روز کردن ماشین آلات می توان قیمت تمام شده را در این بخش کاهش داد.از سوی دیگر بخشهای مختلف صنعت نساجی از ارز دولتی برخوردارند اما از ابتدا بخش رنگرزی و تکمیل هیچ سهمی از ارز دولتی نداشت و هنوز ارز را با نرخ آزاد دریافت می کند که این موضوع نیز هزینه های آن را افزایش می دهد. برای نجات صنعت پوشاک و رقابت با برندهایی که بر این صنعت مسلط شده اند باید کالای باکیفیت و پارچه مرغوب تولید شود ،افزود: تسهیلات بانکی با بهره ارزان باید در اختیار صنعت نساجی قرار بگیرد تا حداقل بخش رنگرزی و تکمیل شده جانی دوباره بگیرد.
صنعت پوشاک و منسوجات بیشترین آسیب را از قاچاق کالا دیده است بطوری که قاچاق منجر به تعطیلی برخی واحدها شده است.در یک سال اخیر مبارزه با قاچاق کالا و ارز از سوی مسئولان نظارتی به جد پیگیری شده که اثرات مطلوبی برجای گذاشته و باعث جان گرفتن دوباره برخی واحدها به ویژه در حوزه پوشاک و منسوجات شده است. باید با قاچاق کالا مبارزه کرد اما پیش از آن مشکل اصلی اقتصاد با توسعه تولید صنعتی حل می شود زیرا تا زمانی که کالا با کیفیت و قیمت مناسب در اختیار مردم گذاشته نشود نمی توان مانع آنها از خرید کالای خارجی یا قاچاق شد. از سوی دیگر قیمت تمام شده کالای تولیدی در ایران به دلایل مختلف از جمله نرخ زیاد سود تسهیلات، نبود تولید انبوه، قدیمی بودن ماشین آلات و فناوری و اعمال 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده بسیار زیاد بوده و توان رقابت را از واحدهای تولیدی گرفته است.
20 درصد سود تسهیلات بانکی، بیمه و مالیات هزینه های سربار بخش تولید هستند که حاشیه سود زیادی برای این بخش ایجاد می کنند و ادامه این روند تولید باکیفیت و قیمت مناسب را دچار معضل می کند.شاخص تامین مالی به عنوان یک عامل اثرگذار در بخش تولید به شمار می رود و با نرخ سود تسهیلات بانکی 20 درصد که 10 برابر نرخ سود تسهیلات بانکی کشورهای رقیب در منطقه است و هزینه های سربار، دیگر نمی توان قیمت تمام شده تولید را در ایران کاهش داد.
نرخ بالای سود تسهیلات بانکی، مالیات بر ارزش افزوده، کسادی بازار، قاچاق، بالا بودن هزینه های جاری و فقدان توازن آن با درآمد باعث شده بازار دچار کساد و فروشندگان پوشاک دچار مشکل شوند و بعضا درخواست ابطال پروانه خود را داشته باشند.
بنابر همین مطالب است که تاکید می شود خرید پوشاک ایرانی الزاماتی را برای دولت مردان و مسئولان به همراه دارد که می بایست مورد حمایت قرار گیرد.
با سلام اینکه برخی افراد برداشت غلط از دین دارند به خودشان مربوط می شود نه اسلام، در این مورد نیز روایاتی وجود دارد که در آنها بر سنت نبودن ختنه بانوان تاکید می شود، چنانکه امام صادق(علیهالسلام) می فرماید: «خِتَانُ الْغُلَامِ مِنَ السُّنَّةِ وَ خَفْضُ الْجَوَارِی لَیْسَ مِنَ السُّنَّة [ مرآة العقول، ج 21، ص 66] ختنه کردن پسر بچه سنت است ولی ختنه دختر بچه از سنت نیست.» همچنین امام باقر(علیهالسلام) تاکید فرموده: «أَمَّا السُّنَّةُ فِی الْخِتَانِ عَلَى الرِّجَالِ وَ لَیْسَ عَلَى النِّسَاء [همان ، ج 21، ص 66] در ختنه کردن سنت بر ختنه مردان است، ولی در مورد زنان ختنه سنت نیست.» لذا فتوای ایشان بر سنت اسلامی نبودن ختنه بانوان کاملا مستند به منابع معتبر روایی شیعه است.
دین داران راستین در این موارد به علمای دینی مراجعه می کنند بعنوان نمونه وقتی از دفتر حضرت آیت الله سیستانی استفتاء می کنند که: آیا ختنه دختران واجب است یا فقط مستحب و سنت است؟
دفتر حضرت آیت الله سیستانی پاسخ می فرماید: «اگر منظور از ختنه دختر بریدن پوسته عضو جنسی زن (خروسه) باشد، صحیح آنست که این کار سنت شرعی نیست، بلکه در صورتی که به دختر آسیب برساند حرام می باشد و اما قطع خود عضو جنسی زن و یا قطع قسمتی از آن به یقین جنایتی در حق دختر محسوب می شود و برای والدین هیچگونه مجوّزی در اقدام به آن وجود ندارد.» [سایت حضرت آیت الله سیستانی] چه اینکه حرام بودن آسیب رساندن به بدن حکم عامی است که اگر ختنه به دختر آسیب برساند را نیز در بر می گیرد حرام بودن آسیب رساندن به بدن بین علمای شیعه اجماعی است چنانکه آمده است: «إنّ العلماء لم يفرّقوا في الاستدلال بين الاضرار بالنفس والاضرار بالغير.[رسائل فقهية، ج1، ص115]همانا علمای شیعه هیچ اختلافی در حرمت استدلال در آسیب زدن به خود شخص و یا دیگران ندارند.» لذا فتوای ایشان بر حرام بودن ختنه دختر در صورتی که به دختر آسیب برساند کاملا مستند به منابع معتبر فقهی شیعه است.
لذا با توجه به تعریفی که علما از جنایت می کنند مبنی بر اینکه «جنایت در منابع فقهی، تنها شامل وارد آوردن ضرر عمدی به تمامیت جسمانی افراد نمیشود، بلکه صدمات غیرعمدی (خطایی و شبهخطا) را نیز در برمیگیرد.»[ المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۶، ص ۱۴۳] لذا فتوای ایشان بر حرام بودن ختنه دختر در صورت قطع عضو جنسی کاملا مستند به منابع معتبر فقهی شیعه است.
با توجه به اینکه اقدامات والدین درقبال فرزندان اگر منجبر به آسیب آنها بشود، شامل حرمت آسیب زدن به غیر است[رسائل فقهية، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج1، ص115] و در مواردی که از سنت اسلامی نبوده و بحث آسیب و یا جنایت در حق فرزندان مطرح باشد، قطعا مجوزی برای والدین در اقدام به ضرر رساندن به فرزندان وجود ندارد، لذا فتوای ایشان بر عدم مجوز برای والدین در ختنه دختر کاملا مستند به منابع معتبر فقهی شیعه است.
در نتیجه: ختنه دختر سنت شرعی نیست، اگر به دختر آسیب برساند حرام بوده و قطع خود عضو جنسی زن و یا قطع قسمتی از آن به یقین جنایتی در حق دختر محسوب شده، و برای والدین هیچگونه مجوّزی در اقدام به آن وجود ندارد.
با سلام و احترام
بله دقیقا روایت مذکور بیانگر مردانگی امام حسین است و هیچ اثری از رقابت عشقی در بین نیست، و در هیچ یک از منابع معتبر این ماجرا از ریشه ها وانگیزه های قیام عاشورا معرفی نشده است. هرچند این روایت نقل فداکاری امام حسین(علیهالسلام) است، اما علمای شیعه آن را نمیپذیرند. زیرا اصل این روایت از اهل سنت و مرسل است، یعنی سند ندارد، خود ابن قتیبه (نویسنده کتاب) در قرن سوم هجری زندگی میکرده، اما معلوم نیست که این داستان را از چه کسی شنیده و اصلا چرا کس دیگری این قصه را نگفته، نکته دیگر اینکه «ابودرداء» در حکومت عثمان از دنیا رفته، پس نمیتواند در این ماجرا که در اواخر حکمرانی معاویه بوده حضور داشته باشد.[الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 129] نکته سوم اینکه این داستان با مبانی فقهی ائمه در تضاد است؛ اینکه امام حسین(علیهالسلام) ارینب را در یک مجلس سه طلاقه کرده کذب است، زیرا سه طلاقه کردن، در یک مجلس طبق فقه شیعه درست نیست.[وسائل الشیعه، ج 22، ص 21] به همین خاطرعلمای شیعه این داستان را قبول نمی کنند.
قمه زنی توجیه نداره، غالب مراجع فتوا دادند که قمه زنی قطعا حرامه و باید از انجام اعمالی که باعث وهن مذهب یا آسیب به خود میشه، اجتناب بشه؛ علاوه بر اینکه تو قمه زنى روح عزاداری و ماتم نیست، تأییدى هم از ائمه(علیهمالسلام) نداره امروزه هم وهن و بدنام شدن مذهب شیعه است به خاطر همین جایز نیست.[تبیان] مراجع قدیم هم با قمه زنی مخالف بودن، مثل سید ابوالحسن اصفهانی که قمه زنی تو عزاداری عاشورا رو حرام و غیرشرعی اعلام کرد.[تحریفشناسی عاشورا، ص 214] از اینکه قمه زنی باعث وهن و بدنامی مذهبه، بگذریم، از معقول نبودنش هم بگذریم، از اینکه قمه زنی بدعته و تو هیچ حدیثی بهش اشاره نشده هم بگذریم، اما از این نمی تونیم بگذریم که اسلام ضرر زدن به بدن رو حرام و خلاف شرع دونسته طبق قاعدۀ فقهی «حرمت ضرر زدن به بدن». تو روایات اسلامی هم با قمه زنی مخالفت شده، و بر اساس یه مبنای کلی گفته شده «لاضرر و لاضرار فی الاسلام»[كافی، ج10، ص 478] یعنی در اسلام هیچ ضرر رسوندن وجود نداره چه اینکه انسان بخواد با قمه زدن به خودش ضرر بزنه، حتی اگه روزه گرفتن ضرر داشته باشه اسلام روزه رو حرام دونسته، حتی بالاتر وقتی آب هم برای بدن ضرر داشته باشه، اجازه وضو گرفتن رو نمیده، حالا این اسلام بیاد اجازه بده با قمه بزنی فرق سرت رو بشکافی؟
بله دقیقا «عمر سعد» فرمانده سپاه يزيد، روز نهم محرم الحرام برخلاف تاكيد قرآن، میخواست بجنگه، امام به منظور ممانعت از وقوع جنگ در ماه حرام، آيات مربوط به حرام بودن جنگ تو ماه های حرام از جمله ماه محرم رو نوشت و به وسيله يكی از برادران خود، برای او فرستاد و فرمود: من اين حرف را از بيم كشته شدن نمی زنم، بلكه به این خاطر كه عملی بر خلاف نص صريح قرآن انجام نشود میگویم.(امام حسين و اميران، ص266) ولی عمر سعد روز عاشورا به سپاهش دستور داد: ای لشكر خدا سوار شويد و بهشت بشارت تان باد، و آن گاه به طرف خيمه گاه ابی عبدالله الحسين(عليه السلام) جلو آمد و با پرتاب تير حمله را آغاز كرد و به سپاه خود گفت: نزد امير شاهد باشيد اولین كسی كه به حسين تير زد من بودم.(مقتل المقرم، ص195)
دوست عزیز فرضيه تكامل، پيدايي حيات را يك تصادف ميداند. از نظر آماري پيدايي حيات در اثر تصادف امري محال است. مثلاً در مورد پروتئيني كه در هموگلوبين وجود دارد، اين احتمال كه اسيدهاي آمينه بهطرزي درست تركيب شوند، 1 در 10 به توان 167 ميباشد، چيزي كه از نظر رياضي غيرممكن است. تازه اين فقط در مورد پروتئين موجود در هموگلوبين است.
كاهن اعظمِ تكامل، ريچارد داوكينز، خودش پذيرفته كه ?هر سلول شامل اطلاعات كدبنديشده ديجيتالي است كه اطلاعات موجود در آن، بيشتر از مجموعه سي جلدي دائرهالمعارف بريتانيكا است.? او اين را ميپذيرد، با اينحال معتقد است كه بايد انتظار داشت كه افراد هوشمند باور كنند كه كتاب پرحجمي چون دائرهالمعارف بريتانيكا در اثر يك تصادف بهوجود آمده باشد!
فرضيه تكامل در دادگاه دانش محكوم است. ما مسيحيان ميتوانيم مطمئن باشيم كه تعليم كلام خدا در مورد خلقت بسي متقاعدكنندهتر از فرضيه تكامل است. معتقدين به خلقت الهي نبايد منتظر كشف فسيلهاي مياني باشند زيرا مخلوقات هر يك در نوع و جنس خود آفريده شدهاند (پيدايش 1:21 و 24 و 25). معتقدين به خلقت الهي انتظار دارند كه براي هر نوع و هر جنس از جانداران، ژن خاص خود آنها يافت شود. ايشان به بعضي از اندامهاي انسان بهعنوان زائده نگاه نميكنند. ايشان از پيچيدگي سلولها آشفتهخاطر نميشوند بلكه از مهارت و عظمت خالقي كه آنها را ساخته است در حيرت ميافتند. و سرانجام، معتقدين به خلقت نيازي ندارند كه منتظر تصادف و شانس شوند، زيرا ميدانند كه ? در ابتدا خدا آسمانها و زمين را آفريد .
با سلام جناب مننخ شما با یک نگاه به عکس بالا بطلان فرگشت رو متوجه می شید چون نه فقط فسيلهاي مياني يافت نشده، بلكه زيستشناسي مولكولي نيز با قطعيت ثابت كرده كه در سطح بيوشيمي نيز شكل مياني وجود ندارد. بهاين ترتيب، مثلاً پروتئينها هيچگاه از يك مرحله تا مرحله ديگر تحول نمييابند، بلكه هميشه از نوع تا نوع ديگر تحول پيدا ميكنند. پروتئينها از اسيد آمينه درست شدهاند. اگر آنها مانند مهرههاي رنگي در يك گردنبند تصور كنيم، طبق نظر تكاملگرايان، پروتئين وقتي به انواع پيشرفتهتر تبديل شود، بايد مهرهاي به اين "گردنبند" پروتئين اضافه شود. بنابراين، بايد طبعاً انتظار داشت كه در جانداران پيشرفتهتر، مهرههاي بيشتري بر گردنبند پروتئيني وجود داشته باشد. اما در عمل اينطور نيست. مثلاً بياييد انسان را با دو نوع ماهي مقايسه كنيم (با توجه به اينكه ماهي در طرح تكاملي، پيش از انسان بهوجود آمده است): ماهي بدون آرواره (كه در سير تكامل بسيار قديميتر است) و ماهي آروارهدار كه جديدتر است. با كمال تعجب ميبينيم كه پروتئين موجود در هموگلوبين انسان به پروتئين ماهي بدون آرواره بيشتر شبيه است تا به ماهي آروارهدار، در حاليكه طبق نظر تكاملگرايان ميبايست عكس اين باشد.
همه شواهدي كه مخالفين تكامل در دست دارند، تكامل را رد ميكند. اما هيچيك از شواهدي كه طرفداران تكامل ميكوشند ارائه دهند، قطعيت ندارد زيرا هيچگاه نميتوان آنها را در سير طولاني تكامل اثبات كرد. مثلاً نميتوان يك باكتري و يك ماهي را گرفت و گفت كه آنها به مراحل مختلف تكامل تعلق دارند، زيرا طبق نظر تكاملگرايان، حيات از 300 ميليون سال پيش آغاز شده، و در اين مدت هم باكتري تحول يافته و هم ماهي. هيچكس نميتواند بگويد كه باكتري ساده قبلاً چطور بوده، چون باكتري هم مانند ماهي تحول يافته است. اين فرض كه باكتري موجود سادهتري است، بياساس است.
چون این نذری ها کمک به فقرا رو به آبرومندانهترین شکل انجام میدن؛ خیلی از فقرا چون آبرومندن، فقر خود شون رو بروز نمیدن، پس لازمه نذری و اطعام عمومی، تو جامعه اسلامی باشه تا فقرای آبرومندی که نمیخوان از مردم چیزی بگیرن، دور از خجالت زدگی به همراه عموم مردم هم از فیض معنوی و هم اطعام سفره امام حسین(علیهالسلام) بهرمند بشن، می دونی که خیلی ها الکی خودشون رو به گدایی می زنن، اگه من بگم نذر فقرا کنن اون آدم های کلک همه این نذری ها رو به جیب می زنن و اون فقرای آبرومند، از این نذری ها بی نصیب میمونن.
بله دقیقا چون هیچ آبی تو خیمهها نبود، این طفل در اثر تشنگی داشت تلف میشد، حضرت برای نجات جان این طفل چاره ای نداشت، جز اینکه بچه تشنه رو بیاره به سپاه دشمن نشون بده شاید دلشون به رحم بیاد و آبی بدن تا طفل نجات پیدا کنه، بالاخره هرکسی با دیدن یه نوزاد تشه دلش به رحم می یاد، هیچ کس فکر نمیکرد اینها اینقدر بی رحم باشن، از خود روایات مقاتل به دست میاد که نوزاد شش ماهه در اثر تشنگی دیگه رمقی براش نمونده بوده حتی اگر آب هم می دان شهید می شد، ولی این کار امام حسین(علیهالسلام) باعث شد، اون ظالمان برای همیشه تاریخ رسوا بشن و شقاوت اونا ثابت بشه.
صفحهها