سلام و احترام
رهبر در نظام جمهوری اسلامی، جانشین امام معصوم (علیهالسلام) است و چون ما در زمان غیبت کبری به سر میبریم و دسترسی به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) نداریم، طبق دستور دین اسلام، باید به شخصی که دارای صفات و ویژگیهای لازم باشد، مراجعه و از او اطاعت کنیم.
بنابراین دلیل اطاعت از رهبری، همان دلیلی است که برای اطاعت از پیامبر و ائمه (علیهوعلیهمالسلام) در زمان حضور آنان داریم.
سلام و احترام
اینکه چرا باید شورایی به نام شورای نگهبان وجود داشته باشه، به قانون اساسی برمیگرده که مردم به آن رأی دادند و خواستار اجرای آن شدند، پس همین مردمی که شما میگی باید خواسته و نظر آنها عملی بشه، با رأیی که دادند گفتند این قانون اساسی را قبول دارند و وجود شورای نگهبان نیز بخشی از همین قانون اساسی است. بنابراین، مخالفت شما با نهادی مثل شورای نگهبان، مخالفت با قانونی است که با رأی مردم، تصویب شده.
از این گذشته، رجوع به عقل هم خیلی کارساز و مفیده! مردم برای انتخاب یک مدیر ساختمان در یک مجتمع چند واحدی، حاضر نیستند هر کسی را انتخاب کنند و حتما ملاکها و معیارهایی را درنظر میگیرند، اونوقت چطور میشه ما بگیم برای بالاترین مقام اجرایی کشور که قدرت و ثروت مملکت در اختیار اوست، نیازی به بررسی صلاحیت نداریم؟!
شما گفتید «در تاریخ حکومت حضرت علی همچین چیزی نداشتیم.» خب بزرگوار! اصلا نوع حکومت حضرت علی (علیهالسلام) متفاوت بود و مثل الان نبود که برای انتخاب مسئولان حکومت، انتخابات برگزار بشه و به همین دلیل نیازی به نهادی مثل شورای نگهبان نبود!
شما گفتید «الان چطور شده ما کسانی که مقبولیت بین مردم دارن رو اول مشروعیتشون رو میسنجیم»؟ جواب شما اینه که توجه به صلاحیت و مشروعیت افراد، برمیگرده به همان متن قانون اساسی که گفته نامزد ریاستجمهوری باید شرایط خاصی را داشته باشه و چون این قانون با رأی مردم، تصویب شده پس میشه گفت مقبولیت و توجه به نظر مردم هم با عمل به این قانون، محقق میشه. اتفاقا کسی که برخلاف قانون اساسی، حرف میزند، حرفش برخلاف خواست و نظر مردم است چون قانون اساسی با رأی مردم، تصویب شده.
موفق باشید
سلام و احترام
کارهای مملکت براساس قوانین و حدود اختیارات مندرج در قانون اساسی، مشخص است پس اینکه فکر کنیم رهبر باید با عزل و برکناری کشور را اداره کنند، امری نادرست و نشدنی است. در کشور ما هر چهار سال، از مردم نظرخواهی میشود که چه کسی را بعنوان رئیسجمهور میخواهید. رئیس فعلی هم با همین روش، انتخاب شد و 23 میلیون نفر به او رأی دادند و اگر من و شما اعتراض داریم به وضعیت کشور، معلوم نیست همه کسانی که به او رای دادند با ما همنظر باشند. در زمان رئیس جمهور سابق و اسبق هم عدهای میگفتند چرا رهبر کاری نمیکند و آنها را عزل نمیکند! تصور کنید اگر چنین اتفاقی بیفتد، خواهند گفت که وقتی رهبر قراره روسای دولت را عزل کند پس دیگه انتخابات برای چی برگزار میکنیم!
در ضمن! مقایسهی حکومتی که معصوم در رأس آن حضور دارد با حکومتی که در عصر غیبت و براساس انتخابات، تشکیل میشود، به این صورت که شما اشاره کردید، نادرست است. همچنین داشتن نگاهِ «یا صفر یا صد» درست نیست. ما تا هر اندازه که بتوانیم باید برای اسلامیکردن امور، تلاش کنیم نه اینکه چون نمیشه تمامش را اسلامی کنیم پس اصلا دست بکشیم!
سلام و احترام
کسی که انصاف و اطلاع از اخبار داشته باشه، هیچوقت نمیگه رهبری سکوت کردند!
فقط یک مرور ساده کافی است تا ببینیم درباره هر اقدام غلط دولت، رهبری بارها و بارها تذکر دادند. البته ما خبری از جلسات خصوصی نداریم و این تذکرهایی است که فقط در جلسات علنی بیان میشوند. در موضوعاتی مثل بی اعتمادی به آمریکا در مذاکرات، وضعیت سخت معیشتی مردم و گرانیها، تعلل دولت روحانی در تکمیل واحدهای مسکن مهر، حقوقهای نجومی، جنجال توخالی بورسیهها و بسیاری از موضوعات دیگر ما شاهد اعتراض و هشدار مقام معظم رهبری بودیم. حتی در یک جلسه با مسئولان نظام که فیلم آن خیلی هم معروف شد، پس از سخنان رئیسجمهور که دائما میگفت "اینکار باید بشود، آنکار باید بشود"، رهبری به صراحت گفتند مخاطب این بایدها خود رئیسجمهور است؛ یعنی روحانی به جای حرفزدن باید عمل کند. بنابراین ادعای سکوت و حرفنزدن رهبری، ادعای درستی نیست. بعضی از مراجع تقلید هم دائما در حال تذکر هستند. مثلا اخیرا آیتالله علوی گرگانی در دیدار با وزیر کشور گفتند: گرانیها پدر مردن را درآورده است، دولت فکری بکند. برخی از مراجع مثل آیتالله نوری همدانی نیز گلایه داشتند که انتقادهای ما از دولت را صداوسیما پوشش نمیدهد و باعث میشود مردم فکر کنند مراجع ساکت هستند.
با سلام
تردیدی در تحول مثبت قوه قضاییه پس از ورود آیتالله دکتر سید ابراهیم رئیسی وجود ندارد و اینکه اقدامات ایشان در این مدت، امید را در دلها زنده کرده است.
اما سوال اینجا است که اگر ایشان، زودتر به ریاست، انتخاب میشدند نیز چنین برکاتی را در بر داشت؟ چنین چیزی واقعا قابل اثبات نیست. شاید این مدتی که ایشان به عنوان معاون اول قوهقضاییه، دادستان کل کشور و ... مشغول فعالیت بودند، سبب شد تا تجربیات بیشتری به دست آوردند و به اِشراف بهتری برسند.
سلام و احترام
اختیارات و وظایف رهبری دراصل 110 قانون اساسی، آمده است که میتوانید مراجعه بفرمایید.
دربارهی سوال دوم، پاسخ این است که نمیشه تقصیرها را متوجهی رهبری دانست چون بازخواست و مواخذه باید با مسئولیت تناسب داشته باشد در حالی که مثلا اعتراض ما نسبت به قیمت مسکن و مرغ و ... از وظایف دولت است و ربطی به اختیارات رهبری ندارد. بله اگر مثلا دربارهی نیروهای مسلح و عملکرد آنها اشکالی وجود داشته باشد، میتوان آن را مربوط به رهبری دانست چون طبق قانون، ایشان فرماندهی کل قوا هستند.
اینکه فرمودید چرا رهبری برای وضعیت مردم، کاری نمیکنه، اتفاقا در حیطهی اختیارت خود، هر کاری که لازم بود انجام دادند، اولا در ایام انتخابات، مکرر سفارش کردند که در انتخاب رئیسجمهور دقت کنید چون سود و زیان آن به خود شما برمیگردد. ثانیا در طول این سالها دائما راهکار دادند برای حل مشکلات موجود که یکی از پرتکرارترین آنها «توجه و تقویت توان داخلی و عدم اعتماد به خارج برای حل مشکلات» است که البته دولت، گوش نکرد و اوضاع را به شکل فعلی درآورد. مثال دیگر دربارهی برجام است که رهبری 9 شرط برای اجرای آن بیان و مکتوب کردند که تقریبا هیچکدام آنها رعایت نشد و برجام تبدیل شد به یک خسارت محض، چون دولت نظر رهبری را قبول نداشت و میگفت ما کارمون را بلدیم!
مسألهی عزل رئیسجمهور یک امر استثنایی است که نمیشه به عنوان راهکار دائمی به آن توجه کرد چون کشور را نمیشه از این طریق اداره کرد و باید به تبعات و پیامدهای آن هم توجه کرد. حتی در زمان بنیصدر، حضرت امام(ره) پانزده ماه در مقابل مواضع و نامههای تند او صبوری کردند و حتی از او حمایت میکردند چون دوست داشتند تا جایی که ممکن است، کار از طریق عادی حل شود که البته نشد و بنیصدر انقدر به مواضع غیرقانونی خود ادامه داد تا حتی طرفداران او هم نسبت به او بدبین شدند و زمینهی عزل او فراهم آمد و جایی برای دفاع از او -مخصوصا بعد از فرار با لباس زنانه- باقی نماند. اما الان شاهد بوجودآمدن آن شرایط نیستیم و پذیرش عمومی مناسبی برای این کار وجود ندارد. شما یقین بدانید بسیاری از کسانی که امروز از لزوم عزل روحانی توسط رهبری سخن میگویند، درصورت وقوع چنین کاری، تغییر موضع میدهند و حرف از دیکتاتوری و ... به میان خواهند آورد!
علاوه بر اینها روحیه شخص آقای حسن روحانی را هم در نظر بگیرید! یادتونه در موضوع گرانی بنزین، گفت من هم صبح جمعه فهمیدم و قبلش نمیدونستم؟ چنین شخصی که به این راحتی، دروغ میگوید و حاضر به پذیرش کاری که مربوط به دولت است، نمیباشد به نظر شما درباره عزل، کشور را به آتش نخواهد کشید و وضعیت را از شرایط فعلی بدتر نخواهد کرد؟
البته موضوع عزل میتواند به عنوان یک راهکار نهایی در نظر گرفته شود اما حرف این جا است که شرایط و زمینههای زیادی باید حاصل شوند تا انجام اینکار با کمترین آسیب همراه باشد و وضع کشور بدتر نشود.
موفق باشید
با سلام و احترام
باید ریشهی مشکلات کنونی را برای مردم شرح داد که عبارت است از این که دولت آقای روحانی از سال 92 تا همین الان که نزدیک به پایان است، توجه و اشتیاق خود را متمرکز بر مذاکره و گرفتن رضایت کدخدا کرد! در حالی که اگر این اشتیاق، صرف تکیه بر توان داخلی و مدیریت صحیح منابع موجود میشد، قطعا مشکلات ما بسیار کمتر از این بود.
علاوه بر اینکه ضعف مدیریت در این دولت، باعث شده تا مثلا مرغ که سالها پیش در تولیدش خودکفا شدیم و حتی صادر میکردیم، الان دچار کمبود و قیمتش چندبرابر بشه! در حالی که با ارز 4200 تومانی که قرار بود به نهادههای دامی اختصاص پیدا کنه، حداکثر قیمت مرغ باید ده تا پانزده تومان میشد نه 24900 تومان!
از این مثالها فراوان هست بنابراین مردم باید متوجه باشند که اگر در انتخابات آینده، فردی با همین طرز فکر روی کار بیاید، مشکلات فعلی ما ادامه خواهد یافت و بلکه شدیدتر خواهد شد، پس لازمه با یک انتخاب درست، کار را به دست یک دولت متخصص و متعهد بسپاریم.
سلام علکیم
در پاسخ به سوال شما لازم است به سه نکته اشاره کنیم: اول اینکه موضوعاتی که در روایات در مورد ولد الحیض بیان شده است احتمالاً مربوط به جایی است که زن و شوهر از روی عمد و لا آبالی گری دست به چنین اقدامی بزنند، به همین خاطر موضوعی که شما اشاره کردید، نشان بر این ویژگی ندارد، بلکه زن و شوهر در زمان با یکدیگر رابطه داشته اند که از لحاظ شرعی هیچ اشکالی وجود نداشته است، به همین خاطر حکمت و رحمت الهی مانع از آن میشود که چنین اثری برای این فرزند متولد شده بار شود.
دوم: اینکه نباید فراموش کرد که تمام موضوعاتی که در مورد ولد الحیض بیان شده است تنها به عنوان مقتضی سبب میشود که وی دچار بیماری جسمی(خوره و پسی)[ وسائل الشیعة، ج 2، ص 318 ] یا بیماری روحی(دشمن اهل بیت(علیهمالسلام))[ همان، ص 318] گردد، به همین خاطر چنین افرادی مکلف به همان دستوراتی هستند که انسان های معمولی هستند به عبارتی دیگر هر چند عوامل محیطی، ارثی و دیگر عوامل میتوانند تأثیر در انتخاب رفتار خاصی داشته باشند، اما در عین حال انسان را مجبور به ارتکاب یک عمل نمیکنند و این انسان است که در تمام مراحل حیات خود، میتواند بر عوامل ارثی و محیطی فائق آید و در مسیر صحیح قرار گیرد. لذا به طاعات او ثواب داده میشود و به معصیتش عقاب.
سوم: نکته اینکه به سادگی نمیتوان تشخیص داد که نطفه انسان در کدام حالت منعقد گردیده است، تا بتوان حکم کرد که کدامیک از آثاری که در روایات بیان شده است به آن بار کرد، به همین خاطر شاید یک فرد نطفه اش در حلال منعقد شده باشد ولی متاسفانه دشمن اهل بیت(علیهمالسلام) گردد به همین خاطر ما به ظاهر دشمنی اهل بیت(علیهمالسلام) نمیتوانیم حکم کنیم که نطفه این فرد از راه ناصحیح منعقد گردید است.
سلام علکیم
ممنون از وقتی که صرف کردی و مطلب حقیر را مورد مطالعه قرار دادید. در مطالب شما چند موضوع مطرح شده است که هر کدام باید جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد
الف: چرا انسان بی دین همیشه موفق تر هستند!؟
این موضوع به این کلیتی که شما بیان کردید صحت ندارد، بلکه خیلی آدم های بی دین هم هستند که بدبخت و بیچاره هستند و همین طور که خیلی آدم های موفق هم دیندار هستند. این نکته اول.
نکته دوم اینکه خدای متعال در قرآن بیان کرده است که هر کسی کار و تلاش کنند به طور قطع ثمره آن را خواهد دید حال می خواهد کافر باشد یا مسلمان. البته با این تفاوت که اگر یک مسلمان تلاش کند، خدای متعال با لطف و عنایتش به آن توان میدهد.
به همین خاطر اگر جامعه به دستورات اسلام عمل کنند پیشرفت خواهند کرد، همانطور که حدود پنج قرن بزرگترین تمدن بشری را شکل دادن ولی متأسفانه بعدها به خاطر دوری از آموزهای اسلام جامعه اسلامی رو به افول کشیده شد، البته الان کشور اسلامی عزیز ما در خیلی از مسائل نسبت به متوسط جهانی پیشرفت داشته است که برای اطلاع در این زمینه توصیه میکنم کتاب صعود چهل ساله آقای راجی را مطالعه نمایید.
اما در مورد افراد این قاعده وجود ندارد زیرا خدای متعال برخی اوقات به خاطر آزمایش فرد و گاهی اوقات برای رفع گناهان وی در این دنیا به وی سخت میگیرد ولی این به معنا این نیست که آموزه های اسلام ناکارآمده است، بلکه این جزئی از سنت الهی است، همان گونه که به برخی افرادی که کافر بوده اند همه چیز می دهد تا رو به سوی خدای نکنند، و جزای آن اعمال به ظاهر خوب خویش را در همین دنیا ببینند، همان گونه که در موردنمرود و فرعون نقل شده است.
ب: توسل به ائمه اطهار(علیهمالسلام) و نقش آن در زندگی موضوع دوم بود که شما بیان کردید.
که در این زمینه نیز مقالات متعددی در سایت وجود دارد که می تواند مراجعه کنید[دعا و تلاش انسان، لازمه رشد و پیشرفت ؛ تاثیر دعا و توسل در درمان کرونا]
ولی پاسخ آن را این گونه میتوان داد که دعا و توسل بخشی از نظام هستی هستند که همان گونه که در بالا بیان کردیم سبب می شود که به کار انسان ضریب داده شود، نه اینکه انسان هیچ تلاش نکند بعد توقع داشته باشد که پشرفت کند، ولی زمانی که انسان پای در میدان عمل قرار داد و مطابق دستور الهی رفتار کرد، و سپس توسل جست به طور قطع مقدمات پیروزی و پیشرفت برای وی فراهم می شود آنچنان که دفاع مقدس نمونه بارزی از این انجام وظیفه و توسل است.
ج: اما این قسمت که چگونه میتوان دین که مربوط به 1400 سال قبل است احتیاجات ما را پاسخ دهد.
برای پاسخ به این مطالب مراجعه کنیدبه کتاب اسلام و مقتضیات زمان شهید مطهری و اگر وقت ندارید توصیه میکنم این دو مقاله مراجعه کنید.
آیا دین اسلام که مربوط به 1400 سال پیش است پاسخگوی نیاز امروز هست؟
آيا اسلام كه در هزار و چهارصد سال پيش ظهور كرده، مي تواند همه مسايل كنوني بشر را حل كند؟
د: در مورد قرآن و عدم تحریف آن نیز میتوانید به این مطالب مراجعه کنید.
چرا قرآن تحریف نشده است؟
عدم تحریف قرآن از دیدگاه دانشگاه کمبریج
در پایان این سوال برای حقیر مطرح شد که شما چطوری قبول کردید که اعراب سنگسار یا زنده بگور میکردند!؟ غیر از این است که این موضوع مورد تواتر است به این معنا که آنقدر در طول تاریخ نقل شده است که هیچ شک و شبهه در مورد آن وجود نداشته است، خود این موضوع در مورد قرآن نیز وجود دارد به این معنا که قرآن از زمان نزول تا کنون آنقدر بین مسلمانان رواج داشته است که اصلا احتمال تحریف در آن بی معناست.
در پایان اگر سوالی دیگری مطرح بود و داخل سایت جواب آن را پیدا نکردید حقیر خوشحال می شوم که در ذیل این پست مطرح کنید تا با هم فکری هم به آنها پاسخ دهیم.
با سلام و احترام خدمت جنابعالی
منافقان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از مخالفان پهلوی بودند و در آن زمان، افکار واقعی خود را پنهان کرده بودند یا هنوز دچار انحراف نشده بودند. از این رو، مرحوم آیتالله طالقانی با بنیانگذاران این سازمان مثل حنیفنژاد، رابطه داشت و از حامیان منافین به حساب میآمد. جاهدین خلق است. موسسان گروهک منافقین، مدتی با آیتالله طالقانی در زندان شاه، همبند بودند.
در ادامه و پس از اعلام پذیرش مارکسیسم توسط منافقین، مرحوم طالقانی ضمن مخالفت شدید با این گروهک، سعی میکرد تا آنان را هدایت کند که البته نتیجهای نداشت و در اثر اعتراضهای شدید مرحوم طالقانی، منافقان به او گفتند تو را میکشیم و وانمود میکنیم که رژیم شاه تو را کشته است! که مرحوم طالقانی در پاسخ گفت: من عمری از توپ و تانک رژیم آمریکایی شاه نترسیدم، توقع دارید اکنون از یک اسلحهی قراضهی شما بترسم؟
در چنین شرایطی و با تدبیر آیت الله طالقانی و هماهنگی با جمعی از روحانیون، فتوایی شرعی، به افشای مرام فکری و عقیدتی سازمان اقدام کردند. براساس اسناد ساواک، متن اولیه این فتوا که در اواخر اسفند 1354 به صورت شفاهی صادر شد که نشست و برخاست با مجاهدین خلق (منافقین) را «حرام» اعلام نمود و تاکید کرد که باید از آنان جدا شد و آنان را کافر شمرد.
پس از انقلاب، منافقین سعی میکردند تا از ارتباط سابقی که با مرحوم طالقانی داشتند، سوءاستفاده کنند و برای خودشان در میان مردم انقلابی، آبرویی جمع کنند و به همین دلیل، از ایشان دم میزدند ولی موضع مرحوم طالقانی، همان بود. مهدی طالقانی -فرزند آیت الله- میگوید: زمانی که دفتر مجاهدین [منافقین] در خیابان ولیعصر(عج) را گرفتند و تخلیه کردند، مسعود رجوی خیلی ناراحت شد و با یکی دو نفر از دوستانش آمدند منزل ما که به مرحوم پدرم شکایت کنند. مرحوم شانهچی که مسئول دفتر پدرم بود، به آنها گفت آقای طالقانی بشدت از شما ناراحت است و بهتر است که پیش او نروید. اما آنها اصرار کردند که ما حتماً باید ایشان را ببینیم و رفتند به اتاق مرحوم پدرم. پدرم بشدت با آنها برخورد کرد و از منزل بیرونشان کرد.
امیدوارم این پاسخ را پسندیده باشید.
صفحهها