مطالب دوستان نصیری

تصویر کمالی کمالی 30 مهر, 1399 دعای رفع افت درخت و برکت باغ
با سلام و احترام اینکه شما فرمودید که آفت درختان شما را آسیب زده است لازم است، به این نکته توجه کنید که شما در این زمینه باید با متخصص‌های کشاورزی مشورت کنید و از راهنمایی ایشان بهره ببرید. اما برای دعا در این زمینه، به این قسمت مراجعه کنید، و به این نکته توجه داشته باشید که دعا در زمانی تأثیرگذار است که شما به وظیفه خویش عمل کنید و گرنه صرف دعا خواندن تأثیری در بهبود اوضاع باغ شما نخواهد داشت.
تصویر کمالی کمالی 26 مهر, 1399 اقتصاد اسلامی، واقعیتی غیر قابل انکار
با سلام و احترام ممنون از اینکه لطف کردید مطلب حقیر را خوانده و نسبت به آن نظر دادید. در مورد دیدگاه قرآن در مورد مال و ثروت لازم است که تمام آیات در این زمینه دیده شده و سپس به قضاوت در مورد آن بپردازیم که آیا قرآن کسب ثروت را بد می‌داند یا خوب!؟ تنها با یک آیه که شما اشاره کردید این قضاوت امکان پذیر نیست. قرآن مجید در آیه 5 سوره نساء مال و ثروت را سبب قوام جامعه و زندگی یک شخص بر می‌شمارد به همین خاطر در این زمینه می‌فرماید: وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا؛ و اموال خود را كه خداوند آن را وسيله قوام زندگى شما قرار داده به سفيهان مدهيد؛ ولى از عوايد آن به ايشان بخورانيد و آنان را پوشاك دهيد و با آنان سخنى پسنديده بگوييد. با رجوع به دیگر آیات قرآن نیز به این واقعیت دست می‌یابیم که از نظر آموزه‌های قرآن، مال و ثروت، فضل الهی به انسان‌ها است(بقره، آیه 198؛ مائده، آیه 2؛ توبه، آیه 76)؛ البته مال زمانی ارزش و اهمیت دارد که در راستای تامین سعادت ابدی و بهشت به کار گرفته شود(توبه، آیه 111)؛ بنابراین از نظر مومنان مال و ثروت از ارزش ذاتی برخوردار نیست، بلکه ارزش آن به اعتبار امکان بهره‌گیری برای سعادت ابدی و رضایت خدا و پاداش الهی است. پس مالی که در راستای اهداف آفرینش به کار گرفته شود، امری ارزشمند و خیر خواهد بود؛ وگرنه هیچ ارزشی نخواهد داشت.(بقره، آیات 215 و 272 و 273؛ کهف، آیه 95؛ حج، آیه 11؛ قصص، آیه 24) به همین خاطر خدای متعال در قرآن مجید دو فرد ثروتمند را مثال میزند که یکی مال و ثروت وی را به خدای متعال نزدیک کرده است، مانند حضرت سلیمان نبی(علیه‌السلام) و دیگری مانند قارون که سرکش شده و طغیان میکند. البته باید دقت داشت که ما در این نوشتار بحث اقتصاداسلامی را از منظر اجتماعی آن مورد تحلیل قرار دادیم نه از نگاه فردی که چنین مباحثی پیش بیاید. از جهت اجتماعی شکی وجود ندارد که اقتصاد جامعه اسلامی باید بسیار قدرتمند باشد که نیازی به غیر مسلمانان پیدا نکند به همین خاطر آِیه که شما در صدر سخن خویش بیان کردید هیچ ارتباطی با مباحث بیان شده در متن نداشته است.
تصویر کمالی کمالی 13 مهر, 1399 از کجا بدانیم کدام دین برحق است!؟
سلام علیکم دلایل متعددی برای اثبات و حقانیت وجود خدای متعال بیان شده است که به عنوان نمونه می‌توان به این مطلب اشاره کرد:  محکم‌ترین دلیل اثبات خدا بعد از اینکه خدای متعال اثبات شد، ادیانی که قائل به وجود خدای متعال نیستند ــ در واقعی می‌توان از آنها به عنوان ادیان بشری یاد کرد ــ به کنار نهاده می‌شوند مانند بودیسم و ...   بخش عمده دیگری از ادیان الهی که باقی می‌مانند دین‌هایی هستند که خدای متعال را قبول دارند و مدعی هستند که بزرگانشان از سوی خدای متعال برای هدایت بشر فرستاده شده‌اند، این گروه باید برای اثبات حقانیت خویش معجزه بیاورند، چون در غیر این صورت بین این گروه و گروهی از شیادان که می‌خواهند از این طریق به مطامع دنیایی خویش دست یابند نمی‌توان تفاوت قائل شد، به همین خاطر بر خدای متعال لازم است که فرستاده خویش را با معجزه به میان مردم بفرستد تا حق از باطل تشخیص داده شود. اسلام، مسیحیت و یهودیت سه دینی هستند که مدعیند که رهبرانشان(پیامبرشان) برای اثبات خویش معجزه آورده‌اند، که در این میان خیلی از این معجزات همکنون در دسترس ما نیست تا بتوانیم ارزیابی از آن داشته باشیم، بلکه بیشتر به عنوان نقل‌های تاریخی می‌توان از آنها یاد کرد. از سوی دیگر دینی می‌تواند ادعای ابدیت و همیشگی بودن داشته باشد که معجزه آن نیز ابدی باشد و در طول تاریخ هیچگاه دچار تغییر و تحریف نشود، در این میان پیامبر اسلام محمد مصطفی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تنها فردی است که چنین معجزه‌ای برای مردم بشر به یادگار آورده است و آن قرآن مجید است این ویژگی که یک معجزه هم اکنون در دسترس ما باشد تنها در دین اسلام وجود دارد، که این موضوع می‌تواند مهم ترین ملاک حقانیت دین اسلام باشد. در کنار این موضوع سه ویژگی که در متن بالا به آن اشاره کردیم که عبارتند از عدم تحریف، عقلانیت و جامعیت نیز می‌تواند شاخص‌های دیگری باشد که دین حق از ناحق را مشخص می‌کند.   ** البته تلاش شد در این مطلب به مباحث به صورت گذرا اشاره شود تا ملال آور نباشد.
تصویر کمالی کمالی 11 مهر, 1399 بارداری در روز ۱۴ ماه
سلام علکیم اقدام به باداری در خود روز چهاردهم ماه اشکالی ندارد ولی شب آن که می‌شود شب 15 ماه کراهت دارد. برای اطلاع بیشتر می‌توانید به این قسمت مراجعه کنید.
تصویر کمالی کمالی 01 مهر, 1399 از کجا بدانیم کدام دین برحق است!؟
با سلام و احترام دوست عزیز، قبل از پاسخ به سوال شما لازم است، به یک نکته مهم اشاره کنم که همیشه در طول تاریخ یک دین مورد تأیید خدای متعال بوده است، از این‌رو در دوران معاصر نمی‌تواند هم مسیحیت صحیح باشد و هم اسلام. از سوی دیگر اعتقاد و اندیشه‌های افراد ملاک صحیح بودن یک دین نیست، زیرا که به طور طبیعی طرفداران هر دینی خویش را بر حق می‌بینند به همین خاطر اینکه فرمودید از دیدگاه یک مسیحی، مسلمانان گناهکار نیستند، مطلب صحیح نیست، زیرا که از دیدگاه طرفدران کیش مسیحیت، اسلام دین صحیح نیست، به همین خاطر پیروی از آن نیز صحیح نمی‌باشد، همان گونه که از دیدگاه یک مسلمان، مسیحیان به خطا رفته‌اند. اکنون با توجه به این دو نکته پس ما باید برای شناخت دین صحیح باید از ملاک‌‌های درستی پیروی کنیم که بتواند مسیر صحیح را به ما نشان دهد ــ نه سلایق افراد ــ  و آنچه در این نوشتار به آن توجه شده است، همین ملاک‌هاست، که فارغ از دیدگاه پیروان یک دین به آنها توجه شده است، بلکه شاخص‌هایی که بیان شده است، شاخص‌های عقلی است و عقل تمیز دهنده حق از باطل است. اکنون اگر شما متوجه شدید که یک دین بر حق است، ولی از آن پیروی نکردید دچار گناه شده و روز قیامت مورد مواخذه الهی قرار می‌گیرید، و این موضوع نیز ارتباطی به این ندارد که یک مسلمان شما را گنهکار بشمار یا خیر!؟ گرچه بر اساس اندیشه یک مسلمان که دین خویش را بر حق می‌داند از شما به عنوان یک خطاکار یاد می‌شود، ولی ملاک اصلی گناهکار بودن مربوط به قیامت است  که دادگاه الهی برپا می‌شود و خدای متعال بین ادیان مختلف قضاوت می‌کند و در آنجا شما باید برای پیروی از هر کیشی دلیل قابل قبول ارائه بدهید. برای شما آرزوی موفقیت میکنم، و از خدای متعال خواستار که تمام ماها را به مسیر صحیح هدایت فرماید..
تصویر کمالی کمالی 02 شهر, 1399 چه کسانی خدا را مسخره می‌کنند!
به طور قطع شخصی که بعد از خطای خویش طلب توبه می‌کند از فردی که گناه برایش عادی شده و هیچگاه توجه‌ای به خدای متعال ندارد بهتر است، ولی این موضوع اصلاً هدف حدیث امام رضا(علیه‌السلام) نیست[البته آنطور که به ذهن حقیر می‌رسد.] بلکه احتمالاً هدف امام رضا(علیه‌السلام)از این سخن در مورد افرادی است که استغفار لق لقه زبانشان است و اصلاً به مضمون آن توجه ندارند بلکه صرفاً برای ریاکاری یا از سر عادت آن را بعد از خطای خویش تکرار می‌کنند، همان گونه که نمونه از آن را می‌توان در حدیث امام علی(علیه‌السلام) مشاهده کرد که فردی در نزد ایشان این گونه گفت: «استغفرالله»، و امام علی(علیه‌السلام) خطاب به وی این گونه فرمودند: مادرت به عزايت بنشيند! آيا مى دانى استغفار چيست؟  و بعد شرائط استغفار را برای وی بیان کردند.[نهج البلاغه، حكمت 417] و همان گونه که قبلاً بیان کردیم، هدف این حدیث بازدارندگی گناهکار از تکرار اشتباه خویش است نه اینکه بخواهد چنین فردی را ناامید کند.  
تصویر کمالی کمالی 10 مرد, 1399 من بنده خدام یا اونها
با سلام و احترام دوست بزرگوار لازم است قبل از پرداختن به مطلب شما به چند نکته توجه کنیم: اول اینکه، برای قضاوت در مورد زندگی یک فرد باید هم از باطن زندگی مردم اطلاع کافی داشت و هم تمام طول زندگی را مد نظر قرار داد، به همین خاطر صرف اینکه شما بخش کوچکی از زندگی یک فرد را دیدید دلیل نمی شود که حکم کنید خدای متعال با فرد گناهکار هیچ برخوردی نداشته است بلکه حتی با وی به خوبی برخورد کرده است. زیرا در موارد متعددی خدای متعال به گناهکاران فرصت داده تا هر کاری که میخواهند انجام دهند ولی در نهایت آنها را ذلیل خواهد کرد، به همین خاطر است که در آیات قرآن تأکید شده است که انسان به اقوام گذشته نگاه کند که در اثر گناه خویش به چه بلایی مبتلا شده‌اند، یعنی شخص گناهکار علاوه بر آنکه در آخرت عذاب میبیند در دنیا نیز مورد غضب الهی قرار خواهد گرفت. به عنوان نمونه می‌توان از صدام یاد کرد که اگر شخصی دوران اقتدار وی را میدید گمان میکرد که خدا به این فرد چقدر نعمت داده است ولی در نهایت خدای متعال وی را به ذلت کشاند. نکته دوم اینکه، خدای متعال نسبت به مؤمنانی که به ایشان علاقه مند است زودتر برخورد کرده و جزای عمل ناصحیح وی را میدهد تا درس گرفته و به اشتباه خویش ادامه ندهد، در حقیقت این نوع رفتار خدای متعال یک سیره تربیتی برای مؤمنین است که از یاد وی غافل نشوند.آنچنان که امام صادق عليه السّلام دراین زمینه می‌فرماید: إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ مِنَ الْعَمَلِ مَا يُكَفِّرُهَا ابْتَلَاهُ بِالْحُزْنِ لِيُكَفِّرَهَا.چون گناه بنده بسيار گردد و خدا بخواهد او را پاك كند، او را به اندوه گرفتار سازد تا كفارة گناهانش گردد[امالى مفيد، مجلس سوم ح 7 ص 36]] خدای متعال طول عمر با عزت به حاج آقای قرائتی بدهد ایشان در تبیین این مطلب این گونه مثال میزدند: یک قطره چایی یک بار روی عینک می افتد سریع انسان آن را پاک میکندبار دیگر روی لباس می ریزد، آخر هفته با ماشین لباسشویی شسته میشود، ولی بار دیگر روی فرش می افتد در این صورت آخر سال با پارو و قالیشویی این چایی ریخته شده پاک میشود، هرکدام از این رفتارها نشان بر اهمیت یکی از این موارد بر مورد دیگر است. نکته سوم: اینکه برای مؤمنین که گناهی نکرده‌اند و از درجه بالایی پیش خدای متعال برخوردار هستند، برخی اوقات مشکلات ایجاد می‌شود تا در قیامت ترفیع درجه گرفته و مراتب بالایی دست یابند، آنچنان که امام جعفرصادق (علیه‌السّلام) در کلامی گهربار می‌فرماید: اِنَّ الْعَبْدَ لَیَکُونُ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ الدَّرَجَةُ لَا یَبْلُغُهَا بِعَمَلِهِ فَیَبْتَلِیهِ اللَّهُ فِی جَسَدِهِ اَوْ یُصَابُ بِمَالِهِ اَوْ یُصَابُ فِی وُلْدِهِ فَاِنْ هُوَ صَبَرَ بَلَّغَهُ اللَّهُ اِیَّاهَا؛  (ممکن است) برای بنده‌ای در نزد خدا درجه و رتبه‌ای باشد که از طریق عملش به آن درجه نمی‌رسد، پس خداوند او را به بلا و مصیبتی در بدن و یا مال و یا مصیبت فرزند مبتلا می‌سازد تا اگر صبر و تحمل نماید خداوند او را به آن درجه برساند».[ بحارالانوار، ج۶۸، ص۹۴.] در این قسمت لازم است به این نکته اشاره کنم که انسان زمانی که خودش به بلایی دچار میشود باید به این فکر کند که چه خطائی از وی سر زده است ولی زمانی که دیگران را دچار مشکل میبیند باید گمان کند که این فرد جزء افرادی است که خدای متعال میخواهد وی را ترفیع درجه بدهد. با توجه به این نکات به خوبی می‌توان تمام اشکالات شما را پاسخ داد، شما اگر خودتان بعد از اشتباه خویش دچار بلا شده‌اید از این جهت است که خدای متعال میخواهد شما را تربیت کند که به این رفتارهای اشتباه روی نیاورید، اگر خواهرتان دچار مشکلاتی شده است از این جهت است که خدای متعال میخواهد ترفیع درجه بدهد، و اما قضاوت در مورد افراد خلافکاری که بیان کردید، خیلی زود است مقداری صبر کنید، آثار رفتار اشتباه آنها را در همین دنیا خواهید دید.
تصویر کمالی کمالی 09 مرد, 1399 چه کسانی خدا را مسخره می‌کنند!
دوست بزرگوار و عزیز من ما قبل از گناه باید به این موضوع فکر کنیم که اگر اشتباه خودمان را تکرار کنیم، در حقیقت خدای متعال را به تمسخر گرفتیم، این فکر سبب بازدارندگی ما در مقابل گناه می‌شود ولی اگر خدای ناخواسته به گناه آلوده شدیم، باید به این موضوع اندیشه کنیم که الان چه کاری باید انجام دهیم!؟ الان وقتش هست که امید پا به میدان بنهد و ما را از نجات دهد، زیرا که ناامیدی ابزار شیطان برای تسلط برانسان است، و انسانی که نا امید شود بهترین طعمه برای بهره‌مندی شیطان رجیم است که به هر کاری انسان را وادارد. در حقیقت یکی از ترفندهای شیطان این است که اگر شخصی توبه کرد تلاش میکند که وی را منحرف کرده تا دوباره به گناه آلوده شود و زمانی که آلوده شد و دوباره توبه کرد، باز دوباره وی را دچار همان خطا کند و زمانی که چندین بار این اشتباه تکرار شد، شیطان به فرد گناهکار این گونه تلقین میکند که تو دیگر خوب نمیشوی، به همین خاطر نمیخواهد توبه کنی، و اگر هم توبه کنی خدای از تو قبول نمیکند، شیطان با این گونه تلقین‌ها به ما را از بازگشت به سوی خدای متعال باز میداردو بعد انسانی که از خدای جدا شده است مانند برگی که از درخت جدا شده تحت طوفان‌های هوا و هوس قرار گرفته و به نابودی کشیده می‌شود به همین خاطر هیچگاه نباید ناامید شد که این خودش گناهی بزرگتر است. در زمان طلب استغفار باید به این نکته دقت داشت که خدای متعال از توبه بنده‌اش خوشحالتر می‌شود از شخصی در بیابان زاد و توشه خودش را گم کرده است و در حالت هلاکت آنها را پیدا کرده است. برای ما گناهکارهای چه چیزی بهتر از این که خدای متعال خطاب به ما زمانی که توبه می‌کنیم می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ[بقره/222] خداوند، توبه‌کنندگان را دوست دارد.»
تصویر کمالی کمالی 07 مرد, 1399 چه کسانی خدا را مسخره می‌کنند!
با سلام و احترام فکر میکنم آنچه نویسنده این مقاله در تلاش بوده که به آن بپردازه، صرفا نقض توبه به وسیله گناه بوده است نه اینکه بخواهد شخصی را ناامید بکند آنچنان که شما بزرگوران به این موضوع اشاره کرده‌اید، بلکه هدف ایجاد انگیزه برای ترک گناه است، آنچنان که از حدیث امام رضا(علیه‌السلام) نیز این مضمون استفاده می‌شود. در واقع قبل از اشکال به نوشتار باید هدف نویسنده را نیز مد نظر قرار داد، و هدف این نوشتار ایجاد خوف در مخاطب است، همان گونه که زمانی به دعای کمیل امام علی(علیه‌السلام) توجه میکنیم، بخش خوفی آن رجحان دارد بر بخش رجا و امیدواری آن. به احادیث که از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نیز که به ما رسیده است، این موضوع مشهود است یعنی برخی اوقات امامان معصوم(علیهم‌السلام) مخاطب خویش را از خدای متعال می‌ترسانده اند و برخی اوقات به آنها امید می‌داده‌اند. اما در مورد حدیث امام رضا(علیه‌السلام) لازم است به این نکته اشاره کنیم، که مضمون این حدیث در مورد مسلمانان است، نه آنگونه که دوست عزیزمون که بیان کردند، این حدیث را مربوط به کفار بدانیم، اما اینکه گفته شده که مضمون حدیث مفهومش جدی نبودن شخص توبه کننده است، سخن صحیح است، اما همان گونه که از منطوق حدیث فهمیده می‌شود این جدی نگرفتن خودش شبیه نعوذ بالله مسخره کردن خدای متعال است، به همین خاطر در حدیث امام رضا علیه السلام می‌فرماید کَالمُستَهزئَ بربِّهِ مانند شخصی است خدای مسخره کرده است. اما همان گونه که از احادیث و آیات قرآن فهمید یک مومن واقعی باید بین خوف و رجا زندگی کند.    
تصویر کمالی کمالی 04 مرد, 1399 حجاب حکم تغییر ناپذیر اسلام
با سلام و احترام سخن شما در مورد بخشی از چادری‌ها صحیح است، چون متأسفانه فلسفه حجاب که داشتن حیا است خوب تبیین نشده است.  

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 154