مطالب دوستان نصیری

تصویر کمالی کمالی 28 فرو, 1399 قرآن و نظریه داروین
سلام علکیم در نظریه تکامل سخن اصلی خلق مرحله به مرحله بشر نیست، بلکه موضوع اصلی چگونگی طی این مراحل است، و گرنه خود قرآن مجید نیز به طی خلق مرحله به مرحله بشر اشاره دارد آنچنان که می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُراب ثُمَّ مِنْ نُطْفَة ثُمَّ مِنْ عَلَقَة ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ[غافر/67] «او کسى است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، بعد از علقه (چیزى شبیه به خون منعقد)، بعد شما را به صورت طفلى از شکم مادر بیرون مى فرستد، سپس به مرحله کمال و قوت و توانائى مى رسید، بعد از آن به مرحله پیرى، هر چند گروهى از شما پیش از رسیدن به این مرحله ، مى میرند و هدف آن است که به سرآمد عمر خود برسید، شاید تعقل کنید.» و این آیه از قرآ ن نیز که شما به آن اشاره کردید نظر به این آیه دارد.  
تصویر کمالی کمالی 17 فرو, 1399 کرونا فرصتی برای بیداری!
بله متأسفانه مردم خوابند وقتی که میمرند بیدار می‌شوند
تصویر کمالی کمالی 17 فرو, 1399 اعتراف علم به آثار مخرب فیلم‌های پورن
با سلام و احترام بلکه برای کسی که چنین تخیلاتی انجام میدهد چنین آثاری نیز وجود دارد بلکه چون چنین فردی استمناء را انجام می‌دهد آثار مخرب بیشتری بر وی وارد می‌شود برای مطالعه در این زمینه می‌توانید به این مطلب مراجعه کنید. اعتراف علم به آثار ویران‌گر استمناء
تصویر کمالی کمالی 02 فرو, 1399 لطفا در مورد شعیب بن صالح و خروج آن بگویید؟
سلام علکیم در روایات اشاره‌ای به خال کف دست شعیب بن صالح نشده است، بلکه در روایات این گونه آمده است که فرد هاشمی وجود دارد که شعیب بن صالح وی را همراهی می‌کند و این فرد است که دارای خالی بر روی کتف و در برخی روایت کف دست راست است، به عنوان نمونه به این موارد دقت کنید: امیرالمؤمنین امام علی(علیه‌السلام): پرچم‌های سیاه با سفیانی درگیر می‌شوند، در بین آن‌ها جوانی از بنی هاشم است که در شانه چپ او خال است و فرمانده آن مردی از بنی تمیم است که شعیب بن صالح خوانده می‌شود پس اصحاب سفیانی را از منهزم می‌کند.( فتن ابن حماد، ج1، ص314. ) امام باقر(علیه‌السلام): جوانی از بنی هاشم که در کف دست راست او خال سیاه است، خروج می‌کند از خراسان همراه رایات سود و شعیب بن صالح در رکاب آن جوان است که اصحاب سفیانی را شکست می‌دهد.( الملاحم و الفتن، سید ابن طاووس، ج1، ص53. ) اما این مطلبی که شما در سوال خویش آن را مطرح کردید اگر بخواهیم در مورد این فرد هاشمی به میان آوریم، می‌توان به صرف احتمال آن را قبول کرد، ولی از متن خود روایات نکته‌ای در رد یا اثبات آن به دست نمی‌آید
تصویر کمالی کمالی 24 اسف, 1398 عمر مادرم چرا کوتاه بود؟
با سلام و احترام از خدای متعال برای مادر بزرگوارتان مغفرت و گذشت خواستاریم، ان شاء الله با حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) محشور باشند و از شفاعت ایشان بهره مند شوند. اما در مورد سوالی که مطرح کردید، لازم است ابتدا به ماهیت دنیا اشاره‌ای بکنیم، دنیا بستری است که خدای متعال برای انسان‌ها قرار داده است که تا در آن برای سرای آخرت خویش کوله باری برداشته تا به آن سرمنزل مقصود برسند. از این‌رو خدای متعال برای اساس حکمت و مصلحت مسیرهای مختلف برای بشر قرار می‌دهد و هرکدام را به نحوی مورد آزمایش قرار می‌دهد، تا در این مسیر هر شخصی بر  اساس انتخاب خویش بهترین توشه را بردارد. که این آزمایش‌ها برای افراد دیندار سبب رشد است و برای افراد غیر دیندار سبب گمراهی است. یکی از این امتحانات الهی، بلاها و مشکلاتی است که در زندگی بشر به وجود می‌آید که بر اساس روایت معمولاً در زندگی افراد مؤمن بیشتر است.( اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص258(باب شدة ابلاء المومن حدیث25) به همین خاطر ما دقیقاً نمیدانیم که چرا خدای متعال یک نفر را بیمار می‌کند یا عمری را کوتاه یا بلند می‌کند گرچه در روایات به عواملی برای این موضوعات اشاره شده است عواملی مانند صدقه دادن، صله رحم و ... اما اینکه فرمودید مادر گرامی شما در آخر عمر شریفشان دچار بیماری شده و سختی کشیده‌اند، مطمئن باشید این بیماری و سختی برای ایشان خیر و برکت بوده است که ان شاء الله در روز قیامت پاداش آن را خواهند دید آنچنان که روایات متعددی به این موضوع اشاره دارد، که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می‌کنیم: امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد ، مگر به درد و بیماری ای که در بدنش حادث شود. (اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255 ؛باب شدة ابلاء المومن حدیث 14) امام باقر(علیه‌السلام): خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است[همان،حدیث7] و به طور قطع شما نیز که در مقابل این مصیبت صبر نشان داده‌اید از لطف الهی بهره‌مند خواهید شد. ان شاء الله
تصویر کمالی کمالی 24 اسف, 1398 دینی . چرا باقی کتب مقدس تحریف شدند؟
با سلام و احترام شکی نیست که همه کتب آسمانی، کلام الهی هستند و آن چیز که نزد خدا است و اصل کتاب های نازل است، نزد خداوند مصون و محفوظ از هر چیزی است اما چیزی که بر انسان ها نازل شده، وضع متفاوتی داشته است. غیر از قرآن تمامی کتب آسمانی دچار تحریف شده اند. بدیهی است اگر اراده الهی به مصون نگاه داشتن سایر کتب آسمانی تعلق می گرفت، یقیناً هیچ کدام از آن کتب تحریف نمی گردید، لیکن حکمت هایی اقتضا می کرد که فقط قرآن کریم از تحریف مصون بماند. البته این سخن به این معنا نیست که اراده الهی به تغییر این کتب آسمانی تعلّق گرفته، بلکه بدین معنا است که انسان ها با اختیار خود می توانند باعث تحریف کتب آسمانی شوند و خداوند مانع این کار نمی شود، اراده خداوند گزاف نیست، بلکه اراده او طبق مصلحت و حکمت جریان می یابد. در مورد عدم تعلّق اراده الهی بر جلوگیری از تحریف کتاب های آسمانی گذشته به این نکات می توان اشاره نمود: 1ـ چون ادیان پیشین برای مقطع و برهه ای از تاریخ کارآیی داشته اند و قهراً با پیشرفت زمان و تاریخ باید در آن ها تحولاتی حاصل می شد، حفظ آن کتاب ها برای همیشه ضروری نبوده است. 2ـ برای حفظ یک متن به صورت اصلی شرایطی لازم است که باید به طور طبیعی فراهم باشد، به عبارت دیگر خداوند اراده خویش را بر اساس علل و شرایط عادی قرار داده؛ بنابراین در اعصار گذشته، تکامل خط و کتابت به آن میزان نبوده است که بتواند متنی را در بستر خویش و به صورت کامل حفظ نماید، یا اصلاً کتابت صورت نمی گرفته و سینه به سینه نقل می شده و یا این که امکانات کم بوده و کتابت به صورت وسیع صورت نمی گرفته است یا انسان ها به آن اندازه از رشد و بلوغ نرسیده بوده اند که بتوانند کتاب های خود را از دستخوش تحریف حفظ کنند که با رشد تمدن بشری و بلوغ ا نسان ها امکان این امور حاصل شد. 3ـ چون اسلام دین ابدی و قرآن آخرین کتاب آسمانی و کامل ترین آن ها است، باید از دستخوش تحریف و دگرگونی مصون بماند، چرا که اگر تحریف می شد، نقض غرض لازم می آمد. از طرفی آخرین کتاب آسمانی است که راهنمای سعادت انسان‌ها تا نهایت است. از سوی دیگر با تحریف، این غرض حاصل نمی شود، ولی سایر کتب آسمانی مربوط به مقطعی از زمان است. 4ـ بر خلاف پیامبران سابق که معجزه آن ها چیزی غیر از کتاب آسمانی بوده، قرآن مجید، معجزه اساسی پیامبر اسلام بوده است؛ و چون باید در اعصار آینده وجه اعجازی قرآن همچمان حفظ شود تا برای گروندگان آینده به دین اسلام همچنان معجزه ای وجود داشته باشد، پس طبعاً باید قرآن محفوظ بماند تا معجزه جاودان باشد.   اما نکته دیگری اینکه خدای متعال هیچ کس را گمراه نمی‌کند، بلکه این انسان‌ها هستند که به خاطر رفتار اشتباه خویش مسیر ناصحیح را طی می‌کنند، اما اینکه برخی افراد به خاطر این کتاب‌های تحریف شده گمراه می‌شوند، موضوعی است که قابل انکار نیست، ولی باید توجه داشت که خدای متعال بر اساس حکمت و مصلحت خویش به طور قطع در جلو پای چنین افرادی مسیر صحیح را قرار داده است،(که به عنوان نمونه می‌توان به تحریفاتی اشاره کرد که با عقل بشر همخوانی ندارد به همین خاطر انسان می‌فهمد که این کتاب‌ها قابل تبعیت نیستند) ولی این افراد با اختیار خویش مسیر ناصحیح را طی کرده و به متابعت از این کتاب‌ها پرداخته‌اند. اما به طور قطع اراده الهی به این تعلق گرفته است که یک کتاب و یک دین در میان بشر وجود داشته باشد، آنچنان که خدای متعال در قرآن در این زمینه می‌فرماید: « يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ * هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ [توبه/32-33] کافران می‌خواهند که نور خدا را با دهانشان (به نَفَس تیره و گفتار جاهلانه خود) خاموش کنند و خدا نگذارد تا آنکه نور خود را در منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند هر چند کافران ناراضی و مخالف باشند. * اوست خدایی که رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان عالم تسلط و برتری دهد هر چند مشرکان ناراضی و مخالف باشند.»
تصویر کمالی کمالی 21 اسف, 1398 انسان از منظر «آرتور شوپنهاور» فیلسوف خداناباور
از دیدگاه دین مبین اسلام، انسان حیوان وحشی نیست، انسان حی متأله است، یعنی موجودی که خداجوی خداخواه خداشناسی است، ولی اینکه چرا انسان‌هایی از این واقعیت خویش دور می‌شوند بحث مفصلی دارد. ولی باید دقت داشت که تفاوت مهم دیدگاه اسلام با تمدن غرب در این است که از دیدگاه تمدن غرب انسان حیوانی هستی که اندیشه میکین، حیوانی هستی که تمدن سازی و ... تعریف‌های دیگر که همه ذیل حیوان بودن بیان می‌شود و انسان را تنها در این حد قرار می‌دهد. ولی از دیدگاه دین مبین اسلام، انسان حیوان نیست، بلکه موجود متعالی است که همه هستی به یُمن وجود وی خلق شده‌اند. گرچه بعضی اوقات به خاطر نادیده گرفتن هدف خلقت و ویژگی‌های خویش به مطالب پست توجه می‌کند. برای مطالعه در این زمینه می‌توانید به این مطالب مراجعه کنید: آيا ذات ما انسانها بهشتي است؟   ؛ مراتب نفس
تصویر کمالی کمالی 21 اسف, 1398 شبهه غسل شبانه حضرت زهرا(س) و نامحرمیت زن بعد از وفات، به شوهرش
شما در متن خودتون چندتا مطلب را اشاره کردید که لازم هست به صورت کلی در موردش توضیح بدم، اول اینکه اگر مطلبی به کسی نسبت می‌دهید حتماً سندش را بیان کنید، مخصوصاًاین مطلب که از مقام معظم رهبری نقل کردید در نداشتن کتاب رجالی!!؟؟؟ بعد باید دقت کرد که حدود 100 سال خلیفه اول و دوم نقل حدیث را ممنوع کرده بودند، به همین خاطر نقل حدیث در اهل تسنن بعد از فاصله صد ساله اتفاق افتاده است، به همین خاطر کتابهای حدیثی اهل تسنن ضعیف است، بر خلاف شیعه که از ابتدا با تشویق رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) و اهل بیت(علیهم‌السلام) به حدیث اهتمام داشته‌اند. نکته بعدی شما که سخن از رجال میزنید روایت کتاب صحیح بخاری و کتابهای معتبر دیگر اهل تسنن را به کنار میگذارید و به روایت مرسل بیهقی متوسل میشود که در نهایت ضعف هست، این که رسوایی شما را از عدم آگاهی به علم رجال فریاد می‌زند. البته اگر می‌خواهید در مورد این حدیث مطالعه بیشتری داشته باشید و با ضعف‌های آن آشنا شوید این مطلب را مطالعه کنید: شعبی و جعل حدیث «رضایت فاطمه» بعد بحث اصلی ما در مورد فدک بود، ندیدم به اسنادی که در مورد بخشش فدک بود چیز بگید، ظاهراً مطلبی نداشتید، حالا به خوبی مشخص شد که فدک اصلاً ارث نبوده است بلکه قبل از وفات رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) به ایشان بخشیده شده است.  و اینکه با چه دلیل شرعی خلفاء در خانه رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) دفن شده‌اند!؟ نکته دیگر اینکه چون بحث فدک هست، من تلاش میکنم خیلی بحث را متفرق نشود به همین خاطر بعضی از مطالب پراکنده شما را پاسخ نمی‌دهم، اما چون بعدها افرادی شاید این مطلب را بخوانند لازم است این مطلب را توضیح بدهیم که شیعه برای صحابه رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) احترام زیادی قائل است، ولی صحابه‌ای که با عهد با پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایستاده باشند، به همین خاطر آیه که شما در مورد صحابه بیان کردید، صرفاً نشان میدهد که صحابه در آن زمان حضور داشته‌اند انسان های خوبی بوده اند اما اینکه بعدها نیز در مسیر خویش استقامت نشان دادن یا خیر موضوعی است که تاریخ و آیات قرآن در مورد برخی از ایشان تأیید نمیکند، همان گونه خدای متعال در مورد بنی اسرائیل این گونه می‌فرماید: «يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ[بقره/47]» ولی بعداً در آیات متعددی از قرآن مجید این قوم را مورد مواخذه قرار میدهد چون بر عهدهای خویش پایبند نبوده‌اند   به عنوان نمونه در مورد طلب توبه کردن که شما به آن اشاره کردید می‌توانید به این مطالب مراجعه کنید: توبه پیامبران و امامان به چه منظورى بوده‏است؟ ؛ اگر پیامبران معصومند،چرا همواره از خداوند آمرزش می خواستند؟ دوست عزیز اگر می‌خواهید بحث ما ادامه پیدا کند، باید سر یک موضوع با یکدیگر سخن بگوییم، و گرنه حرف‌های پراکنده ما را از مقصد اصلی دور می‌کند، آغاز سخن از دلیل ناراحتی پاره تن رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خلیفه اول بود و بعد از آن شما علت این غضب را فدک بیان کردید، بعد بحث به سوی فدک و موضوعات مرتبط با آن پیش رفت، به همین خاطر توصیه میکنم فعلاً ذیل همین موضوع بایکدیگر سخن بگوییم که بحث به خوبی تبیین شود، و حق آشکار گردد، و گرنه با صرف ادعا بحث پیش نمی‌رود.
تصویر کمالی کمالی 20 اسف, 1398 بازی کردن با احساسات دیگران به وسیله چت
با سلام و احترام   بر اساس آیه 22 سوره نور که خدای متعال می‌فرماید: « وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ آنها بايد عفو كنند و صرفنظر نمايند، آيا دوست نمي‏داريد خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند غفور و رحيم است. »   بهتر است که انسان نسبت به خطائی که از شخص می‌بنید عفو و گذشت برخورد کند، چون اینکار زمینه را برای بهره بردن از لطف ویژه الهی در ما آماده می‌کند، اما اگر شخصی نتوانست از خطای دیگران چشم پوشی کنید به این معنا نیست که چنین فردی دیگر مورد رحمت الهی قرار نمی‌گیرد، بلکه از این لطف ویژه الهی خویشتن را محروم کرده است. که عبارت بود از چشم پوشی به سادگی از خطاهای یک فرد است   اما اگر شما یک فردی را بخشیدید به این معنا نیست که این فرد دیگر نتیجه عمل خویش را نخواهد دید، بلکه بخشش شما یکی از زمینه‌های بهره بردن آن فرد از لطف الهی است، ولی دیگر عوامل مانند پشیمانی شخص از اشتباهی که انجام داده یا طلب توبه کردن و... نیز در اینکه این فرد دیگر تقاص عمل خویش را پس ندهد موضوعیت دارد. به همین خاطر شاید شخصی مورد بخشش شما قرار بگیرد، ولی باز به خاطر عمل خویش در دنیا و آخرت مورد عقوبت قرار بگیرد، مگر آنکه خود فرد نیز از خطایی که انجام داده است توبه کرده و اظهار پشیمانی کند. در حقیقت بخشش شما، بیشتر از آنکه به نفع فرد خطاکار باشد، به سود خود شماست، زیرا سبب می‌شود که خدای متعال با نگاه ویژه‌ای به شما نظر کند و از خطاهای شما بگذرد، علاوه بر اینکه خود کینه‌ای که شما به خاطر رفتار این فرد دارید، سبب می‌شود که در زندگی مادی خویش از آسایش بهره‌مند نباشد. هیچگاه این آیه شریف قرآن مجید را فراموش نکنید که «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا [اسراء/7] اگر نیکی و احسان کردید به خود کرده‌اید و اگر بدی و ستم کردید باز به خود کرده‌اید.»
تصویر کمالی کمالی 18 اسف, 1398 شبهه غسل شبانه حضرت زهرا(س) و نامحرمیت زن بعد از وفات، به شوهرش
دوست عزیز، گرچه قبلاً گفتم که به ذیل روایات که مورد آیه 26 سوره اسراء مطرح شده است مراجعه کنید تا داستان فدک برای شما مشخص شود ولی متأسفانه گویا چنین کاری را انجام ندادید. به همین خاطر من فقط به سه نقل از کتاب‌های شما بسنده میکنم: و اگر اشتیاقی داشتید به همان کتاب های تفسیر خویش ذیل آیه مورد نظر مراجعه کنید: «شیخ شهاب‌الدین حموی شافعی» از علمای اهل سنت در «معجم البلدان» می‌نویسد: «فدک ملکی است که اختیار آن را خدا به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) واگذاشته است و ایشان آن را به امر خدا به دخترش فاطمه بخشیده است. حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) فرمود: «قطعاً رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) آن را به من بخشیده اما ابوبکر گفت: باید برای آن شاهد بیاوری …![معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۷۰] سیوطی از مفسیرن اهل سنت در تفسیرش «الدرالمنثور» از ابوسعید خدری نقل کرده است که گفت: «هنگامی‌که آیه شریفه، «وَ آتِ ذِی القُربَی» نازل شد، رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فاطمه(سلام‌الله‌علیها) را صدا زد و فدک را به او بخشید. او با همین سند از قول ابن‌عباس هم نقل کرده که گفت: «هنگامی‌که این آیه شریفه نازل شد، رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فدک را ملک قطعی و شخصی فاطمه(سلام‌الله‌علیها) قرارداد».[درالمنثور، ج ۴، ص ۱۷۷؛] «حافظ ابوالقاسم حسکانی» از علمای اهل سنت در «شواهد التنزیل» از ابوسعید خدری نقل کرده که: «وقتی آیه «وَ آتِ ذِی القُربَی حَقَّهُ» نازل شد، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فاطمه را صدا زد و فدک و اطرافش را به او عطا کرد و فرمود: «این تقسیمی است که خدای تعالی برای تو و نسل تو قرار داده است».[شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۳۴۰] بعد جواب این سوال مهم را ندادید که چرا الان خلفاء در خانه رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) دفن هستند!؟ کاش برای این مطلب هم توجیهه بیان می‌کردید!؟ که گمان کنم مطلبی نداشتید.   اما در مورد خلیفه اول ابوبکر، که گفتید که «ابوبگر اولین مرد بالغی بود« مشخص است که می‌خواهید فضیلت امام علی(علیه‌السلام) را در ایمان آوردن به رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) انکار کنید، حال آنکه این مطلب قابل انکار نیست، اما در مورد این موضوع اول از همه بنا بر برخی از نقل های خود اهل تسنن ابوبکر نفر چهارم بوده است که ایمان آورده است[ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۳۵۵ق، ج۱، ص۲۶۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۱۰؛ قس: ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۳۵۵ق، ج۱، ص۲۶۲؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۱۶؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۲۳.] و بنا بر برخی دیگر از نقل های خود شما نفر 50 بوده است[طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج‌۲، ص۳۱۶.] اما نمیدانم این قدر صفات خوب چطوری برای کسی که از دستور پیامبر خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) سر پیچی کرده است و به خاطر این کار مورد لعن ایشان قرار گرفته است شما بر می‌شمارید، زیرا بر اساس نقل های خود اهل تسنن ابوبکر در سپاه اسامه حضور داشته است،[ ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۲، ص۱۴۶؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۵۰.] ولی متأسفانه از فرمان ایشان سر پیچی کرده و به همین خاطر مورد لعن رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) قرار گرفته است.[ ملل و نحل ج1 ص 129 چاپ بيروت و در چاپ دار المعرفه ج1 ص 23 در چاپ قاهره ص 13.] اما در مورد اینکه گفتید که چرا مولای متقیان امام علی(علیه‌السلام) نسبت در زمان ابوبکر اعتراض نکرد این بابت آن تعهدی بود که ایشان به رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) داده بودند که سبب تفرقه بین مسلمانان نشوند. اما در مورد ازدواج دختر ابوجهل فکر کنم پست هایی که خدمت شما ارسال شده است نگاه نکردید، چون صرف نقل یک داستان دلیل بر صحت آن نمی‌شود بلکه بایدسندآنها مورد بررسی قرار بگیرد که آدرس هایی که دادم همه این داستان را بر اساس سندهای اهل تسنن و شیعه مورد بررسی قرار داده‌اند و به ضعف آن اشاره کرده‌اند لطف کنید یک بار دیگر آنها را بررسی کنید.  اما در مورد عصمت پیامبر خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) هیچ اشاره به آیه تطهیر و آیات متعددی که از قرآن مجید بدون هیچ قیدی اطاعت از رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) را در کنار اطاعت الهی قرار می‌دهد نکردید آیاتی مانند: 59 سوره نساء که خدای متعال می‌فرماید:  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ   و.... که به صراحت اشاره به عصمت نه تنها در وحی بلکه در تمام شئون زندگی رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) میکند. اما در مورد توسل، مطلبی گفتید که از شأن و مقام شما به شدت می‌کاهد توقع داشتم حدأقل سیره صحابه را در این زمینه نگاه می‌کردید، بعد می‌آمدید شیعیان را مورد اتهام قرار می‌دادید، و گرنه توسل مربوط به تمام مسلمانان هست و ارتباطی به شیعه ندارد، و از دیدگاه شیعه هر کسی هم خودش به صورت مستقیم می‌تواند به خدا متعال مراجعه کند و هم می‌تواند دیگران را واسطه قرار دهد. برای سیره صحابه در این زمینه به این مطلب مراجعه کنید: «توسل در احادیث اهل سنت و سیره مسلمین ، برادر بزرگوار، تعجب از شماست که از نهج البلاغه استشهاد می‌کنید ولی یک بار خطبه شقشقیه امام علی(علیه‌السلام) را که در این کتاب آمده است مطالعه نمیکنید که تمام ادعاهای شما را به باد میدهد و نشان میدهد که ایشان حکومت را حق خویش می دانسته است و اگر با معاویه این گونه صحبت میکند به خاطر مبنایی است که معاویه قبول دارد.        توصیه میکنم بدون تعصب حدأقل کتابهای خودتان را یکبار درست مطالعه کنید   و السلام علی من اتبع الهدی

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 154