نظرات o.m.i.d

تصویر o.m.i.d o.m.i.d 29 شهر, 1397 فرار از ازدواج و ناامیدی نسبت به آینده بخاطر خودارضایی

من منکر این نیستم که خیلی از دختر خانمای مجرد و سن بالا واقعا خانمای خیلی خوبی بودن و خوب تحت یه سری شرایط نتونستن ازدواج کنن ولی این رو هم نمیشه نادیده گرفت که تلاش خود این خانما برلی مزدوج شدن چقدر بوده. دختری که یکسره کز کرده گوش خونه و هیچ تعامل اجتماعی نداره و اصلا دیده نمیشه خوب چجوری انتظار که راه به راه براش خواستگار بیاد. در نتیجه تعداد خواستگارا محدود میشه و احتمال اینکه اون کیس مورد نظر خانما بیاد سراغشون کم میشه و همین میشه که سنشون برای ازدواج میره. از طرفی هم خانما باید اینو در نظر داشته باشن که آقایون معمولا دنبال دخترای کوچکتر از خودشون میرن( اگه اشتباه نکن تو اسلام به اختلاف سنی ۳ تا ۷ سال اشاره شده) و کمتر سراغ هم سن خودشون هستن و اینم یکی از مسائلی هست که باید در نظر بگیرن.

از آسون گرفتن صحبت کردین. خیلی دوست دارم بدونم منظور شما از آسون گرفتن چیه؟؟؟ حداقل انتظارتون از یه پسر چیه دقیقا؟؟؟ دوست دارین اونی که قرار همسرتون بشه چه ویژگی هایی داشته باشه؟؟؟؟؟ 

تصویر o.m.i.d o.m.i.d 28 شهر, 1397 فرار از ازدواج و ناامیدی نسبت به آینده بخاطر خودارضایی

اون خانمای محترم از خر شیطون بیان پایین و حاضر باشن زندگی رو از صفر شروع کنن و سختی بکشن مطمئن باشن خیلی بهتر از من نصیبشون میشه. 

تصویر o.m.i.d o.m.i.d 28 شهر, 1397 فرار از ازدواج و ناامیدی نسبت به آینده بخاطر خودارضایی

بزارین رک و راست بهتون بگم که چرا ازدواج نمیکنم. به دو دلیل فراریم از ازدواج:

۱- ناتوانی جنسی: ممکنه بگین از کجا میدونی که همچین مشکلی داری. باید بگم که کاملا مشخصه شخصی مثل من که به مدت ۵ سال اعتیاد داشته به اینکار و در حد افراط( بعضی روز ها ۵ بار ) این کار رو انجام داده قطعا به بیماریای مثه زودانزالی و نباروری و عدم لذت از رابطه و.... مبتلا شدم و تو این هیچ شک و شبهه ای نیست. ممکن بگین خوب اینا راه درمان داره و مشکل خاصی نیست که باید خدمتتون عارض بشم که طبق پرس و جو و تحقیقایی که من کردم متاسفانه این بیماریا راه درمان قطعی براش وجود نداره و کسی که بهش مبتلا بشه تقریبا باید قید ازدواج رو بزنه. چون متاسفانه اعتیاد ۵ ساله این غریزه کوفتی رو از حالت طبیعی خارج کرده و بیشتر این مشکلات هم ریشه ذهنی داره و کدای طبیعی مربوطه تو ذهن به طور کل از بین رفته و تا اونجایی که من میدونم کاری از دست هیچ کس بر نمیاد برگردوندن این مسیر به حالت طبیعی. 

۲- مشکلاتی هست که برای آینده تحصیلی و شغلی من به وجود اومده و منو از استعدادام و تواناییام به شدت دور کرده. من الان دانشجوی ترم ۲ پرستاریم. رشته ای که هیچ وقت بهش فکر نمیکردم و به عنوان شغل آینده بهش فکر نمیکردم ولی خوب به خاطر عوارض این کوفتی و اثراتی که روی حافظه و تمرکز و هوشم گذاشته بود باعث شد که نتونم توی کنکور موفق بشم و به رشته پزشکی که رشته مورد علاقم هست برسم و یجورایی از سر ناچاری وارد رشته پرستاری شدم. الانم باتوجه به وضعیتم چاره ای جز ادامه ی این رشته ندارم و باید این رشته رو هرجوری هست ادامه بدم گرچه واقعا زجر میکشم تو این رشته. عزم خودم رو جزم که بعد از این ۴ سال دوباره با آمادگی کامل کنکور بدم برای پزشکی. چون هیچ جوره حاضر نیستم به عنوان یه پرستار تو بیمارستان خرد و خاکشیر بشم‌. چون متاسفانه تو این کشور این رشته هیچ جایگاهی نداره و جز بی احترامی چیزی نصیب پرستارا نمیشه. حالا هر چند سال که طول بکشه پشت کنکور میمونم تا پزشکی قبول شم. بعدشم که یه مسیر تقریبا ۲۵ ساله برای به ثمر رسوندن پزشکی تا بالاترین مراحل در پیش دارم که خوب همین وضعیتم تا حد زیادی دیگه فرصت ازدواج به من نمیده و منم حاضر نیستم تحت هیچ شرایطی دست از پزشکی بکشم و یا اینکه در طی دوران تحصیل ازدواج کنم چون تحصیل تو پزشکی و ازدواج منافات داره با هم دیگه.

میبینین همه ی شرایط دست به دست هم دادن تا من مجبور بشم این غریزه رو سرکوب بکنم و هیچ چاره ای جز این ندارم.

حالا نظرتون چی هست؟؟؟؟ بازم میگین من نباید قید ازدواج رو بزنم؟؟؟؟

تصویر o.m.i.d o.m.i.d 27 شهر, 1397 فرار از ازدواج و ناامیدی نسبت به آینده بخاطر خودارضایی

ازدواج فقط نیاز جنسی نیستش که طرف تا دید نیاز به ارضای این غریزه ی کوفتی داره بدو بره دنبال فراهم کردن امکانات ازدواج بدون اینکه به جنبه های دیگه زندگی به آمادگی های روحی و اقتصادی و بلوغ فکری و ..... توجه کنه. در ضمن دوست عزیز یه کارشناس خبره به هیچ وقت ازدواج رو به عنوان راه درمان اصلی برای این موضوع مطرح نمیکنه چون اون کارشناس از تمامی تبعات منفی جنسی و جسمی این اعتیاد خبر داره و میدونه این عوارض چه قدر ویران کنندس برای یه ازدواج. بنابراین اولین توصیه ای که میکنه اینکه در کنار یادگرفتن روشا برای کنترل این غریزه کثیف به متخصصای ارولوژی و طب سنتی مراجعه کنه برای چکاپ شدن و اطمینان از سلامت جنسیش چون این کار مثه اسیدای قوی صنعتی نابود میکنه سیستم تناسلی رو. بنابراین ازدواج شرایطشون رو بدتر میکنه و هیچ کمکی بهشون نمیکنه. این از این.

من هیچ وجوبی برای ازدواج نمیبینم چون همین اسلامی که همچین حکمی داده قبلش هم گفته کسانی که شرایط اردواج نداره( حالا شرایط هم میتونه اقتصادی هم سلامتی هم فرهنگی و خیلی چیزای دیگه) باید عفت و پاکی پیشه کنه. تو شرایط منم که از نظر سلامتی دارای نقص زیادیم و به این راحتیا درمان پذیر نیس نباید به فکر ازدواج باشم.

اینکه طرف تا قبل از ازدواج پاک بوده و حالا بعد از ازدواج دچار شده با کسی که قبل از ازدواج هم این مشکلا رو داشته از زمین تا آسمون اختلاف دارن. پس هیچ جوره نمیشه مقایسه کرد.

اگه دقت کرده باشین من گفتم هم پاکی و هم سلامتی که خوب دو مورد هم ارتباط تنگاتنگی با هم دارن. مانعی که در اثر انحراف جنسی برای ازدواج پیش میاد دقیقا همون عوارض جنسی اینکار هستش که متاسفانه هیچ راه حلی حداقل از نظر علم پزشکی برای رفع کردنش قبل از ازدواج وجود نداره و خوب بعد از ازدواجم که معلوم نیس درمان بشه یا نه. آدم عاقل تو همچین وضعیتی بین بد و بدتر گزینه بد رو انتخاب میکنه که خوب گزینه بد مجرد موندن و تن ندادن به خفت و خواری عوارض و خرد نشدن غرور هستش.

دلایلم برای کناره گیری از ازدواج کاملا معلومه. شخصیتای بزرگی مثه نیوتون بدون ازدواج و با بی اعتنایی به این غریزه به مقامای علمی بسیار بزرگی رسیدن.

این فشار روحی و جنسی که وجود داره برای یه دوره خاص( مخصوصا جوونی) هستش که خوب اینم با عمل به راهکارای مربوط به سرکوب و کنترلش میشه مهارش کرد بدون اینکه بخوای به یه ازدواج خفت بار تن بدی.

در مورد داستان حضرت علی هم باید بگم که ایشون با افراد عادی مثه ما خیلی فرق داشتن و بینششون و طرز دیدشون با ماها متفاوت هستش و مطمئنا چیزی میدونستن که برای اون جوون همسر اختیار کردن. پس نمیشه گفت چون حضرت علی این کار رو کرد دیگه همه ی ما هم باید اینکار رو بکنیم. من از یکی از کارشناسا شنیدم که میگفتن مدت زمان پاکی هر شخصی برای رسیدن به ثبات حداقل باید به اندازه تعداد سالای گرفتاری باشه و خوب تا تعادل در شخص نباشه ازدواج حماقته محضه.

افسردگی من مربوطه شکستایی هستش که عامل خودارضایی بوده نه شکستایی که در راه ترک خودارضایی خوردم. وقتی کسی بتونه این نیاز سرکش رو کنترل بکنه و در کنارش خودشو سرگرم کارای مختلف کنه و اصلا به وجود این غریزه اهمینی نده انگار نه انگار که اصلا همچین چیزی تو وجودش هست دیگه نباید مشکلی داشته باشه. نیاز به همدم و تنهایی و اینها رو هم میتونه از طریق ارتباط عاطفی با خونوادش تا حد زیادی برطرف کنه و یا حتی اینکه خودشو به بیخیالی بزنه. به هر حال مسئله ازدواج رو نمیشه سرسری گرفت.

همونجوری که تو پاراگراف آخر گفتین اصل این غرایز بد نیس. منم اینو قبول دارم ولی وقتی این غریزه سرکش بشه و آینده شما رو متحول بکنه و  کاری کنه از یه حیوونم پست تر بشی و همه چیزتو تو زندگی ببازی سر ندونم کاری و اینکه هیچی از سرنوشت خودت به خاطر عدم کنترل این غریزه لجن ندونستی و زندگیت رو نابود کردی اون موقع هیچ وقت به دید یه نعمت الهی به این غریزه نگاه نمیکنی و اونو بدترین دشمن زندگیت میبینی. سرکشی این غریزه چنان بلایی به سر من آورده که حالم از این زندگی بهم میخوره و حتی بارها به خودکشی فکر کردم. من هیچیم مثه یه جوون ۲۱ ساله نیس. من مثه پیرمرد ۷۰ سالم. دیگه هیچ امیدی به آینده ندارم. حالم از این دنیا بهم میخوره و دعام اینکه زودتر خلاص بشم.

 

تصویر o.m.i.d o.m.i.d 27 شهر, 1397 فرار از ازدواج و ناامیدی نسبت به آینده بخاطر خودارضایی

چی بگم والا. این مصیبت رو همه یجور تاثیر نمیزاره. مثه منم زیادن که به خاطر این غلطی که که کردن از زندگی ساقط شدن. بعدشم بحث ازدواج برای یکی مثه من ریسک بزرگیه. به هر حال ممنون بابت راهنماییتون.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 2