سلام خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
سوال فرمودید که با وجود خوبیهای بسیاری که در حق دوستتون کردید اما با اتهامها و بد رفتاری های ایشون مواجهید و این شما رو عصبانی کرده به نحوی که روحیه انتقام جویی در شما پیدا شده.
هر چند سوال شما بسیار کلی هست و قضیه رو برای ما سر بسته گذاشتید، اینکه مثلا این اتهام چی هست و چی باعث شده که به شما بدبین بشه؟ و اینکه شما قبل از این چه رفتار یا حرفی زدید که ایشون رو به واکنش واداشته؟ چند ساله با هم دوست هستید؟ و شاخصه های دوستی برای انتخاب ایشون چی بوده؟ اما به همین منوال مواردی کلی خدمت شما عرض میشه.
ببینید اینکه آستانه تحمل شما نسبت به این قضیه پایین اومده و اینکه در صدد انتقام جویی براومدید، ناشی از حساسیت شما روی این قضیه است. هر چه حساسیت و تمرکز حواستون روی این قضیه و کنشگری دوستتون بیشتر باشه، بیشتر شکننده تر خواهید شد. هر چه این رفتار دوستتون رو بزرگ بدونید ، به همون ذهنیتی که دارید بیشتر اذیت میشید. اما باید ببینید واقعا لزومی داره این همه به رفتار دوستتون اهمیت بدید و اون رو بزرگنمایی کنید تا به همون نسبت منفعل و شکننده و عصبی بشید؟ جالب اینه که هر چه واکنش شما نسبت به این رفتار تندتر بشه، مجدد رفتار ایشون رو تقویت خواهد کرد، چون دوست شما می بینه که یک نقطه ضعف پیدا کرده که می تونه شما رو بخاطرش اذیت کنه. واکنش شما در ادامه کنشگری ایشون بسیار مهمه.
دو نکته:
1- اولا فقط کافی است که برای چندین مرتبه هیچ واکنشی نسبت به اتهامهای ایشون نداشته باشید، تاکنید می کنم هیییچ واکنشی، حتی لزومی نداره که از خودتون بابت حرفاش دفاع کنید و کارتون رو توجیه کنید، دقیقا طوری برخورد کنید که هیچ اتفاقی نیفتاده، نه حرفی زده و نه اتهامی. به تدریج با این رویه، انگیزه ایشون برای اتهام صفر خواهد شد.
2- اگر این تنش فقط و فقط بین شما دو نفر هستش، و کسی از این تنش ها و اتهامها اطلاعی نداره ، اگر بدونید حق با شماست و کار شما درست هست و هیچ دلیلی برای اتهام زنی وجود ندارد، پس باید مطمئن باشید که کار شما درست است و حق با شماست. براتون اهمیتی نداشته باشه که ایشون چی ذهنیتی نسبت به شما داره. اتهام زنی ایشون تاثیری در حق بودن راه و منش شما نداره پس به رویه خودتون ادامه بدید. اگر دفاع از خود و رفع سوء تقاهمات اثری داشت تاکنون اثر خود رو می گذاشت
اگر نه، واقعا فکر می کنید که وصله ها و اتهاماتی که می زنن واقعا دلیل خاصی داره و شما بهش بهانه دادید باید در اصلاح اون بربیایید، و قبل از اینکه بخواهید دوستتون رو کنترل کنید در صدد بهینه سازی و تنظیم رفتار خود باشید.
بهترین ها رو برای شما آرزومندم
موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت شما
همواره در طول تاریخ، افراد سودجو و دروغگویانی بودند که برای پرکردن جیب خود، از جهل و ناآگاهی مردم سوءاستفاده میکردند و خود را پیامبر، امام، فرزند امام، باب امام و... معرفی میکردند و تعدادی از مردم را دور خود جمع میکردند.
یکی از آنها احمدالحسن البصری است. نام اصلی او احمد اسماعیل گاطع از قبیله صیامر و از اهالی استان بصره در عراق است. وی رهبری یکی از جریانهای دروغین مهدویت را به عهده دارد.
این شخص مدعی، ابتدا خود را فرستاده امام زمان علیهالسلام معرفی کرد؛ سپس بعد از مدتی خود را فرزند حضرت جا زد و بعد از مدتی خود را امام مهدی؛ از مهدیهای دوازدهگانه بعد از امام زمان علیهالسلام دانست که در واقع امام سیزدهم میشود.
وی در جدیدترین ادعایش خود را یمانی میداند و هنوز هم بر همان ادعا مانده است و در فضای مجازی و حقیقی به گونههای مختلف تبلیغ میکند.
هرچند از خود ایشان خبری در دست نیست؛ ولی مدعیان و پیروان ایشان ادعا میکنند که در غیبت به سر میبرد و برایش تبلیغ میکنند.
ادعای این شخص دروغگو، بر چند چیز استوار است:
یک. روایات مهدویت که برخی از آن روایات از نظر سند ضعیف است و برخی از روایات را تقطیع کرده است و خود را با آن روایات تقطع شده، به مردم معرفی میکند و مردم چون میبینند که روایت میآورد، فریب میخورند.
دو. خواب؛ دومین دلیل ایشان خواب است؛ ایشان ادعا میکند که در خواب به او این بشارت را دادهاند؛ لذا میگویند: اگر کسی با شرائط خاص و در زمان و مکان خاص، اذکار خاصی را [که به او میگویند] بگوید، آنچه در خواب دید به آن ایمان بیاورد.
سه. استخاره؛ سومین دلیل ایشان است که میگوید استخاره کنید اگر خوب آمد به من ایمان بیاورید. این مورد هم مانند خواب باید با اذکار خاص باشد.
ایشان برای اثبات کار خویش با مسلمات شیعیان اثنی عشری مخالفت کرده و حتی دست به شورش مسلحانه زد که ابتدا توسط دولت عراق تحت تعقیب قرار گرفت.
نکته مهم، ازآنجاکه فرقهسازی، به نفع دشمنان دین و اسلام است؛ هرچند اصل زنده بودن احمدالحسن، در هالهای از ابهامات است؛ ولی دشمنان در فضای مجازی تا جایی که میتوانند به آن دامن میزنند؛ زیرا ابزار خوبی برای تفرقه و اسلامستیزی است.
چند نکته در مورد یمانی اصلی که در روایات آمده است:
یک. یمانی اهل یمن است؛ در حالیکه این مدعی دروغگو اهل بصره عراق است.
دو. پرچم یمانی راستگوترین پرچمهاست؛ در حالیکه این مدعی، تا به حال سه بار ادعای خود را عوض کرده است.
سه. بر اساس روایات خروج سفیانی، قیام خراسانی و قیام یمانی، در یک سال، یک ماه و یک روز خواهد بود و این مدعی دروغین در حالی ادعای قیام میکند که خبری از دو قیام دیگری نیست.
نکته پایانی اینکه هرچند در داخل کشور برخی از انسانهای ظاهرالصلاح، فریب خوردند و از ایشان پیروی میکنند؛ ولی به شدت دشمنان و بدخواهان ایران و نظام اسلامی و بهخصوص شیعیان، از این گروه تبلیغ میکنند و همین امر برای گمراهی و انحراف این گروه کفایت میکند.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/184073
https://btid.org/fa/news/180089
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه مدتی است با ازدواج برادرتان احساس میکنید نوع رفتارهایش با شما متفاوت شده است و نمیتوانید این مسئله را به اطرافیان مثل مادرتان هم بیان کنید و به شدت احساس بیارزشی میکنید برایم قابل درک است؛ و از اینکه تلاش میکنید در این موقعیت نیز رفتار صحیح و مناسبی را داشته باشید قابل تحسین است و شما را بابت این تلاشهایتان تحسین میکنم.
با توجه به سؤال نکاتی را خدمتتان عرض میکنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
وقتی انسانها درگیر هیجانات منفی میشوند به شدت مسائل شناختی آنها تحت تأثیر قرار میگیرد. در همین زمان وجود خطاهای شناختی نیز بیشتر میشود. یکی از خطاهای شناختی که در سؤال شما مشاهده میشود تفکر همهیاهیچ است. اگر این خطاهای شناختی اصلاح نشوند طبیعتاً رفتار ما نیز نادرست خواهد شد.
اگرچه برایم قابل درک است که در این وضعیت حالتان خراب است اما مراقب باشید به خاطر شرایطی که پیش آمده کل زندگی خود را سیاه تصور نکنید. در هر شرایطی که باشیم جایی برای ناامیدی وجود ندارد.
به خودتان یاد دهید به جای خودخوری، احساسات و عواطف خودتان را بیان کنید. زمانی که از برادرتان ناراحتی میشوید درباره احساستان با او صحبت کنید. به او بگویید زمانی که این رفتار را از شما دیدم به شدت ناراحت شدم احساس کردم در حال انتقاد کردن من هستی. حواستان باشد از لفظ تو استفاده نکنید (تو فکر کردی خیلی درست رفتار میکنی) بلکه درباره احساس خودتان صحبت کنید. در این صورت با صحبتهای شما مقابله نخواهد کرد.
البته مراقب باشید این ابراز احساسات کنار مادرتان نباشد تا تنش جدی وارد نشود.
اگرچه دیگران ممکن است به طور خواسته یا ناخواسته موجب ناراحتی شما شوند اما به این معنا نیست که برای شما ارزشی قائل نباشند. زمانی که شرایط خاص برسد تردید نداشته باشید به اندازه کافی از شما حمایت خواهندکرد.
بیکاری و تنهایی دو آفت جدی برای سلامت روان شما هستند. طبیعتاً زمانی که تنها هستید این افکار بیشتر به ذهن شما حمله میکنند. سعی کنید در طول روز به علایق و سلیقههای شخصی خودتان برسید و اجازه ندهید این دو آفت، سلامتی روح و روان شما را دچار آسیب کند.
امیدوارم توانسته باشم سؤال مدنظرتان را پاسخ داده باشم.
در ادامه اگر سؤالی بود در خدمتتان هستم.
موفق و مؤید و پیروز باشید.
سلام من متوجه نشدم بهشت و جهنم مادی هستند یا مجرد و جسم ما در آن بهشت مادی است یا مجرد! آیا همین جسم است بهشت و جهنم برزخی آیا همان بهشت و جهنم اخروی است؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
محشور شدن از کلمه «حشر» به معنای برانگیختن و گرد هم جمع شدن است و در اصطلاح دین، جمعآوری تمام آفریدگان در قیامت برای حسابرسی به کار میرود.[دهخدا، ج 6، ص 7973]
پس اگر کسی به چیزی علاقه داشته باشد و محبت آن را همراه خود تا قیامت ببرد، روز قیامت خداوند او را با همان چیز محشور میکند؛ یعنی اینها در کنار هم و با همراهی همدیگر، در پیشگاه الهی جمع میشوند.
این مطلب، به معنای «معیت» که در قرآن کریم آمده است، بسیار نزدیک است؛ به این معنی که اگر کسی اهلبیت علیهمالسلام را دوست داشته باشد، در قیامت نیز همراه با آنان وارد محشر میشود و همین همراهی باعث نجات آنها خواهد شد.
پیامبر فرمود: «هر که ما اهلبیت را به خاطر خدا دوست داشته باشد، با ما محشور شود و او را با خود به بهشت بریم».[بحارالانوار، ج46، ص202]
همچنین فرمود: «هر که ما را دوست بدارد، روز قیامت با ما خواهد بود. انسان اگر سنگی را دوست بدارد، خداوند او را با همان سنگ محشور میکند».[امالی، صدوق، ص210]
با توجه به روایت و آیات قرآن، میوه محبت واقعی، پیروی و اطاعت از خدا و اهل بیت علیهم السلام است.[آلعمران: 31] ما در نماز روزی چندین مرتبه از خدا خواهش میکنیم که ما را در «صراط مستقیم» قرار دهد که همان راه اهلبیت است، سپس خداوند راه این امر را در دو چیز خلاصه میکند. یک. اطاعت از خدا، دو. اطاعت از پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام.[نساء: 69] پس اگر در این راه قرار گرفت، با اهلبیت همراه میشود.
خلاصه اینکه محبت و اطاعت از اهلبیت علیهمالسلام؛ یعنی همراهی با آنها در دنیا و نتیجه آن همراهی و محشور شدن با آنها در قیامت و بهشت خواهد بود.
جواب قسمت دوم سؤال
آری! دنیا با همه خط و خال خود، در حال تلاش است که انسان را به هر شکلی شده است، فریب دهد. نکته قابل توجه این است که به اندازهای که از محبت خدا و اهلبیت علیهمالسلام در دل ما کم شود، محبت دنیا میآید؛[درست مانند دو کفه ترازو] ولی هرگز نباید ناامید شد و همواره تلاش کنیم تا محبت به اهل بیت را در قلب بیشتر کنیم تا به مرور زمان محبت دنیا در دلمان کمرنگ شود؛ اگر [بعد از تلاش] چیزی از محبت دنیا در قلب انسان باقی ماند، انشاالله با شفاعت و همراهی اهل بیت علیهمالسلام به مرور زمان از بین میرود.
عدم محبت دنیا به معنای نداشتن دنیا نیست؛ بلکه به معنای دل نبستن به دنیاست؛ به این معنا که اگر چیزی از دنیا را از دست داد، ناراحت نشده و باعث رنجیدن خود و دیگران نشود.
پس همین محبت که نسبت به اهلبیت دارید را غنیمت بشمارید و تلاش کنید همین را زیادتر کنید.
نکته قابل توجه اینکه محبت دنیا، با چند چیز کمرنگ میشود؛ با درخواست و دعا از خداوند؛ با مطالعه بیارزش بودن دنیا و زودگذر که در این زمینه مطالعه نهجالبلاغه فوق العاده کمک میکند؛ همچنین زیاد حساب باز نکردن روی دنیا و... . البته لازم است بدانید که ترک دنیا و ترک داشتن زندگی راحت در دنیا در روایت نهی شده است.
نکته پایانی اینکه از مجموع روایات چنین به دست میآید که کسی که محبت اهلبیت داشته باشد، محبت دنیا به او ضرر نمیزند؛ یعنی محبت دنیا در مقابل محبت اهلبیت، چیزی به حساب نمیآید.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/147668
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه پسرتان در کنار شما زندگی می کنند و شما حواستان به دوران نوجوان او هست و از طرفی گاهی شب ها در خانه حضور ندارید و نگران او می شوید برایم قابل درک است و از اینکه تلاش می کنید تا با روش صحیحی با او برخورد کنید که آسیبی به او نرسد قابل تحسین است. شما رابابت این دغدمندی و تلاش تحسین میکنم.
با توجه به سوال نکاتی را خدمتتان عرض می کنم که امیدورام برایتان مفید واقع شود.
یکی از نیازهای دوران نوجوانی احساس استقلال است. دوست دارند خودشان تصمیم بگیرند . مثلا گاهی از حتی از رفتن به مهمانی هم خودداری می کنند و دوست ندارند با والدین خود به مهمانی بروند. اگرچه شما به این نیاز او احترام می گذارید و او را بابت این روحیه ونیاز او مذمت و سرزنش نمی کنید اما تنها گذاشتن او نیز می تواند آسیب هایی را برای او داشته باشد.
او را نصیحت طولانی نکنید اما به توضیح بدهید که این کار به خاطر عدم اعتماد نیست. این کار به خاطر دغدغههای مادرانه و عدم امنیتی است که گاهی مواقع وجود دارد. بگویید اگر به تو اعتماد نداشتم فلان کار را هم نمیکردم( چند مورد را برایش بیان کنید.
در انتخاب مکان به او آزادی بدهید.
در اینکه شبی که شما حضور ندارید این که پیش چه کسی میخواهد باشد دو سه گزینهای که خوب است را برای او معرفی کنید تا بین آنها یکی را خودش انتخاب کند.
در مواقع دیگر و زمانی که در خانه هستید، سعی کنید این حس اعتماد را در او بیشتر تقویت کنید. بهگونهای که مطمئن شود که به او کاملاً اعتماد دارید.
اما در مجموع تلاش کنید تا جایی که میتوانید او را تنها نزارید و زمانی که کار ضروری پیش میآید سعی کنید او را تنها و بیکار نگذارید. در این مدت کاری که ( حتیالامکان خودش هم به آن علاقه داشته باشد) میتواند انجام بدهد را از او بخواهید تا برایتان انجام دهد ( مثلاً محمد جان میتونی برای فردا که میخوام بیام زحمت بکشی ماشین رو تمیز کنی)
امیدوارم توانسته باشم سؤال مدنظرتان را پاسخ داده باشم.
در ادامه اگر سؤالی بود در خدمتتان هستم.
موفق و مؤید و پیروز باشید.
سلام و عرض ادب
از ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر سپاسگزاریم.
نوجوانی دوران هیجانات و احساسات ناگهانی و شدید است. گاهی نوجوان به دلیل سن کم و بیتجربگی در کنترل این احساسات ناتوان میشود و رفتاری اشتباه و نامناسب رقم میزند که احساس گناه و عذاب وجدانش تا سالیان بعد همراه او خواهد ماند. اکنون شما میخواهید بدانید چگونه احساساتتان را کنترل کرد که دچار اعتماد به نفس پایین نشوید. در ادامه نکاتی را برای راهنمایی شما بیان خواهم کرد.
1. نوجوانی: شما در سنینی قرار دارید که به هر حرف و سخن دیگران خصوصا اگر سرزنشگرایانه باشد، واکنش نشان میدهید. در این باره که این سخنان شما را آزار میدهد و بر کاهش اعتماد به نفستان اثرگذار است، قطعا سخنتان درست است. والدینتان نیز باید این مسئله را بدانند و به آن عمل کنند.
2. والدین: حال اگر رفتار والدینتان گاهی مواقع طعنهزننده و سرزنشگر باشد، دلیلی بر بدی یا عدم علاقه آنها به شما نیست و نخواهد بود. والدین فرزندانشان را به هر شکلی که باشند دوست دارند. بله ممکن است از آنها درخواستهای رفتار داشته باشند که باعث محبوبیت بیشتر آنان در چشمشان شود اما هر پدر و مادری قطعا و بدون استثناء فرزندش را دوست دارد. اما ممکن است در انتقال درخواستها و مسائل به فرزندان دچار اشتباه شوند همانگونه که قطعا خودتان نیز دچار اشتباهاتی در ارتباطاتتان با دیگران شدهاید. در نتیجه نیت و قصد والدین خوب است حتی اگر گاهی موارد آن را نامناسب انتقال بدهند و به شما بگویند.
3. نظم: بهترین کار برای آنکه منظم شوید و دیگر نگران نظم و نظافتتان نباشید آن است که از صبح که بیدار میشوید تا شب که میخوابید هر وسیله را بعد از استفاده در جای خودش قرار دهید و به بعد موکول نکنید. با این تمرین رفتاری کمکم نظم به تمام زندگی و رفتارتان سرایت پیدا خواهد کرد.
لطفاً بعد از انجام مشاوره، نتیجه و بازخورد آن را با ما در میان بگذارید.
برای راهنمایی بیشتر میتوانید از مشاوره تلفنی رایگان به شماره 02533130044 از ساعت 8 الی 13 استفاده نمایید.
موفق و پیروز باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
راجع به سوال شما باید عرض کنم که سوال شما بسیار کلی است. ضمن اینکه مشخصات خودتون رو هم نفرمودید. صبوری بودن در هر زمینه ای راه و شیوه خودش رو خواهد داشت. اما در این زمینه مواردی که به نظر مفید میاد رو خدمت شما تقدیم می کنم.
لینکهای زیر مربوط به برخی مراجعین هستش که در زمینه های مختلف سوال فرمودند. در نهایت اگر لازم دیدید که مساله شما نیاز به توضیح بیشتری داره در ادامه بفرمایید
http://btid.org/node/211957
https://btid.org/fa/news/3920
http://btid.org/node/196530
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
اصل دغدغه مندی شما که بخاطر این دغدغه مندی چنین سوالاتی طرح کردید یک امتیاز برای شما محسوب میشه، چرا که دوست دارید با این اهمیتی که به دین و شرعیات می دید هر روزتون بهتر از دیروزتون باشه تا مشمول آن دسته از افرادی نباشید که حضرت علی ع فرمود کسی که دو روزش مثل هم باشد ضرر کرده است.
اما سوال اول:
قران می فرماید :
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ﴿۴﴾؛پس واى بر نمازگزارانى (۴)
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾؛ كه از نمازشان غافلند (۵)
الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ ﴿۶﴾؛ آنان كه ريا مى كنند (۶)
کم گذاشتن برای هر کسی در مورد نماز نسبت به افراد متفاوت است. کسی که اصلا نماز نمی خونه در این برهه زمانی اگر می خواد مشمول این آیات نشه باید اهل نماز باشه . کسی که نماز میخونه اما نمازش برای این هست که در بین مردم منزلت داشته باشه یا اینکه پست ومقامی بهش بدن، اگر می خواد مشمول این آیات نشه باید نمازش رو برای خدا خالص کنه. که ان شاء الله در مورد شما هیچ کدام صادق نیست و شما هم اهل نمازید و هم نمازتون رو عاشقانه و متواضعانه، خالص برای خدا می خونید. چون می دونید که ما آدما در این دنیا می کاریم تا در اون دنیا برداشت کنیم، و کسی که در زمین دیگران بکاره، و عبادتش رو برای دیگران انجام بده، جز ضرر چیزی عائدش نمیشه. چون می دونید که ما در این دنیا ماندگار نیستیم و سعی می کنید عباداتتون رو برای دیار باقی به نحو احسن انجام بدید.
چون خدای خودتون رو می شناسید که از هر گونه عیب و نقصی مبرا است و خودتون رو می شناسید که در مقابل خدا فقر محضید لذا با تمام وجود سعی می کنید نمازتون رو با حضور قلب بخونید. در این موضوع می تونید به لینک زیر مراجعه بفرمایید
http://btid.org/node/232995
اما راجع به سوال دوم
راه شیعه بودن واقعی به این است که به دانسته هاتون عمل کنید، به عبارت دیگر رعایت تقوا رو دغدغه هر روزتون قرار بدید، خود حضرت علی ع می فرماید من با رعایت تقوا، خودم رو تربیت می کنم. که البته حضرت علی ع با عنوان معلم بشریت هستش و به ما یاد می دن چگونه باشیم.
برای رعایت تقوا لازم هست شناخت و باور خودتون رو نسبت به خدا تقویت کنید. چالش های ذهنی خودتون رو حل و فصل کنید اینکه بالاخره من در این دنیا چکاره ام؟ گره هاتون رو با خدا وا کنید، دائما این دغدغه ذهنی شما باشه. به مرور وقتی با عمل کردن به دانسته ها از وادی شناخت ذهنی به باور قلبی رسیدید
به تدریج از امام خود رنگ خواهید گرفت و یک شیعه واقعی می شید. اونوقت خدا رو مثل خود حضرت با چشم دل خواهید دید و از زندگی پر معنا لذت خواهید برد، البته این مرحله، کار یک شبه و دو شبه نیست اما با صبر و همت شما این شدنی است.
چیزی که مانع از پذیرش قلبی ولایت حضرت میشه، و این مانع در دل هر کسی هست ، خدایی است به نام «هوای نفس» که همون خودخواهی ها و استبدادی است که کم یا زیاد روح و قلب هر کسی رو در بر گرفته، شخص با رعایت تقوا و واپس زدن این خدای درونی و از بین بردن اون، به «خود واقعی یا همان نفس مطمئنه» می رسه. و این یعنی همان ذوب شدن در ولایت و همرنگ شدن و زندگی کردن با حضرت، در این همرنگی به هیچ وجه بُعد زمانی موجب فاصله گرفتن از حضرت نمیشه، بلکه حضرت رو حاضر در عرصه آفرینش می بینه. در این مرحله بیش از اینکه چشم سر کارایی داشته باشه چشم دل فعالیت خواهد کرد.
پس راه رسیدن به این دغدغه فقط و فقط تقوا یعنی انجام واجبات و ترک محرمات است. که در این زمینه ممکنه این لینک برای شما مفید باشه
http://btid.org/node/223713
سوال سوم
راجع به این سوال باید عرض کنم که قران همه چیزش نور است و با هر حسی که با قران در ارتباط باشید به همان میزان بهره خواهید برد. گاهی فقط چشم با دیدن بهره می بره، گاهی علاوه بر چشم، گوش هم بهره میبره، گاهی علاوه بر ایندو ذهن هم با تامل در آیات بهره می بره و... اما ترتیل خواندن قران به اصطلاح این است که قران رو آرام و بادقت خواند.
در این زمینه هم شما رو به لینک زیر توجه میدم
http://btid.org/node/187981
التماس دعا
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه خواستگاری برایتان آمده که شرایط خاصی دارد و در حال حاضر درخواست کرده که قبل از جلسه خواستگاری به مشهد مشرف شوید و این درخواست موجب تنش و نگرانی شما شده برایم قابل درک است. و از اینکه تلاش میکنید تا با این مسئله به صورت سالم و منطقی برخورد کنید قابل تحسین است.
با توجه به سؤال نکاتی را خدمتتان عرض میکنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
ایشان نذر کرده که اگر امام رضا علیه السلام اگر به او همسر خوبی بدهد با همسرش به مشهد برود. سؤال اول این جاست از کجا معلوم که شما همسر ایشان شوید. شاید در جلسه دوم خواستگاری متوجه شدید که اصلاً به درد هم نمیخورید این جا داستان چه میشود؟ یا اینکه حتی در جلسات خواستگاری هم فکر میکردید به درد هم میخورید اما وقتی در جلسات مشاوره قبل از ازدواج شرکت کردید متوجه شدید ایشان اختلال شخصیت نمایشی دارند و نباید شما با ایشان ازدواج کنید در این صورت چه میکنید؟ لطفاً فراموش نکنید ایشان خواستگار شما هستند نه همسر شما.
در سؤال خود گفتید خانواده دختر قبول نمیکنند. سؤال بنده این است که چرا خانواده دختر قبول نمیکنند؟ آیا خیر و صلاح دخترشان را نمیخواهند؟ آیا خوشبختی دخترشان برایش مهم نیست؟ بدون تردید هر پدر و مادر خیر و صلاح فرزندان خود را میخواهند. اگر امروز مخالفت میکنند به خاطر اینکه است که میدانند این کار به صلاح زندگی آینده شما نیست.
اگرچه ممکن است الآن تصور میکنید این خواستگار مورد خیلی خوبی است تا جایی که شاید حتی کمی علاقه هم به ایشان پیدا کرده باشید اما مراقب باشید انتخاب عاقلانه اقتضاء میکند که اولاً این نوع درخواست غیر منطقی را رد کنید و ثانیاً اگر این وابسته به یک مورد خاص نداشته باشید. اگر در یک مورد خاص مانده باشید تردید نداشته باشید تصمیم شما هیجانی خواهد شد که میتواند آینده زندگی را به خطر بیندازد.
درمجموع اگر به هر دلیلی خواستید این کار را انجام دهید اولاً به هیچ به تنهایی این سفر را انجام ندهید و افرادی مثل پدر همراه شما باشند و ثانیاً کوتاه باشد.
در پایان توصیه میکنم اگر این نکات همچنان شما را قانع نکرده به صورت شفاهی با مجموعه مشاور 44 تماس بگیرید تا اینکه به صورت رایگان راهکارهایی تکمیلی را دریافت کنید.
موفق و پیروز باشید.
صفحهها