با سلام و آرزوی نفسی مطمئنه، راضیه، مرضیه
پیشنهاد مشاوره حضوری به شما به این دلیل هستش که چون مشاور همه مشکلات شما رو ظرف 20 دقیقه و یکجا میشنوه و در ضمن میزان استرس و سطح فرهنگ و ... همسران رو به چشم می بینه، تست از شما میگیره و و و با اشراف و احاطه ای که پیدا میکنه، برای شما راه حل ارائه میده. وگرنه در نتیجه، مشاوره حضوری و مجازیهایی که گرفتید مکمل همند و به یک نتیجه ختم میشند. تازه اون موقع بهتر متوجه میشید که مشاوره های مجازی چی به شما گفتند!
اینکه میگید خانمتون حاضر نیست بیاد مشاوره، تجربه من از رفتن به مشاوره حضوری میگه که مشاور حاذق خودش بلده چجوری اون یکی همسر رو بکشونه به اتاق مشاوره!
حالا میتونید برای اطمینان قبل از اینکه ویزیت بشید بهشون بگید همسرتون حاضر نیست باهاتون بیاد؛ ببینید راه حلشون برای این مساله چیه؟!
علی ایُّ حال اگه چاره ای از مشاوره مجازی براتون باقی نموند، نگران نباشید! مشاوره مجازی هم خوب جواب میده؛ البته بشرطی که استرسات بگذاره و به مشاوره ها عمل کنی!
برای همین بهتون گفتم اول یک کم ریلکس کن. و نگاهت رو از خصایص منفیت، به سمت مثبت ببر و برای هر ویژگی مثبت و منفی قابل اصلاحی شکر گزاری کن! شکر گزاری آرامتون میکنه و بهتر میتونید برای عملیاتی کردن مشاوره هایی که گرفتید اقدام کنید! (تکنیک تنفس دیافراگمی هم خوبه، امتحان کن)
از اینکه همسرتون هم بهتون گفته خودت رو اصلاح کن، استفاده کن و ایام محرم رو برای اصلاح غنیمت بشمار. میتونید یک برنامه دو نفره با هم بچینید و هر دو برای اصلاح اقدام کنید.
رحمت الهی به وسعت آسمانهاست، زندگیتون در سایه رحمات لایزال الهی!
کاش میشد زندگی را بی "جدایی" زنده کرد
خاطرات کودکی را صاف و بی دندانه کرد
زندگی را سرکشید و مست کفویت سرود
شعر "قهر، قهر تا قیامت" هم دگر کاری نبود
کاش میشد از جدایی نرده ساخت
نردبانِ جاودانی از فراسوی شناخت
"فاصله با کودکی هامان چه کرد؟"
کاش میشد، زندگی را ساده کرد !
سلام بر شما دوست عزیز
بهتون گفتم از کجا و چه جوری شروع کن.
دلیل اینکه نمیتونی و بقول خودت تو عمل کردن ضعیفی اینه که خیلی به خودت پالس منفی میدی! انرژی برای خودت باقی نمیگذاری! همه رو میسوزونی!
این صفتهای منفی که به خودت میدی بار روانیشون خیلی زیاده، اصلا به سادگی گفتن و نوشتنشون نیست. اینقدره که نمیگذاره راهت رو درست تشخیص بدی!
درکت میکنم. میتونم بفهمم چه حسی داری، حال آدم دائم الخمری رو داری که عقلش زائل شده، فکر میکنی عقلت کاراییش رو از دست داده و هرچه بیشتر دست و پا میزنی، فروتر میری!!!!!!
حالا که میگی کلی مشاوره گرفتی ولی نمیتونی اجرایی کنی، بیا یک مدت نشخوارهای فکری منفیت رو آف کن! مطمئن باش هیچ اتفاق خاصی نمی افته، باور کن آب از آب تکون نمیخوره!
اصلا مگه بالاتر از سیاهی رنگی هست؟ از این حالی که الان داری بدتر نیست!
حالا که میگی نمیتونی، پس فعلا لازم نیست نقاط منفی ات رو اصلاح کنی، چون روانت گنجایشش رو نداره، فعلا نقاط مثبتت رو پیدا کن. اول باید انرژی تحلیل رفته ات بازیابی بشه! (آسیاب به نوبت)
اگر فکرهای مزاحم گذشته هم به ذهنت اومد و خسته ات کرد، بگو آره اصلا من همه اینها هستم. ولی هیچ طوری نیست. همه آدمها اشتباه می کنند، خدا رو شکر فهمیدم اشتباه کردم؛ مهم اینه که:
اولا: در اشتباهم باقی نماندم.
درثانی: در صدد اصلاح خودم هم هستم. (به نتیجه هم فکر نکن! "اینکه واقعا من درست میشم یا نه؟ زندگیم درست میشه یا نه و ...")
ثالثا: با قصد و نیت هم اشتباه نکن.
قبل از انجام هر کاری فکر کن و وقتی فهمیدی کار اشتباهی هست، انجامش نده! (اگر واقعا دیدی بازهم اشتباه کردی، خودت رو عذاب نده، آدمهای بزرگ و معروف هم زیاد اشتباه می کنند. منتها هرجا فهمیدی اشتباه کردی، توقف کن. جلوی ضرر رو هرجا بگیری منفعته!)
کاری به قضاوت و تعاریف این و اون هم نداشته باش. بقول خودشون گاهی حرصشون میگیره یک چیزی میگن.(تو اونی هستی که خودت فکر میکنی، نه اونی که دیگران تعریف می کنند.)
گاهی من فکر میکنم بزرگترین نعمت و موهبت خدا به ما بنده هاش این بوده که به حال و روز ما خبیر و دقیقه. از نیتمون آگاهه و راساً خودش قاضیه. قضاوت و دادگاهی ما رو به بنده هاش نسپرده!
"الحمدلله الذی وکلنی الیه فاکرمنی، و لم یکلنی الی الناس فيهينونی. خدا رو شکر که ما رو به خودش واگذار کرده، پس ما رو عزت داده. و ما رو به بنده هاش واگذار نکرده که حقارتمون بدند."
خدایا شکرت که از رگ گردن به ما نزدیکتری و نیتمون رو بر اعمالمون مقدم کردی، و گفتی "انما الاعمال بالنیات." و با توجه به نیتمون، اعمالمون رو محاسبه می کنی!
ریشه این بی قراری ها اینه که ما نمیتونیم اشتباهات خودمون رو ببخشیم.
"بخشیدن همه خیلی ساده و آسونه، جز خودت! و اتفاقا رمز رسیدن به آرامش اینه که بتونی خودت رو ببخشی".
خلاصه بیا یک مدت خودت رو ببخش و آزاد کن و به خودت آوانس بده.
این همه از خودت تعریف منفی کردی، "من ابهت ندارم". "ثبات شخصیت ندارم" . "شکاکم" و و و ... خوبه که میگی کلی مشاوره هم گرفتی، پس دیگه قراره چکار کنی که انجام ندادی؟! (وظیفه ات رو داری انجام میدی.)
حالا بیا یک مدت از خوبیهات بگو!
بیا در ۱۰ جمله صفات و ویژگی های خوبت رو بگو!
اگه ۱۰ مورد نتونستی پیدا کنی، ۵ تا بگو!
بجای اون ویژگیهای منفی، بیا ویژگیهای مثبتت رو بگرد، پیدا کن! (جایگزین کن)
ای کاش من بتونم کمکت کنم.
ویژگی های مثبتت هم کاملا مشخصه، کار سختی نیست، بخدا. پیداشون کن! (حالا شاید منم بهت گفتمشون.)
بهرحال منتظر میمونم ویژگیهای مثبتت رو اینجا بنویسی!
یاعلی، شروع کن!
سلام، اعیاد مبارک. ان شاء الله عیدی شما در این ایام عزیز رسیدن به آرامش و رضایت به هرآنچه که صلاحتون هست باشه.
اگه دوست داشتی به این سوال جواب بده!
شما احتمالا وسواس و ظاهرا استرس زیادی داری، و قصد من از پرسیدن این سوال این هست که بهت کمک کنم، فکرت رو متمرکز کنی و راحتتر به جواب برسی!
_ میتونی در یک جمله بگی لُب کلام و چکیده همه مشاوره ها و نظرات تا الان به شما چی بوده؟ (اعم از مشاوره هایی که گرفتی و نظرات خانواده و بزرگانتون و ...)
یعنی اینکه من حیث المجموع به چه نتیجه ای رسیدی، حالا _قبل از ازدواج_ چه کاری باید انجام بدی؟!
خوب روی این سوال فکر کن! میتونی برگردی و همه مشاوره هایی رو که گرفتی دوباره بررسی کنی و ببینی مطلبی که همه به شما به گفتند چه بوده!
و بعد بررسی کنی ببینی تاکنون به چند درصد از مشاوره هایی که گرفتی عمل کردی؟
میتونی برای اینکار یک دفترچه یادداشت بگذاری و تمام موارد مهمی که بهتون مشاوره دادند رو دونه دونه بنویسی.
بعد از یک مورد شروع کن (از مواردی که متوجه شدی باید اصلاح بشه) و بعد روی همون یک مورد تمرکز کن و در پایان روز (قبل از خواب) ببین اون روز چه اندازه موفق بودی و هر موفقیتی رو در لیست نقاط مثبتت ثبت کن و بابتش شکرگزاری کن. و اون رو جزء امتیازاتت بدون و به خودت روحیه بده. (تا زمانیکه کاملا اصلاح نشده روی همون یک مورد فقط کار کن.)
ثمره اینکار برای هر دوی شماست. اینجوری یک ایام فراغی هم برای خانمتون باز میشه و مدام در معرض بازخورد منفی دادن و گرفتن به هم نخواهید بود.
در غیر اینصورت افکارت بصورت اجباری به شما فشار میاره که سوال بنویسی و چون استرست زیاده، جواب نمی گیری عزیزم، دوباره سوالت رو تکرار میکنی و هکذا ...
امیدوارم خداوند مهربان به همه سلامت تن و آرامش روان بده. آمین
به خداوند رزاق میسپارمتون. ان شاء الله ظرف رزق مادی و معنویتون همیشه لبریز باشه!
یاعلی
سلام بر شما دوست عزیز
والله و بالله هر کاری کردم بی تفاوت باشم، دیگه نتونستم. فکر کنم شما همون دوستی هستی که قبل از عقدت هم اینجا مشاوره میگرفتی، اون موقع بهتون گفتم عقدت رو عقب بنداز و مشاوره پیش از ازدواج برو.
حالا خب گذشت، ولی هنوز هم خیلی دیر نیست.
عزیزم، اینجوری نمیشه وارد زندگی شد، زندگی متاهلی یک آدابی داره. اول این مشاجرات شما باید تمام بشه، حتی اون ذهنیتهای شما نسبت بهم باید اصلاح و حتی المقدور مثبت بشه.
اگه خانمت باهات همراهی نمی کنه، خودت برو مشاوره. یک مشاوره "متعهد" پیدا کن!!!!! وگرنه مشاور امثال "زیبا ناوک" زیاد پیدا میشه!!!
اینقدر به خودت برچسب منفی نزن!
من حس میکنم چون خانمت باب میلت رفتار نمیکنه، به نیازهات جواب نمیده، شما یک حس "تسلیم" داره بهت دست میده! داری گل به خودی میزنی! انگار که شما زورت نرسیده ایشون رو تغییر بدی، داری خودزنی میکنی.
البته که هر کسی در هر سن و در هر جرگه و صنفی که باشه یکسری اخلاقیات بد داره و باید اصلاحشون کنه. هیچ کس معصوم نیست!
نمیدونم! ولی من در شما یک استیصالی می بینم که نمیدونم با اونی که من تجربه اش کردم یکیه یا نه؟؟؟!!!!
"دل بستگی" خوبه ولی "وابستگی" نه! چون "وابستگی" نمیگذاره به ندای عقلت گوش کنی!
عاشق بودن برای زندگی لازم نیست. "عاقلانه باید عاشق بود" دقت کن!
"با احساس" بودن برای زندگی لازمه ولی "حساس" بودن خوره زندگیه.
هرکی شب خوابش نبرد توی اینستا چرخید دلیل نمیشه که فکر کنی داره خیانت میکنه!!!!
تماشای فیلمهای ترکیه ای هم تایید نمی کنم، ولی هرکی این فیلمها رو نگاه کرد لزوما مرتکب خیانت نمیشه!!!!
هرکی بدون اجازه همسرش خونه فامیل خوابید، صدر در صد کارش غلطه، ولی دلیل نمیشه که سوء ظنهات هم درست باشه که لابد فلانه و ....!!!
وقتی یک زن حس کنه دائما کنترل میشه، زیر ذره بین هست، شوهرش "بد دل" هست. بهش شک داره، رفتارهاش بد تعبیر میشه .... سنش هم کمه، بلد نیست چجوری ذهنیتهای شوهرش رو مثبت کنه و و و، اونوقت باهاش کمتر ارتباط میگیره، برای اینکه میخواد از شرف خودش محافظت کنه!!! میخواد از طرف شوهرش مورد تهمت قرار نگیره!!!
ببین خواستم بهت بگم یکسری حساسیتها داری که باید اصلاحشون کنی، نیازی به همراهی همسرت نداره! (هرچه زودتر هم بهتر، تا زمینت نزده اقدام کن، اگه تبدیل شد به وسواس فکری دیگه هیهات منا الذله!!!! اگه عادت کنی به خودخوری و حساسیتهای چپ اندر قیچی، اون وقت کارت سخت میشه، اون وقت نمیتونی ذهنت رو آزاد کنی و فقط فکر رو باید جایگزین فکر کنی، اونم با مشقت!!! جدی بگیر)
اینقدر هم خودزنی نکن! "من ثبات شخصیت ندارم" ، من فلانم ، من بهمانم! یک کم به ذهنت تنفس بده!
بعضی آدمها وقتی خسته میشن، دیگه اونطرف رو ول میکنن، به خودشون ناسزا میگن! میگردن توی خودشون یکچیزی پیدا کنن اونو بشکنند! نمیدونم شما از اون دسته ای یا نه!
خلاصه تو را به خدا اول یک مشاور حضوری درست و حسابی پیدا کن، بعد وارد زندگی شو!
امیدوارم بهترینها برات رقم بخوره!
یاعلی
با سلام و آرزوی قبولی طاعات
شما اگه خیلی براتون مهم هست که سطح سواد خانمتون با خودتون برابری کنه باید قبل از عقد روی این آیتم خیلی دقت میکردید و وقت میگذاشتید!
ولی حالا خودنیم؛
آیا هدف از ازدواج اینه که ما رو در روی هم قرار بگیریم و معلومات هم رو به چالش بکشیم؟!!! اونوقت ازدواج کردیم یا شاگرد خصوصی گرفتیم؟!!
دختر 19 ساله مگه چند بهار از عمرش گذشته که اگر متواترات و وقایع تاریخی یادش نبود، مریض قلمداد بشه؟!!!!!
آیا اساسا اگر کسی معلومات عمومی ضعیفی داشت یا همسطح ما نبود، مریض هست و باید مدام بهش گفته شه که تو مریضی و باید بری دکتر؟!!!!
و آیا بخاطر ضعیف بودن معلوماتش باید باهاش دعوا کرد یا زمینه رو برای تحصیلش مهیا کرد؟! (اونم درصورتیکه علاقه داشت)
آیا برای ادامه تحصیل به دکتر ارجاعش میدن؟؟؟؟!!!!
مهمتر اینکه آیا ملاک سواد داشتن یکفرد این هست که جواب سوالات ما را بدونه؟
شما سواد را چی تعریف میکنید؟
آیا خانمی که مثلا در خانه داری مهارت داره رو بیسواد تلقی می کنید؟ آیا خانمی که همسرداری خوبی داره بیسواد هست؟ آیا خانمی که خوش اخلاق هست و روابط فامیلی معقول و مقبولی داره بیسواد تعریف میشه؟
تا حالا فکر کردیم ندانستن جواب بعضی سوالات کجای زندگی ما رو لنگ میکنه؟!!!
از همه اینها گذشته آیا چنین کسی مستحق "طلاق" هست؟ یعنی طلاق که مغبوض ترین امر و مورد نفرت خداست اینقدر ساده و نخودچی، کشمش شده که اگر خانمی تاریخ شهادت مولا و امثالهم رو یادش نبود باید طلاقش داد و این خانم دیگه لیاقت زندگی نداره؟!!!!
دوست عزیز؛ دست بالای دست بسیاره. تو قرآن هم آمده: "فوق کل ذی علمٍ علیم" یعنی برتر از هر صاحب دانشی، دانشوریست.
شما اگر مثلا فردا، صاحب کارت در زمینه تخصصی که به شما کار داده (نمیگیم هم معلومات عمومی) سوالاتی از شما بپرسه و شما جوابش رو بلد نبودی انتظار داری یادت بده و بهت فرصت بده که یاد بگیری یا اخراجت کنه و به جای شما یک نفر دیگه بگیره؟!!!!!
آیا به کارفرمات این حق رو میدی که مدام تحقیرت کنه و بهت بگه مریضی باید بری دکتر!!!! و با دعوا و ... آرامشت رو در محیط کار بهم بریزه؟!!!
بنظر میرسه اگه به جواب این سوالات فکر کنید متوجه بشید که مشکل چیه و باید چکار کنید!
خدا میگه رابطه زن و شوهر باید اینجوری باشه که "هن لباس لکم و انتم لباس لهن" یعنی زن و شوهر باید پوشاننده عیبهای هم باشند و همدیگه رو با "مودت" و "رحمت" اصلاح کنند؛ نه با دعوا و تحقیر!
بهرحال شما اول زندگی هستید، راه بسیاری در پیش دارید، امیدوارم که به حق ماه مبارک زندگی سعادتمندی برای خودتون بسازید.
یاعلی
با سلام و آرزوی قبولی طاعات
ننوشتی آقا هستی یا خانم؟
هر راه حلی میتونه یک گزینه روی میز باشه که نیازمند بررسی و جوانب کاره.
خودکشی و فرار هم میتونه یک گزینه باشه. به عاقبتش فکر کردی؟ آخر فرار به کجا ختم میشه؟! از چاله به چاه نمیفتی؟
خودکشی چی؟ اگه رفتی اون دنیا دیدی اوضاعت بدتر از این دنیاست چکار میکنی؟ اونموقع نه راه پس داری نه راه پیش!
ولی اگر از من میپرسی که شرایطت رو خودم هم لمس کردم و میدونم دقیقا حالت چجوریه؛ میگم فرار و خودکشی برای کسی فقط بعنوان یک راه حل میتونه مطرح باشه که هیچ کار و فن و حرفه و ... ازش برنمیاد؛ نه برای شما که 18 سالت هست و در اوج جوانی و نیروی بدنی هستی.
وقتی پدرت حالش اوکی هست، بهش بگو دوست داری بری سرکار... شاید پدرت توی بازار آشنا داشته باشه و بتونه همین بابا دستت رو به کاری بند کنه!
اکثر شاگردان من در محدوده سن شما هستند؛ اکثرشون توی بازار کار میکنند. هر مغازه و بوتیکی وارد میشم یکی از شاگردهام رو می بینم. چه دختر چه پسر، از تعطیلی ایام کرونا اینجوری استفاده کردند.
مثلا یه شاگرد پسر دارم، اونم 18 سالشه، سه ساله داره توی مغازه تعمیر مبل کار میکنه؛ بسیار هم مؤدب، درسخوان هست. (رشته اش هم حقوقه).
ببین عزیزم شما اگر دستت به یک کار مفیدی بند بشه، فکرت مشغول کارت میشه. نه اونقدرها جلوی چشم بابا هستی دیگه، نه فکرت اونجوری آزاده که فکر فرار و خودکشی و چرا و چراها ... مشغولش کنه!
اگر دختر هستی، مهم نیست که حتما سرکار بری، میتونی یه کلاس مهارتی ثبت نام کنی. به هرچیزی که علاقه داری؛ مثل آرایشگری، خیاطی... بعد میتونی لااقل برای خودت ازش استفاده کنی! اگه بابا هم اجازه نداد، توی کانالها و اینستا و ... بگرد کارهای هنری رو آموزش میدن!
من این راه رو تا آخر رفتم، راهش اینه که خودت برای خودت برنامه و هدف داشته باشی. ثمراتش زیاده، بعد خودت یکی یکی بهشون میرسی!
در رابطه با اینی که گفتی "همش فکر میکنی چرا زندگیت اینجوری شد" چجوری شده مگه؟! همه مردم که زندگیشون مثل هم نیست! یه نگاه به دور و اطرافت بکن؛ اوضاعت از خیلی ها بهتره؛ باور کن!
هر کسی این اختیار رو داره که زندگیشون رو انتخاب کنه. اینکه شاکی باشی که چرا مامان من با بابام نساخت؛ هیچ خیری توش نیست، تنها ثمره اش اینه که حالت رو خراب میکنه. پیامبر (ص) هم که نور چشمی خدا بود، پدرش رو به چشمش ندید، مادرش رو هم به اندازه بقیه "مامان" صدا نکرد. ولی شد "حبیب اله العالمین". باور کن خدا الان بجاش بهت نزدیکتره!
ان شاء الله بهترین زندگی در انتظارت باشه... میدونم حوصله نداری؛ ولی پاشو یه آبی به صورت بزن و نفس عمیق بکش و زندگی درست حسابی برای خودت بساز! امیدوارم که فرداهای قشنگی بسازی، بچه طلاق بودن حُسنش اینه که برای فردای زندگی خودت، آبدیده میشی و تا تقی به توقی خورد، زندگیت رو رها نمی کنی؛ دیگه با هر بادی نمی لرزی! البته همه چیز بستگی به این نقطه ای داره که الان توش هستی که چجوری شروعش کنی!!!!!!! دعات میکنم.
یاعلی
سلام و عرض تبریک و قبولی ایام
دوست عزیز شما باید نام مرجع تقلیدتون رو ذکر می کردید. چون آیت الله مکارم نظرشون با باقی مراجع در رابطه با اقسام استحاضه فرق میکنه. ایشون استحاضه متوسطه رو در حکم قلیله می دانه. اگر مرجعتون آیت الله مکارم هست، ایشون می فرمایند:
استحاضه فقط دو قسم است: «قلیله» و «کثیره».
استحاضه قلیله آن است که هر گاه زن پنبه اى را داخل کند، خون آن را آلوده نماید، ولى از طرف دیگر خارج نشود، خواه خون در پنبه فرو رود یا نه.
و استحاضه کثیره آن است که خون در پنبه فرو رود و از آن بگذرد و جارى شود.
وظیفه زن در استحاضه قلیله [نماز و روزه مستحاضه]
پرسش :زنی که خون استحاضهی قلیله مشاهده میکند، وظیفهی او چیست؟
پاسخ :وظيفه چنين شخصى آن است که بنابر احتياط واجب براى هر نماز يك وضو بگيرد البته درصورتیکه دونماز را جداگانه میخواند و واجب است از سرايت خون به ساير اعضا جلوگيرى كند، امّا عوض كردن پنبه و دستمال واجب نيست، هرچند احتياط مستحب است.
روزه زن مستحاضه صحيح است. مستحاضه قليله نيازي به غسل کردن ندارد.
منبع: سایت های مربوط به فتاوای ایت الله مکارم
موفق باشید.
التماس دعا. یاعلی
السلام علیک یا شهر الله الاکبر، و یا عیدَ اولیائِه...
ابواب آسمان رحمات الهی هنگام نزول باران گشوده می شود...
در ماه مبارک رمضان باران مغفرت و رأفت و آیه آیه بشارت و بخشایش، بی دریغ بر زمینیان می بارد تا غبار خطا و گناه بندگان را زیر باران عفو الهی بشوید، کافیست موقعیت خود را زیر باران تنظیم کنیم تا از الطاف تضمین شده الهی بهره ببریم.
بسم الله...
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت
دوست را، زیر باران باید دید
عشق را، زیر باران باید جست
هر کجا هستم، باشم
آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق
زمين مال من است
چشمها را بايد شست
جور ديگر بايد ديد
چترها را بايد بست
زير باران بايد رفت...
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی!
آن شب قدر که این تازه براتم دادند!
«تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ»
در ایامی از ماه ضیافت الله، ملائکه الهی صفاً صفا از آسمان خدا فرود می آیند و همنشین خاکیان می شوند. ان شاء الله که بر سفره رزق الهی، همه حاضر باشیم.
کوله بارت بربند
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم...
ماه ضیافت الهی مبارک...
در ماه پر خير و برکت رمضان برايتان قبولي طاعات و عبادات را آرزومندم…
التماس دعا
صفحهها