نظرات mostafavi

تصویر mostafavi mostafavi 09 اسف, 1401 دخترم بخاطر بی نمازی و بی تقیدی همسرش تصمیم به طلاق گرفته....

با سلام مجدد به کاربر محترم

قبل از هر چیز باید توجه داشت که فلسفه و نوع نگاه ما به زندگی در این دنیا خیلی اهمیت دارد. اگر نوع نگاهمان به زندگی، بر مبنای خدامحوری، دستگیری، خیرخواهی و یاری‌رسانی باشد، حتی اگر در خانه فرعون زمانه هم باشیم، خدای متعال ما را همچون آسیه عروج می‌دهد و فرزندی همچون موسی را در دامن ما تربیت می‌کند. وقتی زندگی اولیای الهی را می‌خوانیم، در می‌یابیم که علی‌رغم اینکه برخی از همسران اولیای الهی، انسان‌های خطاکاری بودند، ولی هرگز آنها از سوی اولیای الهی ترک نشدند؛ چرا؟ چون نوع نگاه و فلسفه زندگی اولیای الهی، دستگیری و یاری‌رسانی بوده است و با این نوع نگاه هم در دامن خود، فرزندانشان را تربیت می‌کردند.

بنابراین، مهم این است که نیت و انگیزه‌مان در زندگی خدامحوری باشد، آن‌گاه خدا هم پرده‌ای، روی تمام نگرانی‌های ما خواهد کشید و شرایط را تسهیل می‌کند. اما اگر نوع نگاهمان به زندگی بر مبنای دودو تا چهارتا باشد، در آن صورت با همان مبنای دو دوتا چهارتا هم در زندگی نتیجه می‌گیریم.

اما درباره نگرانی دخترتان نسبت به تربیت فرزندانش، مسئله مهم‌تر این است که چقدر دخترتان برای فرزندپروری آمادگی و مهارت دارد. البته منکر تأثیرگذاری همسرشان نسبت به فرزندان نیستم، ولی آنچه اهمیت دارد این است که آقا و خانم به ویژه خانم چقدر مهارت ارتباطی و تربیت فرزند را دارا هستند. در واقع اگر خانم و آقا مهارت لازم و کافی در حوزه تربیت فرزند را نداشته باشند، فارغ از هرگونه مسئلة دیگری، در تربیت فرزندان دچار مشکل می‌شوند.

پس شرط اول در تربیت، داشتن مهارت و آگاهی در فرزندپروری است. اما با توجه به اختلاف دین‌داری بین خانم و آقا چه‌کار باید کرد؟ 

قبل از هر چیز تا زمانی که مشکل دخترتان با همسرش حل نشود، نباید برای فرزندآوری اقدام کند. در واقع باید در قدم اول، مسائل بین آقا و خانم حل شود. سپس برای فرزندآوری اقدام کنند.
بنابراین اگر دختر شما راضی به ادامه این زندگی نباشد، در آن صورت هیچ بحثی باقی نمی‌ماند، اما اگر دخترتان با شرط اصلاح رفتار همسر به زندگی برگردد و آقا هم در مسیر اصلاح قدم بردارد، در آن صورت مشکلی در فرزندآوری نخواهند داشت، اما اگر دخترتان تضمین لازم برای اصلاح پایدار همسرش نداشته باشد و نگران است که مبادا همسرش دست از اصلاح رفتار بردارد، در آن صورت دخترتان باید به نوع نگاه و فلسفه زندگی‌اش رجوع کند. آیا حاضر است آسیه زندگی خود باشد و فرزندانی همچون موسی را در دامنش پرورش دهد؟

چه زیبا امام علی (علیه‌السلام) درباره مواجه شدن با سختی‌ها می‌فرماید: «مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه ِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأْسْبابِ؛ هر كس به خدا توكل كند، دشوارى‌ها براى او آسان مى‌شود و اسباب برايش فراهم مى‌گردد.» [غررالحکم، ح 9028]

موفق باشید.

تصویر mostafavi mostafavi 02 اسف, 1401 دخترم بخاطر بی نمازی و بی تقیدی همسرش تصمیم به طلاق گرفته....

با سلام مجدد به شما کاربر محترم

اینکه دخترتان طی 4 سال زندگی مشترک تلاش کرده تا تقید و میزان پایبندی همسرش را افزایش دهد، بسیار ارزشمند است، ولی تعبیر به بی‌فایده بودن از این همه تلاش، گویای این نکته است که هیچ اثر و پیشرفتی در تغییر نگرش و رفتار آقا به وجود نیامده است، آیا واقعاً طی این مدت، هیچ تأثیر مثبتی ولو اندک در حالات و رفتار آقا مشاهده نشده است؟

اگر واقعاً در این مدت به این نتیجه رسیده‌اید که هیچ تأثیر مثبتی در رفتار و کردار و باورمندی آقا ایجاد نشده است، در آن صورت، تصمیم دخترتان در این زمینه قابل احترام است، ولی اگر تغییر و تأثیر مثبت به وجود آمده است، اما با نقطه مطلوب و مورد انتظار فاصله هست، در آن صورت این می‌تواند نشانه‌ای از تغییر و روزنه‌ای از امید باشد. آیا به نظرتان، گیاهی که در حال روزنه زدن از دل خاک است، ولو اینکه زمان زیادی نیاز دارد، نباید دیگر به او آب داد و از او مراقبت کرد؟ فرض بگیرید کسی در چاه عمیقی افتاده است و شما تلاش و زمان زیادی را گذاشتید تا او را از چاه بیرون بکشید، ولی پیشرفت چشمگیری نداشته‌اید، آیا باید دست از تلاش کشید و او را رها کرد؟

قطعاً نه بلکه از زوایای مختلف به مسئله نگاه می‌کنید و حتی از مشورت دیگران استفاده می‌کنید تا با ابزار مناسب بتوانید آن فرد را نجات دهید. در واقع مسئله صبر و بردباری ماست که چقدر حاضریم برای سبز شدن گیاه زندگی‌مان و بزرگ شدنش بهایی از جنس صبوری و شکیبایی بدهیم!

در هر صورت، باید به این نکته نیز توجه داشت که تصمیم گیرنده نهایی در این زمینه، تنها دختر شما نیست که به صرف تصمیم به جدایی، این جدایی اتفاق بیفتد، بلکه تصمیم گیرنده نهایی دختر شما به اتفاق همسرش می‌باشد؛ لذا هر تصمیمی که بناست گرفته شود، بهتر است با گفتگو و توافق همدیگر انجام شود تا از پیامدهای منفی احتمالی آن در آینده جلوگیری شود.

موفق باشید.

تصویر mostafavi mostafavi 16 خرد, 1402 رابطه صمیمی و نزدیک جاریم با شوهرم

با سلام به شما کاربر محترم

ابتدا بابت اعتمادی که به ما کردید و سؤال خود را با ما به اشتراک گذاشتید تشکر می‌کنم. حس و حال شما را نسبت به اینکه مدام در معرض داوری همسر و مقایسه با جاری‌تان قرار بگیرید را درک می‌کنم، ولی دلسردی شما نسبت به همسرتان و فاصله گرفتن از او، مشکلتان را حل نخواهد کرد.

درست است که همسرتان بیش از اینکه با کسی دیگر صمیمی شود، باید با شما ارتباط صمیمی داشته باشد، ولی فاصله گرفتن شما از همسرتان نه تنها مشکلتان را حل نخواهد کرد، بلکه به تقویت ذهنیت منفی همسرتان نسبت به شما منجر می شود. پس راه حل چیست و چه باید کرد؟

همه ما در زندگی یکسری مشکلاتی داریم؛ یکی بچه‌دار نمی‌شود، یکی درآمد همسرش پایین است و بسیاری از افراد دیگر با مشکلات جورواجور! اگر منتظر بمانیم خود به خود مشکلاتمان حل شود یا فکر کنیم که روزی، یک حامی یا ناجی خواهد آمد و مشکلاتمان را برطرف می‌کند، همه این‌ها چیزی جز خیال‌پردازی ذهنی نیست! نه اوضاع بناست بهتر شود و نه کسی قرار هست بیاید و مشکلاتمان را حل کند. قرار نیست زندگی آسان‌تر شود، بلکه این ما هستیم که باید قوی‌تر شویم و صد در صد مسئولیت تمام زندگی خود را بپذیریم.

زمانی که ما صد در صد مسئولیت تمام جوانب زندگی را بپذیریم، به بلوغ رسیده‌ایم. شاید بگویید ما مقصر خیلی از اتفاقات بد نیستیم. بله، درست است؛ اما این چیزی را عوض نمی‌کند و دقیقاً همین‌جاست که خیلی‌ها اشتباه می‌کنند. بسیاری از افراد فکر می‌کنند که تنها در برابر چیزهایی که مقصرند، مسئول هستند؛ در صورتی که شما در برابر چیزهایی که مقصر نیستید هم مسئولید. پذیرش صد در صدی مسئولیت زندگی‌تان، نابودکننده تمام نگرانی‌های شما در زندگی خواهد بود.

ریشه بسیاری از نگرانی‌ها این است که حال خوب ما گره خورده است به کسی یا چیزی که ما هیچ کنترلی روی آن نداریم؛ مثلاً نکند همسرم مرا رها کند، نکند به من خیانت کند، نکند مرا فریب دهد و ...

وقتی شما صد در صد مسئولیت تمام اتفاقات زندگی را می‌پذیرید، آرامشی در وجود شما ایجاد خواهد شد؛ چون شما دیگر فکر نمی‌کنید اوضاع دست کسی بیرون از شماست و شما هیچ کنترلی روی آن ندارید! حالا دیگر حال شما بد نیست؛ چون می‌دانید که کلید بهبود شرایط، دست خودتان است؛ نه دست همسرتان!

پس از پذیرش صد در صدی مسئولیت زندگی، اولین احساسی که تجربه می‌کنید، احساس آزادی است؛ چون آزادی یعنی عبور کردن از ترس و شما دیگر نمی‌ترسید که مبادا اتفاقاتی بیفتد که دلتان نمی‌خواهد؛ زیرا می‌دانید هر اتفاقی هم بیفتد، شما قبول کردید که مدیریت و حل کردن آن با خود شماست.

زیباترین صحنه‌ای که پس از احساس آزادی با آن مواجه می‌شوید این است که وقتی آستین‌های خود را بالا می‌زنید و وسط میدان می‌آیید تا مشکل را حل کنید، خواهید دید که خداوند قبل از شما وسط میدان و مشغول مرتب کردن اوضاع است و وقتی از خداوند می‌پرسید که من سال‌ها برای حل این مشکل، تو را صدا زده بودم و تو چرا جواب مرا نمی‌دادی، او به شما خواهد گفت که من هم سال‌ها وسط میدان منتظر تو بودم، ولی تو بیرون از گود ایستاده بودی و داشتی مرا صدا می‌زدی و من در کتابی که برای راهنمایی تو فرستاده بودم به تو گفته بودم که من تنها سرنوشت کسانی را عوض می‌کنم که تصمیم بگیرند سرنوشت خودشان را عوض کنند.[1]

با این توضیح چه راهبردی را باید با همسرتان اتخاذ کنید تا رابطه شما و همسرتان بهبود پیدا کند؟

تصور کنید که شما نگران این هستید که مبادا دزد به خانه شما بیاید. لذا مدام دوربین‌های مدار بسته خانه و کوچه را چک می‌کنید، غافل از اینکه دیوار خانه کوتاه است و امکان دزدی بالاست. پس به جای اینکه مدام دوربین‌ها را چک کنید، کافی است دیوار خانه را بالا ببرید تا احتمال دزدی به حداقل برسد. گاهی کافی است به جای نگاه به بیرون، یک نگاهی به درون خودمان کنیم و مسئله را ریشه‌ای حل کنیم. کافی است روابطمان با همسرمان را بهبود بدهیم، آن وقت دزد رابطه با دیدن این زن و شوهر ناامید می‌شود!

نمی‌خواهم بگویم که بهبود رابطه، جلوی ارتباط صمیمی همسرتان با جاری شما را می‌گیرد، اما تاحد زیادی جلوی لغزش‌های احتمالی آینده همسرتان را خواهد گرفت، اما مهم‌تر از آن، این است که بهبود رابطه شما و همسرتان، می‌تواند تضمین کننده حفظ این رابطه و زندگی مشترک شود. فرض کنید که اصلاً همسرتان با کسی رابطه‌ای ندارد و از این به بعد هم بنا نیست با کسی رابطه خاصی داشته باشد، اما رابطه شما و همسرتان یک رابطه رضایت بخشی نیست، به نظرتان آیا می‌شود به آینده این رابطه و زندگی مشترک امیدوار بود؟

قطعا نه، آنچه تضمین کننده یک رابطه و زندگی مشترک است رضایتمندی طرفین از همدیگر است و آن در بستر یک رابطه خوب اتفاق می افتد. برای بهبود رابطه توصیه می‌کنم نکات زیر توجه کنید:

1- همواره به این قاعده توجه کنید که خُوش خُلقی، باخود محبت را می‌آورد، لذا هیچ گاه از محبت به همسرتان دریغ نکنید. مطمئن باشید که با محبت و احترام به همسرتان خواهید توانست که نظرش را نسبت به خود تغییر دهید: در روایتی از امام على علیه‌السلام آمده است: «حُسنُ الْخُلقِ یُورِثُ الْمَحَبَّةَ وَ یُؤَكِّدُ الْمَوَدَّةَ؛ خُوش خُلقى محبّت به بار مى‌آورد و دوستى را استوارتر مى‌سازد.»[2]

چه بسا بگویید که محبت یك طرفه چه فایده دارد؟ جوابش این است كه محبت، دل‌ها را نرم و شما را به همسرتان نزدیک‌تر می‌کند. البته باید در این راه هیچ ناامید نشوید و نباید بخاطر کج خُلقی و یا بدرفتاری همسرتان از او ناامید شوید، بلکه با تکرار محبت به او خواهید توانست که به او نزدیک شوید.

2- بهترین شیوه اثرگذاری یک زن بر همسرش، استفاده از قدرت عاطفی فوق العاده‌ای است که خداوند به زنان بخشیده است؛ مثلاً شما می‌توانید به مناسبت روز تولد، سالگرد ازدواج، اعیاد، هدیه‌ای برای او بگیرید؛ پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در حدیثی در این باره فرموده: «تَهادَوا تحابُّوا فَانَّ الهَدیَّةَ تَذهَبُ بِالضَّغائِن؛ هدیه دهید و به یکدیگر محبت کنید چراکه هدیه کینه‌ها را از دل می‌برد.»[3]

3- هرگاه قصد داشتید مطلبی را به صورت مستقیم به همسرتان بازگو کنید، توجه داشته باشید که بی مقدمه سر اصل مطلب نروید؛ بلکه ابتدا دقایقی را به ذکر خصوصیات و ویژگی‌های مثبت او بپردازید و سپس به او بگویید که شما با این همه جنبه‌های مثبت، حیف نیست که با بی‌توجهی به فلان موضوع، ارزش خود را پایین بیاوری.

لطفاً نکاتی را که اشاره کردم به کار ببندید سپس به ما بازخورد بدهید.

پی‌نوشت:
1- «إِنَّ اللهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ». (رعد، 11)
2- غررالحکم، ج۳، ص۳۹۴، ح۴۸۶۴.
3- وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۸۹.

تصویر mostafavi mostafavi 19 بهم, 1401 اضطراب شدید و ترس از بیماری دارم...

با سلام مجدد به شما کاربر محترم

کار مشاور و راهنما همین است که به شما کمک کند تا مسیر و راهکار مناسب را بتوانید پیدا کنید. اینکه گفته می‌شود تنها خود شما می توانید به خودتان کمک کنید، معنایش این نیست که یک طرفه و بدون همفکری و مشورت پیش بروید، بلکه منظور این است که شما با همفکری و مشورت از دیگران نهایتا خودتان باید راهکارهای پیشنهاد شده را بکار گیرید و به نتیجه برسید. از این رو لطفا نکاتی را که در پست قبل اشاره کردم، برای یک تا دو هفته به کار گیرید و نتیجه‌اش را به ما بازخورد بدهید.

ضمنا هرچقدر جزئی تر درباره افکار خودتان به ما بگویید بهتر می‌توانیم مصداقی‌تر به شما در این زمینه کمک کنیم.

موفق باشید.

تصویر mostafavi mostafavi 18 بهم, 1401 پسرم خیلی پرخاشگره وفقط دوست داره بازی کنه...

با سلام به شما کاربر محترم

ابتدا بابت اعتمادی که به مجموعه ما کردید و سؤال خود را با ما به اشتراک گذاشتید، تشکر می‌کنم. درباره وضعیت کودک خردسالتان که از پرخاشگری و رفتارهای ناسازگارانه‌اش شاکی هستید باید عرض کنم؛ بسیاری از بدرفتاری‌های کودکان به نوع ارتباط اطرافیان با آن‌ها بستگی دارد.

اینکه کودکتان پرخاشگری می‌کند، دادوفریاد می‌کشد، صبح تا شب دوست دارد بازی کند، این‌ها در کنار هم می‌تواند گویای این نکته باشد که کودک شما نیاز به تخلیه هیجانی دارد و زمانی که تخلیه هیجانی اتفاق نمی‌افتد، کودک به صورت ناسالم و نادرست، هیجانات درونی خود را با بدعنقی، بدرفتاری، عدم حرف شنوی، زورگویی، اذیت کردن و داد و فریاد کشیدن و ... بروز می‌دهد.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چه‌کار باید کرد تا تخلیه هیجانی به صورت درست انجام شود تا شاهد کاهش بدرفتاری کودک باشیم؟

توصیه می‌کنم که روزانه برای تخلیه انرژی کودکتان برنامه داشته باشید و بازی‌هایی مثل بدو بدو، بپر بپر و ... را با کودک خود داشته باشید. این نوع بازی‌ها خودبه‌خود انرژی کودک را می‌گیرند. البته معنی‌اش این نیست که با این بازی‌ها، کودکتان دیگر جنب‌وجوش نخواهد داشت، بلکه همچنان فعالیت خودش را خواهد داشت، ولی به جهت کاهش انرژی و برون‌ریزی مناسب، کودکتان کمتر به سمت اذیت کردن برادرش و بدرفتاری‌های دیگر خواهد رفت. از طرفی از همسر خود هم بخواهید که او هم یک‌زمانی را برای فرزند خود در طول روز قرار دهد و بازی‌های فیزیکی؛ مثل بپر بپر و دویدن را انجام دهد.

از سویی دیگر انتظار اینکه کودکتان از صبح تا شب، کارتون نبیند، یک انتظار درست و به حقی است، ولی زمانی این انتظار به واقعیت خواهد رسید که شما یک جایگزین مناسب داشته باشید و آن جایگزین، بازی کردن و سرگرم شدن کودک است. اگر فضای خانه به گونه است که در طول روز کودک با بازی کردن با شما، پدرش، همسن و سالانش و اسباب‌بازی‌های خود سرگرم شود، طبعاً کمتر به سمت و سوی دیدن کارتون خواهد رفت.

همچنین در هفته، یک‌بار هم کودک را به پارک و فضاهایی که هم‌سن و سالان او هستند ببرید تا علاوه بر بازی و تخلیه هیجانی، شیوه بازی و ارتباط با هم‌سن و سالان خود را یاد بگیرد و به جای اینکه مدام بخواهد با شما بازی کند، بازی‌های جمعی و گروهی را هم یاد بگیرد تا در آینده نسبت به بازی کردن تک بُعدی نباشد.

ضمناً باید توجه داشت که تغذیه با طبع گرم باعث تحرک، انرژی و تحریک‌پذیری بیشتر در کودکان می‌شود؛ لذا شما به عنوان والدی باید برای کودک پر جنب و جوش خود، برنامه غذایی مناسب داشته باشید؛ ازجمله اینکه از غذاها و خوراکی‌های؛ نظیر شکلات، شیرینی‌جات، نوشابه، بستنی، فست فود و سرخ کردنی که کالری بالایی دارند به شدت خودداری کنید و به جای آن از حبوبات، سبزیجات و ماهی استفاده کنید. البته معنایش این نیست که اصلاً از غذاها و خوراکی‌های ممنوعه استفاده نشود، بلکه برنامه غذایی برای بچه‌های پر جنب‌وجوش را به‌گونه‌ای تنظیم کنید که غلبه با غذاهای پیشنهاد شده باشد و کمتر از موارد ممنوعه استفاده شود.

لطفاً نکاتی را که عرض کردم به کار ببندید و به ما بازخورد بدهید.

موفق باشید.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 2576